• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

طی‌الارض

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



درباره حقیقت طی‌الارض نظریات گوناگونی ارائه شده است که یکی از آنها نظریه‌ی «اعدام و ایجاد» ابن عربی است. طبق این نظریه، شخص خود را در مکان مبدا «اعدام» و در مکان مورد نظر «ایجاد» می‌نماید. طبق نظریه‌ی دیگر، طی الارض، نقل و انتقال سریع بدن است که با قدرت بالای روحی فرد حاصل می‌شود. هر یک از این دو نظریه را بپذیریم باید گفت که این امر برای همه امکان ندارد و تنها برای اولیای الهی تحقق می‌یابد.



حقیقت «طی‌الارض» از امور خارق العاده و غیر عادی است؛
[۱] علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی، مهر تابان، ص۱۸۲- ۱۸۳.
و طی الارض یعنی در لحظه‌ای به هر جای زمین رفتن.
[۲] فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، راه روشن، ترجمه‌ محجةالبیضاء، ج۱، ص۳۲.
و کسی قادر بر انجام آن است که دارای قدرتی مافوق طبیعی باشد و بتواند سلسله علل طبیعی را در تحت قدرت خود درآورد.
[۳] حسینی تهرانی، سید محمد حسین ، مهر تابان، ص۱۸۲-۱۸۳.



درباره حقیقت «طی‌الارض» و تبیین مفهوم و تحلیل عقلانی آن، از سوی دانشمندان نظریات گوناگونی ارائه شده است. یکی از آن نظریه‌ها، نظریه‌ی "اعدام و ایجاد" است که از ناحیه محی الدین بن عربی ابراز شده و بزرگانی نیز آن را پذیرفته‌اند. طبق این نظریه، شخص خود را در مکان مبدا «اعدام» و در مکان دلخواه «ایجاد» می‌کند.
اصل این معنا مبتنی بر حرکت جوهری فلسفی یا مسئله‌ی تجدد امثال عرفانی است. بر اساس «تجدد امثال» تمام موجودات، اعم از مادی و غیر مادی، و بر اساس حرکت جوهری فقط موجودات مادی، بر خلاف ظاهر ثابت و آرامشان، هر لحظه معدوم گشته و در لحظه‌ی بعدی با فیض جدید موجود می‌شوند. به دیگر عبارت، موجودات دم به دم فیض وجود را از مبدا هستی دریافت کرده و بدین وسیله استمرار و بقای خویش را تامین می‌کنند، به نحوی که اگر برای یک لحظه، فیض وجود از آنها دریغ گردد و این امدادهای پی در پی به آنها نرسد همگی در حالت عدم باقی خواهند ماند.

۲.۱ - مثال

جهت روشن شدن مطلب، توجه به مثال روشنایی به ظاهر مستمر ولی سیال لامپ برق، مفید است. در این مثال، لامپ برق هر لحظه با دریافت انرژی جدید از مبدا اصلی روشن می‌شود و اگر برای یک آن، جریان برق قطع گردد و نیروی جدید نرسد، لامپ خاموش می‌شود و فضا در تاریکی فرو می‌رود. به تعبیر بهتر، لامپ برق هر لحظه و هر آن، به اقتضای تاریکی ذاتی خود، خاموش گشته و در آن و لحظه‌ی بعدی با دریافت انرژی جدید روشن می‌شود و بدین ترتیب، روشنایی به ظاهر مستمر آن ادامه می‌یابد ولی چون که این خاموش شدن، سریع صورت می‌گیرد ما آن را احساس نمی‌کنیم بلکه روشنایی لامپ را یک روشنایی ثابت تلقی می‌نماییم.
موجودات عالم نیز همین گونه‌اند؛ در هر لحظه معدوم می‌شوند و در لحظه‌ی بعد، با فیض جدید موجود می‌شوند ولی از آن رو که این موجود و معدوم شدن، سریع محقق می‌شود آن را احساس نمی‌کنیم، بلکه وجود اشیا را یک وجود ثابت و مستمر می‌بینیم.
حال، انسانی که بر «طی‌الارض» قدرت دارد، در حقیقت، ظرف «ایجاد» خود را از ظرف «اعدام» خویش جدا می‌سازد و در یک آن، خود را از نقطه‌ای به نقطه مورد نظر، بدون آنکه در دیگر موجودات تحولی رخ دهد و ملاک‌های مکانی و زمانی آنها تغییر کند، منتقل می‌سازد. این انسان اگر «طی الارض» هم نمی‌کرد، هر آن و هر لحظه در حال اعدام و ایجاد بود، وقتی هم که چنین می‌کند باز هم اعدام و ایجاد می‌شود لکن با این تفاوت که ظرف ایجادش با ظرف اعدامش فرق می‌کند. پیش‌تر در همان مکان که «اعدام» می‌شد، ایجاد می‌گشت ولی حالا که طی الارض کرده، در مکان مبدا «اعدام» و در مکان دیگری «ایجاد» می‌شود.
این خلاصه ی تحلیلی است که می‌توان از «طی‌الارض» بر اساس نظریه‌ی محی الدین بن عربی ارائه کرد.
[۴] کاشفی، محمدرضا، پرسشها و پاسخهای دانشجویی، ص۱۱.
[۵] غزالی، محمد بن محمد، عرفان و تصوف، ص۱۴۵-۱۴۶.



طبق نظریه‌ی دیگر، طی‌الارض عبارت از این است که انسانی در اثر قدرت روحی عالی و بالا و در اثر ریاضت و مجاهدت با نفس، صاحب روح قوی شود و بدن او همرنگ روح و تابع روح او گردد و همان گونه که برای روح، سیر و سلوک با سرعت زیاد و اشراف بر حقایق عالم امکان دارد، بدن نیز در تمام عوالم با سرعت زیاد انتقال یافته و حرکت کند.
طی‌الارضی که برای اولیای الهی تحقّق پیدا می‌کند در اثر تهذیب روح و ریاضات شرعیه‌ای است که در اثر آن، بدن همرنگ با روح خواهد شد. لذا همان گونه که برای روح قوّتی هست برای بدن نیز آن قوّت خواهد بود.
جسم خاک از عشق بر افلاک شد • کوه در رقص آمد و چالاک شد
[۶] ابراهیمیان، سید یوسف، ارمغان آسمان، ص۵۲۵.



تحصیل قدرت مافوق طبیعی و به تسخیر در آوردن سلسله علل طبیعی و به اصطلاح قدرت یافتن بر تصرف در ماده‌ی کائنات نیازمند به کسب مقدماتی است که مهمترین آنها تحصیل معرفت نفس است؛ یعنی، به آن درجه ای از درک و علم برسد که بداند اولاً: نفس او و همه موجودات ماسوی الله هیچ استقلال وجودی و افعالی ندارند و در این عالم مستقلاً کاره ای نیستند و هیچ حرکت و فعلی بدون اراده و مشیت و اذن خداوند تحقق نمی یابد.
ثانیاً: نفس انسانی هر چند مستقلاً و از نزد خود چیزی نیست و قدرت بر انجام فعلی ندارد ولی به اراده و مشیت و اذن خداوند، قوه و استعداد آن را دارد که محل تجلی و ظهور اسماء و صفات و افعال حضرت حق گردد و می تواند جامع ترین مظهر ذات متعالی حق گردد.


دست یابی به مقام مظهریت خداوند و فعلیت یافتن این قوه و استعداد، از یک طرف منوط به پاک سازی و پالایش درون انسان از آلودگی هاست. یعنی افکار و خیالات باطله و انگیزه های نادرست و افعال ناروا را از ساخت وجود خود پاک سازد؛ و از طرف دیگر منوط به آلایش و آرایستگی به خصال نیک است؛ یعنی، حقیقت وجود و قلب و روح خود را به صفات الهی متصف کند و افکار و انگیزه ها و افعال خود را به صفات حمیده آراسته گرداند و نفس قدسی پیدا کند و به عبارت جامع تر تقرب الی الله پیدا کند. و با این تقرب الی الله، صاحب اسم اعظم خداوند گردد و به ولایت تکوینی دست یابد، که در پرتو آن قدرتی پیدا می کند که می تواند در ماده ی کاینات تصرف کند و تمام موجودات عالم عناصر مقابل روح قوی او تابع و تسلیم خواهند بود و در حقیقت طی‌الارض، یکی از آثار و ثمرات قدرت روحی و بروز و ظهور نفس قدسی او خواهد بود.
[۷] ابراهیمیان، سید یوسف ، ارمغان آسمان، شرح بر کتاب انسان در عرف عرفان علامه حسن زاده آملی، ص۵۲۶ – ۵۳۴.



راه پالایش ساحت وجودی انسان از آلودگی ها و آلایش به خصال نیک، انجام دستورات شرایع الهی و تطبیق زندگی بر دین خداوند است که توسط انبیای الهی به بشریت هدیه شده است و چهره ی کامل شریعت که به نام دین مبین اسلام است توسط رسول مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به جامعه‌ی بشری اهدا شده است.


شرایع الهی هر چند چون جنبه‌ی عمومیت دارد الزامی برای کسب قدرت‌های روحی ما فوق طبیعی و عادی ننموده ولی پیشوایان دینی از سوئی با بیان اینکه متون دینی علاوه بر معانی ظاهری دارای باطنی هستند و از سوی دیگر با بیان راه های وصول به مراتب عالی نفس انسان|مراتب عالی نفس انسانی، افراد مستعد را برای طی نمودن مراحل سیر و سلوک ترغیب و تشویق نمودند که ما در اینجا به نقل حدیث معروف قرب نوافل که از احادیث قدسی است، اکتفاء می کنیم:
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می فرمایند:« خداوند فرمود: اظهار دوستی نکرد بنده‌ی من به چیزی دوست‌داشتی‌تر از آنچه واجب کردم بر او و او با نوافل به سوی محبت من می آید تا اینکه من نیز او را دوست بدارم. پس هنگامی که او را دوست بدارم، شنوایی او می باشم، آن گاه که می شنود و بینایی او می باشم، آن گاه که می‌بیند و زبان او آن گاه که سخن می گوید و دست او می باشم آن گاه که ضربه می‌زند و پای او می‌باشم آن گاه که راه می رود، هنگامی که به درگاه من دعا کند اجابت می‌کنم و اگر از من درخواست کند، به او می دهم.»


طی مراحل سیر و سلوک انسانی بدون مدد جویی از اهل بیت (علیهم‌السلام) ممکن نیست چون اینان واسطه های فیض الهی و سر سلسله عارفان حقیقی‌اند همانطوری که در زیارت جامعه کبیره آمده است: «بکم فتح الله و بکم یختم؛ خداوند به شما افتتاح عالم کرد و به شما نیز ختم کتاب آفرینش نمود.»


به دلیل پیچیدگی پیمودن سیر و سلوک، سالک عارف باید تحت مراقبت استاد کامل متوجه به حق و اهل مکاشفه، بر طبق موازین و قوانینی که شریعت اسلام و رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ائمه‌ی اطهار (علیهم‌السلام) مقرر کرده اند وارد مرحله ی سیر و سلوک الی الله شود.
[۱۱] آشتیانی، سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری، ص ۵۹۴-۵۹۵.

طی این مرحله بی همرهی خضر مکن •••• ظلمات است، بترس از خطر گمراهی
بی پیر مرو تو در خرابات •••• هر چند سکندر زمانی


۱. علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی، مهر تابان، ص۱۸۲- ۱۸۳.
۲. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، راه روشن، ترجمه‌ محجةالبیضاء، ج۱، ص۳۲.
۳. حسینی تهرانی، سید محمد حسین ، مهر تابان، ص۱۸۲-۱۸۳.
۴. کاشفی، محمدرضا، پرسشها و پاسخهای دانشجویی، ص۱۱.
۵. غزالی، محمد بن محمد، عرفان و تصوف، ص۱۴۵-۱۴۶.
۶. ابراهیمیان، سید یوسف، ارمغان آسمان، ص۵۲۵.
۷. ابراهیمیان، سید یوسف ، ارمغان آسمان، شرح بر کتاب انسان در عرف عرفان علامه حسن زاده آملی، ص۵۲۶ – ۵۳۴.
۸. خالد برقی، احمد بن محمد، محاسن، ج ۱، ص ۲۹۱.    
۹. شیخ صدوق، محمد بن علی، اصول کافی، ج ۲، ص ۳۵۲.    
۱۰. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، زیارت جامعه‌ کبیره، ص۵۴۸.    
۱۱. آشتیانی، سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری، ص ۵۹۴-۵۹۵.



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «طی الارض»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۴/۶.    



جعبه ابزار