• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صالح (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





صالح: (غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ)    
صالح: اسم فاعل به معنى «نيكوكار، شايسته» (ضد فاسد و ضد طالح) است.



به موردی از کاربرد صالح در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - صالح (آیه ۴۶ سوره هود)

(قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ)     (فرمود: «اى نوح! او از خاندان تو نيست؛ او عمل غيرصالحى است (فرد ناشايسته‌اى است‌)؛ پس، آنچه را از آن آگاه نيستى، از من مخواه؛ من‌به تو اندرز مى‌دهم كه از جاهلان نباشى.»)

۱.۲ - صالح در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: چيز ديگرى نداريم و اين عبارت هيچ ظهورى در آن جسارتى كه مفسرين نامبرده كرده‌اند ندارد و اگر در آيه‌ (امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما)     نسبت خيانت به همسر نوح و همسر لوط داده، بيش از اين ظهور ندارد كه آن دو زن با دشمنان شوهر خود دوستى مى‌كرده‌اند و اسرار شوهر خود را مخفيانه در اختيار دشمنان مى‌گذاشته و آنان را بر عليه همسران خود مى‌شورانيدند.
و از آن جمله اين است كه گفته‌اند: پسر متخلف، پسر صلبى خود نوح نبوده، بلكه پسر همسرش و ربيبش بوده. (مجمع البيان،- ۱۰ جلدى- ط بيروت، ج ۳، ص ۱۶۴.) اين وجه نيز درست نيست، زيرا اولا در لفظ آيه هيچ دليلى بر آن نيست و ثانيا با تعليلى كه خداى تعالى براى جمله او اهل تو نيست آورده و فرموده: چون او عمل غير صالح است نمى‌سازد، زيرا اگر واقعا آن پسر ربيب نوح (علیه‌السلام) بوده باشد، بايد خداى تعالى در تعليلش بفرمايد: او پسر تو نيست زيرا پسر زن تو است .
منظور از اينكه پسر نوح (علیه‌السلام)، عملى غير صالح است‌ (إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ)
(إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ)- از ظاهر سياق بر مى‌آيد كه مرجع ضمير همان پسر نوح باشد و خود او عمل غير صالح باشد، و اگر خداى تعالى او را عمل غير صالح خوانده از باب مبالغه است، همانطور كه وقتى بخواهى در عدالت زيد مبالغه كنى مى‌گويى زيد عدالت است، يعنى آن قدر داراى عدالت است كه مى‌توان گفت او خود عدالت است هم چنان كه آن شاعر گفته:
فانما هى اقبال و ادبار- دنيا اقبال و ادبار است يعنى داراى اقبال و ادبار است. پس معناى جمله اين است كه اين پسر تو داراى عمل غير صالح است و از آن افرادى نيست كه من وعده دادم نجاتشان دهم، مؤيد اين معنا هم قرائت قاريانى است كه كلمه عمل را به صورت فعل ماضى قرائت كرده و گفته‌اند: معنايش اين است كه اين پسر تو در سابق عمل ناشايست مرتكب شده است، اين آن چيزى است كه از ظاهر سياق استفاده مى‌شود، ولى بعضى‌ (مجمع البيان، ج ۳، ص ۱۶۵، ط بيروت،( از ۱۰ جلدى)) از مفسرين گفته‌اند مرجع ضمير مذكور سؤالى است كه از گفته نوح (علیه‌السلام) فهميده مى‌شود كه‌ گفت: (رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي) و آن سؤال عبارت است از درخواست نجات، در نتيجه معناى جمله‌ (إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ) اين مى‌شود كه اين درخواست تو عملى غير شايسته است زيرا درخواست چيزى است كه تو به آن آگاهى ندارى و يک پیامبر سزاوار نيست پروردگار خود را به مثل اينگونه درخواست‌ها خطاب كند.

۱.۳ - صالح در تفسیر نمونه

آيه مورد بحث درباره سرگذشت دردناک فرزند نوح است كه اندرز پدر را نشنيد و تا آخرين نفس دست از لجاجت بر نداشت و سرانجام در ميان امواج طوفان گرفتار شد، آيه خطاب به نوح (علیه‌السلام) است:
«فرمود اى نوح! او از اهل تو نيست، او عمل غير صالح است...» (إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صٰالِحٍ)    
چرا فرزند نوح،عمل غير صالح بود؟ بعضى از مفسران معتقدند كه در اين آيه كلمه‌اى در تقدير است و در اصل مفهومش چنين است: انّه ذو عمل غير صالح. «فرزند تو داراى عمل غير صالح است»، ولى با توجه به اين كه گاهى انسان در انجام يک كار آن‌چنان پيش مى‌رود كه گويا عين آن عمل مى‌شود در ادبيات زبان‌هاى مختلف به هنگام مبالغه اين تعبير فراوان ديده مى‌شود، مثلا گفته مى‌شود فلان كس سراپا عدل و سخاوت است و يا فلان كس سراپا دزدى و فساد است، گويى آن‌چنان در آن عمل غوطه‌ور گشته كه ذات او عين آن عمل گشته است. اين پيامبرزاده نيز آن‌قدر با بدان بنشت و در اعمال زشت و افكار نادرستشان غوطه‌ور گشت كه گويى وجودش تبديل به يک عمل غير صالح شد. بنابراين، تعبير فوق در عين اين كه بسيار كوتاه و مختصر است، گوياى يک واقعيت مهم در مورد فرزند نوح مى‌باشد.


۱. هود/سوره۱۱، آیه۴۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، دار القلم، ص۴۸۹.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۲، ص۳۸۶.    
۴. هود/سوره۱۱، آیه۴۶.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۲۷.    
۶. تحریم/سوره۶۶، آیه۱.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۳۵۳.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۲۳۵.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۶۸.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۵۳.    
۱۱. هود/سوره۱۱، آیه۴۶.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۹، ص۱۱۵.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «صالح»، ج۲، ص۶۱۸.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره هود | لغات قرآن




جعبه ابزار