• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ظلم در فقه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ظلم، یعنی تعدّی و تجاوز از حدود الهی را گویند.



خداوند عزوجل در قرآن کریم کسانی را که از حدود الهی تجاوز و یا به رغم برخورداری از علم و آگاهی از هواهای نفسانی خویش پیروی می‌کنند از ستمگران بر شمرده و آنان را از شمول هدایت و رحمت و محبت خود خارج ساخته است. چنان که کافران و افترا زنندگان بر خدا و تکذیب کنندگان آیات او و استهزا کنندگان دیگران و یاد کنندگان آنان با القاب ناشایست را در صورت توبه نکردن، همچنین به دوستی گیرندگان دشمنان دین را از ظالمان برشمرده است که همه از مصادیق تجاوز کنندگان از حدود الهی می‌باشند. در قرآن کریم، شرک به خدای تعالی نیز ظلمی بزرگ معرفی شده است.


امام باقر (علیه السّلام) در حدیثی انواع ظلم را چنین بیان می‌کند:
ظلمی که خداوند آن را می‌بخشد و آن ظلم شخص است به خودش نسبت به وظایف و تکالیف دینی. ظلمی که خدا نمی‌بخشد و آن شرک به خدا است.
ظلمی که خدای تعالی آن را رها نمی‌کند (و بر آن مؤاخذه می‌نماید) و آن حقوق و دیونی است که بندگان بر گردن یکدیگر دارند.
[۱۵] الکافی، کلینی، ج۲، ص۳۳۰ ۳۳۱.
موضوع سخن در این نوشتار، گونه سوم از ظلم است. از آن در بابهایی از قبیل طهارت ، جهاد ، امر به معروف و نهی از منکر ، تجارت، یمین ، کفارات، ارث و قصاص سخن گفته‌اند.


ظلم حرام و از گناهان بزرگ است و در قرآن کریم حتی از گرایش به ستمگران نهی شده است.


توبه کردن از ظلم واجب است. شرط پذیرفته شدن توبه آن است که حقی را که به ستم گرفته به صاحبش بازگرداند.
[۱۷] هدایة الامة، ج۵، ص۵۵۶.



ظلم از مبطلات وضو نیست ولی گرفتن وضو پس از آن مستحب است.
[۱۸] جواهر الکلام، ج۱، ص۲۲.



یاری کردن مظلوم در صورت توانایی واجب است.
[۱۹] جواهر الکلام، ج۱، ص۲۱، ص۳۰۹.
[۲۰] مجمع الفائدة، ج۹، ص۱۱۳.

کمک کردن به ستمگران در ستمشان، بلکه در ارتکاب هر کار حرامی از سوی آنان حرام است، اما در غیر محرمات، مانند مباحات و طاعات، در صورتی که موجب افزایش شوکت و قدرت ایشان نشود جایز می‌باشد.
[۲۱] جواهر الکلام، ج۲۲، ص۵۱.
[۲۲] تحریر الوسیلة، ج۱، ص۴۹۷.

پذیرش هدایای حاکمان ستمگر و آمد و شد با ایشان جایز است، مگر آن‌که موجب افزایش جرأت آنان بر ستمشان گردد.
[۲۳] جواهر الکلام، ج۲۲، ص۵۱.
[۲۴] تحریر الوسیلة، ج۱، ص۴۹۷.

اما اگر موجب تخفیف ظلم و کاهش جرأت آنان بر ستم شود، رعایت جانب اهم لازم است.
[۲۵] تحریر الوسیلة، ج۱، ص۴۷۷.



تظلم و دادخواهی مظلوم به ذکر ستم ستمگر، نزد فرد یا مقامی که امید می‌رود داد او را از ظالم بستاند، بلکه بنابر قولی نزد غیر او، از موارد جواز غیبت است.
[۲۶] جواهرالکلام، ج۲۲، ص۶۶.



دروغ گفتن و قسم دروغ برای دفع ستم از جان، عِرض و مال خود و یا دیگر مؤمنان، جایز و در پاره‌ای موارد، همچون خوف بر جان، واجب است.
[۲۷] جواهرالکلام، ج۳۵، ص۳۴۲ ۳۴۵.



کشتن مؤمن از روی عمد و ظلم از موجبات کفّاره جمع است.
[۲۸] جواهرالکلام، ج۳۳، ص۱۷۸.



از موانع ارث بردن، کشتن کسی است که انسان از او ارث می‌برد، به شرط آن‌که کشتن وی از روی ظلم باشد.
[۲۹] جواهرالکلام، ج۳۹، ص۳۶.



کشتن مؤمن از روی عمد و ظلم، موجب ثبوت حق قصاص برای اولیای دم می‌شود.
[۳۰] جواهرالکلام، ج۴۲، ص۱۱ ۱۲.



۱. بقره/سوره۲، آیه۲۲۹.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۱۴۵.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۲۵۸.    
۴. آل عمران/سوره۳، آیه۵۷.    
۵. آل عمران/سوره۳، آیه۸۶.    
۶. اعراف/سوره۷، آیه۴۴.    
۷. هود/سوره۱۱، آیه۱۸.    
۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۲.    
۹. بقره/سوره۲، آیه۲۵۴.    
۱۰. آل عمران/سوره۳، آیه۹۴.    
۱۱. انعام/سوره۶، آیه۲۱.    
۱۲. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۱.    
۱۳. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۹.    
۱۴. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۳.    
۱۵. الکافی، کلینی، ج۲، ص۳۳۰ ۳۳۱.
۱۶. هود/سوره۱۱، آیه۱۱۳.    
۱۷. هدایة الامة، ج۵، ص۵۵۶.
۱۸. جواهر الکلام، ج۱، ص۲۲.
۱۹. جواهر الکلام، ج۱، ص۲۱، ص۳۰۹.
۲۰. مجمع الفائدة، ج۹، ص۱۱۳.
۲۱. جواهر الکلام، ج۲۲، ص۵۱.
۲۲. تحریر الوسیلة، ج۱، ص۴۹۷.
۲۳. جواهر الکلام، ج۲۲، ص۵۱.
۲۴. تحریر الوسیلة، ج۱، ص۴۹۷.
۲۵. تحریر الوسیلة، ج۱، ص۴۷۷.
۲۶. جواهرالکلام، ج۲۲، ص۶۶.
۲۷. جواهرالکلام، ج۳۵، ص۳۴۲ ۳۴۵.
۲۸. جواهرالکلام، ج۳۳، ص۱۷۸.
۲۹. جواهرالکلام، ج۳۹، ص۳۶.
۳۰. جواهرالکلام، ج۴۲، ص۱۱ ۱۲.



تعدّى فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم‌السلام، آيت‌الله محمود هاشمى‌شاهرودى، ج۵، ص۲۶۰، برگرفته از مقاله«ظلم در فقه».    



جعبه ابزار