طبری مینویسد: یزید، عمربنحسن علیه السلام خردسال را خواست و گفت: حاضری با پسر من، خالد، کشتی بگیری؟ عمر گفت: به این صورت نه. به هر یک از ما کاردی بده تا باهم بجنگیم اگر او مرا کشت، به جدّم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ملحق میشوم و اگر من او را کشتم، به جدّش معاویه و ابوسفیان خواهد پیوست.