شهرک بانیاس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شهرک بانیاس در
سوریه در محل شهری قدیمی که در دوران باستان پانه آس نامیده میشد، واقع شده است.
محل کنونی بانیاس در ۲۴ کیلومتری شمالِ غربی قُنَیْطِرَه، در کنار جادهای در طول مرز جنوبی جمهوری سوریه، با
آب فراوان و کشتزارهای وسیع، در یکی از دره های سرسبز و دلپذیر کوه حِرمون (یا جبل الشیخ) و در حاشیه نهر حرمون، یکی از سرچشمههای رود اردن، واقع شده است. نویسندگان
عرب همواره از اراضی حاصلخیز، خصوصاً مزارع
پنبه و
برنج و مرکبات آن یاد کرده اند.
بانیاس، شهرکی در منطقه
بلندیهای جولان، تابع ناحیه مسعده از شهرستان قُنَیطره، با ارتفاع ۳۵۰ متر از سطح
دریا. این شهر در شمال شرقی
دشت حوله و در فاصله ۲۵ کیلومتری شمال غربی قنیطره، و ۶۰ کیلومتری جنوب غربی
دمشق در دره سرسبز کوه حرمون (جبل الشیخ) قرار دارد. سفرههای بازالت فرود آمده از تل احمر در این ناحیه صخرههای بازالتی فراوانی را تشکیل داده است. در نزدیکی روستا بر روی تپهای مخروطی شکل و با ارتفاعی حدود ۳۳۰ متر قلعه معروف صُبَیبه (یا بانیاس) قرار داشته، و به همین مناسبت، در برخی از منابع از این روستا با نام صبیبه نیز یاد شده است
. مرز میان سوریه،
لبنان و
فلسطین در همین منطقه قرار دارد.
نویسندگان قدیم معمولاً در وصف بانیاس، مناظر طبیعی آن و کوه حرمون مطالبی نوشتهاند.
این نام از معبد پان (ایزد کشتزارها و جنگلها و جانوران در اساطیر یونان) گرفته شده است که، در نزدیکی آن شهر، در غاری بنا شده و به یکی از سرچشمههای اصلی رود
اردن تقدس بخشیده است. معبد پان، خدای شبانان و گلهها،
واقع در ارتفاعات منطقه در غاری مشرف بر سرچشمه اصلی رود اردن میباشد. در دوران باستان نام آن پانهآس بوده که در عربی به بانیاس تبدیل شده است.
براساس دو روایت غیرمستند نیز شهر توسط بلنیاس حکیم و ابنانواس یونانی ساخته شده است.
این شهرک که زمانی یکی از مهمترین شهرهای شام محسوب میشد، به علت قدمت تاریخی و نیز موقعیت جغرافیایی (نزدیکی به دمشق)، همچنین وجود
قلعه مستحکم صبیبه، پیوسته موردتوجه قدرتهای مختلف سوریایی، یونانی، فنیقی و در دوره اسلامی به ویژه
عصر جنگهای صلیبی عربها، فرانکها و رومیان بود.
از این شهر تنها از دوره هِلنی به این سو ذکری به میان آمده است، اما تاریخی بمراتب کهنتر دارد. بانیاس در عهد هیرودویس کبیر، بویژه پسرش فیلیپ که به افتخار اوغُسْطُس (اوغُسْط) بدان نام قیصریه داد، شکوه و جلال یافت. فیلیپ سکههایی ضرب کرد که تصویری از بناهای شهر بر آن دیده میشد. در آن ایام این شهر (برای تمایز از قیصریه
فلسطین) قیصریه فیلیپس و بعداً قیصریه پانه آس نامیده میشد و، بعد از آن، تنها بخش دوم این نام باقی ماند. به مناسبت دیدار
عیسی (علیهالسّلام) از این ناحیه، در
انجیل متی (۱۶:۱۳) و
انجیل مرقس (۸:۲۷) از این شهر یاد شده است. در
قرن چهارم میلادی، این شهر
اسقف نشینی شد که به ایالت فنیقیه وابسته بود و، پس از اینکه مسلمانان آن را فتح کردند، به صورت شهر اصلی ناحیه جولان درآمد (قبل از نبرد یرموک پایگاهی برای سپاهیان هراکلیوس بود). چندی بعد، مَقدسی به رفاه و رونق این شهر و روستاهای اطراف آن، که اهالی «ثغور» به آنجا کوچیده بودند، اشاره کرده است.
اگرچه قدیمترین اشارهای که به این شهر در منابع شده، مربوط به شکست مصریان در بانیون (بانیاس) به دست آنتیوخوس سوم از پادشاهان سلوکی است (در ۲۰۲-۲۰۰ قم)، اما با توجه به شرح واقعه و نیز از آنجا که سلسله بطلمیوسیان دیونوسی
مصر پان را میپرستیدهاند، احتمال میرود که
معبد به دست یکی از آنان (احتمالاً بطلمیوس دوم، فیلادلفوس) و در فاصله سدههای ۳ تا ۴قم بنا شده باشد.
بانیاس در دوران یکی از بطالسه (سل ۸۰ - ۴۵ق م) توسعه یافت و در ۲۰قم زمینهای پیرامون معبد به اقطاع هردوس کبیر درآمد. با
مرگ هردوس، فرزندش فیلیپ (سل ۴قم۳۴م) بانیون را بازسازی کرد و آن را قیصریه فیلیپ (قیصریه پانهآس) نامید. بر روی سکههای ضرب شده در این دوره نام فیلیپ - به عنوان بانی شهر - و تصویری از معبد آوگوستینوس (معبد هرودی در نزدیکی غار پان) حک شده است.
این شهر در دوران آگریپای دوم (د ۹۳م) آخرین پادشاه هرودی در ۶۱م مجدداً توسعه یافت و به احترام امپراتور نرون، نرونیاس نام گرفت.
با مرگ آگریپا، بانیاس زیر سلطه رومیها درآمد و در
سده اول میلادی مرکز اسقفنشین شرقی شد و در سده ۴م به عنوان جزئی از فلسطین شمالی و اسقفنشین فنیقیه درآمد.
از بانیاس در
عهد جدید دو بار به صورت قیصریه فیلپوس
یاد شده، اما در
عهد عتیق هیچ اشارهای به این شهر نشده است
بانیاس در ۱۵ق/۶۳۶م همراه با دیگر بخشهای
شام و به دست
ابوعبیده جراح فتح شد و به سبب برخورداری از آب و هوای خوب و زمینهای حاصلخیز موردتوجه مسلمانان قرار گرفت و به روزگار
هشام بن عبدالملک گروههای بسیاری از عربها به خصوص از قبیله قیس عیلان به آنجا مهاجرت کردند. بافت عمومی شهر را مردمی از قیس، بنی مره و نیز جماعتی از یمنیان تشکیل میداد.
در اواخر سده ۳ق/۹م بانیاس اصلیترین شهر منطقه جولان بود.
مهمترین ویژگی بانیاس وجود قلعه مستحکم صبیبه در نزدیکی آن است. این قلعه که به دست فاطمیان ساخته شد، بزرگترین
قلعه فلسطین شمالی است.
در ۴۶۸ق/۱۰۷۶م قلعه بانیاس و یافا وجه المصالحه با اتسز سلجوقی - که دمشق را فتح کرده بود - قرار گرفت و در مقابلِ ترکِ دمشق به او واگذار شد. اتسز پس از ورود به بانیاس، به نام خلیفه عباسی خطبه خواند و به این ترتیب، به حکومت
فاطمیان
مصر بر قلعه پایان داد.
براساس منابع تاریخی طی سالهای ۵۰۵، ۵۰۶ و ۵۱۸ق بارها از بانیاس به عنوان پایگاه مسلمانان برای یاری رساندن به اهالی صور - که در دوره جنگهای صلیبی مورد تعدی صلیبیان قرار داشتند - استفاده شد.
در ۵۲۰ق/۱۱۲۶م طغتکین، اتابک دمشق بانیاس را به بهرام رهبر
اسماعیلیان واگذار کرد؛ از آن پس بانیاس تبدیل به پایگاهی برای ایجاد وحشت در بین مخالفان شد.
در نیمه نخست سده ۶ق/۱۲م بانیاس به اقطاع رینرِبروسی درآمد و تا سالها از آن به عنوان پایگاه فرانکها برای حمله به مسلمانان استفاده میشد، تا آنکه در ۵۲۷ق/۱۱۳۳م اسماعیل بن بوری با استفاده از غیبت رینر آن را از تصرف فرانکها خارج کرد،
اما در ۵۳۴ق/۱۱۴۰م انر وزیر مجیرالدین ابق در مقابل زنگی بن آقسنقر با فرانکها مصالحه کرد و با کمک ریموند بانیاس را به محاصره درآورد و پس از تسخیر به رینر بازگرداند. از آن پس بانیاس مرکز اسقفنشین لاتین شد و تحت سرپرستی رئیس اساقفه صور درآمد
Runciman، ج۲، ص۲۲۷- ۲۲۸.
(تاریخ
ابن خلدون از بانیاس با نام قاشاش یاد کرده است.)، از آن زمان تا هنگام
فتح بانیاس توسط نورالدین زنگی در
۵۵۹ق جز شبیخونهای پراکنده دو طرفِ مخاصمه عملیات مهمی رخ نداد و از تلاشهایی نیز که برای
آزادی شهر به عمل میآمد، نتیجهای حاصل نشد.
در
۵۵۹ق/۱۱۶۴م نورالدین با استفاده از غیبت همفریِ تورونی شهر و قلعه آن را فتح کرد
، و در ۵۷۵ق/۱۱۷۹م
صلاحالدین ایوبی برای مقابله با عملیات فرانکها که اقدام به ساخت قلعه بیت یعقوب در نزدیکی بانیاس کرده بودند، بانیاس را قرارگاه عملیات خود ساخت و از این پایگاه ضربات سختی به آنان وارد آورد.
از این تاریخ بانیاس به عنوان مرز میان مسلمانان و
مسیحیان در اختیار ایوبیان قرار گرفت. با این حال، پیوسته مورد
طمع و دستاندازی مسیحیان بود
، از اینرو، در ۶۱۶ق/۱۲۱۹م ملک معظم برای اینکه راه تجاوز و بهرهبری مسیحیان را سد کند، دستور به ویرانی دژهای منطقه از جمله قلعه بانیاس داد
در دوران امارت عزیز عثمان (د ۶۳۱ق/۱۲۳۴م) برادر ملک معظم و فرزندش ملک سعید، همچنین در دوران حکومت بیبرس (۶۵۸ - ۶۷۶ق/۱۲۶۰-۱۲۷۷م) بانیاس بازسازی شد و به سرعت توسعه یافت.
در دوره
عثمانی بانیاس به همراه دیگر بخشهای شام برای مدت کوتاهی (در دوره امیر فخرالدین معنی از امیران دروزی آل معن) مستقل از حکومت مرکزی اداره میشد
و عاقبت در ۱۱۷۵ق/۱۷۶۱م قلعه آن توسط عثمان پاشا ویران گردید.
بانیاس پس از تجزیه دولت عثمانی به صورت شهرکی مرزی میان
سوریه،
فلسطین و
لبنان (جزو کشور سوریه) درآمد. با شروع تجاوز
اسرائیل به سرزمینهای عربی مجاور خود، بانیاس به محور استراتژیک مبارزات عربها برضد اسرائیل تبدیلشد
و سرانجام، در ۱۸ تیر ۱۳۴۶ش/۹ ژوئیه ۱۹۶۷م طی جنگهای شش روزه به همراه بخشهای دیگر بلندیهای جولان به اشغال اسرائیل درآمد
. براساس آخرین آمار قبل از اشغال، بانیاس ۱۲۵، ۱نفر جمعیت داشت که عموماً به
کشاورزی اشتغال داشتند؛ افزون بر آن، دامپروری (پرورش
گاو و میش) و صنایع جانبی (روغنگیری و تهیه آرد و حبوبات) از دیگر مشاغل رایج در میان اهالی بود.
در میان منابع، گاه از بانیاس به صورت بُلُنیاس نیز یاد شده است، اما باید توجه داشت که بلنیاس غیر از این بانیاس، و در حقیقت نام اصلی بندر بانیاس در شهرستان طرطوس است.
در ایام
جنگهای صلیبی، بانیاس، که در این عهد بلیناس خوانده میشد و با صور واقع در حد فاصل
دمشق و سلطاننشین
بیت المقدس فاصله چندانی نداشت، اهمیتی سوق الجیشی یافت و تاریخ آن پرحادثه تر شد و فرمانروایان متوالی آن به تحکیم و تقویت
قلعه صُبَیْبَه (حُبَیْبَه ؟)، که به دست
اسماعیلیان بنا شده و ویرانههایش هنوز در بلندیهای مشرف بر این شهر برجاست، همت گماشتند.
در ۵۲۰/۱۱۲۶ طُغْتکین، اتابک دمشق، بانیاس را به بهرام، رهبر اسماعیلیان، که در آن ایام در
شام فعّال بودند، واگذار کرد و در ۵۲۴/۱۱۳۰، متعاقب مرگ بهرام و اقدامات خشونت باری که در دمشق بر ضد پیروان این فرقه صورت گرفت، شهر به فرانکها تسلیم شد. در ۵۲۷/۱۱۳۲، بوری آن را در نبرد شدیدی باز پس گرفت و به زَنْگی واگذار کرد و سپس فرانکها دوباره آن را محاصره و در ۵۳۴/۱۱۴۰، به یاری دمشقیان، تصرف کردند. آنها با استمداد از بالدوینِ سوم و سپاهیانش، دوبار متوالی نورالدین را به عقب راندند، ولی او سرانجام در ۵۵۹/۱۱۶۴، بانیاس و قلعه نظامی آن را به تصرف درآورد و مخالفان و دشمنانش، با همه تلاشی که کردند، دیگر نتوانستند پای به این شهر بگذارند.
بانیاس از آن پس به صورت
دژ مرزی میان ممالک اسلامی و سرزمینهای فرانکها درآمد. فرانکها در عهد ابن جُبَیْر (۵۸۰/۱۱۸۴) به نحو مسالمت آمیزی در بهره برداری از دشتهای اطراف با مسلمانان سهیم شده بودند. این شهر که
صلاح الدین ایوبی آن را به پسرش ملک افضل بخشیده بود، پس از او به بسیاری از امیران ایوبی رسید و ایشان، چنانکه از چندین سنگ نبشته موجود در آنجا برمی آید، بنیه دفاعی شهر را تقویت کردند. بَیْبَرْس، (۶۵۸ـ۶۷۶) در ایام
حکومت خود قلعه آن را، که پیوسته از نظر مؤلفان دوره ممالیک حایز اهمیت بود و حتی آن را مقرّ امیری مستقل از حکمران محلّی ذکر میکردند، ترمیم و بازسازی کرد. در این دوره، بانیاس کرسی ولایتی بود که بخشی از نیابه عَجْلَون در جنوب ایالت دمشق را تشکیل میداد. با همه این احوال، این شهر در زمانی اندک اهمیت خود را از دست داد و به صورت شهر کوچک امروزی درآمد.
در سال ۱۴ هجری، ابوعبیده بن الجراح دمشق را فتح کرد و بدین ترتیب تسلط مسلمانان بر همه نواحی آن، از جمله جولان و شهرِ آن بانیاس، مسلم شد. در قرن سوم، مردم بانیاس قومی از
قبیله قیس و بیشتر بنی مره بودند و گروهی از مردم
یمن هم در آنجا سکونت داشتند.
به نوشته مقدسی، در قرن چهارم بانیاس شهری در کنار
دریاچه حُولَه در مرز جبل الثلج (کوه حرمون)، و از دمشق پرنعمت تر بود. پس از تصرف شهر طرسوس به دست دشمن (روم شرقی)، بیشتر مردم ثغور (مرزنشین) به بانیاس رفتند و باعث رونق آن شدند. شهر، نهر بسیار خنکی داشت که از جبل الثلج میآمد و در میان شهر ظاهر میشد. این شهر بارکده دمشق شمرده میشد. آب شهر از نهری بود که با آن کشتزارهای پنبه و برنج را آبیاری میکردند.
در سال ۴۶۷ معلی بن حیدره، امیر دمشق، بر اثر شورش لشکریان و مردم به بانیاس گریخت. در ۴۶۸، أُتْسُز (آقسیس بن اوق از امرای
ملکشاه سلجوقی) به دمشق آمد. مردم دمشق از او امان خواستند و تسلیم شدند. او قلعه بانیاس و شهر یافا را در ساحل
دریا به انتصاربن یحیی مصمودی سپرد.
(۱) ابن اثير، عزالدین علی، الكامل.
(۲) ابن خردادبه، عبيدالله، المسالك و الممالك، به كوشش دخويه، ليدن، ۱۳۰۶ق.
(۳) ابن خلدون، عبد الرحمن، تاریخ ابن خلدون، به كوشش خليل شحاده و سهيل زكار، بيروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
(۴) ابن عديم، عمر، بغيه الطلب، به كوشش سهيل زكار، دمشق، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۸م.
(۵) ابن عديم، عمر، زبده الحلب من تاريخ حلب، به كوشش سامى دهان، دمشق، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۱م.
(۶) ابن فضلالله عمري، احمد، التعريف بالمصطلح الشريف، به كوشش محمدحسين شمسالدين، بيروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۷) ابن قاضى شهبه، محمد، الكواكب الدريه، به كوشش محمود زايد، بيروت، ۱۹۷۱م.
(۸) ابن قلانسى، حمزه، ذيل تاريخ دمشق، به كوشش آمدرز، بيروت، ۱۹۰۸م.
(۹) ابن واصل، محمد، مفرج الكروب، به كوشش جمالالدين شيال، قاهره، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۷م.
(۱۰) ابوالفدا، اسماعیل بن نورالدین، تقويم البلدان، به كوشش رنو و دوسلان، پاريس، ۱۸۴۰م.
(۱۱)ابن رسته، ابی علی، الاعلاق النفیسه.
(۱۲) الكسان، جان، «الثروه المائيه»، الوحده، ۱۴۱۱ق/ ۱۹۹۱م، شم ۷۶.
(۱۳) انطاكى، يحيى، تاريخ، به كوشش عمر عبدالسلام تدمري، طرابلس، ۱۹۹۰م.
(۱۴) برغوثى، بشيرشريف، المطامع الاسرائيليه فى مياه فلسطين و الدول العربيه المجاوره، عمان، دارالجليل للنشر.
(۱۵) بريك دمشقى، ميخائيل، تاريخ الشام، به كوشش احمد غسان سبانو، دمشق، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۱۶) بستانى، بطرس، دائره المعارف، بيروت، دارالمعرفه.
(۱۷) بلاذري، احمد، فتوح البلدان، به كوشش عبدالله انيس طباع و عمر انيس طباع، بيروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۱۸) حتى، فيليپ، تاريخ سوريه و لبنان و فلسطين، ترجمه جورج حداد و عبدالكريم رافق، بيروت، دارالثقافه.
(۱۹) حكيم، يوسف، سوريه و العهد العثمانى، بيروت، ۱۹۸۰م.
(۲۰) حميده، عبدالرحمان، جغرافيه الوطنالعربى، بيروت/دمشق، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
(۲۱) خمار، قسطنطين، موسوعه فلسطين الجغرافيه، بيروت، ۱۹۶۹م.
(۲۲) خماش، نجده، «الاجناد و ادارتها»، المؤتمر الدولى الرابع لتاريخ بلاد الشام، عمان، ۱۹۸۹م، ج ۱.
(۲۳) خماش، نجده، «الاداره و نظام الضرائب فى الشام فى عصر الراشدين»، همان، ۱۹۸۷م، ج ۲.
(۲۴) دباغ، مصطفى مراد، بلادنا فلسطين، عمان/زرقا، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
(۲۵) دباغ، مصطفى مراد، القبائل العربيه وسلائلها فى بلادنا فلسطين، بيروت، ۱۹۸۶م.
(۲۶) دمشقى، محمد، نخبهالدهر، بيروت، داراحياء التراث العربى.
(۲۷) ذهبى، محمد، العبر في خبر من غبر، به كوشش صلاحالدين منجد، كويت، ۱۹۸۴م.
(۲۸) زياده، نقولا، «فلسطين من الاسكندر الى الفتح العربى الاسلامى»، موسوعه خاص، ج ۲.
(۲۹) زياده، نقولا، «المراكز الاداريه و العسكريه فى بلاد الشام فى العصر الاموي»، المؤتمر الدولى الرابع لتاريخ بلاد الشام، عمان، ۱۹۸۹م، ج ۱.
(۳۰) سمان، نبيل، المياه و سلام الشرق الاوسط .
(۳۱) سميل، ر.س.، فنالحرب عند الصليبيين، ترجمه محمد وليد جلاد، دمشق، ۱۹۸۵م.
(۳۲) شوادران، بنجامين، خاورميانه، نفت و قدرتهاي بزرگ، ترجمه عبدالحسين شريفيان، تهران، ۱۳۵۲ش.
(۳۳) عارف، عارف، النكبه، صيدا/بيروت، المكتبه العصريه.
(۳۴) عهد جديد.
(۳۵) قلقشندي، احمد، صبح الاعشى، به كوشش محمدحسين شمسالدين، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
(۳۶) الكتابالسنوي للقضيه الفلسطينيه لعام ۱۹۶۷، بيروت، ۱۹۶۹م.
(۳۷) گريمال، پير، فرهنگ اساطير يونان و رم، ترجمه احمد بهمنش، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
(۳۸) مصطفى، شاكر، «فلسطين مابين العهدين الفاطمى و الايوبى»، موسوعه خاص، ج ۲.
(۳۹) المعجم الجغرافى، به كوشش مصطفى طلاس، دمشق، ۱۹۹۲م.
(۴۰) مقدسى، محمد، احسن التقاسيم، به كوشش دخويه، ليدن، ۱۹۰۶م.
(۴۱) نحال، محمدسلامه، جغرافيه فلسطين، بيروت، دارالعلم للملايين.
(۴۲) هاجسن، گ. س.، فرقه اسماعيليه، ترجمه فريدون بدرهاي، تبريز، كتابفروشى تهران.
(۴۳) هشى، سليم حسن، فى الاسماعيليين و الدروز، بيروت، ۱۹۸۵م.
(۴۴) هيكل، يوسف، فلسطين قبل و بعد، بيروت، ۱۹۷۱م.
(۴۵) ياقوت حموی، معجم البلدان، به كوشش دخويه، ليدن، ۱۸۹۱م.
(۴۶) یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، البلدان.
(۴۷) EI ۱ .
(۴۸) Eliss E eff، N، N = r ad-din، Damascus، ۱۹۶۷.
(۴۹) Grand Larousse.
(۵۰) Judaica.
(۵۱) Karmon، Y، Israel a Regional Geography، London etc.
(۵۲) The Middle East Intelligence Hand Book ۱۹۴۳-۱۹۴۶، Palestine and Transjordan، London، ۱۹۸۷.
(۵۳) The New Encyclopedia of Archaeo- logical Excavations in the Holy Land، New York، ۱۹۹۳.
(۵۴) Runciman، S، A History of the Crusades، London، ۱۹۶۵.
(۵۵) Smith، GA، The Historical Geography of the Holy Land، London، ۱۹۷۴.
(۵۶) کتاب مقدس، عهد جدید.
(۵۷) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
(۵۸) ابن جبیر، رحله ابن جبیر، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۵۹) ابن عدیم، زبده الحلب فی تاریخ حلب، چاپ سامی دهان، دمشق (۱۹۵۱ـ ۱۹۶۸)، فهرست.
(۶۰) ابن قلاسنی، ذیل تاریخ دمشق، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸، فهرست.
(۶۱) اسماعیل بن علی ابوالفدا، کتاب تقویم البلدان، چاپ رینود و دیسلان، پاریس ۱۸۴۰، ص ۲۴۸ـ۲۴۹.
(۶۲) احمدبن اسحاق یعقوبی، کتاب البلدان، لیدن ۱۹۶۷.
(۶۳) محمدبن ابی طالب دمشقی، کتاب نخبه الدهر فی عجائب البر و البحر، چاپ مرن، سن پطرزبورگ ۱۸۶۵، ص ۲۰۰.
(۶۴) محمدبن احمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۶۵) ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، المسمی کتاب العبر و دیوان المبتدأ و الخبر، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
(۶۶) محمدبن احمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بانیاس»، شماره۳۸۹. دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بانیاس»، شماره۴۴۳۰.