• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عصمت پیامبران

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف








۱.۱ - ماهیت ومنشا عصمت پیامبران


سومین موضوعی که در زمینه نبوت از سوی امام مطرح شده مسأله عصمت پیامبران است. اصل عصمت، به اجمال مسلم است، بحث در ماهیت و منشأ آن است. در کتاب های کلامی و تفاسیر، بیشتر عصمت را به نیروی وجودی تعریف کرده اند که در انسان ایجاد مصونیت از گناه و خطا می کند: «ملکه اجتناب المعاصی مع التمکن منها».
[۱] تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۵۰.

ویا«قوه تمنع الانسان عن اقتراف المعصیه و الوقوع فی الخطا».
پرسش اساسی در این زمینه این است که این نیرو از چه مقوله ای است؟
دراین باره دیدگاه های گوناگونی هست:

۱.۱.۱ - دیدگاه اول


برخی عصمت را از مقوله تقوا دانسته اند و بر این باورند که عصمت درجه بالایی از تقوا می باشد:
«العصمه ترجع الی التقوی بل هی درجه علیا منها، ما توصف به التقوی و تعرف به، تعریف و توصف به العصمه.».
[۳] سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۴، ص۳۸۶.


۱.۱.۲ - دیدگاه دوم


بعضی دیگر، مثل علامه طباطبایی، عصمت را از مقوله علم دانسته اند، اما علم خاص که تأثیر قطعی و تخلف ناپذیر دارد:
«ان القوه المسماه بقوه العصمه سبب شعوری علمی غیر مغلوب البته، و لوکانت من قبیل ما نتعارفه من اقسام الشعور والادراک لتسرب الیهاالتخلف ولتخبط الانسان علی اثره احیاناً، فهذا العلم من غیر سنخ سائر العلوم والادراکات المتعارفه التی تقبل الاکتساب و

التعلم.».
کسانی که عصمت را از مقوله علم می دانند به طور معمول مقصودشان از علم، آگاهی از سرانجام های معصیت و طاعت است چنان که می گویند:
«و تتوقف هذه الملکه علی العلم بمثالب المعاصی و مناقب الطاعات، لان العصمه متی حصلت فی جوهر النفس و انضاف الیها العلم التام بما فی المعصیه من الشقاء و الطاعه من السعادت، صار ذلک العلم موجباً لرسوخها فی النفس فتصیر ملکه.».
[۵] سیوری حلی، جمال الدین مقداد بن عبدلله، اللوامع الالهیه، ص۱۷۰.


۱.۱.۳ - دیدگاه سوم


نظریه سومی وجود دارد که بر اساس آن گرچه عصمت از مقوله علم است، اما نه علم به سرانجام های طاعت و معصیت، بلکه علم به عظمت و جلال الهی. بر اساس این دیدگاه، آگاهی تام و یقینی از عظمت الهی و جلال و جمال او انسان را به عبودیت و تسلیم تا م در برابر او وا می دارد و از هر گونه گناه و نافرمانی نسبت به وی باز می دارد.

۱.۱.۴ - دیدگاه امام خمینی


امام خمینی(ره) آنجا که از عصمت سخن می گوید اشاره به همین نظریه سوم دارد، ایشان می نویسد:
«عصمت امری است بر خلاف اختیار و از قبیل امور طبیعیه و جلیه نیست، بلکه حالتی است نفسانیه و نوری است باطنیه که از نور کامل یقین و اطمینان تام حاصل شود. آنچه از خطیئات و معاصی که از بنی الانسان صادر می شود از نقصان یقین و ایمان است. درجات یقین و ایمان به قدری متفاوت است که در بیان نیاید. یقین کامل انبیا و اطمینان تام آنها که از مشاهده حضوریه حاصل شده، آنها را معصوم از خطیئات نموده است.».
این نظریه اگر چه دقیق تر از نظریه دوم است، اما این محدودیت را همچون نظریه پیشین دارد که عصمت را تنها در زمینه گناه و معصیت آن هم پس از نبوت ثابت می کند، چه، آن یقین تام و اطمینان کامل و مشاهده حضوری پس از طی مراحل بالای از معنویت حاصل می گردد.


 
۱. تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۵۰.
۲. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۲، ص۱۳۸.    
۳. سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج۴، ص۳۸۶.
۴. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۵، ص۸۱.    
۵. سیوری حلی، جمال الدین مقداد بن عبدلله، اللوامع الالهیه، ص۱۷۰.
۶. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۵۲.    




[http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,۲۷۱ پژوهشگاه علوم وفرهنگ اسلامی مرکز فرهنگ ومعارف قرآنی.
]




جعبه ابزار