• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شیخ محمد خیابانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



محمد خیابانی (۱۲۹۷-۱۳۳۸ق)، معروف به شیخ محمد خیابانی، از علمای مبارز دوران مشروطیت در آذربایجان بود که در تبریز قیام کرد و سرانجام به شهادت رسید.
او از شاگردان سید ابوالحسن انگجی و میرزا عبدالعلی بود. وی علاوه بر اقامه نماز جماعت، موعظه و تبلیغ احکام الهی، ارشاد مردم، تدریس در حوزه علمیه و فعالیت‌های فرهنگی، در مسائل سیاسی و اجتماعی ورود پیدا کرد و از جمله فعالیت‌هایش تاسیس و رهبری انجمن ایالتی آذربایجان، نماینده مجلس شورای ملی در دوره دوم، رهبری فرقه دموکرات آذربایجان، انتشار روزنامه تجدد و سرپرستی آن، نماینده مجلس در دوره دوم، تشکیل مجلس محلی تبریز بود. بیشترین شهرت وی قیام علیه وثوق الدوله بود که با شهادت ایشان قیام به پایان رسید.



شیخ محمد خیابانی، فرزند حاج عبدالحمید تاجر خامنه‌ای و بانو رقیه سلطان، در سال ۱۲۹۷ق در شهرک «خامنه» واقع در ده کیلومتری شهرستان شبستر دیده به جهان گشود
[۱] بادامچی تبریزی، حاج محمدعلی آقا، شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، چاپ برلین، سال ۱۳۰۴ ش، ص ۲۳.



تحصیلات مقدمات و ادبی را در زادگاهش گذراند. پدرش در شهر «پتروفسکی» (مخاچ قلعه، مخاچ کالا) پایتخت آن روز جمهوری داغستان، تجارتخانه داشت. در نوجوانی همراه پدر به پتروفسکی رفت و مدتی را در تجارتخانه او به کارهای تجاری و آموختن رمز و راز داد و ستد و آشنایی با شیوه‌های اقتصادی زمانه سپری کرد. اما گرایش روحی او به فراگیری علم بیش از هر چیزی بود. از این‌رو در بازگشت به خامنه، کسب و کار تجاری را رها کرد و در تبریز به تحصیل علوم دینی پرداخت و به سلک روحانیت و علمای دین در آمد.
شیخ در مدرسه طالبیه تبریز، ادبیات عرب، منطق، اصول، فقه، نجوم، ریاضی، تفسیر، حکمت، کلام، حدیث، تاریخ، رجال و علوم طبیعی را از اساتید فن آموخت.

۲.۱ - اساتید

دوره عالی فقه و اصول را نزد مرحوم آیت‌الله سید ابوالحسن انگجی و هیئت و نجوم را در محضر منجم معروف مرحوم میرزا عبدالعلی خواند.
[۲] بادامچی تبریزی، حاج محمدعلی آقا، شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، چاپ برلین، سال ۱۳۰۴ ش، ص ۲۳.


۲.۲ - تدریس

شیخ با تکیه بر استعداد سرشار و پشتکار و جدیت خاص طلبگی، مراحل تحصیل را بسرعت پشت سر گذاشت و به مقام بلند علمی رسید. از دوران طلبگی مسائل مشکل علم هیئت را خود استخراج می‌کرد و تقویم‌های رقومی می‌نوشت. علاوه بر آن، بنا به رسم دیرین حوزه‌های علمیه، از دوران تحصیل به تدریس فقه و اصول و نجوم و ریاضی و حکمت برای طلبه‌های جوانتر از خود نیز می‌پرداخت. بویژه به تدریس نجوم و ریاضی که از مشکل‌ترین رشته‌های علوم است، علاقه زیادی داشت و آن را در مدرسه طالبیه تبریز، با بیان شیوا و فصیح و به زبان مادری خود (ترکی) برای فضلا و طلاب سطوح عالی، تدریس می‌کرد و این مایه شگفتی اقران و حتی علمای بزرگ می‌شد. چرا که کمتر کسی از عالمان می‌تواند از عهده تبیین و تدریس این علم بر آید و جوان بودن خیابانی هم از یک طرف آنان را شگفت‌زده می‌کرد؛ به طوری که کسانی چون احمد کسروی - که از مخالفان خیابانی بود - با تعجب فراوان به این عظمت شگفتی‌زای خیابانی اعتراف کرده‌اند.


شیخ به سبب اقامتش در محله «خیابان» تبریز معروف به «خیابانی» شد.
[۳] قلی‌زاده، مصطفی، شیخ محمد خیابانی خروش حماسه‌ها، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، ۱۳۷۲، ص ۴۲.



در مسجد کریم خان، واقع در محله خیابان، نماز جماعت می‌خواند و مردم مسلمان را ارشاد می‌کرد و آنان پس از اقامه نماز، مشتاقانه پای صحبت و موعظه حکیمانه و بیدارگر او می‌نشستند. (این مسجد هنوز هم به همان نام در چهار راه منصور تبریز موجود است.)
یکی از علمای بزرگ تبریز در آن روزگار، مرحوم آیت‌الله سید حسین خامنه‌ای، مشهور به سید حسین پیشنماز (پدر بزرگ مقام معظم رهبری آیت‌الله سید علی خامنه‌ای.) بود که در مسجد جامع تبریز اقامه نماز می‌کرد. خیابانی هم به سبب همشهری بودن با وی و هم اینکه او اندیشه‌های روشن و انقلابی و اجتماعی داشت، با ایشان زود آشنا شد و همین آشنایی زمینه را برای ازدواج او با دختر آن فقیه بزرگ، یعنی «خیر النساء» فراهم کرد.
[۴] قلی‌زاده، مصطفی، شیخ محمد خیابانی، خروش حماسه‌ها، ص۴۲.
از آن پس خیابانی گاهی در مسجد جامع تبریز به جای پدر زنش، حاج سید حسین خامنه‌ای، نماز جماعت اقامه می‌کرد و از همانجا نیز مشهورتر گردید. می‌گویند معمولا هزار نفر در نمازش شرکت می‌کردند.
[۵] قلی‌زاده، مصطفی، شیخ محمد خیابانی، خروش حماسه‌ها، ص۲۴.

بدین‌ترتیب، شیخ از دوران جوانی، از طریق محراب و منبر با عموم مردم در ارتباط بود و مسائل دینی و علمی و فرهنگی و اجتماعی را خود برای آنان بیان می‌کرد.


شیخ محمد خیابانی علاوه بر فعالیت‌های فرهنگی، در مسائل سیاسی و اجتماعی فعالیت داشته و در همین راه هم به شهادت رسید.

۵.۱ - رهبری انجمن ایالتی آذربایجان

زندگی شیخ محمد خیابانی پس از پیروزی مشروطیت در سال ۱۳۲۴ق (۱۲۸۵ش) با تاسیس «انجمن ایالتی آذربایجان» در تبریز وارد مرحله تازه‌ای گردید. شیخ محمد خیابانی از اعضای برجسته انجمن بود و از ارکان فکری و رهبری آن محسوب می‌شد و بی‌گمان در هدایت آن نهاد انقلابی و مردمی نقشی مهم داشت. او با لباس روحانی و تفنگ بر دوش در سنگرها به دفاع از شهر و ناموس و حیثیت مردم مسلمان در مقابل سپاه متجاوز عین الدوله می‌پرداخت و با مبارزان و مجاهدان در سنگرها می‌خوابید و به آنان دلگرمی می‌داد و بر مقاومتشان می‌افزود و راه آینده را روشن می‌کرد:
«یاران من! ما بر ضد حکومت ارتجاعی و استبداد قیام کرده‌ایم ... هرگز نباید به خستگی و یاس تن در دهیم، بخصوص وقتی که بار سنگین زندگی ملتی از مویی باریک آویزان شده باشد... طوری رفتار کنید که شرافت تاریخی ما حاصل شود و قاطبه ملت ایران با امتنان و تشکر بگویند که تبریز، ایران را نجات داد!»
[۶] رحیم رئیس‌نیا و عبدالحسن ناهیدی، دو قهرمان جنبش مشروطه، ص۱۹۶.

جنگ ادامه داشت، مجاهدان آزادیخواه، به رهبری مردانی چون ستارخان و باقرخان و خیابانی، به حراست از حریم شهر می‌پرداختند. چندین‌بار نیروهای استبدادی از مشروطه‌خواهان شکست خوردند، تا اینکه محمدعلی شاه سپاهی چهل هزار نفری ترتیب داد و از بهمن ماه سال ۱۲۸۷، جنگ شدت یافت، اما تبریز قهرمان همچنان مقاومت می‌کرد. از طرفی محمدعلی شاه و عین الدوله می‌دیدند که چهل هزار نفر جنگجو و با امکانات بی‌شمار، هزینه کلان می‌خواهد و کم کم مخارج جنگی کاهش می‌یابد و ادامه جنگ تا فتح تبریز، با امکانات موجود، ممکن نیست؛ اگر این بار هم از قهرمانان تبریزی شکست بخورند، بدترین ننگ‌ها نصیبشان خواهد شد! پس به این نتیجه رسیدند که از کشورهای بیگانه وام بگیرند و جنگ با آزادیخواهان ملت خود، یعنی مجاهدان تبریز را ادامه دهند!
در این موقع، انجمن ایالتی به این تصمیم شاه حماقت پیشه ایران، مبنی بر استقراض خارجی برای سرکوبی ملت، بشدت اعتراض کرد و با پیشنهاد و صلاحدید خیابانی، تلگرامی به مجلس سنا و شورای ملی فرانسه مخابره کردند و موضوع جاری را به اطلاع آن کشور رساندند. در این تلگرام هوشیارانه خاطر نشان شده بود:
«در این برهه از تاریخ ایران که مجلس شورای ملی، توسط شاه بسته شده است بدون اجازه مجلس، هر نوع وام از دولت‌های بیگانه گرفته شود، ملت ایران پرداخت آن را به عهده نخواهد گرفت!»
این اعتراض، نقشه محمدعلی شاه خائن را نقش بر آب کرد و در خنثی‌کردن آن دسیسه، موثر افتاد.
[۷] رحیم رئیس‌نیا و عبدالحسن ناهیدی، دو قهرمان جنبش مشروطه، ص۷ - ۱۹۶.


۵.۲ - نماینده مجلس شورا

پس از خلع محمدعلی شاه از حکومت، انتخابات دوره دوم مجلس شورای ملی آغاز شد. خیابانی سابقه درخشانی داشت. چهار - پنج سال امامت نماز جماعت، تبلیغ احکام الهی، ارشاد مردم، تدریس در حوزه علمیه، عضویت انجمن ایالتی آذربایجان و ایفای نقش رهبری و راهنمای فکری، پیکار صادقانه و دوش به دوش دیگر مجاهدان در سنگر جهاد و دفاع، موقعیت ممتاز و محبوبیت پاک و بی‌شائبه را برای او در دل مردم تبریز و علما و رهبران مشروطه فراهم آورده بود. مردم نیز به پاس این نیکنامی و صداقت و شجاعت و اندیشه‌های والا، خیابانی را در سی سالگی به نمایندگی خود در مجلس شورای ملی انتخاب کردند. خیابانی به همراه میرزا اسماعیل نوبری، نماینده دیگر مردم تبریز، راهی مجلس شورا شد. مجلس دوم در ۲۴ آبان ۱۲۸۸ (اول ذیحجه ۱۳۲۷) گشایش یافت و در ۳۰ آبان به صورت رسمی آغاز به کار کرد.
[۸] کسروی، احمد، تاریخ هجده ساله آذربایجان، ج۱، ص۷۵.

خیابانی از آن پس، در سنگر قانونگذاری، خود را وارث هزاران شهید انقلاب می‌دانست و با موضع‌گیری‌های آگاهانه و ضد استبدادی و استعماری، در کنار نمایندگان متعهد و ارجمندی همچون شهید مدرس و میرزا اسماعیل نوبری و ... به دفاع از حق مسلم مردم ستمدیده ایران پرداخت.

۵.۲.۱ - اقدامات در مجلس دوم

از کارهای درخشان خیابانی در مجلس دوم، اعتراض شجاعانه و کارساز او علیه اولتیماتوم استعمارگرانه دولت تزار روس بود. در متن اولتیماتوم مزبور آمده بود.
۱ - دولت ایران، مستر شوستر، خزانه‌دار و مستر لکوفر را از کارها بر کنار نماید.
۲ - دولت ایران، متعهد شود که از این پس بدون اطلاع و رضایت روسیه و انگلیس، مستشار از کشورهای خارج استخدام نکند!
۳ - مخارجی ار که دولت روس برای لشکرکشی به خاک ایران (رشت و انزلی) تحمل کرده، باید توسط ایران پرداخت شود!
دولت روس و انگلیس برای دریافت جواب فقط ۴۸ ساعت مهلت می‌دهند و در صورتی که دولت ایران متن اولتیماتوم را قبول نکند و تسلیم نشود. سالدات‌ها و قزاق‌های روس، به سوی قزوین پیشروی خواهند کرد و ایران را به اشغال خود در خواهند آورد! و در صورت پرداخت نکردن مخارج، مبلغ آن دو برابر خواهد شد!
[۹] بادامچی تبریزی، حاج محمدعلی آقا، شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، ص۲۸.

این اولتیماتوم ننگین - که در واقع درخواست باج سبیل از ایران مظلوم بود - روز چهارشنبه ۷ آذر ماه ۱۲۹۰ (۷ ذیحجه ۱۳۲۹) به دولت ایران رسید. فردای آن روز در شهرهای تهران و تبریز و رشت، امواج خروشان مردمی به حرکت در آمد. بازارها تعطیل شد، دوایر دولتی و تجارتخانه‌ها به حالت نیمه تعطیل در آمد و همه اعتراض می‌کردند. حتی زنان ایرانی نیز در کنار مردان، اعتراض خویش را بر اولتیماتوم مزبور اعلام کردند. این حرکت دسته‌جمعی و مردمی نخستین نمایش عمومی ایرانیان بود که زنان نیز در آن شرکت کرده بود.
[۱۰] ملک‌زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۷، ص۸۷.

شیخ خیابانی، در میان اجتماع تظاهرکنندگان تهرانی، به ایراد سخنرانی پر شور و تحریک احساسات مذهبی و ملی مردم پرداخت و با صدای رسایی گفت:
« ... استقلال هر ملتی، شرافت اوست اگر نتوانیم کشور خود را نجات دهیم و شرافتمندانه زندگی کنیم لااقل در راه وطن جان خواهیم داد! زیرا در چنین مواقع خطرناک و حساس، زنده ماندن محوشدن است.»
این سخنان آتشین چنان شوری در دل مردم بر پا کرد که فریاد «پاینده باد ایران»، «زنده باد خیابانی» ... تا لحظاتی پس از پایان سخنرانی او در هوا طنین می‌انداخت.
[۱۱] رحیم رئیس‌نیا و عبدالحسن ناهیدی، دو قهرمان جنبش مشروطه، ص۲۰۹.

روز جمعه ۹ آذر ماه قبل از ظهر جلسه علنی مجلس بر پا شد. حسن وثوق (وثوق الدوله) وزیر امور خارجه و تنی چند از همکارانش در مجلس حاضر بودند. وثوق الدوله در برابر نمایندگان مجلس و مردم شرکت‌کننده قرار گرفت و متن اولتیماتوم را خواند و در پایان با زبونی گفت:
«هیات وزیران به اتفاق چنین رای داده‌اند که این خواهش روس قبول بشود! تا نظر نمایندگان محترم چه باشد.»
[۱۲] آذری، علی، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، ص۲۹، چاپ چهارم، تهران، ۱۳۶۲.

لحظاتی با سکوت و بلاتکلیفی گذشت. نمایندگان به روی همدیگر نگاه می‌کردند و گاه به وثوق الدوله خیره می‌شدند که می‌خواست شرافت و حیثیت ملت را مفت تقدیم بیگانگان گردن کلفت نماید. یکی دو نماینده فرومایه و ترسو برخاسته، از مجلس بیرون رفتند و خود را کنار کشیدند ... باز هم سکوت بود و تماشاگران با چشمانی باز، منتظر نتیجه نهایی بودند ... ناگهان شیخ محمد خیابانی از جای خود برخاست و با هیبتی شکوهمند و قدم‌های محکم و سنگین به جلو آمد و رو به نمایندگان ایستاد و با صدای رسا و بلند، سکوت مرگبار مجلس را شکست:
«هیچ کس و هیچ دولتی حق ندارد که اختیار، آزادی و استقلال کسی یا دولتی را از آنها سلب کند، مگر اینکه به شیوه کهن بربریت و وحشیت برگردد!...»
خیابانی با این کنایه، اولتیماتوم و دولت روس را مورد هدف قرار داد و چون حاضران بیش از پیش متوجه شدند و نفسها در سینه‌ها حبس شد تا ببینند حرف آخر او چیست، خیابانی با صراحت تمام، تیر آخر را رها کرد:
« ... بنده از طرف ملت، که حق آزادی و استقلال را از چندین هزار سال پیش تاکنون برای خودشان ثابت می‌دانند، عرض می‌کنم که ما تا امروز مستقل بوده‌ایم، در حفظ حقوق و ترقی مملکت خودمام صاحب اختیار بوده‌ایم ... من با کمال جسارت و گشاده‌رویی به دولت روسیه می‌گویم که ممکن نیست این ملت، امور کشور و اختیار و استقلال خود را به دیگران واگذار کند ... این اولتیماتوم به استقلال ایران لطمه می‌زند و شکی نیست که فقط با موافقت دولت ایران، این اولتیماتوم مورد قبول واقع نمی‌شود! ... امیدوارم این اولتیماتوم ظالمانه را پس بگیرند و ملت ایران را از خودشان آزده نکنند.»
[۱۳] آذری، علی، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، ص۳۱ - ۲۹.

خیابانی با این سخنان هم اولتیماتوم را رد و محکوم کرد و هم ترس و لرز احتمالی نمایندگان دیگر را ریخت! پس از او بود که دیگر نمایندگان نیز در رد و محکوم کردن این اولتیماتوم سخنانی اظهار کردند. بدین‌گونه، حرکت مردانه و هوشیارانه خیابانی، موجب شد که مجلس شورا با سرافرازی تمام، اولتیماتوم روسیه را رد کند. از آن روز نام و آوازه شجاعت و هوشیاری و غیرت خیابانی در تمام شهرهای ایران بر سر زبان‌ها افتاد و ملت او را خوب شناختند حتی دشمنان ایران نیز بیش از پیش به عظمت و نفوذ کلام این روحانی آزاده پی بردند.
پانزده روز پس از این تاریخ، در ۲۴ آذر ماه ۱۲۹۰ سفارت روس دوباره با دولت ایران (ناصر الملک) تماس گرفت و خبر داد که سپاه روس در قزوین گرد آمده است، اگر تا شش روز دیگر، همه خواسته‌های ما پذیرفته نشود، آهنگ تهران خواهند کرد!
در ۲۹ آذر ماه مجلس تشکیل جلسه داد. باز هم خیابانی و دیگر نمایندگان سخنرانی کردند و به رد اولتیماتوم رای دادند.

۵.۲.۲ - بسته‌شدن مجلس دوم

دولت موقت ناصر الملک در روز دوم دی ماه، جلسه‌ای با حضور هیات وزیران و نمایندگان سازشکار و سرد مزاج مجلس تشکیل داد. وثوق الدوله، بستن در مجلس را پیشنهاد کرد. ناصر الملک بی‌درنگ این درخواست را قبول نمود و دستور انحلال مجلس را داد و اجرای فرمان به عهده یفرم خان ارمنی - رئیس شهربانی تهران و قاتل شیخ فضل‌الله نوری - واگذار شد! ... بدین‌ترتیب از همان روز مجلس دوم بسته شد و نمایندگان پراکنده گشتند ... و بساط انقلاب و مشروطه‌خواهی و استقلال‌طلبی در ایران برچیده شد!
خیابانی تنها ماند. اما هنوز خون غیرت در رگهایش در جریان بود. یک روز در سبزه میدان تهران، در اجتماع اعتراض‌آمیز مردم، بالای سکو رفت و با سخنرانی آتشین، از انقلاب و آزادیخواهان دفاع و عمل زشت دولت در بستن مجلس و پراکنده ساختن نمایندگان مردم را محکوم کرد و در میان کف‌زدن‌ها و فریادهای «زنده باد ایران»، «زنده باد مشروطه»، «زنده باد خیابانی» و ... از سکوی سخنرانی پایین آمد.

۵.۳ - اقدامات بعد از بسته‌شدن مجلس

دو ماه پس از بسته‌شدن مجلس و شروع دوره فترت، خیابانی همراه خانواده‌اش به مشهد رفت و پس از زیارت مرقد امام رضا (علیه‌السلام) و دیدار با اقوامش در خاک رضوی، از آنجا عازم روسیه، جمهوری ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان و داغستان شد تا در فرصتی که پیش آمده، از ممالک همسایه دیدار کند
[۱۴] آذری، علی، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، ص۳۷.
و هم از این طریق به تبریز برگردد. چون‌که پس از بسته‌شدن مجلس، صمدخان شجاع الدوله از طرف روس‌ها، حاکم تبریز شده و محل انجمن ایالتی را ویران و بسیاری از آزادیخواهان را قتل‌عام کرده بود و لابد منتظر خیابانی و همکاران و همفکرانش نیز بود. اگر خیابانی از تهران یا مشهد، به تبریز بر می‌گشت، بی‌شک به دست جلادان صمدخان گرفتار و کشته می‌شد. او در کشورهای خارجی، خیلی چیزها دید و شناخت. در آذربایجان کارگران ایرانی را دید که به سبب نبودن کار مناسب در کشور خودشان، ویلان و سرگردان در خاک بیگانه می‌گشتند و در مقابل دستمزدی ناچیز متحمل سنگین‌ترین کارها می‌شدند.
خیابانی از داغستان با یکی از بستگانش در تبریز تماس گرفت و او را به جلفا خواست. در آنجا خانواده‌اش را به وی سپرد تا به تبریز برساند و خود باز هم به پتروفسکی بازگشت. مدتی در آنجا ماند و ناگهان یک روز عازم تبریز شد. تبریز در آتش بیداد روس‌ها و صمدخان شجاع الدوله می‌سوخت. خیابان‌ها بوی خون می‌داد. خوف و وحشت از همه جا سر می‌کشید.
[۱۵] قلی‌زاده، مصطفی، شیخ محمد خیابانی خروش حماسه‌ها، ص۱۰۶.

در مهرماه سال ۱۲۹۳ صمدخان، از سوی روس‌ها کنار گذاشته و فضای آزادی نسبی در تبریز ایجاد شد. اما بدتر از صمدخان، خود روس‌ها بودند که هنوز حضور نامیمون خود را حفظ می‌کردند. ولی از آن سو در بهار سال ۱۲۶۹ق (۱۳۳۵ هجری) با ظهور انقلاب اکتبر روسیه، امپراتوری سیصد ساله تزاری در آن سرزمین پهناور برای همیشه برچیده و دفترش بسته شد. از آن پس، نیروهای روسی، ایران را ترک کردند. با پاک شدن خاک تبریز از لوث روس‌ها، نسیم آزادی در خطه آذربایجان و شمال ایران وزیدن گرفت.

۵.۴ - اقدامات بعد از آزادی آذربایجان

خیابانی از نعمت آزادی استفاده کرد و دوستان آزادیخواه و مبارزش را - که اغلب «دموکرات» نامیده می‌شدند - گرد آورد و کمیته‌ای تشکیل داد. سپس همه نمایندگان دموکرات و آزادیخواه را سراسر آذربایجان به تبریز دعوت کرد و کنفرانسی برگزار کردند. در این کنفرانس استانی، چهار صد و هشتاد نفر شرکت داشتند. تشکیلات فرقه دموکرات، که پنج سال پیش تعطیل شده بود، دوباره تاسیس شد. در همان کنفرانس، انتشار روزنامه «تجدد»، ارگان تشکیلات دموکرات، مورد تصویب قرار گرفت و خیابانی مدیر مسوول و صاحب امتیاز روزنامه شد.
[۱۶] بادامچی تبریزی، حاج محمدعلی آقا، شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، ص۲۸.
نخستین شماره تجدد در بیستم فروردین ماه ۱۲۹۶ (۸ رجب ۱۳۳۵) انتشار یافت.
[۱۷] کسروی، احمد، تاریخ هجده ساله آذربایجان، ج۲، ص۶۷۸.
شیخ در اولین شماره تجدد، مقاله‌ای تحت عنوان «نور حقیقت خواهد تابید» نوشت و لزوم اجرای قوانین مشروطیت و احیای آن را بیان کرد.
در همان سال خیابانی به رهبری فرقه دموکرات آذربایجان برگزیده شد و فرقه دموکرات را توسعه داد و اصلاحات اساسی در آن ایجاد کرد
[۱۸] بادامچی تبریزی، حاج محمدعلی آقا، شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، ص۲۸.
و همگام با انتشار روزنامه تجدد و سرپرستی آن و درج مقالات، دست به کارهای سازنده دیگری در جهت پیشبرد اهداف و تامین آسایش مردم و تعیین والی برای آذربایجان زد تا مردم را برای حرکت عظیم و همگانی آماده سازد.
در آن سال، خشکسالی بود و با رسیدن زمستان، مردم دچار قحطی و فقر شدند. خیابانی با تشکیل کمیسیون آذوقه، اعانه، دار المساکین و ... توانست مشکلات مردم را از پیش پا بردارد و مردم را نجات دهد. او با گرانفروشی و احتکار فرصت‌طلبان مبارزه کرد.

۵.۵ - اعتراض به قرارداد ۱۹۱۹

در مرداد ۱۲۹۸ انتخابات مجلس چهارم شروع شد. خیابانی با داشتن نه هزار رای، حایز اکثریت آراء بود. در اثنای انتخابات، متن قرارداد ۱۹۱۹ بین دولت ایران و انگلیس امضا و در ایران منتشر شد. این پیمان ننگین را وثوق الدوله، نخست وزیر ایران، با نمایندگان انگلیس منعقد کرده بود. وثوق الدوله، سال‌ها پیش با قبول اولتیماتوم روس، ضربه مهلکی به پیکر مشروطیت زده بود و اینک با امضای قرارداد استعماری دیگر درصد بود که اختیار کامل امور مالی، گمرکی و نظامی ایران را به دست مستشاران انگلیسی بدهد و کشور را تحت الحمایه بریتانیا گرداند.
در پی انتشار متن قرارداد، موجی از اعتراض و ناخشنودی در ایران پدید آمد. فرقه دموکرات در تبریز به رهبری خیابانی علیه قرار داد ۱۹۱۹ وارد عمل شد و روزنامه تجدد نوشت:
«تا زمانی که قرارداد به تصویب مجلس نرسیده، ورق پاره‌ای بیش نیست و اعتباری ندارد!»
[۱۹] بادامچی تبریزی، حاج محمدعلی آقا، شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، ص۳۲.

از طرفی وثوق الدوله با آگاهی از واکنش خیابانی و پیروانش در تبریز، به فکر چاره افتاد. چون می‌دانست که اگر پای خیابانی و همفکرانش به مجلس چهارم باز شود، نخواهند گذاشت که این قرارداد استعماری تصویب گردد؛ همچنان که هشت سال پیش نگذاشتند اولتیماتوم روس، تصویب و قبول شود.
به دنبال اعتراضات و کشمکش‌های سیاسی، وثوق الدوله با اعزام دو نفر خارجی به همراه چند مزدور از تهران به تبریز، بسیاری از کارمندان و مسوولان ادارات را به دلیل اینکه نتوانسته بودند در انتخابات خواسته‌های او را بر آورند، اخراج و افراد مزدور و خود فروخته‌ای را جایگزین آنان کرد و در واقع انتخابات آذربایجان را به هم زد.
[۲۰] قلی‌زاده، مصطفی، شیخ محمد خیابانی خروش حماسه‌ها، ص۱۳۷.
این بود که در دوره چهارم مجلس، نمایندگان آذربایجان به مجلس راه نیافتند.

۵.۶ - تشکیل مجلس محلی تبریز

خیابانی در آن روزهای حساس، سفری به تهران کرد تا اوضاع سیاسی را از نزدیک بررسی کند. او سعی بر این داشت که با بعضی از رجال مشهور سیاسی گفتگو کند و زمینه مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ را مساعد گرداند. اما کسی جواب مناسب نداد. در همان روزها شصت هزار تومان از طرف وثوق الدوله به خیابانی پیشنهاد شد تا بگیرد و ساکت شود! خیابانی تازه متوجه شد که در پایتخت چه خبر است و اینکه از بسیاری از رجال سیاسی، صدایی بر نمی‌آید، از آن روست که حق سکوت گرفته‌اند! او با رد این پیشنهاد، به تبریز برگشت و پی برد که نمی‌توان به رجال تهران امیدوار بود. او در تبریز با دعوت آزادیخواهان و دموکرات‌ها، در روز ۲۲ اسفند ۱۲۹۸ «مجلس محلی تبریز» را تشکیل داد و خود به ریاست آن انتخاب شد. کار مجلس محلی تبریز این بود که در مسائل سیاسی و اجتماعی تبریز و آذربایجان، تصمیم‌گیری کند؛ چون نمایندگان آذربایجان را از رفتن به مجلس شورای ملی محروم کرده بودند. مذاکرات و تصمیم‌های مجلس محلی هر روز در روزنامه تجدد چاپ می‌شد و به اطلاع مردم می‌رسید.
نوروز سال ۱۲۹۹ گذشت. در هشتم فروردین سال نو، بیانیه‌ای از طرف کمیته مجلس محلی تبریز، خطاب به آزادیخواهان و هموطنان صادر شد. در بیانیه مزبور، اتحاد، اتفاق و نظم دموکرات‌ها و همکاری و یاری همه آزادیخواهان میهن دوست ایرانی، به مثابه یگانه تکیه‌گاه کمیته معرفی شده و مورد تاکید قرار گرفته بود.
[۲۱] آذری، علی، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، ص۶ - ۲۴۵.



بعد از ظهر روز سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۲۹۹ (۱۶ رجب ۱۳۳۸) در حیاط عمارت تجدد، جنب و جوشی پدیدار بود. آزادیخواهان پیرو خیابانی که همه مسلح بودند، گروه گروه در آن جمع می‌شدند. ساعتی گذشت که ناگهان فرمان رهبر آزادی و تجدد، شیخ محمد خیابانی مبنی بر آزاد کردن و نجات دادن «میرزا باقر» از زندان کلانتری محله نوبر صادر شد. میرزا باقر به سبب مخافت با «ماژور بیورلینگ» - رئیس شهربانی تبریز که فردی خارجی بود و از طرف وثوق الدوله منصوب شده بود - زندانی گشته بود.
به صدور فرمان شیخ، بیش از پنجاه مجاهد مسلح، به کلانتری نوبر حمله کرده، میرزا باقر را آزاد کردند و به عمارت تجدد آوردند. ماموران کلانتری گرچه آزادیخواهان را تعقیب کردند، به هیچ کاری موفق نشدند. بدین‌گونه نخستین گام قیام با موفقیت و پیروزی برداشته شد. خورشید هفده فروردین غروب کرد و شب شد. شب آبستن حوادثی دیگر بود. همان شب بسیاری از گروه‌های آزادیخواهی به پیروان خیابانی در عمارت تجدد پیوستند.
صبح ۱۸ فروردین ۱۲۹۹ در تبریز، صبح آزادی و صحنه یکی از پر شکوه‌ترین آزادی و صحنه یکی از پر شکوه‌ترین قهرمانی‌های تاریخ ایران بود. بازار تعطیل شد. دانش آموزان مدارس، به حالت راهپیمایی در ساختمان و اطراف عمارت تجدد گرد آمدند. شعارهای ضد دولت وثوق الدوله و مزدورانش، در فضای شهر طنین افکنده بود. مردم آزادیخواه، مسلمان و قهرمان تبریز، به اشاره پیشوای خود خیابانی، به شهربانی ریخته، آزادیخواهان دربند را از سیاهچال‌ها نجات دادند. ادارت شهر همه به دست آزادیخواهان افتاد. شیخ به مزدوران وثوق الدوله در تبریز اخطار کرد که هر چه زودتر شهر را ترک گویند و آنان چهار شنبه شب، تبریز را به قصد تهران ترک کردند.
بدین‌سان در روز دوم قیام، تبریز از لوث حضور خائنان و بیگانگان مزدور پاک شد
[۲۲] آذری، علی، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، ص ۲۶۳.
[۲۳] کسروی، احمد، تاریخ هجده ساله آذربایجان، ج۲، ص۷۶۷.
و رشته امور شهر به دست خیابانی و پیروانش افتاد.

۶.۱ - تشکیل هیأت اداره اجتماع

در روز پنجشنبه خیابانی هیاءت مدیره‌ای را برای اداره اجتماع مردم و تصمیم‌گیری‌های لازم، انتخاب کرد. این هیات، در همان روز بیانیه‌ای به زبان فارسی و فرانسه نوشته، به دیوارهای شهر نصب کردند:
«آزادیخواهان شهر تبریز در مقابل تمایلات ارتجاعی برخی افراد ضد مشروطیت که در حکومت‌های محلی و در مرکز ایالت آذربایجان ظهور کرده بود، به هیجان آمده و دست به اعتراض و قیام زدند. آزادیخواهان تبریز اعلام می‌کنند که برنامه آنان عبارت است از تحصیل اطمینان کامل در احترام به قانون اساسی و اجرای صادقانه آن. آزادیخواهان موقعیت فوق‌العاده حساس فعلی را در نظر گرفته و مصمم هستند که نظم و آسایش را به هر وسیله که باشد، بر قرار دارند.

۶.۲ - برنامه آزادیخواهان

برنامه آزادیخواهان در دو عبارت خلاصه می‌شود:
۱ - برقرار داشتن آسایش عمومی؛
۲ - از قوه به فعل آوردن رژیم مشروطیت.
[۲۴] قلی‌زاده، مصطفی، شیخ محمد خیابانی خروش حماسه‌ها، ص۱۴۷.


۶.۳ - رهبری فکری انقلاب

قیام پیروزمندانه مردم تبریز به رهبری شیخ محمد خیابانی، بیش از پنج ماه ادامه داشت. شیخ، در حیاط ساختمان تجدد به ایراد نطق‌هایی می‌پرداخت و مردم با اشتیاق تمام پای صحبتش می‌نشستند. این سخنان به زبان آذری بود و ترجمه فارسی‌اش هر روز در روزنامه تجدد چاپ می‌شد. در این پنج ماه خیابانی و جنبش با خطرهای فراوانی مواجه بودند، اما بر همه پیروز شدند و آتش توطئه‌ها را خاموش کردند ... که شرح و بسط آن در این مجال اندک نمی‌گنجد.
خیابانی در این پنج ماه، بیش از آنکه ژست رهبر و فرمانده قیام مسلحانه به خود بگیرد، هیبت یک رهبر فکری و ایدئولوگ و متفکر انقلابی را داشت و هر روز با نطق‌های پر شور در مسائل اجتماعی و سیاسی و فکری، سعی در بر پایی انقلاب فرهنگی و خود آگاهی سیاسی و اجتماعی در اندیشه‌های مردم داشت.
[۲۵] مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، ج۱، ص۳۵ - ۳۶.


۶.۴ - شکست قیام

دشمنان خیابانی، بویژه از ناحیه حکومت مرکزی، هر لحظه در صدد سرکوبی او و قیامش بودند. در این مدت وثوق الدوله از نخست وزیری احمد شاه عزل و مشیر الدوله به جای او منصوب شد. مشیر الدوله برای شکست قیام خیابانی، مهدی قلی‌خان هدایت، معروف به مخبر السلطنه، چهره‌ای موجه و ملی داشت و به همین سبب بدون سرباز و محافظ وارد تبریز شد و کسی با او کاری نداشت. مدت‌ها سعی کرد از طریق صحبت با دوستان خیابانی، او را از ادامه نهضت باز دارد، ولی خیابانی اعتنایی نکرد و از طرفی گمان نمی‌کرد که مخبر السلطنه قصد خیانت داشته باشد.
مخبر السلطنه چون از راه تزویر و فریب و مذاکره نتوانست خیابانی را از راهی که در پیش گرفته منصرف سازد، با رئیس قزاقخانه تبریز - که یک کلنل روسی بود - گفتگو و تبانی و نقشه سرنگونی قیام تبریز را طرح‌ریزی کرد. سرانجام در سپیده دم یکشنبه ۲۱ شهریور ۱۲۹۹، که بسیاری از نیروهای مسلح خیابانی برای بر چیدن اشرار محلی به اطراف تبریز رفته بودند و نیروی اندکی در شهر و اطراف عالی‌قاپور (مقر حکومت خیابانی و مرکز قیام) مانده بود، قزاق‌های مسلح به دستور کلنل روسی و مخبر السلطنه، به شهر ریختند و تمام نیروهای قیامی را یا کشتند یا خلع سلاح کردند و همه مراکز آزادیخواهان و ادارات را به تصرف خود در آوردند و عالی‌قاپور را در اختیار خود گرفتند.
[۲۶] بادامچی تبریزی، حاج محمدعلی آقا، شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، ص۳۷.


۶.۵ - شهادت خیابانی

قزاق‌ها به فرمان مخبر السلطنه به خانه خیابانی ریختند، ولی قبل از اینکه به او دست بیابند خیابانی از راه پشت بام به خانه همسایه‌اش، شیخ حسنعلی میانجی، پناهنده شده بود. شیخ حسنعلی اصرار کرد که پیش مخبر السلطنه برود و وساطت کند، ولی خیابانی نپذیرفت. تا اینکه بعد از ظهر ۲۲ شهریور ۱۲۹۹/۲۹ ذیحجه ۱۳۳۸، مخفی‌گاه شیخ پیدا شد و با شلیک چند تیر به دست اسماعیل قزاق، در زیرزمین خانه شیخ حسنعلی میانجی به شهادت رسید. پیکرش را بیرون آوردند و در گورستان «سید حمزه» تبریز به خاک سپردند. بعدها آن گورستان به مدرسه تبدیل شد و پس از ویرانی، مقبره خیابانی مظلوم هم از بین رفت.
[۲۷] آذری، علی، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، ص۴۹۲.


۶.۶ - اهداف قیام

از مطالعه تاریخ قیام خیابانی و تامل در آن می‌توان به اهداف آن پی برد. مجموع اهداف این قیام را می‌تتوانیم در این موارد خلاصه کنیم:
۱. سر و سامان دادن به اوضاع آشفته آذربایجان؛
۲. قطع دست اجانب از آن خطه و کل ایران؛
۳. همکاری با نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچک خان در راه پیشبرد و گسترش قیام در سر تا سر ایران و اصلاح اوضاع کشور و بیدار کردن مردم؛
۴. حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران و تاءمین آزادی سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی کشور؛
۵. احیا و اجرای قانون اساسی مشروطیت؛
۶. ایجاد نوعی انقلاب فرهنگی و بازگشت به خویشتن خویش.

۶.۷ - علل شکست قیام

شکست قیام تبریز پس از حدود شش ماه علل و عوامل گوناگونی داشت، از جمله:
۱. حضور قزاقخانه در کنار شهر تبریز و همکاری آن با حکومت مرکزی؛
۲. کم بودن نیروهای مقاومت و مسلح قیامی و نداشتن ارتش مقاومت دایم؛
۳. اهتمام بیشتر شیخ محمد خیابانی به ایجاد و گسترش خود آگاهی مردم و نهضت فکری و بیداری سیاسی و بی‌توجهی به جذب نیروهای نظامی و مسلح برای حراست از قیام؛
۴. خیانت کسانی که قول همکاری به خیابانی داده بودند؛
۵. تنها ماندن خیابانی در نتیجه همکاری نکردن او با روس و انگلیس و نیروهای وابسته به آن دو، و دشمنی آنها به‌ویژه حکومت مرکزی با وی و قیامش.


۱. بادامچی تبریزی، حاج محمدعلی آقا، شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، چاپ برلین، سال ۱۳۰۴ ش، ص ۲۳.
۲. بادامچی تبریزی، حاج محمدعلی آقا، شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، چاپ برلین، سال ۱۳۰۴ ش، ص ۲۳.
۳. قلی‌زاده، مصطفی، شیخ محمد خیابانی خروش حماسه‌ها، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، ۱۳۷۲، ص ۴۲.
۴. قلی‌زاده، مصطفی، شیخ محمد خیابانی، خروش حماسه‌ها، ص۴۲.
۵. قلی‌زاده، مصطفی، شیخ محمد خیابانی، خروش حماسه‌ها، ص۲۴.
۶. رحیم رئیس‌نیا و عبدالحسن ناهیدی، دو قهرمان جنبش مشروطه، ص۱۹۶.
۷. رحیم رئیس‌نیا و عبدالحسن ناهیدی، دو قهرمان جنبش مشروطه، ص۷ - ۱۹۶.
۸. کسروی، احمد، تاریخ هجده ساله آذربایجان، ج۱، ص۷۵.
۹. بادامچی تبریزی، حاج محمدعلی آقا، شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، ص۲۸.
۱۰. ملک‌زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۷، ص۸۷.
۱۱. رحیم رئیس‌نیا و عبدالحسن ناهیدی، دو قهرمان جنبش مشروطه، ص۲۰۹.
۱۲. آذری، علی، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، ص۲۹، چاپ چهارم، تهران، ۱۳۶۲.
۱۳. آذری، علی، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، ص۳۱ - ۲۹.
۱۴. آذری، علی، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، ص۳۷.
۱۵. قلی‌زاده، مصطفی، شیخ محمد خیابانی خروش حماسه‌ها، ص۱۰۶.
۱۶. بادامچی تبریزی، حاج محمدعلی آقا، شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، ص۲۸.
۱۷. کسروی، احمد، تاریخ هجده ساله آذربایجان، ج۲، ص۶۷۸.
۱۸. بادامچی تبریزی، حاج محمدعلی آقا، شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، ص۲۸.
۱۹. بادامچی تبریزی، حاج محمدعلی آقا، شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، ص۳۲.
۲۰. قلی‌زاده، مصطفی، شیخ محمد خیابانی خروش حماسه‌ها، ص۱۳۷.
۲۱. آذری، علی، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، ص۶ - ۲۴۵.
۲۲. آذری، علی، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، ص ۲۶۳.
۲۳. کسروی، احمد، تاریخ هجده ساله آذربایجان، ج۲، ص۷۶۷.
۲۴. قلی‌زاده، مصطفی، شیخ محمد خیابانی خروش حماسه‌ها، ص۱۴۷.
۲۵. مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، ج۱، ص۳۵ - ۳۶.
۲۶. بادامچی تبریزی، حاج محمدعلی آقا، شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، ص۳۷.
۲۷. آذری، علی، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، ص۴۹۲.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «شیخ محمد خیابانی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۵/۱۴.    



جعبه ابزار