صَیف (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صَیف:
(الشِّتَاء وَ الصَّيْفِ) صَیف: به معنى «تابستان» است.
به موردی از کاربرد
صَیف در
قرآن، اشاره میشود:
(إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاء وَ الصَّيْفِ) (الفت آنها به اين
سرزمین و بازگشت آنها به آنجا در سفرهاى زمستانه و تابستانه.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: ماده الف - به كسره همزه- كه مصدر ثلاثى مجرد و باب افعالش ايلاف مىآيد، به معناى اجتماع با همبستگى و الفت است و به قول راغب اصلا الفت را به همين جهت الفت مىگويند.
و در
صحاح اللغة آمده: وقتى گفته مىشود: فلان قد آلف هذا الموضع، معنايش اين است كه فلانى با اين محل انس گرفته، و معناى اينكه گفته شود: فلان آلف غيره هذا الموضع اين است كه فلانى آن شخص ديگر را با اين محل مانوس كرد و گاه مىشود كه همين تعبير يعنى تعبير به باب افعال در مورد لازم نيز استعمال مىشود، مثلا گفته مىشود:
فلان الف هذا الموضع و يا يالف هذا الموضع ايلافا، يعنى فلانى با اين محل انس گرفته و يا انس مىگيرد.
و كلمه
قریش نام عشيره و دودمان
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است، كه همگى از نسل نضر بن كنانهاند كه نامش قريش نيز بوده و كلمه رحلت - همانطور كه در مجمع البيان آمده- به معناى حالتى است كه يک
انسان سوار بر راحله و در حال سير دارد و راحله به معناى شترى است كه براى راه پيمايى نيرومند باشد.
و منظور از
رحلت قريش مسافرت آنان از مكه به بيرون براى تجارت است و اين رحلت از مشخصات اهل اين شهر بوده، چون اين شهر در درهاى خشک و سوزان و بى
آب و علف واقع شده، كه نه زرعى در آن هست و نه ضرعى (پستان شيردارى) ناگزير قريش زندگى را از راه تجارت مىگذارنيد و در هر سال دو نوبت به تجارت مىرفت، يک نوبت در زمستان كه به طرف يمن مىرفت و نوبتى ديگر در تابستان كه به سوى شام ره مىسپرد و با اين دو نوبت سفر كردن زندگى خود را اداره مىنمود و مردم يمن و شام پاس احترام قريش را مىداشتند، زيرا خانه كعبه بيت الحرام در بين ايشان واقع شده بود و به همين جهت راهزنان و غارتگران كه ممر عيشى به جز دزدى و غارت نداشتند، متعرض ايشان نمىشدند، نه سر راه را برايشان مىگرفتند و نه به شهرشان حملهور مىشدند.
و در جمله لايلاف قريش حرف لام در كلمه لايلاف لام تعليل است و
فاعل در ايلاف خداى سبحان و مفعول ايلاف (آن كسانى كه
خدا مردم را با ايشان مانوس كرد) قريشند، پس كلمه قريش مفعول اول فعل ايلاف است و مفعول دومش حذف شده، چون جمله بعدى يعنى (إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ) مىفهماند كه آن مفعول چيست و جمله ايلافهم ... بدل از جمله ايلاف قريش است و فاعل در ايلافهم نيز خداى سبحان و مفعول اولش ضمير جمعى است كه در ظاهر كلام آمده و به قريش بر مىگردد و مفعول دومش كلمه رحلة ... است و تقدير چنين است، لايلاف اللَّه قريشا رحلة الشتاء و الصيف- خداى سبحان با مرغان ابابيل آن دفاع را از خانهاش كرد و به شما قريش اين عزت و احترام را ارزانى داشت تا شما قريش با رحلت زمستانى و تابستانى مانوس شويد و امر معاشتان بگذرد.
منظور از آيات مورد بحث ايجاد الفت ميان قريش و سرزمين مقدس مكه و خانه كعبه است، زيرا آنها و تمام اهل مكه به خاطر مركزيت و امنيت اين سرزمين در آنجا سكنى گزيده بودند، بسيارى از مردم حجاز هر سال به آنجا مىآمدند، مراسم
حج بهجامىآوردند و مبادلات اقتصادى و ادبى داشتند و از بركات مختلف اين سرزمين استفاده مىكردند.
مفهوم آيات مورد بحث اين است كه «(مجازات
اصحاب فیل) به خاطر اين بود كه قريش (به اين سرزمين مقدس) الفت گيرند» و بعد مىافزايد:
«هدف اين بود كه خداوند قريش را در سفرهاى زمستانه و تابستانه الفت بخشد»
ممكن است منظور الفت بخشيدن قريش به اين سرزمين مقدس باشد كه آنها در طول سفر تابستانه و زمستانه خود عشق و علاقه به اين كانون مقدس را از دل نبرند و به خاطر امنيّتش بهسوى آن بازگردند، نكند تحت تأثير مزاياى زندگى سرزمين يمن و شام واقع شوند و «مكه» را خالى كنند.
و يا اين كه منظور ايجاد الفت ميان قريش و ساير مردم در طول اين دو سفر بزرگ است، چرا كه بعد از داستان ابرهه مردم با ديده ديگرى به آنها مىنگريستند و براى كاروان قريش احترام و اهميّت و امنيّت قائل بودند.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «صَیف»، ج۲، ص۶۵۱.