طاهر بن صالح جزایری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جزایری، طاهر بن صالح، از
دانشمندان و ادیبان سوری قرن سیزدهم و چهاردهم. است.
پدرش، شیخ صالح، که در روزگار خود بلندآوازه بود، در ۱۲۶۳ از
الجزایر به
دمشق مهاجرت کرد و متولی امر
قضا شد.
جزایری در ۱۲۶۸ در
دمشق به دنیا آمد.
در
نوجوانی در مدرسه الجَقماقیه
دانش آموخت و نزد شیخ عبدالرحمان بوشناقی زبانهای
عربی ،
ترکی ،
فارسی و مبادی علوم قدیمه را آموخت.
آنگاه به یکی از بزرگترین دانشمندان روزگار خود، شیخ عبدالغنی میدانی (۱۲۲۲ـ ۱۲۹۸)، پیوست و تا پایانِ عمرِ
استاد ، با او به سر برد.
جزایری مانند استاد خود، میدانی،
کم سخن ،
ژرفاندیش و
خردگرا بود و با این ویژگیها مانند حکیمان الاهی روزگاران پیشین و نیز متفکران معاصر به نظر میآمد.
جزایری در آغاز کار خود در مدرسه ابتدایی ظاهریه به
تدریس پرداخت، سپس به عضویت جمعیت خیریه
دمشق در آمد که به همت دانشمندان و بزرگان آن شهر برای پرداختن به کارهای علمی تأسیس شده بود.
در ۱۲۹۵ بازرس کل مدارس ابتدایی گردید و در این هنگام تواناییهای فکری او در تأسیس
مدارس ، برنامهریزیهای آموزشی و تألیف کتابهای درسی مناسب آشکار گشت.
وی در ۱۲۹۶، به کمک برخی از دوستانش، در مدرسه ظاهریه
دمشق کتابخانهای به نام «دارالکتب الظاهریة» تأسیس کرد که تا امروز برجاست و از کتابخانههای پر بار کشورهای عربی است.
کتابخانه در محوطه مرقد الملکالظاهر بَیبَرسِ اول بنا شده است.
نسخههای خطی، که در ده
مدرسه پراکنده بود، در این کتابخانه گرد آمد.
جزایری در تأسیس این کتابخانه با مخالفت کسانی که داراییهای
موقوفات را در اختیار داشتند روبهرو و حتی به
مرگ تهدید شد؛ اما، به راه خود ادامه داد تا به نتیجه رسید.
کتابخانهای نیز مانند کتابخانه ظاهریه در
بیتالمقدّس بنیاننهاد و آن را به نام
شیخ راغب خالدی ، «المکتبة الخالدیة» نامید.
خاندان خالدی نیز کتابخانههای شخصی خویش را به آن
هدیه کردند.
جزایری زبانهای
عبری ،
سریانی ،
حبشی ،
فرانسه و نیز زبان قبیلههای بربر سرزمین نیاکان خود را میدانست.
او در سرودن
شعر فارسی ، مانند عربی، توانا بود.
همچنین
ریاضی ،
علومطبیعی ،
اخترشناسی ،
تاریخ و
باستانشناسی را نزد دانشمندان
ترک و دیگران آموخته بود.
با در نظر گرفتن سختگیریهای برخی اشخاص در سرزمینهای اسلامی در سده سیزدهم در باره دانشهای جدید، میتوان دریافت که وی در این راه چه رنجهایی برده است.
او سنجیده و خردمندانه مقاصد خویش را دنبال میکرد.
در
نوجوانی دلبسته نوشتههای ابنتَیمیه بود و حتی برای
دفاع از او نوشتههای
ابنتیمیه را فراهم میکرد، از آنها نسخه بر میداشت و در دسترس مردم قرار میداد تا با این شیوه دیدگاه مخالفان ابنتیمیه را دگرگون سازد.
او برای گردآوری نسخههای خطی به جاهای دور و نزدیک میرفت.
دانشمندان و شخصیتهای بسیاری از دانشهای گسترده
جزایری بهره بردهاند،
از جمله
محمد کردعلی (متوفی ۱۳۷۲)، سعید شَرْتونی (متوفی ۱۳۳۰)، رفیقالعَظْم (متوفی ۱۳۳۴) و احمد تیمور پاشا (متوفی ۱۳۴۸).
وی دارای
خصال نیک بود،
عزت نفس بسیار داشت، چنانکه وقتی احمدزکیپاشا، از
رجال سرشناس
مصر و از دوستان
جزایری، از او خواست از خدیو مصر، عباس دوم، بخواهد مقرری چشمگیری از اوقاف
مصر برایش تعیین کند،
جزایری نپذیرفت.
وی از
شهرت بیزار بود و رفتارهایش به رفتارهای
گاندی ، رهبر
هند ، میمانست، با این تفاوت که صراحت گاندی را نداشت.
جزایری با همه گروههای فکری و اعتقادی گفتگوی علمی میکرد و آنان را به تصحیح و نشر نوشتههای ارزشمند اسلامی بر میانگیخت و از برخوردهای تند برخی از آنان به
اسلام میکاست.
جزایری با
حافظ ابراهیم (متوفی ۱۳۵۱)،
شیخ محمد عبده و
گولدتسیهر (متوفی ۱۹۲۱)، نیز
دوستی و
مصاحبت داشت.
گولدتسیهر برای حل پارهای از مشکلات علمی خود از
جزایری کمک میگرفت و کتاب توجیهالنظر الی اصول علمالاثر
جزایری را به
آلمانی ترجمه کرد.
جزایری با
استعمار مخالف بود و گر چه با رجال فرهنگی و علمی ترک مناسباتی دوستانه داشت،
سیاست و
حکومت عثمانی و غلبه آن را بر ممالک
عرب نمیپسندید.
جزایری ازدواج نکرد.
او بسیار
ساده زندگی میکرد.
کتابخانهای بزرگ و کمنظیر داشت، اما در ۱۳۲۵، پیش از آنکه به سبب ستمگریهای دوره عبدالحمید دوم به
قاهره بگریزد، کتابهای خود را به کتابخانههای السلطانیة و التیموریة و الزّکیه فروخت و پانزده سالِ پایانی زندگی را با
پول آنها گذراند.
در ۱۳۳۸، چند ماه پیش از
مرگ ، به
دمشق برگشت و در این مدت کوتاه به مدیریت کتابخانه ظاهریة و عضویت المجمع العلمی در آمد.
وی در ۱۴
ربیعالاخر همان سال بر اثر بیماری
آسم درگذشت و، بنا بر وصیتش، در دامنه کوه قاسیونِ
دمشق به خاک سپرده شد.
نوشتههای بسیاری از
جزایری به جا مانده است که میتوان آنها را به سه بخش تقسیم کرد:
سرکیس از ۲۴ تألیف و
ترجمه او نام برده و
کحّاله فهرست مفصّلی از آثار
جزایری را ذکر کرده است.
به نوشته
کردعلی ،
مهمترین آثار چاپ شده او عبارتاند از: ارشادُالاَلِبّاء الی طریقِ تعلیمِ الف باء (بیروت ۱۳۲۱)؛ التقریبِ لِاُصولِ التَعریب (۱۳۳۷)؛ توجیهالنظر الی اصول علمالاثر (مصر۱۳۲۰)؛ بدیعالتلخیص و تلخیص البدیع (سوریه ۱۲۹۶)؛ و شرح خُطَب ابننباته (مصر، بیتا.)
مغربی در باره یادداشتهای
جزایری که در اختیار «المجمع العلمی» است، به طور مفصّل بحث کرده است.
بخشی از این یادداشتها در باره
تفسیر بیضاوی است که در چهار جلد تنظیم شده است.
کردعلی
در باره نامههای
جزایری به تفصیل سخن گفته و متن برخی از آنها را در
مقالات خود آورده است.
این نامهها برای
تاریخ و
فرهنگ و
تمدن کشورهای اسلامی در قرنهای سیزدهم و چهاردهم هجری، سندهای ارزشمندی به شمار میآیند.
(۱) خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت ۱۹۹۹.
(۲) یوسف الیان سرکیس، معجمالمطبوعات العربیة و المعربة، قاهره ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
(۳) عمررضا کحّاله، معجمالمؤلفین،
دمشق ۱۹۵۷ـ۱۹۶۱، چاپ افست بیروت.
(۴) محمد کردعلی، «الشیخ طاهر الجزائری»، مجلة المجمع العلمی العربی، ش۱ (ربیعالاخر ۱۳۳۹).
(۵) محمد کردعلی، المعاصرون، چاپ محمد مصری، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۶) محمد کردعلی، «المعاصرون: الشیخ طاهر الجزائری»، مجلةالمجمعالعلمیالعربی، ش۱۰ (ربیعالاخر و جمادیالاولی ۱۳۴۷)، ش۱۱ (جمادیالاولی و جمادیالاخره ۱۳۴۷).
(۷) زکی محمد مجاهد، الاعلام الشرقیة فی المائة الرابعة عشرة الهجریة، بیروت ۱۹۹۴.
(۸) مغربی، «الظاهر من آثار الشیخ طاهر، او، التذکرة الطاهریة»، مجلة المجمع العلمی العربی، ج ۳، ش ۶ (شوال و ذیقعده ۱۳۴۱).
(۹) نصراللّه نیک بین، فرهنگ جامع خاورشناسان مشهور و مسافران به مشرق زمین، تهران ۱۳۷۹ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «طاهر بن صالح جزایری»، شماره۴۶۴۹.