شراب بهشتی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن کریم شراب را یکی از نعمتهای خداوند برای بهشتیان معرفی می فرماید و برای آن اوصاف گوناگونی را ذکر می کند که در ذیل به آنها اشاره می کنیم.
بهشت ، دارای
شراب ناب با رنگ
سفید می باشد: «فی جنت النعیم• یطاف علیهم بکاس من معین• بیضاء لذة للشربین• لا فیها غول ولا هم عنها ینزفون» در باغهای پر
نعمت بهشت• گرداگرد آنها قدحهای لبریز از شراب
طهور را میگردانند•شرابی که سفید و درخشنده و لذتبخش برای نوشندگان است• شرابی که نه در آن مایه فساد
عقل است نه موجب مستی میگردد. («
کاس » به ظرفی گفته میشود که در آن شراب باشد
و اینکه در آیه ۴۷ میگوید: فساد و مستی ندارد، معلوم میشود، مقصود
شراب است.)
کلمه کأس به معنای همان
کاسه فارسی است که نام ظرف
آب و شراب است. و از بسیاری از علمای
اهل لغت نقل شده که گفتهاند: ظرف آب و شراب را کأس نمی گویند مگر وقتی که پر
از آب و شراب باشد، و اگر خالی شد نامش
قدح است، و کلمه
معین در نوشیدنیها به معنای آن نوشیدنی است که ازپشت ظرف دیده شود، (مانند آب و شرابی که در ظرف بلورین باشد)، و این کلمه از ماده
عین مشتق شده، وقتی میگویند: عان الماء، معنایش این است که : آب ظاهر گشت و روی
زمین جریان یافت، و مراد از کأس معین،
زلال بودن آب و یا شراب ا ست.
«بیضاء لذة للشاربین» - یعنی شرابی
صاف و زلال که
صفا و زلالی اش برای نوشندگان لذت بخش است. پس کلمه لذة در آیه مصدری است که معنای وصفی از آن
اراده شده، تا مبالغه را
افاده کند.
«لا فیها غول و لا هم عنها ینزفون» - کلمه
غول به معنای ضرر رساندن و فاسد کردن است.
راغب گفته : کلمه غول به معنای آن است که : چیزی را به طوری فاسد کنی که محسوس نباشد.
پس اگر در آیه شریفه غول را از شراب نفی کرده، در
حقیقت ضررهای شراب را ازآن نفی کرده است. و کلمه «ینزفون» از مصدر
انزاف است که به
مستی تفسیر شده، البته آن مرحله از مستی که
عقل را از بین ببرد، ولی اصل این کلمه به معنای از بین بردن چیزی است به تدریج. و حاصل معنای جمله این است که : در آن خمری که برای مخلصین آماده شده ضررهای
خمر دنیوی و مستی آن واز بین بردن عقل وجود ندارد.
در هر حال منظور از آن در آیه مورد بحث، از بین رفتن تدریجی عقل و رسیدن به حد
سکرات- که در مورد شراب طهور
بهشت مطلقا وجود ندارد- نیست، بلکه نه از عقل میکاهد و نه فساد تولید میکند.
این دو تعبیر به طور ضمنی بیان بسیار ظریف و دقیقی است در مورد شرابهای
دنیا و مواد الکلی که به صورت تدریجی و مخفیانه در وجود
انسان نفوذ میکند و فساد و تباهی میآفریند، نه تنها عقل و سلسله
اعصاب را به ویرانی میکشد، که در تمام دستگاههای بدن
انسان از قلب گرفته تا عروق، و از معده تا کلیهها و
کبد ، تأثیر مخرب غیر قابل انکاری دارد، گوئی انسان را
ترور میکند و نابود میسازد، و نیز عقل و هوش انسان را همانند
آب چاه تدریجا میکشد تا آن را خشک و خالی میکند! ولی شراب طهور الهی در
قیامت از همه این صفات خالی است.
قرآن در مورد جریان چشمه شراب، در مکانهای دلخواه ابرار در بهشت می فرماید: «ان الابرار یشربون من کاس کان مزاجها کافورا• عینا یشرب بها عباد الله یفجرونها تفجیرا»
ابرار (نیکان) از جامی مینوشند که با عطر خوشی آمیخته است• از چشمهای که بندگان خاص خدا از آن مینوشند، و از هر جا بخواهند آنرا جاری میسازند! (فاعل «یفجرونها تفجیرا»، «ابرار» است، بنابراین معنای آیه چنین میشود که ابرار، چشمههای شراب را به هر کجا بخواهند جاری میسازند.).
کلمه
مزاج به معنای هر چیزی است که به وسیله آن
امتزاج صورت میگیرد، نظیر کلمه حزام که به معنای چیزی است که به وسیله آن عمل حزم انجام میشود، و معنای کلمه
کافور معروف است، و هر چیز خنک و خوشبویی را به آن مثل میزنند. ولی بعضی گفتهاند: در اینجا نام چشمهای است در بهشت.
ابرار جمع
بر (بر وزن رب) در اصل به معنی
وسعت و گستردگی است، و به همین جهت صحراهای وسیع را بر میگویند، و از آنجا که افراد نیکوکار اعمالشان نتائج گستردهای در سطح جامعه دارد این واژه بر آنها
اطلاق میشود، و بر (به کسر ب) به معنی نیکو کاری است، بعضی گفتهاند فرق میان آن و خیر این است که بر به معنی نیکی توأم با
توجه است در حالی که
خیر معنی اعمی دارد.
و این معنا در مورد کسی
صادق است که عمل خود را نیکو بسازد، و از نیکو ساختن آن هیچ نفعی که
عاید خودش بگردد در نظر نگرفته باشد، نه جزایی که در مقابل عملش به او بدهند، و نه حتی تشکری را. و خلاصه کلمه بر - به فتحه باء - به معنای کسی است که خیر را بدان جهت که خیر است میخواهد، نه بدان جهت که اگر انجام دهد نفعی عایدش میشود، بلکه حتی در صورتی هم که خودش آن را دوست نمیدارد صرفا به خاطر اینکه خیر است انجام میدهد، و بر تلخی آن که مخالف با خواهش نفسش است صبر میکند، و عمل خیر را بدان جهت که فی نفسه خیر است انجام میدهد، هر چند به زحمت و ضرر خود تمام شود، نظیر وفای به
نذر . و یا بدان جهت که برای دیگران نافع است انجام میدهد مانند
اطعام طعام به بندگان مستحق خدا.
شراب بهشتی، باعث لذت نوشندگان می باشد: «فی جنت النعیم• یطاف علیهم بکاس من معین• بیضاء لذة للشربین» در باغهای پرنعمت بهشت• گرداگرد آنها قدحهای لبریز از شراب طهور را میگردانند• شرابی که
سفید و درخشنده و لذتبخش برای نوشندگان است .
«مثل الجنة التی وعد المتقون فیها انهـر... وانهـر من خمر لذة للشربین...» توصیف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده چنین است که در آن ... نهرهائی از شراب (طهور) که مایه
لذت نوشندگان است... .
بهشت، دارای شرابی بدون عارضه فساد و زوال عقل می باشد: «فی جنت النعیم• یطاف علیهم بکاس من معین• لا فیها غول ولا هم عنها ینزفون» در باغهای پرنعمت بهشت• گرداگرد آنها قدحهای لبریز از شراب طهور را میگردانند• شرابی که نه در آن مایه فساد عقل است نه موجب مستی میگردد.. («
غول »، فساد است که به صورت پنهانی عارض شود.
«لا فیها غول» یعنی در این شراب، فساد وجود ندارد. )
«یطوف علیهم ولدن مخلدون• باکواب و اباریق و کاس من معین• لایصدعون عنها ولاینزفون» نوجوانانی جاودانی (در شکوه و
طراوت ) پیوسته گرداگرد آنها میگردند• با قدحها و کوزهها و جامهائی از نهرهای جاری بهشتی (و شراب طهور)• اما شرابی که از آن دردسر نمیگیرند و نه
مست میشوند.
بهشت، دارای شرابهایی با آمیزه کافوراست: «ان الابرار یشربون من کاس کان مزاجها کافورا» ابرار (نیکان) از جامی مینوشند که با
عطر خوشی آمیخته است.
بهشت، دارای شرابهایی با آمیزه زنجبیل است: «ویسقون فیها کاسا کان مزاجها زنجبیلا» و در آنجا از جامهائی سیراب میشوند که لبریز از شراب طهوری است که با
زنجبیل آمیخته است.
بهشت، دارای شرابهای خالص و ناب با بوی مشک می باشد: «یسقون من رحیق مختوم• ختـمه مسک وفی ذلک فلیتنافس المتنـفسون» آنها از شراب
زلال دست نخورده سربستهای
سیراب میشوند •مهری که برآن نهاده شده از مشک است، و در این نعمتهای بهشتی باید راغبان بر یکدیگر پیشی بگیرند!(
احتمال دارد مقصود از «ختامه» پایان نوشیدنی باشد که همراه با عطر و بوی
مشک است.)
شراب بهشت، مایه رغبت اهل بهشت به آن می شود: «یسقون من رحیق مختوم• ختـمه مسک وفی ذلک فلیتنافس المتنـفسون» آنها از
شراب زلال دست نخورده سربستهای سیراب میشوند •مهری که برآن نهاده شده از مشک است، و در این نعمتهای بهشتی باید راغبان بر یکدیگر پیشی بگیرند! .
بهشت، دارای رودهایی از شراب لذت بخش می باشد: «مثل الجنة التی وعد المتقون فیها انهـر... وانهـر من خمر لذة للشربین...» توصیف بهشتی که به پرهیزگاران
وعده داده شده چنین است که در آن ... نهرهائی از شراب (طهور) که مایه لذت نوشندگان است... .
بهشت، دارای شرابهایی با آمیزه تسنیم است: «یسقون من رحیق مختوم• ومزاجه من تسنیم» آنها از
شراب زلال دست نخورده سربستهای سیراب میشوند•این شراب (طهور) ممزوج با تسنیم است .
شرابهای بهشت، خالی از هرگونه لغو و گناه می باشد: «یتنـزعون فیها کاسا لا لغو فیها ولاتاثیم» آنها در بهشت جامهای پر از شراب طهور را که نه
بیهوده گویی در آن است و نه
گناه ، از یکدیگر میگیرند.
قرآن کریم دست به دست شدن ظرفهای شراب، میان متقین در بهشت را چنین توصیف می فرماید: «ان المتقین فی جنت ونعیم• یتنـزعون فیها کاسا لا لغو فیها ولاتاثیم» ولی
پرهیزگاران در میان باغهای بهشت و نعمتهای فراوان جای دارند•آنها در بهشت جامهای پر از شراب طهور را که نه بیهوده گویی در آن است و نه گناه، از یکدیگر میگیرند.
قرآن گرداندن جامها، آبریزها و پیالههای شراب در بهشت، به دست غلمان و نوجوانان بهشتی را اینچنین توصیف می فرماید: «یطوف علیهم ولدن مخلدون• باکواب و اباریق و کاس من معین» نوجوانانی جاودانی (در
شکوه و طراوت) پیوسته گرداگرد آنها میگردند• با قدحها و کوزهها و جامهائی از نهرهای جاری بهشتی (و شراب طهور).
چشمههای شراب، در بهشت چنین توصیف شده است: «یطوف علیهم ولدن مخلدون• باکواب و اباریق و کاس من معین» نوجوانانی جاودانی (در شکوه و طراوت) پیوسته گرداگرد آنها میگردند• با قدحها و کوزهها و جامهائی از نهرهای جاری بهشتی (و شراب طهور).(«معین» به
چشمه جاری
تفسیر شده است.
)
«ان الابرار یشربون من کاس کان مزاجها کافورا• عینا یشرب بها عباد الله یفجرونها تفجیرا» ابرار (نیکان) از جامی مینوشند که با عطر خوشی آمیخته است• از چشمهای که بندگان خاص خدا از آن مینوشند، و از هر جا بخواهند آنرا
جاری میسازند!.
شرابهای بهشت، به دور از هرگونه درد سر و زوال عقل است: «باکواب و اباریق و کاس من معین• لایصدعون عنها ولاینزفون» با قدحها و کوزهها و جامهائی از نهرهای جاری بهشتی (و شراب طهور)• اما شرابی که از آن
دردسر نمیگیرند و نه مست میشوند.
قرآن جامهای پر و لبریز از شراب، در بهشت را چنین توصیف می فرماید: «وکاسا دهاقا» و جامهایی لبریز و پیاپی (از شراب طهور)، («
دهاق » یعنی پر شده.
)
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «شراب بهشتی».