عوامل حرص (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حرص به معنای خواستن بیش از اندازه
و
طمع است.
پندار خلود در
دنیا ، سبب
حرص بر جمع آوری مال است.
«الذی جمع مالا وعدده»؛ همان کس که مال فراوانی جمعآوری و شماره کرده (بیآنکه
مشروع و نامشروع آن را حساب کند)!
«یحسب ان ماله اخلده»؛ او گمان میکند که اموالش او را جاودانه میسازد! («یحسب ان ماله» به منزله تعلیل برای «الذی جمع مالا و عدده» است
)
توهم آدم علیهالسّلام بر مخلد بودن و سلطنت همیشگی، در صورت خوردن از
درخت ممنوع، سبب حرص او بر تناول از آن درخت شد.
«فوسوس الیه الشیطـن قال یــادم هل ادلک علی شجرة الخلد وملک لا یبلی»؛ ولی
شیطان او را
وسوسه کرد و گفت: «ای آدم! آیا میخواهی تو را به درخت زندگی جاوید، و ملکی بیزوال راهنمایی کنم؟!»
«فاکلا منها فبدت لهما سوءتهما وطفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة وعصی ءادم ربه فغوی»؛ سرانجام هر دو از آن خوردند، (و لباس بهشتیشان فرو ریخت،) و عورتشان آشکار گشت و برای پوشاندن خود، از برگهای (درختان) بهشتی جامه دوختند! (آری) آدم پروردگارش را نافرمانی کرد، و از پاداش او محروم شد!
(غوى) از ماده (غى) گرفته شده که به معنى کارى جاهلانه است که از اعتقاد نادرستى سرچشمه میگیرد، و چون در اینجا
آدم بخاطر گمانى که از گفته شیطان براى او پیدا شده بود ناآگاهانه از شجره ممنوع خورد از آن تعبیر به (غوى) شده است.
بعضى از مفسران (غوى) را بمعنى
جهل و نادانى ناشى از
غفلت و بعضى بمعنى محرومیت و بعضى بمعنى فساد در زندگى گرفته اند.
به هر حال (غى) نقطه مقابل رشد است، رشد آن است که انسان از طریقى برود و به مقصد برسد اما غى آن است که از رسیدن به مقصود باز ماند.
تطمیع آدم و
حوا علیهما السلام از سوی ابلیس به سلطنت جاوید، با تناول از درخت ممنوع بود.
فوسوس الیه الشیطـن قال یــادم هل ادلک علی شجرة الخلد وملک لا یبلی.
(وسوسه) در
اصل به معنى صداى بسیار آهسته است ، سپس به خطور مطالب بد و افکار بیاساس به ذهن گفته شده ، اعم اینکه از درون خود
انسان بجوشد و یا کسى از بیرون عامل آن شود.
در واقع شیطان حساب کرد تمایل آدم به چیست و به اینجا رسید که او تمایل به زندگى جاویدان و رسیدن به قدرت بیزوال دارد، لذا براى کشاندن او به مخالفت فرمان پروردگار از این دو عامل استفاده کرد، و به تعبیر دیگر همانگونه که خداوند به آدم وعده داد که اگر شیطان را از خود دور سازى همیشه در بهشت مشمول نعمتهاى پروردگارت خواهى بود، شیطان نیز در وسوسه هایش انگشت روى همین نقطه گذارد.
شیطان، عامل حریص گردانیدن آدم و حوا علیهما السلام، در تناول از شجره نهی شده بود.
«وقلنا یـــادم اسکن انت وزوجک الجنة وکلا منها رغدا حیث شئتما ولا تقربا هـذه الشجرة...»؛ و گفتیم: «ای آدم! تو با همسرت در
بهشت سکونت کن؛ و از (نعمتهای) آن، از هر جا میخواهید، گوارا بخورید؛ (اما) نزدیک این درخت نشوید؛ که از ستمگران خواهید شد.
«فازلهما الشیطـن عنها فاخرجهما مما کانا فیه...»؛ پس شیطان موجب لغزش آنها از بهشت شد؛ و آنان را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد. و (در این هنگام) به آنها گفتیم: «همگی (به زمین) فرود آیید! در حالی که بعضی
دشمن دیگری خواهید بود. و برای شما در زمین، تا مدت معینی قرارگاه و وسیله بهره برداری خواهد بود.»
تطمیع آدم و حوا علیهما السلام از سوی ابلیس، به
فرشته شدن، بر
اثر خوردن از درخت ممنوع بود.
«فوسوس لهما الشیطـن لیبدی لهما ماووری عنهما من سوءتهما وقال ما نهـکما ربکما عن هـذه الشجرة الا ان تکونا ملکین او تکونا من الخــلدین»؛ سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشکار سازد؛ و گفت: «پروردگارتان شما را از این درخت نهی نکرده مگر بخاطر اینکه (اگر از آن بخورید،) فرشته خواهید شد، یا جاودانه (در بهشت) خواهید ماند!»
«فدلـهما بغرور فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوءتهما...»؛ و به این ترتیب، آنها را با فریب (از مقامشان) فرودآورد. و هنگامی که از آن درخت چشیدند، اندامشان (عورتشان) بر آنها آشکار شد؛ و شروع کردند به قرار دادن برگهای (درختان) بهشتی بر خود، تا آن را بپوشانند. و پروردگارشان آنها را نداد داد که: «آیا شما را از آن درخت نهی نکردم؟! و نگفتم که شیطان برای شما دشمن آشکاری است؟!»
ستم پیشگی، از زمینههای حرص به زندگی دنیاست.
«ولن یتمنوه ابدا بما قدمت ایدیهم والله علیم بالظــلمین»؛ ولی آنها، به خاطر اعمال بدی که پیش از خود فرستادهاند، هرگز آرزوی
مرگ نخواهند کرد؛ و
خداوند از ستمگران آگاه است.
«ولتجدنهم احرص الناس علی حیوة ومن الذین اشرکوا یود احدهم لو یعمر الف سنة...»؛ و آنها را حریصترین مردم -حتی حریصتر از مشرکان- بر زندگی (این دنیا، و اندوختن
ثروت ) خواهی یافت؛ (تا آنجا) که هر یک از آنها آرزو دارد هزار
سال عمر به او داده شود! در حالی که این عمر طولانی، او را از کیفر (الهی) باز نخواهد داشت. و خداوند به اعمال آنها بیناست.
امید نداشتن به
حیات آخرت ، زمینه حرص به زندگی دنیاست.
«قل ان کانت لکم الدار الاخرة عند الله خالصة من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صـدقین• ولن یتمنوه ابدا بما قدمت ایدیهم والله علیم بالظــلمین• ولتجدنهم احرص الناس علی حیوة ومن الذین اشرکوا یود احدهم لو یعمر الف سنة...»؛ بگو: «اگر آن (چنان که مدعی هستید) سرای دیگر در نزد خدا، مخصوص شماست نه سایر مردم، پس آرزوی
مرگ کنید اگر راست میگویید!» ولی آنها، به خاطر اعمال بدی که پیش از خود فرستادهاند، هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد؛ و خداوند از ستمگران آگاه است. و آنها را حریصترین مردم -حتی حریصتر از مشرکان- بر زندگی (این دنیا، و اندوختن ثروت) خواهی یافت؛ (تا آنجا) که هر یک از آنها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود! در حالی که این عمر طولانی، او را از کیفر (الهی) باز نخواهد داشت. و
خداوند به اعمال آنها بیناست.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «عوامل حرص»