• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عرش (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عرش
عرش:(ثُمَّ اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ)
«عرش» در لغت به معناى چيزى است كه داراى سقف بوده باشد و گاهى به خود سقف نيز «عرش» گفته مى‌شود. مانند:(أَوْ كَالَّذي مَرَّ عَلى‌ قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى‌ عُرُوشِها) «مانند كسى كه از كنار قريه‌اى گذشت در حالى كه آن چنان ويران شده بود كه سقف‌هايش فرو ريخته و ديوار بر سقف‌ها در غلطيده بود».
گاهى به معناى تخت‌هاى بلند همانند تخت سلاطين نيز آمده است، چنان كه در داستان‌ سلیمان (علیه‌السلام‌) مى‌خوانيم كه مى‌فرمايد: (أَيُّكُمْ يَأْتِيْنِى بِعَرْشِها؟) «كدام يک از شما مى‌توانيد تخت او (بلقیس) را براى من حاضر كنيد»؟
و نيز به داربست‌هايى كه براى برپا نگه داشتن بعضى از درختان مى‌زنند، عرش گفته مى‌شود؛ در قرآن مى‌خوانيم:(وَ هُوَ الَّذي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشاتٍ) «او كسى است كه باغ‌هايى از درختان داربست‌دار و بدون داربست آفريد».
ولى هنگامى كه در مورد خداوند به كار مى‌رود و گفته مى‌شود «عرش خدا»، منظور از آن مجموعه جهان هستى است كه در حقيقت تخت حكومت پروردگار محسوب مى‌شود.
معناى ديگرى براى‌ «عرش» نيز هست، و آن در مواردى است كه در مقابل «كرسى» قرار گيرد، در اين گونه موارد «كرسى» (كه معمولًا به تخت‌هاى پايه كوتاه گفته مى‌شود) ممكن است كنايه از جهان ماده بوده باشد و «عرش» كنايه از جهان ما فوق ماده (عالم ارواح و فرشتگان).
و معناى كنايى آن همان قدرت است؛ چنان كه مى‌گویيم: فلان شخص بر تخت نشست، يا پايه‌هاى تختش فرو ريخت، و يا او را از تخت به زير آوردند، همه اين‌ها كنايه از قدرت يافتن، و يا از دست دادن قدرت‌ است؛ گفته مى‌شود: «فلان استوى‌ على عرشه، أو ثُلَّ عرشه» در حالى كه ممكن است اصلًا تختى در كار نبوده باشد، به همين دليل، (اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ) به معناى اين است: «خداوند زمام امور جهان را بر دست گرفت».
اما نظر مفسران، محدثان و فلاسفه درباره اين كه منظور از «عرش خدا» چيست؟ و اين كلمه كنايه از چه معنايى مى‌باشد؟ مختلف است. گاهى«عرش» را به معناى «علم بى‌پايان پروردگار» تفسير كرده‌اند. گاه به معناى «مالكيت و حاكميت خدا». و گاه به معناى هر يک از «صفات کمالیه و جلالیه او»، چرا كه هر يک از اين اوصاف، بيانگر عظمت مقام او مى‌باشد، همان گونه كه تخت سلاطين نشانه عظمت آن‌ها است.
آرى خداوند، داراى عرش علم، عرش قدرت، عرش رحمانيت و عرش رحيميت است. طبق اين تفسيرهاى سه‌گانه، مفهوم «عرش» بازگشت به صفات ذات پاک پروردگار مى‌كند، نه يک وجود خارجى ديگر.



ترجمه و تفاسیر آیات مرتبطه با عرش :

۱.۱ - آیه ۵۴ سوره اعراف

(اِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْاَرْضَ فِی سِتَّةِ اَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوی‌ عَلَی‌ الْعَرْشِ‌ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِاَمْرِهِ اَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْاَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ) (پروردگار شما، خداوندى است كه آسمان‌ها و زمين را در شش روز (شش دوران‌) آفريد؛ سپس بر عرش قدرت قرار گرفت و به تدبير جهان پرداخت؛ با پرده تاريک شب، روز را مى‌پوشاند؛ و شب به سرعت، در پى روز مى‌آيد؛ و خورشید و ماه و ستارگان را آفريد، كه مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشيد كه آفرينش و تدبير جهان، از آن او و به فرمان او است! پر بركت و بى‌زوال است خداوندى كه پروردگار جهانيان است.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: عرش به معناى تختى است كه پادشاه بر آن مى‌نشيند، و چه بسا در بعضى از موارد استعمال كنايه از مقام سلطنت باشد. راغب در مفردات گفته است: عرش در اصل به معناى چيزى است كه سقف داشته باشد و به عروش جمع بسته مى‌شود، مانند(وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى‌ عُرُوشِها)، و به همين معنا گفته مى‌شود براى درخت مو، عرشى ساختم يعنى چيزى مثل سقف كه همان داربست باشد درست كردم. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان: )

۱.۲ - آیه ۳ سوره یونس

(إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ) (پروردگار شما، خداوندى است كه آسمان‌ها و زمين را در شش روز (شش دوران‌) آفريد؛ سپس بر تخت قدرت قرار گرفت، و به تدبير كار جهان پرداخت؛ هيچ شفاعت كننده‌اى، بى‌اذن او نيست؛ اين است خداوند، پروردگار شما! پس او را پرستش كنيد. آيا متذكّر نمى‌شويد؟!)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: معناى كلماتى از قبيل عرش ، شفاعت ، اذن و غير آن را بيان نموديم، خواننده عزيز مى‌تواند به جلد هشتم اين كتاب مراجعه نمايد. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان: )

۱.۳ - آیه ۷سوره هود

(وَ هُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَ لَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ) (او كسى است كه آسمان‌ها و زمين را در شش روز (شش دوران‌) آفريد؛ و عرش قدرت او، بر آب قرار داشت؛ و جهان در آغاز توده مذابى بود، او آن را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يک عملتان بهتر است. و اگر به آنها بگويى: «شما بعد از مرگ، برانگيخته مى‌شويد.»، به يقين کافران مى‌گويند: «اين سحرى آشكار است!».)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: (وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ) جمله‌اى است حاليه، و معناى مجموع آيه اين است كه: خداى تعالى در وقتى و در حالى به خلقت آسمان‌ها و زمين پرداخت كه عرشش بر آب بود، و بر آب بودن عرش كنايه است از اين‌كه مالكيت خداى تعالى در آن روز مستقر بر اين آب بود كه گفتيم ماده حيات و زندگى است، چون عرش و تخت سلطنت هر پادشاهى عبارت‌است از محل ظهور سلطنت او، و استقرار پادشاه بر آن محل به معناى استقرار ملک او بر آن محل است، پس استواء بر عرش به اين معنا است كه خداى تعالى بعد از خلقت آسمان و زمين در دو روز، به امر تدبير مخلوقات خود پرداخت. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان: )

۱.۴ - آیه ۵ سوره طه

(الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى) (همان بخشنده‌اى كه بر عرش مسلّط است.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: استواء بر عرش كنايه از اين است كه ملک او همه عالم را فرا گرفته، و زمام تدبير امور همه عالم به دست او است، و اين معنا درباره خداى تعالى- آن طور كه شايسته ساحت كبريايى و قدس او باشد عبارت است از ظهور سلطنتش بر عالم، و استقرار ملكش بر اشياء، به تدبير امور و اصلاح شؤون آن‌ها می‌باشد. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان: )

۱.۵ - آیه ۸۶ سوره مؤمنون

(قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ) (بگو: «چه كسى پروردگار آسمان‌هاى هفتگانه، و پروردگار عرش عظيم است؟)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: منظور از عرش آن مقامى است كه زمام تمامى امور عوالم در آنجا جمع است، و هر تدبيرى از آنجا صادر مى‌شود، و اگر كلمه رب را تكرار فرمود اين اشاره است به اهميت امر عرش، و رفعت محل آن، هم چنان كه آن را به وصف عظيم توصيف فرمود. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان: )

۱.۶ - آیه ۴ سوره سجده

(اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَ لَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ) (خداوند كسى است كه آسمان‌ها و زمين و آن‌چه را ميان اين دو است در شش روز (شش دوران‌) آفريد، سپس بر عرش قدرت و تدبير جهان هستى قرار گرفت؛ هيچ سرپرست و شفاعت كننده‌اى براى شما جز او نيست؛ آيا متذكّر نمى‌شويد؟!)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: تعبير به استواء در عرش كنايه است از مقام تدبير موجودات، و به نظام در آوردن آن‌ها، نظامى عام و پيوسته، كه حاكم بر همه آن‌ها باشد. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان: )

۱.۷ - آیه ۷ سوره غافر

(الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَ عِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ ) (فرشتگانی كه حاملان عرشند و آن‌ها كه گرداگرد آن طواف مى‌كنند تسبیح و حمد پروردگارشان را مى‌گويند و به او ایمان دارند و براى مؤمنان آمرزش مى‌طلبند و مى‌گويند: پروردگارا! رحمت و علم تو همه چيز را فرا گرفته است؛ پس كسانى را كه توبه كرده و راه تو را پيروى مى‌كنند بيامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: آن ملائكه‌اى كه حامل عرشند، عرشى كه تمامى اوامر و همه احكام الهى از آنجا صادر مى‌شود اوامر و احكامى كه با آنها امور عالم تدبير مى‌شود، و نيز آن ملائكه‌اى كه پيرامون عرشند، يعنى مقربين از ملائکه، چنين و چنان مى‌كنند. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان: )

۱.۸ - آیه ۴ سوره حدید

(هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْاَرْضَ فِی سِتَّةِ اَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوی‌ عَلَی‌ الْعَرْشِ‌ یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی الْاَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها وَ هُوَ مَعَکُمْ اَیْنَ ما کُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ) (او كسى است كه آسمان‌ها و زمين را در شش روز (شش دوران‌) آفريد؛ سپس بر عرش قدرت قرار گرفت و به تدبير جهان پرداخت؛ آنچه را در زمين داخل مى‌شود مى‌داند، و آنچه را از آن خارج مى‌شود و آنچه از آسمان نازل مى‌گردد و آنچه به آسمان بالا مى‌رود؛ و هر جا باشيد او با شماست، و خداوند نسبت به آنچه انجام مى‌دهيد بيناست.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: تفسير و بحث مفصل پيرامون معناى عرش در سوره اعراف آيه ۵۴ گذشت، و در آن‌جا گفتيم كه استواى بر عرش كنايه است از شروع در تدبير ملک وجود، و به همين جهت است كه دنبال استواى بر عرش مساله علم به جزئيات احوال موجودات آسمانى و زمين را ذكر كرده، چون علم از لوازم تدبير است. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان: )


۱. اعراف/سوره۷، آیه۵۴.    
۲. یونس/سوره۱۰، آیه۳.    
۳. هود/سوره۱۱، آیه۷.    
۴. طه/سوره۲۰، آیه۵.    
۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۶    
۶. سجده/سوره۳۲، آیه۴.    
۷. غافر/سوره۴۰، آیه۷.    
۸. حدید/سوره۵۷، آیه۴.    
۹. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۵۵۸.    
۱۰. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۴، ص۱۴۲.    
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۲۵۹.    
۱۲. نمل/سوره۲۷، آیه۳۸.    
۱۳. انعام/سوره۶، آیه۱۴۱.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۲۵۱.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۲۷۳.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۹، ص۴۲.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۱۸۴.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۳۲۰.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۱۲۶.    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۴۷ - ۴۸.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۳۱۶.    
۲۲. اعراف/سوره۷، آیه۵۴.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۵۷.    
۲۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۵۵۸.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۱۸۴- ۱۸۵.    
۲۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۱۵۰.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۱۳۰.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۶۵۹.    
۲۹. یونس/سوره۱۰، آیه۳.    
۳۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰۸.    
۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۱۰.    
۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۰.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۵۵.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۶.    
۳۵. هود/سوره۱۱، آیه۷.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۲۲.    
۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۲۲۴.    
۳۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۵۱.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۱۳.    
۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۱۸.    
۴۱. طه/سوره۲۰، آیه۵.    
۴۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۱۲.    
۴۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۱۶۶.    
۴۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۱۲۱.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۷.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۵.    
۴۷. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۶    
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۴۷.    
۴۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۸۰.    
۵۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۵۷.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۷۲.    
۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۸۳.    
۵۳. سجده/سوره۳۲، آیه۴.    
۵۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۱۵.    
۵۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۳۶۶.    
۵۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۴۴.    
۵۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۲۰۷.    
۵۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۱۰.    
۵۹. غافر/سوره۴۰، آیه۷.    
۶۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۶۷.    
۶۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۴۶۸.    
۶۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۰۸.    
۶۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۲۳۴.    
۶۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۸۰۲.    
۶۵. حدید/سوره۵۷، آیه۴.    
۶۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۳۸.    
۶۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۲۵۵.    
۶۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۴۶.    
۶۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۲۰۰.    
۷۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۴۷.    



مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه‌، بر گرفته از مقاله «عرش»، ص۳۷۷.    






جعبه ابزار