صَبَرُوا (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صَبَرُوا:
(صَبَرُواْ ابْتِغَاء وَجْهِ) صَبَرُوا: از مادّه
«صبر» گرفته شده و به معنى استقامت و ايستادگى در برابر حوادث است و ضامن سربلندى و پيروزى است و در حقيقت ريشه اصلى هرگونه پيروزى مادّى و معنوى را تشكيل مىدهد.
به موردی از کاربرد
صَبَرُوا در
قرآن، اشاره میشود:
اهميّت آن در پيشرفتهاى فردى و اجتماعى زياد است، اين همان چيزى است كه
علی (ع) در كلمات قصارش آن را به منزله سر در برابر بدن معرّفى كرده است:
(...و عليكم بالصبر، فان الصبر من الايمان كالرأس من الجسد...) «بر شما باد به صبر و استقامت كه صبر در برابر ايمان همچون سر است در مقابل تن...»
بسيارى از علماى اخلاق براى «صبر» سه شاخه ذكر كردهاند:
صبر بر اطاعت (مقاومت در برابر مشكلاتى كه در راه طاعت وجود دارد).
صبر بر معصيت (ايستادگى در برابر انگيزههاى گناه و شهوات سركش و طغيانگر).
صبر بر مصيبت (پايدارى در برابر حوادث ناگوار و عدم خودباختگى و شكست روحى و ترك جزع و فزع)
به گفته بعضى از مفسران گاهى انسان در برابر حوادث ناگوار صبر مىكند تا مردم بگويند چقدر با استقامت است! و گاهى از ترس اين كه نگويند چه آدم كمظرفيتى است.
و گاهى به خاطر اين كه دشمنان شماتتش نكنند و گاهى به خاطر اين كه مىداند بىتابى و جزع بيهوده است و گاهى به خاطر اين كه چهره مظلوميّت به خود بگيرد و ديگران به يارى او برخيزند، هيچيک از اين امور دليل بر كمال نفس انسانى نيست؛
اما هنگامى كه به خاطر اطاعت فرمان خدا و اين كه هر حادثهاى در زندگى رخ مىدهد دليل و حكمتى دارد صبر و استقامت به خرج مىدهد آنچنان كه عظمت حادثه را در هم مىشكند اين همان صبرى است.
(وَ الَّذِينَ صَبَرُواْ ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَ عَلاَنِيَةً وَ يَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُوْلَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ) (و كسانى كه براى جلب رضاى پروردگارشان شكيبايى مىكنند؛ و
نماز را برپا مىدارند؛ و از آنچه به آنها روزى دادهايم، پنهان و آشكار،
انفاق مىكنند؛ و با حسنات، سيّئات را برطرف مىسازد؛ سرانجام نيک سراى
آخرت، از آن آنهاست.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: اينكه صبر را مطلق آورده مىرساند كه اشخاص مورد نظر آيه همه اقسام صبر را دارند، يعنى هم صبر در موقع برخورد به مصيبت و هم صبر بر اطاعت حق و هم صبر در برابر معصيت را. و ليكن مع ذلک صبرشان را مقيد به قيد.
(قُلْ يَا عِبَادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ) (بگو: اى بندگان من كه
ایمان آوردهايد! از مخالفت پروردگارتان بپرهيزيد. براى كسانى كه در اين
دنیا نيكى كردهاند پاداش نيكى است. و
زمین خدا گسترده است، اگر تحت فشار سران كفر بوديد مهاجرت كنيد كه صابران اجر و پاداش خود را بىحساب دريافت مىدارند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: توفيه اجر به معناى آن است كه آن را به طور تام و كامل بدهند. و از سياق برمىآيد انحصارى كه كلمه انما مفيد آن است، متوجه جمله بغير حساب باشد. بنا بر اين جار و مجرور بغير حساب متعلق مىشود به كلمه يوفى و صفتى است براى مصدرى كه يوفى بر آن دلالت دارد.
و معنايش اين است كه: صابران اجرشان داده نمىشود، مگر اعطايى بىحساب.
پس صابران بر خلاف ساير مردم به حساب اعمالشان رسيدگى نمىشود و اصلا نامه اعمالشان بازنمىگردد و اجرشان همسنگ اعمالشان نيست.
در آيه شريفه صابران هم مطلق ذكر شده و مقيد به صبر در اطاعت و يا صبر در ترک معصيت و يا صبر بر مصيبت نشده هر چند كه صبر در برابر مصائب دنيا، بخصوص صبر در مقابل اذيتهاى اهل كفر و فسوق كه به
مؤمنین مخلص و با
تقوا مىرسد با مورد آيه منطبق است (و ليكن همانطور كه در ساير موارد گفتهايم مورد مخصص نيست).
بعضى از مفسرين گفتهاند: بغير حساب حال از اجرهم است يعنى اجر بىحساب و بسيار ولى وجه سابق قريبتر است به ذهن.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
كه در آيه مورد بحث (رعد ۲۲/) به آن اشاره شده است.
كمتر موضوعى را در قرآن مىتوان يافت كه مانند «صبر» تكرار و مورد تأكيد قرار گرفته باشد، در قرآن مجيد حدود هفتاد مورد از «صبر» سخن به ميان آمده كه بيش از ده مورد از آن به شخص
پیامبر (ص) اختصاص دارد.
خداوند براى صابران پاداش بىحساب قرار داده است:
(...إِنَّمٰا يُوَفَّى الصّٰابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسٰابٍ) «صابران پاداش خود را بىحساب مىگيرند»
و در روايات
اسلامی عالىترين صبر را آن دانستهاند كه به هنگام فراهم آمدن وسايل عصيان و گناه،
انسان مقاومت كند و از لذت
گناه چشم بپوشد.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «صَبَرُوا»، ج۲، ص۵۶۱.