• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علت و سبب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



واژه شرط در قلمرو عقود و ایقاعات، در باب مسئولیت مدنی و ضمان قهری و نیز در بخش جزایی حقوق اسلامی مورد استفاده فقیهان قرار گرفته است.



در این چهارچوب، اصطلاح شرط در ردیف « علت » و « سبب » قرار گرفته و فقیهان به بررسی تاثیر علت، سبب و شرط در وقوع حادثه و ایجاد خسارت و نیز میزان مسئولیت هر یک پرداخته‌اند. در این راه فقهاء به حق از دقت‌های فلسفی و عقلی چشم پوشیده، به رابطه سببیت عرفی آن‌ها با ورود خسارت مورد نظر توجه کرده‌اند.


«علت» در اصطلاح فلسفی چیزی است که « معلول » زاییده آن است و امری است که از وجودش وجود معلول و از عدمش عدم معلول لازم آید. از این دیدگاه بین علت و سبب تفاوتی نیست.


در اصطلاح فقهی، «علت» چیزی است که فعل به آن نسبت داده می‌شود
[۲] مفتاح الکرامه، ج۱۰، ص۲۷۷.
و «سبب» چیزی است که عدمش موجب عدم حادثه است، ولی از وجود آن الزاما حادثه تحقق نمی‌یابد.
[۴] موسوی بجنوردی، حسن، القواعد الفقهیه، ج۲، ص۲۲.
به تعبیر دیگر، «سبب» چیزی است که تلف به همراه آن و به واسطه آن، اما به علت دیگری حاصل می‌گردد، به گونه‌ای که اگر سبب نبود، علت تاثیری نمی‌داشت.
[۵] موسوی بجنوردی، حسن، القواعد الفقهیه، ج۲، ص۲۲.
در این اصطلاح، «شرط» آن است که تاثیر مؤثر متوقف بر آن است، اما در علت حادثه مدخلیتی ندارد.
[۷] مفتاح الکرامه، ج۱۰، ص۲۷۷.
[۹] علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، به نقل ازجواهر الکلام، ج۳۷، ص۴۶.
به عبارت دیگر، شرط زمینه ساز تاثیر علت است، اما داخل در آن نیست.


بدین ترتیب مشاهده می‌کنیم که مفهوم اصطلاحی سبب و شرط به هم نزدیک است و گاه در منابع فقهی در یک معنا به کار رفته‌اند. در تبیین مطلب باید گفت که حقوقدانان اسلامی اتلاف و ایراد خسارت را یا به مباشرت دانسته‌اند یا به تسبیب، و مسئول حادثه را بر حسب مورد «مباشر» یا «سبب» نامیده‌اند؛
[۱۰] موسوی بجنوردی، حسن، القواعد الفقهیه، ج۲، ص۲۲.
بدین صورت که «مباشرت» ایجاد علت تلف و اتلاف مستقیم است و «تسبیب» ایجاد چیزی است که تلف به سبب آن حاصل می‌گردد، یعنی خودش علت مستقیم حادثه نیست، بلکه علت یا زمینه ساز علت است. در این معنا، سبب اعم از شرط و سبب- به مفهوم خاص خود- است.


با وجود این، فقیهان در موارد خاصی تلاش کرده‌اند تفکیک ظریفی بین سبب و شرط قائل شوند. از این رو گفته شده است که «شرط» زمینه ساز علت است و دخالتی در آن ندارد، اما سبب، اثر اندکی در وقوع حادثه دارد؛ ولی از آنجا که به خودی خود موجب حادثه نیست و بر خلاف علت که با تحققش وقوع حادثه اجتناب ناپذیر است، گاه حتی با وجود سبب واقعه رخ نمی‌دهد، به «شرط» شباهت دارد.
[۱۲] مفتاح الکرامه، ج۱۰، ص۲۷۷.
در تبیین این تعاریف، فقیهان حفر چاه یا انداختن شی ء لغزنده در محل عبور و مرور را مثال زده‌اند که علت حادثه «سقوط» است و حفر چاه یا وجود شی ء لغزنده زمینه ساز و شرط آن.
[۱۴] موسوی بجنوردی، حسن، القواعد الفقهیه، ج۲، ص۲۲.
[۱۶] موسوی بجنوردی، حسن، القواعد الفقهیه، ج۲، ص۲۲.
[۱۸] مفتاح الکرامه، ج۱۰، ص۲۷۷.
اکراه و شهادت دروغ و تقدیم غذای مسموم به مهمان نیز از مثال‌هایی است که برای سبب- به مفهوم خاص آن- آورده شده است، زیرا «اکراه»، وادارکننده مباشر و سبب انجام یافتن عمل توسط او است که علت و مباشر عمل به شمار می‌رود. همچنین شهادت دروغ سبب اخذ تصمیم و صدور حکم توسط قاضی می‌شود که علت ایراد خسارت به محکوم علیه است.


۱. صاحب جواهر، محمد حسن بن باقر، جواهر الکلام، ج۳۷، ص۵۱.    
۲. مفتاح الکرامه، ج۱۰، ص۲۷۷.
۳. المحقق الاصفهانی، کشف اللثام، ج۲، ص۴۴۳.    
۴. موسوی بجنوردی، حسن، القواعد الفقهیه، ج۲، ص۲۲.
۵. موسوی بجنوردی، حسن، القواعد الفقهیه، ج۲، ص۲۲.
۶. المحقق الاصفهانی، کشف اللثام، ج۲، ص۴۸۳.    
۷. مفتاح الکرامه، ج۱۰، ص۲۷۷.
۸. المحقق الاصفهانی، کشف اللثام، ج۲، ص۴۸۳.    
۹. علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، به نقل ازجواهر الکلام، ج۳۷، ص۴۶.
۱۰. موسوی بجنوردی، حسن، القواعد الفقهیه، ج۲، ص۲۲.
۱۱. المحقق الاصفهانی، کشف اللثام، ج۲، ص۴۸۳.    
۱۲. مفتاح الکرامه، ج۱۰، ص۲۷۷.
۱۳. المحقق الاصفهانی، کشف اللثام، ج۲، ص۴۴۳.    
۱۴. موسوی بجنوردی، حسن، القواعد الفقهیه، ج۲، ص۲۲.
۱۵. المحقق الاصفهانی، کشف اللثام، ج۲، ص۴۴۳.    
۱۶. موسوی بجنوردی، حسن، القواعد الفقهیه، ج۲، ص۲۲.
۱۷. المحقق الاصفهانی، کشف اللثام، ج۲، ص۴۸۳.    
۱۸. مفتاح الکرامه، ج۱۰، ص۲۷۷.
۱۹. صاحب جواهر، جواهر الکلام، ج۳۷، ص۵۱.    
۲۰. المحقق الاصفهانی، کشف اللثام، ج۲، ص۴۴۳.    



قواعد فقه، محقق داماد، ج۱، ص۱۴، برگرفته از مقاله «علت و سبب».    



جعبه ابزار