• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

طلاق ‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در لغت براي واژه طلاق معاني متعددي ذكر شده است كه از جمله رهايي، آزاد كردن، ترك كردن، واگذاشتن، مفارقت و جدايي است.
[۱] آذرتاش آذرنوش، فرهنگ معاصر عربي-فارسي، نشر ني، ۱۳۸۵، چاپ هفتم، ص ۴۰۲.

واژه طلاق در اصطلاح شرعي عبارتست از «ازاله قيد نکاح بدون عوض باصيغه طالق و شبهه آن
[۲] نجفي، شيخ محمد حسن، جواهر الكلام، تصحيح محمد قوچاني، چاپ بيروت، ۱۹۸۱ م، ج ۳۲، ص ۲و محمد جمال الدين محمد عاملي، لمعته الدمشقيه، چاپ قم، موسسه اسماعيليان، ۱۳۷۵ش، ج ۲، ص ۳۷۸.
.» توضيح مطلب به اين صورت است كه اولاً طلاق جزء ایقاعات است كه در كتاب جواهر الكلام بدان تصريح شده است و جزء عقود نيست و تنها ایجاب در آن كفايت مي‌كند اما اگر جزء عقود شرعي قرار مي‌گرفت بايستي علاوه بر ایجاب، قبول هم در آن وجود داشت كه در اين صورت دو طرفه مي‌بود در حالي كه خود طلاق يك طرفه است و از طرف مرد صورت مي‌گيرد ثانياً اين كه طلاق فسخ نيست بلكه بر اساس صیغه خاصي مثل طالق صورت مي‌گيرد در حالي كه اگر فسخ بود ديگر نيازمند صیغه خاص نبود و بدون صیغه هم جاري مي‌شد ثالثاً در تعريف بدون عوض درج شده است و دلالت براين دارد كه طلاقي كه با عوض همراه باشد داخل در تعريف مطلق نيست.بنابراين طلاق عبارتست از انحلال عقد نکاح دائمی با صیغه خاص و رعايت تشريفات شرعي.




طلاق داراي چهار ركن اساسي است كه عبارتند از:
۱- طلاق دهنده
۲- طلاق گیرنده
۳- صیغه طلاق
۴- اشهاد.
[۳] محمد بن جمال الدين محمد عامل، لمعة الدمشقيه، چاپ قم، موسسه اسماعيليان، ۱۳۷۵ ش، ج ۲، ص ۳۸۷

به نظر مي‌رسد با توجه به اين كه اكنون طلاق بدون موافقت دادگاه واقع نمي‌گردد اگر كسب موافقت دادگاه را نيز به عنوان ركن پنجم طلاق به شمار آيد بي وجه نيست.
در مطلق كه همان مرد طلاق دهنده مي‌باشد چهار شرط معتبر است
۱- بلوغ
۲- عقل
۳- اختیار
۴- قصد
[۴] محمد بن جمال الدين محمد عامل، لمعة الدمشقيه، چاپ قم، موسسه اسماعيليان، ۱۳۷۵ ش، ج ۲، ص ۳۸۷

در مطلقه که همان زن طلاق داده شده است نیز پنج شرط معتبر است:
۱- زوجیت
۲- عقد دائمي باشد نه موقت
۳- اينكه زن از حیض و نفاس پاك باشد.
۴- طلاق در زمان پاک بودن از حیض و نفاس باشدكه در غیر این صورت اگر واقع شود طلاق باطل است كه اين شرط مذكور در زن یائسه و زني كه به سن حیض نرسيده است و زن حامله ساقط است
۵- معين بودن زن مطلقه
[۵] نجفي، شيخ محمد حسن، جواهر الكلام، تصحيح محمد قوچاني، چاپ بيروت، ۱۹۸۱ م، ج ۳۲، ص ۴ و ۵۶

در صيغه نيز شروطي معتبر است كه عبارتند از اين كه صيغه مخصوصه براي ازاله قيد نکاح «هي طالقٌ يا فُلانَة طالقٌ يا اَنتِ طالقٌ » باشد. همچنين بغير عربي واقع نمي‌شود و با اشاره هم واقع نمي‌شود مگرکسي كه عاجز است از حرف زدن
[۶] نجفي، شيخ محمد حسن، جواهر الكلام، تصحيح محمد قوچاني، چاپ بيروت، ۱۹۸۱ م، ج ۳۲، ص ۴ و ۵۶
باشد
اما اشهاد عبارتست از شاهد گرفتن دو يا چند نفر مرد عادل بر وقوع طلاق و كيفيت شهادت به يكي از سه صورت انجام مي‌شود يا بصورت استماع صیغه و شنيدن آن، يا شناختن اجمالي دو طرف و يا حضور هم زمان در هنگام طلاق
[۷] نجفي، شيخ محمد حسن، جواهر الكلام، تصحيح محمد قوچاني، چاپ بيروت، ۱۹۸۱ م، ج ۳۲، ص ۴ و ۵۶.
شهود بايستي اولاً مرد باشند ثانياً عادل باشند و عادل كسي است كه تقوي پيشه كند و از مرتكب شدن گناهان كبيره و اصرار بر جرايم صغيره پرهيز نمايد.
[۸] امام خميني (ره) تحرير الوسيله، چاپ قم، موسسه اسماعيليان، ۱۴۰۸ ق، ج ۲، ص ۴۴۱.





از نظر فقها طلاق ابتداءً تقسيم مي‌شود به طلاق بدعي و سني به معناي بدعت حرام و سنت مشروعه:
[۹] نجفي، شيخ محمد حسن، جواهر الكلام، تصحيح محمد قوچاني، چاپ بيروت، ۱۹۸۱ م، ج ۳۲ ص ۱۱۶
طلاق بدعی طلاقي است كه خلاف شرايط مقرره در شریعت انجام گرفته باشد و اگر اين نوع طلاق واقع شود باطل است مانند طلاق حائض .
طلاق سنی طلاقي است كه مطابق مقررات و با رعايت كامل شرايط شرعي انجام شده باشد و خود بر دو نوع است ۱- طلاق باین كه مرد در آن حق رجوع ندارد ۲- طلاق رجعی كه مرد در آن حق رجوع در زمان عده را دارد.




 
۱. آذرتاش آذرنوش، فرهنگ معاصر عربي-فارسي، نشر ني، ۱۳۸۵، چاپ هفتم، ص ۴۰۲.
۲. نجفي، شيخ محمد حسن، جواهر الكلام، تصحيح محمد قوچاني، چاپ بيروت، ۱۹۸۱ م، ج ۳۲، ص ۲و محمد جمال الدين محمد عاملي، لمعته الدمشقيه، چاپ قم، موسسه اسماعيليان، ۱۳۷۵ش، ج ۲، ص ۳۷۸.
۳. محمد بن جمال الدين محمد عامل، لمعة الدمشقيه، چاپ قم، موسسه اسماعيليان، ۱۳۷۵ ش، ج ۲، ص ۳۸۷
۴. محمد بن جمال الدين محمد عامل، لمعة الدمشقيه، چاپ قم، موسسه اسماعيليان، ۱۳۷۵ ش، ج ۲، ص ۳۸۷
۵. نجفي، شيخ محمد حسن، جواهر الكلام، تصحيح محمد قوچاني، چاپ بيروت، ۱۹۸۱ م، ج ۳۲، ص ۴ و ۵۶
۶. نجفي، شيخ محمد حسن، جواهر الكلام، تصحيح محمد قوچاني، چاپ بيروت، ۱۹۸۱ م، ج ۳۲، ص ۴ و ۵۶
۷. نجفي، شيخ محمد حسن، جواهر الكلام، تصحيح محمد قوچاني، چاپ بيروت، ۱۹۸۱ م، ج ۳۲، ص ۴ و ۵۶.
۸. امام خميني (ره) تحرير الوسيله، چاپ قم، موسسه اسماعيليان، ۱۴۰۸ ق، ج ۲، ص ۴۴۱.
۹. نجفي، شيخ محمد حسن، جواهر الكلام، تصحيح محمد قوچاني، چاپ بيروت، ۱۹۸۱ م، ج ۳۲ ص ۱۱۶





سایت پژوهه    



جعبه ابزار