صَدَقَة (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صَدَقَة:
(خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً) صَدَقَة: آنچه در راه
خدا به بينوايان بدهند و آن اعم از
زکات است، صدقه به واجب و مستحب هر دو گفته مىشود، ولى زكات به واجب گفته مىشود.
به موردی از کاربرد
صَدَقَة در
قرآن، اشاره میشود:
(خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاَتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ وَ اللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ) (از اموال آنها صدقهاى بعنوان زكات بگير، تا بوسيله آن، آنها را پاک سازى و پرورش دهى و به هنگام گرفتن زكات، به آنها
دعا كن؛ كه دعاى تو، مايه آرامش آنهاست و خداوند شنوا و داناست.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه
تطهیر به معناى برطرف كردن چرک و كثافت از چيزى است كه بخواهند پاک و صاف شود و آماده نشو و نماء گردد و آثار و بركاتش ظاهر شود و كلمه تزكيه به معناى رشد دادن همان چيز است، بلكه آن را ترقى داده خيرات و بركات را از آن بروز دهد، مانند درخت كه با هرس كردن شاخههاى زائدش، نموش بهتر و ميوهاش درشتتر مىشود، پس اينكه هم تطهير را آورد و هم تزكيه را، خيال نشود كه تكرار كرده، بلكه نكته لطيفى در آن رعايت شده است، پس اينكه فرمود:
(خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً) رسول خدا (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) را امر مىكند به اينكه صدقه را از اموال مردم بگيرد و اگر نفرمود: من مالهم بلكه فرمود:
(مِنْ أَمْوالِهِمْ) براى اين است كه اشاره كند به اينكه صدقه از انواع و اصنافى از مالها گرفته مىشود، يکک صنف نقدينه، يعنى طلا و نقره، صنف ديگر اغنام ثلاثه، يعنى شتر و گاو و گوسفند، نوع سوم غلات چهارگانه، يعنى گندم و جو و خرما و كشمش.
و جمله
(تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ) خطاب به رسول خدا (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) است، نه اينكه وصف زكات باشد، به دليل اينكه بعدا مىفرمايد: بها يعنى با صدقه، و معناى آن اين است كه: اى محمد! از اصناف مالهاى مردم زكات بگير و آنها را پاک و اموالشان را پر بركت كن.
(أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ يَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَ أَنَّ اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ) (آيا نمىدانستند كه فقط خداوند
توبه را از بندگانش مىپذيرد و صدقات را مىگيرد و خداوند توبهپذير و مهربان است؟!)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: استفهامى كه در اين آيه است استفهام انكارى و منظور از آن تشويق مردم است به دادن زكات، زيرا مردم اگر زكات مىدهند بدين جهت مىدهند كه رسول خدا (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) و يا عامل و مامور وصول آن حضرت از ناحيه خدا مامور به گرفتن آن است، لذا در اين آيه به عنوان تشويق مىفرمايد: مگر نمىدانيد كه اين صدقات را خدا مىگيرد؟ و گرفتن رسول خدا (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) گرفتن خداست، پس در حقيقت گيرنده آن خود خداست.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
در آيه مورد بحث، اشاره به يكى از احكام مهم اسلامى يعنى مسئله زكات شده است و به عنوان يک قانون كلى به پيامبر (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) دستور مىدهد
«از اموال آنها صدقه يعنى زكات بگير»
(خُذْ مِنْ أَمْوٰالِهِمْ صَدَقَةً) سپس به دو قسمت از فلسفه اخلاقى و روانى و اجتماعى زكات اشاره مىكند، مىفرمايد:
«تو با اين كار آنها را پاک مىكنى و نموّ مىدهى» آنها را از رذايل اخلاقى، از دنياپرستى و بخل و امساک پاک مىكنى و نهال نوع دوستى و سخاوت و توجه به حقوق ديگران را در آنها پرورش مىدهى. از اين گذشته، مفاسد و آلودگیهايى كه در جامعه به خاطر فقر و فاصله طبقاتى و محروميت گروهى از جامعه به وجود مىآيد با انجام اين فريضه الهى بر مىچينى و صحنه اجتماع را از اين آلودگیها پاک مىسازى.
بنابراين، حكم زكات هم پاک كننده فرد و اجتماع است و هم نموّدهنده بذرهاى فضيلت در افراد و هم سبب پيشرفت جامعه و اين رساترين تعبيرى است كه درباره زكات مىتوان گفت: از يكسو آلودگیها را مىشويد و ازسوىديگر تكامل آفرين است.
در آيه ديگر (توبه۱۰۴/) واژه «صدقات» جمع «صدقه» آمده است و مىگويد:
(وَ يَأْخُذُ الصَّدَقٰاتِ..).«و (خداوند) صدقات را مىگيرد...»
شک نيست كه گيرنده زكات و
صدقات، يا
پیامبر (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) و امام (علیهالسلام) و پيشواى
مسلمین است و يا افراد مستحق و در هر صورت خداوند به ظاهر، آنها را نمىگيرد، ولى از آنجا كه دست پيامبر و پيشوايان راستين دست خداست (چرا كه آنها نماينده خدا هستند) گويى خداوند اين صدقات را مىگيرد، همچنين بندگان نيازمندى كه به اجازه و فرمان الهى اين گونه كمکها را مىپذيرند آنها نيز در حقيقت نمايندگان پروردگارند و به اين ترتيب دست آنها نيز دست خداست.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «صَدَقَة»، ج۲، ص۵۸۷.