ضیاءالدین عبدالعزیز بن عبدالله ثمینی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ثَمینی، ضیاءالدین عبدالعزیز بن عبدالله (۱۱۳۰-۱۱ رجب ۱۲۲۳ق/۱۷۱۸- ۲ سپتامبر ۱۸۰۸م)، از بزرگان
فقها، فقهای
اباضیه است. وی ملقب به ضیاءالدین و معروف به مُصْعَبی،
فقیه و
متکلم معروف اِباضی قرن دوازدهم و سیزدهم است. شهرت وی بیشتر به سبب اهتمامش به فقه اباضی، بهویژه
احکام مربوط به مسائل اجتماعی است؛ هر چند به علوم دیگر هم میپرداخته است.
ثمینی در شهر بنی یزقن، بنی یزقُن (یا بنییسجن، در
الجزایر)، در یکی از خانوادههای اصیل مزاب زاده شد. در کودکی به حفظ
قرآن و آموختن مبادی علوم پرداخت؛ اما چندان در این راه نپیموده بود که در سنین بلوغ ــ چنانکه نزد مردم مزاب مرسوم است ــ به
تجارت مشغول شد. به همین سبب به ورجلان سفر کرد و چندی در آن دیار ساکن شد. این حرفه بر شخصیت فکری او اثر نهاد و وی را به اهتمام در
فقه واداشت و از او فقیهی واقعگرا و اهل عمل ساخت.
نسبِ وی به ابوحفص عمر هِنْتاتی، از قبیله بزرگ هِنتاته و جد خاندان حفصیان، می رسد.
وی در ۱۱۳۰ در یَسْقِن یا یَسْجِن/ یَزْقِن، از توابع میزاب/ مِزاب، در جنوب
الجزایر متولد شد. در همانجا به
حفظ قرآن و فراگیری
صرف و
نحو پرداخت.
سپس همراه پدرش به منطقه وَرْجَلان (وَرْقَلَه) کوچ کرد. پس از مرگِ پدرش، اداره اموال او را در یسقن و ورجلان بر عهده گرفت.
افزون بر «ثمینی»، در منابع از وی با عنوان « حفصی » نیز یاد کردهاند. برخی نسبت حفصی را به سبب انتساب او به عمربنحفص هنتانی مصمودی، عمربنحفص هِنتانی مصمودی، نیای خاندان حفصیه و از مصاحبان نزدیک ابنتومرت (د ۵۲۴ ق) دانستهاند.
اما نوادهاش، محمدبن صالح ثمینی، سبب آن را انتساب به
ابوحفص عمر بن خطاب، خلیفۀ دوم ذکر کرده است.
بعضی از افراد خانواده ثمینی را اینگونه ذکر کردهاند:
حاجّه، دختر ثمینی، از عالمان اباضی یسقن بود.
تاریخ ولادت و وفات او معلوم نیست. وی نزد پدرش درس خواند و در یسقن الگوی
تقوا و دانش به شمار میرفت.
حاجه در مسائل فقهی، بهویژه در مسائل
خانواده، نوعی مرجعیت علمی یافت.
محمدبن صالح، نواده ثمینی و از فعالان سیاسی تونس، در ۱۳۱۴ به دنیا آمد.
وی در یسقن نزد کسانی چون محمد بن یوسف اطّفیّش تحصیل کرد و در ۱۳۳۵ به تونس رفت و به تحصیل و تدریس پرداخت. در حدود ۱۳۴۳ به ریاست هیئت علمی میزاب در تونس رسید.
وی عضو کمیته اجرایی حزب دستور جدید در تونس، نماینده دولت موقت الجزایر در امریکا و مغرب، رئیس جمعیت «الاستقامه» در شهر قالِمه (در شرق الجزایر) و رئیس کتابخانه «الاستقامه» در تونس بود. محمد بن صالح در ۱۳۹۰ در تونس از دنیا رفت. او برخی از آثار جدش، ثمینی، را منتشر کرد.
از وی مقالاتی با موضوعات تاریخی و اجتماعی بر جا مانده، از جمله سلسله مقالاتی با عنوان حقائق عن وادی میزاب که در مجله العرب به چاپ رسیده است.
ابراهیم بن بیحْمان، خواهرزاده ثمینی، ادیب و از فعالان سیاسی الجزایر بود. تاریخ ولادت او معلوم نیست. وی نزد ثمینی و
یحیی بن صالح تلمذ کرد و از حامیان نهضت اسلامی الجزایر بود.
بعضی از تألیفات او عبارتاند از:
أَصْدافُالدُّرِّ و اَکْمامُ
الزَّهرِ الموضوعه علی سوره العصر، حاشیه ای بر تفسیر انوار التنزیل و اسرار التأویل اثرِ عبداللّه بن عمر بیضاوی (متوفی ۶۸۵)، شرح موازین القسط اثرِ ابومهدی عیسی بن اسماعیل، تلخیص عقائدالوَهْبیه فی نکته توحید خالق البریه و قصیده ای با نام البرده در مدح
پیامبر اکرم.
ثمینی در دورهای میزیست که از سویی در الجزایر آتش
فتنه میان
مسلمانان شعلهور شده، و از سوی دیگر جنبش، اصلاحی وادی مزاب آغاز گردیده بود.
این دو عامل به همراه بازگشت شیخ
ابوزکریا یحیی بن صالح افضلی (د ۱۲۰۲ق/۱۷۸۷م) به مزاب در زندگی ثمینی تأثیری عمیق نهاد.
با آمدن شیخ ابوزکریا، ثمینی نیز به مزاب بازگشت و در بخش سوم از عمر خود دومین بار به فراگیری علم مشغول شد.
چندی نگذشت که در
زبان عربی،
کلام و
اصول،
حدیث،
فقه،
فلسفه و ریاضیات مهارت یافت و نبوغ خود را نمایان ساخت. همین شرکت در جلسات درس شیخ ابوزکریا و آشنایی با او بود که اندیشۀ وجوب اصلاحـات را در وی تقویت کرد.
ثمینی از داعیان نهضت علمی و جریان تألیف و شکلگیری اصلاحات دینی و اجتماعی در آن دیار بود. به همین سبب و نیز به سبب پایۀ علمیاش، در ۱۲۰۱ق/۱۷۸۶م چندی رئیس «حلقۀ عزّابه» شد، و چندی نیز ریاست اعلای مجلس اباضیه، یعنی مجلس « عمی سعید » نیز به او سپرده شد، مجلسی که همۀ امور اباضیان به آنجا ارجاع میشد و در آنجا فیصله مییافت. اما چون وی از مبلغان اصلاح دینی و اجتماعی بود، ازسوی تودۀ مردم آزار و
اذیت دید. از اینرو، پس از مدت کوتاهی از ریاست استعفا کرد و ۱۵سال در خانه ماند و یکسره سرگرم دانشاندوزی و تألیف شد و جز برای رفع مشکلات مردمی که به او رجوع میکردند، از خانه خارج نشد.
ثمینی شاگردانی تربیت کرد که
ابراهیم بن بیحمان، شیخ یوسف بن حمّو بن عدّون و خواهرزادهاش شیخ ابراهیم بن عبدالرحمان از آن جملهاند.
ابراهیم بن یوسف اَطَّفَیِّش (متوفی ۱۳۰۳)، حَمُّو بن باحمد بکلِّی (باکلی)، بالحاج بن کاسی بن امحمد قراری معروف به شیخ بالحاج (متوفی ۱۲۴۳)، حمُّو والحاج یسقنی/ یَزقِنی، ابویعقوب یوسف بن حمُّوبن عَدُّون (متوفی ۱۲۵۲)، خواهرزاده ثمینی ابراهیم بن بیحْمان (متوفی ۱۲۳۲)، و دختر ثمینی حاجه.
در حدود ۱۱۶۰، با ورود ابوزکریا یحیی بن صالح افضلی (فقیه و آغازگر جنبش اصلاحی در میزاب، متوفی ۱۲۰۲) به یسقن، ثمینی بی وقفه علوم دینی را از او آموخت.
ذکاوت و طبع شاعری ثمینی، که زندگی در
صحرا و حشر و نشر با بادیهنشینان عرب و تأثیرپذیری از
فصاحت آنان و نیز مطالعات ادبی بسیار آن را تقویت کرد، موجب پیشرفت و دستیابی او به مدارج عالی علمی شد، به طوریکه استادش او را به سبب فصاحت و
بلاغت و تواناییاش در ارائه مطالب علمی با نثر روان، به «العربی السَلیقَه» ملقب نمود و از وی خواست تا آموخته هایش را بنویسد.
ثمینی در پاسخ به این درخواست، به تألیف پرداخت و بعضی از آثارش را به استادش عرضه کرد.
ثمینی به تدریس و تعلیم نیز پرداخت.
مقتضیات دورۀ زندگانی ثمینی، چنانکه گفته شد، او را بر آن داشت تا از رهگذر شرح، اختصار، تنقیح و تهذیب به احیای آثار سلف خود پردازد. از اینرو، میتوان گفت که آثار او بیشتر شرح و تلخیص آثار گذشتگان است. به هر روی، اختصار مطالب سبب شده است تا آثارش به لحاظ لفظی، متانت ساختار و صحت معانی پربار باشد. کتابهای وی از نظر جنبههای ادبی و زیباییشناختی هم قابل توجه است. از بررسی آثار ثمینی چنین برمیآید که وی با استقلال رأی و گزینش موضوعات مناسب بیشتر در اندیشۀ چارهجویی برای موضوعات کاربردیتر در جامعه بوده است. همچنین وی، برخلاف بیشتر فقهای همعصرش، به
تصوف گرایشی نداشته، و با دیدی صرفاً فقیهانه به بحث و تألیف میپرداخته است.
ثمینی کتابخانهای غنی از خود بر جای نهاد که به نوهاش محمد بن صالح ثمینی رسید و اکنون با نام « مکتبة الاستقامه » در بنی یزقن دایر است.
هر چند شماری از آثار ثمینی شرح یا تلخیص کتب دیگر است، وی کوشیده تا با گزینش موضوعات مناسب در آثار خود، برای رفع برخی از مشکلات و مسائل جامعه راه حلهایی عملی ارائه دهد.
دیدگاههای کلامی و فقهی او، بر خلاف برخی از معاصرانش، کمتر تحت تأثیر گرایشهای عرفانی و ذوقی بوده و بیشتر بر پایه های علمی استوار است.
همچنین آشنایی وی با مسائل تجارت موجب شد که آرای فقهی او بتواند پاسخگوی نیازهای عملی و واقعی مردم باشد.
آثار وی را دو دسته چاپی و خطی ذکر کردهاند:
مهمترین کتاب ثمینی، النیل، درباره
عبادات و
معاملات است.
النیل لشفاء العلیل، که مشهورترین اثر او ست. ثمینی مطالب لازم برای نگارش النیل را از دیگر منابع فقه اباضی گرد آورد و آنرا طوری تدوین کرد تا همۀ مسائل آن کتابها را به اختصار دربرگیرد و به فهم همعصرانش نزدیکتر باشد. پس از اتمام، آنرا بر استادش شیخ ابوزکریا عرضه، و نزد وی تصحیح کرد. این اثر شامل ۳ جزء، و مجموع اجزاء دارای ۲۲ « کتاب » است. هر یک از این «کتاب»ها چنانکه معهود است، به نام یکی از ابواب فقهی نامگذاری شده است و هر «کتاب» خاتمه، خاتمهای دارد. به رغم خواست و تلاش ثمینی برای مُملّ و مخلّ نبودن اثرش، برخی بر این باورند که ایجازِ بسیار، گاه به پیچیدگی گراییده است. با این حال، النیل از مصادر عمدۀ فقه اباضیه است و برخی از اباضیان اهمیت آنرا با مختصر خلیل بن اسحـاق (د ۷۶۶ق) در
فقه مالکی مقایسـه کردهاند. برخـی نیز بر آناند که مقدمۀ کتاب حتی بر پایۀ مقدمۀ مختصر خلیل است. ثمینی در نگارش این اثر از سیرةالدماء و تبیین افعال العباد ابوالعباس احمد بن محمد بن بکر (د ۵۰۴ ق) بسیار بهره برده است.
النیل نخست در ۱۳۰۵ق در مصر چاپ سنگی شد؛ سپس در ۳ جزء، یکبار در الجزایر، دو جزء اول و دوم آن در ۱۳۷۸-۱۳۸۸ق/۱۹۶۷-۱۹۶۸م، و یکبار هم به کوشش عبدالرحمان بهکلّی در ۱۹۶۹م در همانجا به چاپ رسید. شروح فراوانی بر آن نوشته شده که مهمترین آنها شرح محمد بن یوسف اطفیش است که نخست در ۱۰ مجلد (۷ جلد آن در ۱۳۰۶ق و ۳ تای دیگر در ۱۳۴۳ق) در مصر منتشر، و سپس بارها تجدید چاپ شد. به رأی برخی، با این شرح، فقه اباضی به عالم اسلامی شناسانده شد. افزون بر اینها، بخشهایی از النیل را اوشر۱ و زیس۲ به فرانسه ترجمه کردهاند که با وجود انتقادهایی بر دقت ترجمه، در دادگاههای فرانسوی الجزایر برای صدور احکام قضایی میان اهالی مزاب از آن استفاده میشود.
وی کتابش را النیل نامید، به این امید که
خداوند آنرا همچون
رود نیل پر فایده گرداند. از مقدمه کتاب معلوم میشود که هدف ثمینی از تألیف آن، گردآوری مجموعه ای موجز و قابل فهم از فتاوای عالمان مشهور اباضی برای معاصران خود بوده است. ناشران کتاب آن را النیل و شفاءالعلیل نامیدند.
النیل ۲۲ کتاب فقهی دارد که در سه جزء گرد آمدهاند و در پایان هر کتاب نیز بخشی با عنوان خاتمه آمده است. گفتهاند ثمینی النیل را طی هجده سال نوشت. سپس ثمینی دوبار آنرا تلخیص نمود و همین امر موجب ایجاز بیش از حد برخی قسمتهای کتاب شد. سبک و اسلوب نگارش النیل مشابه المختصر خلیل بن اسحاق مالکی (متوفی ۷۷۶) است.
النیل، به رغم موجز بودن، در فقه اباضی بسیار مورد توجه است؛ از اینرو، بسیاری از علمای اباضی بر آن شرح یا حاشیه نوشته یا آنرا به نظم در آورده
و به تحقیق،
تدریس
و حتی حفظ کردن آن
اهتمام داشته اند.
النیل در زمان
سلیمان بن محمد شمّاخی (عالم زاهد اباضی؛ متوفی ۱۲۳۴) به جَرْبَه در تونس رسید و قاسم، فرزند شمّاخی، از آن نسخهبرداری کرد و به همگان شناساند.
النیل اولینبار در ۱۳۰۵ در
مصر چاپ شد.
از مهمترین شروح این کتاب، شرح مفصّل محمدبن یوسف اَطَّفَیِّش، مشهور به قطبالائمه (متوفی ۱۳۳۲)، است.
به گفته محمد (بن) علی دبُّوز، اطَفیّش هنگامی که مطّلع شد فرانسویها بر آناند که به چاپ مجله الاحکامالاسلامیه و کتابی در تدوین فقه اسلامی بپردازند، به شرح النیل اقدام کرد، ولی با توجه به حجم زیاد شرح و طولانی بودن زمان تألیف، نمیتوان نظر وی را پذیرفت.
در واقع، اطّفیّش با این هدف که النیل برای همگان قابل استفاده باشد، به شرح و توضیح عبارات آن اقدام کرد. این شرح، آرای مذاهب اسلامی را در بر دارد و به بررسی تطبیقی اقوال مختلف پرداخته است.
شرح اطّفیّش که در حدود ۱۳۰۰/۱۸۸۳ به پایان رسید، در زمان اشغال الجزایر در محاکم استیناف فرانسوی مورد استناد بود. همچنین از ۱۳۰۳/۱۸۸۶ رسماً در محاکم اباضیه در الجزایر مورد استناد قضات قرار گرفت.
این شرح، که در آشنا شدن
جهان اسلام با فقه اباضی تأثیر بسزایی داشت، بارها در
مصر و
عمان و
عربستان به چاپ رسیده و محمد بن شامس بطّاشی (متوفی ۱۳۳۱) آنرا با نام سلاسل الذهب فی الاصول و الفروع و الادب به نظم در آورده است.
از شروح دیگر النیل، شرح قاسم بن سلیمان شماخی (متوفی ۱۲۶۵) و شرح ابراهیم بن عمر بیّوض (متوفی ۱۴۰۱) است.
ارنست زایس، بخشهایی از النیل را به زبان فرانسه ترجمه کرد.
التکمیل و لبعض ما اخلّ به کتاب النیل. ثمینی این کتاب را چنانکه از عنوان آن برمیآید، برای تکمیل مطالب النیل نگاشت. این اثر خلاصهای است از اصول الارضین ابوالعباس احمد بن محمد بن بکر. کتاب به بحث دربارۀ احکام فقهی مربوط به کاربری زمین، اعم از احداث ساختمان، ساختمانهای مسکونی، شهرسازی، آبادسازی و جز آنها، و احکام مربوط به شراکت در
اموال منقول و غیرمنقول، احکام مربوط به مشاع و جز آنها میپردازد. با این کتاب ثمینی در میان معدود علمای الجزایر جای میگیرد که دربارۀ پروندههای قضایی مربوط به زمین و ملک آثاری بر جای نهادهاند. ثمینی خود در مقدمۀ کتاب بیان کرده است که مطالعۀ این کتاب خواننده را از مراجعه به دیگر مراجع بینیاز میسازد؛
چه، کمتر فقهایی بودهاند که بر بسیاری از مطالب موجود در این کتاب و النیل دسترسی داشته باشند. این کتاب را محمد بن صالح ثمینی، نوۀ ثمینی، در ۱۹۴۴م در تونس منتشر کرده، و مقدمهای دربارۀ احوال و آثار او بر آن نوشته است.
الورد البسام (یا الروض البسام) فی ریاض الاحکام، در موضوع معاملات و احکام. این اثر که در ۱۳۴۵ق در تونس منتشر شده است، نیز تکملهای بر النیل به شمار میآید.
معالمالدین، در علم کلام، این کتاب در دو مجلد و به شیوۀ مواقف عضدالدین ایجی نگارش شده، و ثمینی خود تصریح کرده که در تألیف این کتاب روش «متأخرین» را پیش گرفته است. کتاب در ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م به کوشش عبدالرحمان بن محمد ابن سالم بن سیف معالم در عمان منتشر شده است. محمد اطفیش نیز بر آن شرحی نوشته است.
الاسرار النورانیة، شرح المنظومة الرائیه، المنظومة الرائیۀ ابن نظر (هم)، که خود خلاصۀ
الازهار الریاضیه،
الازهار الریاضیۀ عمر بن رمضان ثلاثی (د ۱۷۶۶م) است و به انضمام آن در قاهره (۱۳۰۶ق) منتشر شده است.
ثمینی در این کتاب ۱۰ جلدی منهاجالطالبین و بلاغالراغبین خمیس عمانی را خلاصه کرده که در عمان به کوشش محمد باباعمی و مصطفی شریفی به چاپ رسیده است.
مختصر اللآلی المیمونیه، اللآلی المیمونیۀ ثلاثی است که خود این کتاب شرحی است بر قصیده، قصیدۀ نونیه، نونیۀ ابونصر فتح بن نوح ملوشایی (قرن ۶ و ۷ ق) در عقاید. النور به همراه متن قصیده در دو جلد در
قاهره (۱۳۰۶ق) منتشر شده است.
از آثار خطی او تعاظم الموجین، شرحی بر مرج البحرین ابویعقوب یوسف بن ابراهیم ورجلانی (د ۵۷۰ ق) در علم منطق است که نسخه، نسخهای از آن به شمارۀ ۷۵۱‘۲ در دارالکتب المصریه موجود است. اهمیت این کتاب از این جهت است که ثمینی را در شمار معدود علمای متأخر الجزایر قرار میدهد که به علم منطق نیز پرداختهاند.
۱) التکمیل لما اَخَلَّ بِهِ کتابُالنیل، درباره احکام زمین که خلاصه شده اصول الارضین فی الفن المعماری اثر ابوالعباس احمدبن محمد (متوفی ۵۰۴) و در واقع، مکمل النیل و شفاءالعلیل است.
این کتاب را نواده ثمینی، محمد بن صالح، با شرح حال مفصّلی از جدش چاپ کرده و ابراهیم بن ابی بکر حفّار (متوفی ۱۳۷۳) بر آن حاشیه نوشته است.
۲) الوردالبسام فی ریاضالاحکام در موضوع احکام و معاملات که تتمه النیل و شفاءالعلیل است.
این کتاب به چاپ رسیده و اغبری عمانی آن را به نظم کشیده است.
۳) التاج فی حقوق الازواج، در باره حقوق و تکالیف زوجین.
۴) التاج علی المنهاج یا تاج المنظوم من دُرَر المنهاج المعلوم، که خلاصه شده منهاج الطالبین و بلاغ الراغبین اثر خمیس عمانی است.
۵) المصباح، درباره
ارث، که خلاصه شده دو کتاب ابی مسأله و الالواح نوشته ابوالعباس احمد بن محمد فَرَسْطائی (متوفی ۵۰۴) است.
۶) تلخیص شرح الرائیه ابونصر فتح بن نوح ملوشائی درباره
نماز با نام الاسرار النورانیه.
از عناوین دیگر آثار اوست: ارجوزة فی الفلک و منازل البروج؛ مختصر فی امور الزواج؛ عقد الجواهر، در شرح قناطر الخیرات جیطالی (د ۷۵۰ق)؛ مختصر حواشی مسند ربیع بن حبیب از ابوستّه قصبی جربی (د ۱۰۸۸ق) در حدیث؛ المصباح المقتبس، اقتباس، اقتباسی از ابی مسألة و الالواح ابوالعباس احمد بن محمد بن بکر.
النور، شرح النونیه ابونصر فتح بن نوح ملوشائی در علم کلام؛ تلخیص حاشیه مسند الربیع بن حبیب تألیف ابوسته محمدبن عمر قصبی (متوفی ۱۰۸۸) در شرح احادیث نبوی؛ تَعاظُم المَوْجَیْن شرحی بر مَرْجُالبَحْرَیْن اثرِ ابویعقوب یوسف بن ابراهیم ورجلانی (متوفی ۵۷۰) در باره فلسفه و منطق و هندسه که ناتمام است؛ معالم الدین در فلسفه و اصول دین که بخشهایی از آن را محمدبن یوسف اطّفیّش شرح کرده؛ عِقْدُالجَواهِر مِنْ بَحْرِ الْقَناطِر که تلخیصِ قناطرالخیرات اسماعیل بن موسی جیطالی (متوفی ۷۵۰) است؛ ارجوزه فی الفلک و منازل البروج؛ و مجموعه مراسلات او با اهالی عمان در ۱۲۰۵.
ثمینی از مشاهده جهل مردم و رواج بدعتها و عادات نادرست در میان آنها بسیار رنج میبرد.
همفکریِ استادش، یحیی بن صالح، با وی در مورد لزوم اصلاح امور، همراه با استقامت و شکیبایی و
آرامش و
ذکاوت ثمینی، موجب پیدایش جنبشی اصلاحگرا در میزاب و ورجلان شد و پس از او شاگردانش کار او را ادامه دادند.
وی در این راه متحمل رنج فراوان شد
و به حل و فصل منازعات و آشوبهای اجتماعی میپرداخت.
ثمینی در ۱۲۰۱ به
امامت مسجد بنی یسجن و ریاست مجلس اعلای عمّی سعید در میزاب رسید. این مجلس با داشتن قدرت افتا و اجرا، عالی ترین مقام رسیدگی به مشکلات و مسائل جامعه اباضی بود.
در همین سال ریاست «هیئت عَزّابه» (شورایی مرکّب از اعیان محل که در باره همه امور اباضیان تصمیم گیری میکرد)
هم به او واگذار شد.
ثمینی که به پرهیزگاری نیز وصف شده،
در ۱۲۲۳ در یسقن از دنیا رفت.
وی سرانجام در زادگاه خود، بنییزقن درگذشت.
(۱)
ازهریه، فهرست.
(۲) باباعمی، محمد بن موسی و دیگران، معجم اعلام الاباضیه من القرن الاول الهجری الی العصر الحاضر، الجزایر، ۱۴۲۱ق/۲۰۰۰م.
(۳) تیموریه، فهرست.
(۴) عبدالعزیز ثمینی، معالمالدین، عمان، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
(۵) محمد ثمینی، مقدمۀ التکمیل و لبعض ما اخل به کتاب النیل، تونس، ۱۹۴۴م.
(۶) عبدالرحمان جیلالی، تاریخ الجزائر العام، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۷) سالم حارثی، العقود الفضیة، عمان، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۸) احمد درجینی، طبقات المشایخ بالمغرب، به کوشش ابراهیم طلّای، الجزایر، ۱۹۷۴م.
(۹) زرکلی، اعلام.
(۱۰) ابوالقاسم سعدالله، تاریخ الجزائر الثقافی، الجزایر، ۱۹۸۵م.
(۱۱) احمد سلاوی، الاستقصاء، به کوشش جعفر ناصری و محمد ناصری، دارالبیضاء، ۱۹۹۷م.
(۱۲) سید، خطی.
(۱۳) عادل نویهض، معجم اعلام الجزائر، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
(۱۴) عبدالعزیزبن ابراهیم ثمینی، کتاب النیل و شفاءالعلیل، و شرح کتاب النیل و شفاءالعلیل، تألیف محمدبن یوسف أطفیش، جده ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۱۵) عبدالعزیزبن ابراهیم ثمینی، کتاب معالم الدین، عمان ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
(۱۶) عبدالرحمان جیلالی، تاریخ الجزائر العام، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۷) خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت ۱۹۹۹.
(۱۸) سعداللّه قماری، ابوالقاسم، تاریخ الجزائر الثّقافی، بیروت ۱۹۹۸.
(۱۹) باباعمی، محمد بن موسی و دیگران، معجم اعلام الاباضیه من القرن الاول الهجری الی العصر الحاضر، چاپ محمدصالح ناصر، بیروت: دارالمغرب الاسلامی، ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۲۰) علی یحیی معمر، الاباضیه فی موکب التاریخ، قاهره ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
(۲۱)عادل نُوَیْهِض، معجم اعلام الجزائر من صدر الاسلام حتی منتصف القرن العشرین، بیروت ۱۹۷۱.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ثمینی»، ج۱۷، ص۶۳۱۵. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «عبدالعزیز بن ابراهیم ثمینی»، شماره۴۲۷۷.