• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عقل بشر و نبوت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اندیشمندان جهان، از ادیان و مذاهب گوناگون براهین مختلفی از ضرورت وجود پیامبران ارائه کرده‌اند که از در این مقاله به آنها اشاره شده است.



یکی از دلایل «برهمن‌ها» برای نفی نیاز انسان‌ها به پیامبران الهی ـ بر اساس آنچه که شهرستانی در کتاب ملل و نحل، در بخش آرای هندوانآورده ـ این است که با وجود عقل و خرد، به فرستادن پیامبر از جانب خداوند، نیازی نیست.
اندیشمندان جهان ـ از ادیان و مذاهب گوناگون ـ پاسخ‌های مبسوطی ارائه کرده‌اند که در این جا به ذکر یکی از آن‌ها اکتفا می‌شود، و آن برهانی است که از سه مقدمه تشکیل می‌گردد:

۱.۱ - مقدمه‌ اول

هدف از آفرینش انسان این است که با انجام دادن افعال اختیاری، مسیر تکامل خود را به سوی کمال نهایی و سعادت دنیا و آخرت، بپیماید. (این مقدمه در بحث‌های مربوط به حکمت و عدل الهی ثابت شده است.)

۱.۲ - مقدمه دوم

انتخاب و اختیار آگاهانه، نیازمند شناخت کارهای خوب و بد و راه‌های حق و باطل است. تا انسان حق را از باطل تشخیص ندهد، نمی‌تواند راه سعادت خود را دریابد؛ از این رو و بر اساس حکمت الهی، لازم است که ابزار و وسایل شناخت در اختیار انسان قرار گیرد وگرنه، همانند کسی خواهد بودکه میهمانی را به میهمان سرایش دعوت کند، ولی مکان مهمان سرا و راه رسیدن به آن را به او نشان ندهد، و بدیهی است که چنین رفتاری، برخلاف حکمت و موجب نقص غرض است.

۱.۳ - مقدمه سوم

شناخت‌های معروف و معمولی انسان‌ها که از همیاری حس و عقل، به دست می‌آید، نقش مهمی را در تامین نیازمندی‌های زندگی، ایفا می‌کند، ولی برای باز شناختن راه کمال و سعادت حقیقی، در همه‌ی ابعاد فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، دنیوی و اخروی، کافی نیست، و اگر راه دیگری برای رفع این کمبودها وجود نداشته باشد، هدف الهی از آفرینش انسان تحقق نمی‌یابد.

۱.۴ - نتیجه

با توجه به مقدمه‌های سه گانه، به این نتیجه می‌رسیم که مقتضای حکمت الهی این است که راه دیگری ـ ورای حس و عقل ـ برای شناختن مسیر تکامل همه جانبه، در اختیار بشر قرار دهد، تا انسان‌ها بتوانند از آن بهره مند شوند و آن همان راه وحی است که در اختیار پیامبران (علیهم‌السّلام) قرار داده شده و آنها به طور مستقیم، و دیگران به واسطه‌ی آن‌ها از آن بهره مند می‌شوند. (برهان مذکور برگرفته از روایتی از امام هشتم حضرت رضا (علیه‌السّلام) است که می‌فرماید: از آن جا که قوای فکری بشر به درک مصالح و منافع و مضار، قادر نیست، و خداوند نیز بالاتر از آن است که خود شخصا بر بشر تجلی نماید و با آنان سخن بگوید؛ از این رو معدودی از بندگان خود را اعزام نمود تا اوامر و نواهی او را به بندگان برسانند، و آنان را بر مصالح و مفاسد امور آگاه سازند؛ زیرا فکر بشر کوتاه‌تر از آن است که خود بر این امور آگاه گردد.) (برهان مذکور از موارد استنتاج قضیه عملی (باید) از قضیه‌ی نظری (هست) و از مصادیق اثبات ضرورت بالقیاس برای معلول از راه ضرورت علت، و نیز از موارد جریان برهان‌های لمی در الهیات است.)
در میان مقدمه‌های این برهان، مقدمه اخیر مورد سئوال است؛ از این رو آن را با توضیح بیشتری بیان می‌کنیم.


برای رسیدن به سعادت و خوشبختی، باید آغاز و انجام وجود انسان و پیوندهایی که با موجودهای دیگر دارد و رابطه‌هایی که می‌تواند با همنوعان و سایر آفریدگان، برقرار کند و تاثیرهایی که رابطه‌های گوناگون می‌تواند در سعادت یا شقاوت او داشته باشد، معلوم گردد و نیز باید کسرو انکسار بین سودها و زیان‌ها و مصالح و مفاسد گوناگون، شناخته شود و مورد ارزیابی قرار گیرد، تا وظایف میلیاردها انسانی که دارای ویژگی‌های بدنی و روانی متفاوت هستند و در شرایط گوناگون طبیعی و اجتماعی، زندگی می‌کنند، مشخص شود؛ ولی احاطه بر همه‌ی این امور برای یک یا چند نفر، و یا چند گروه و سازمان، میسر نیست. (آلکسیس کارل، در کتاب «انسان موجود ناشناخته» درباره‌ی شناسایی انسان می‌گوید: «انسان یک مجموعه سراپا راز و مبهم است که نمی‌توان او را به سادگیدرک کرد...» فلاماریون، پس از مطالب فراوانی که در زمینه‌ی ناآگاهی بشر آورده، می‌گوید: «همین قدر کافی است که من می‌توانم ده سال از مجهولات، سؤال کنم! و شما هیچ یک از آن‌ها را نتوانید پاسخ دهید.» انیشتاین، می‌گوید: «آنچه تاکنون از کتاب طبیعت خوانده‌ایم، بسیار چیزها به ما آموخته است و ما به اصول زبان طبیعت آشنا شده‌ایم...، ولی با این همه هنوز از حل کشف کامل اسرار طبیعت دوریم.» و بالاخره «ویلیام جیمس» می‌گوید: «علم ما همچون قطره است، ولی جهل ما یک دریای عظیم.»)
[۶] حسنی، امامی، آشتیانی، اصول عقاید، ص۸۸-۸۹.

روند تغییرهای حقوقی و قانونی در طول تاریخ بشر، نشان می‌دهد که با وجود پژوهش‌ها و تلاش‌های هزاران دانشمند متخصص، در طول هزارها سال، هنوز هم یک نظام حقوقی صحیح و کامل و همه جانبه به وجود نیامده است و همواره با لغو و نسخ ماده‌ای یا اضافه کردن ماده و تبصره‌ی جدیدی به اصلاح و تکمیل قوانین می‌پردازند.
با توجه به این که تمام تلاش حقوقدانان و قانون گذاران، صرف تامین مصالح دنیوی و اجتماعی می‌شود، هرگز به تامین مصالح اخروی و کسر و انکسار آن‌ها با مصالح مادی و دنیوی اهتمامی نداشته و ندارد، و بر فرضی که بشر زندگی دنیوی را به گونه‌ای بگذراند، اما سعادت در آخرت و تاثیر اعمال دنیوی را در کسب کمال نهایی، هیچ گاه با حس و عقل خود نخواهد فهمید.
نتیجه آن که: هدف از آفرینش انسان‌ها، از آغاز تا انجام، هنگامی قابل تحقق است که راه دیگری جز حس و عقل، برای شناختن حقایق زندگی و وظایف فردی و گروهی وجود داشته باشد و آن، چیزی جز وحی و فرستادن پیامبران نیست.


پیامبران الهی، افزون بر نشان دادن راه صحیح برای تکامل حقیقی انسان، تاثیرهای مهم دیگری نیز در زندگی انسان‌ها داشته‌اند که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:
۱. مطالب بسیاری وجود دارد که عقل انسان، توانایی درک آن‌ها را دارد، ولی یا به گذشت زمان و تجربه‌های فراوان نیاز دارد و یا در اثر اهتمام به امور مادی و غلبه گرایش‌های حیوانی، مورد غفلت و فراموشی قرار می‌گیرد، و یا در اثر بد آموزی‌ها و تبلیغات سوء بر توده‌های مردم، پنهان می‌ماند.
چنین مطالبی نیز به وسیله پیامبران بیان می‌گردد؛ از این رو، پیامبران در قرآن مجید، «مذکر» و «منذر» نامیده شده‌اند.
۲. یکی از مهم‌ترین علل‌های تربیت و رشد و تکامل انسان، وجود الگو و نمونه‌ی رفتار است. پیامبران الهی که انسان‌های کامل و تربیت شده پروردگارند، این نقش را به بهترین شکل برعهده می‌گیرند.
۳. یکی دیگر از برکات وجود پیامبران در میان مردم، این است که در صورت فراهم بودن شرایط لازم، رهبری اجتماعی و سیاسی و قضایی مردم را بر عهده گیرند، و بدیهی است که رهبر معصوم، یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های الهی برای جامعه می‌باشد، و بدین وسیله، انسان‌ها را به سوی کمال مطلوب رهبری می‌شوند. ( خواجه نصیرالدین طوسی در تجرید الاعتقاد، نه فایده برای بعثت پیامبران ذکر کرده است.)


ضرورت نبوت؛ فلسفه نبوت؛ فلسفه نبوت در قرآن؛ ضرورت بعثت انبیاء.


۱. شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۲، ص۶۰۲.    
۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، المقصد الرابع، فی النبوة.    
۳. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج۱، ص۱۷۷، درس یازدهم و بیستم.    
۴. علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۱، ص۴۰.    
۵. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۱۷۸، درس بیست و دوم.    
۶. حسنی، امامی، آشتیانی، اصول عقاید، ص۸۸-۸۹.
۷. غاشیه/سوره۸۸، آیه۲۱.    
۸. بقره/سوره۲، آیه۲۱.    
۹. رعد/سوره۱۳، آیه۷.    
۱۰. ق/سوره۵۰، آیه۲.    
۱۱. نازعات/سوره۷۹، آیه۴۵.    
۱۲. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۰۸.    
۱۳. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۱۸۱.    
۱۴. علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، المقصد الرابع فی النبوة.    



سایت اندیشه، برگرفته از مقاله «عقل بشر و نبوت» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۲/۲۵.    



جعبه ابزار