عمی (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَمَى (به فتح عین و میم) یکی از مفردات به کار رفته در
قرآن کریم به معنای كورى است و بفقدان
بصيرت و
جهل و
ضلالت و
اشتباه نيز اطلاق ميشود.
عَمَى: كورى، به فقدان
بصيرت و
جهل و ضلالت و
اشتباه نيز اطلاق ميشود.
(لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ)،
و
(عَبَسَ وَ تَوَلَّى • أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى)،
كه هر دو در كورى ظاهرى است و مثل:
(وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى)،
كه در
ضلالت و گمراهى بكار رفته، و مثل:
(قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِيَ فَعَلَيْها).
در وصف فاقد چشم گويند: اَعْمَى چنانكه گذشت و در وصف فاقد بصيرت گويند: اَعْمَى و عَم چنانكه
راغب گفته است.
جمع «عَم» عَمُون است، مثل:
(بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ).
طبرسى ذيل آيه
(إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً عَمِينَ)،
فرموده: آنگاه كه شخص اعمى القلب باشد گويند: «رَجُلُُ عَمُُ».
جمع اعْمى عُمْى بر وزن قُفْل و عُمْيان بر وزن سلطان آيد، مثل:
(صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ)،
(و إِذا ذُكِّرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْها صُمًّا وَ عُمْياناً).
(وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ فَيَقُولُ ما ذا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْباءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لا يَتَساءَلُونَ)،
كور شدن خبرها
كنايه از آنست كه جوابى و خبرى پيدا نميكنند. ممكن است «عَمِيَتْ» را در آيه مخفى ماندن و اشتباه معنى كرد چنانكه در
مجمع فرموده است؛
در
اقرب الموارد هست: «عُمِّيَ عَلَيْهِ الْأَمْرُ: الْتَبَسَ وَ اشْتَبَهَ»، يعنى: «روزى
خدا ندايشان كند و گويد: چه جوابى به
پيامبران داديد (آنگاه كه شما را به
ايمان و
عمل دعوت كردند) خبرها بر آنان كور و مخفى ميشوند و جوابى پيدا نميكنند و از يكديگر نيز نمىپرسند چه جوابى بدهيم زيرا همه در مخفى ماندن جواب و نداشتن عذر مساوىاند».
(قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَ نُلْزِمُكُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها كارِهُونَ)،
«عميت» در آيه بمعنى كور شدن كنايه از مشتبه شدن است، ظاهرا مراد از بينة
معجزه و از رحمت
نبوّت است، يعنى: «اى قوم خبرم دهيد اگر متكى بمعجزهاى از خدا باشم و مرا پيامبرى دهد و آن بر شما پس از روشن شدن مشتبه و مخفى ماند آيا با آنكه مكروه ميداريد شما را بنبوّت مجبور ميكنيم؟»، و
(لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ).
(وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبِيلًا)،
اعماى اول وصف است بمعنى فاقد البصيرة و گمراه ولى اعماى دوم ممكن است بقرينه أَضَلُ
اسم تفضيل باشد، يعنى: «هركه در اين
دنيا از هدايت كور ماند و گمراه شد او در
قيامت كورتر و گمراهتر است».
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "عمی"، ج۵، ص۵۳.