فجور
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فسق و فجور دو واژهای است که به جهت قرابت معنایی در کنار هم بکار میروند. از
آیات قرآن استفاده میشود که «
فجور» بزرگترین بلای اخلاقی جامعه است. زیرا
فجار براساس خواهشهای نفسانی حرکت میکنند نه مطابق فرمانهای الهی
و دستورهای
عقل. سرنوشت چنین جامعه یا افرادی جز هلاکت در
دنیا و سختترین
عذابها در
آخرت نیست.
«
فاجر» که جمع آن «
فجار»
و «
فجره» است، درلغت به معنای
هرزه،
عیاش،
فاسد، خراب،
زناکار،
دروغ گو، بی
حیا، بی
شرم، وقیح
و گستاخ آمده است.
فجور که مصدر است به معنای «
هرزگی،
فسق،
فساد،
عیاشی،
گناه و زندگی گناه آلود» میباشد
.
«کلمه
فسق» با «
فجور» از نظر معنا به هم نزدیک اند.
فسق به نظر میرسد بیشتر جهت مخالفت با
خدا را بیان میکند
و فجور گستردگی فساد
و گناه فرد را میرساند. کتاب
معجم الفروق اللغویه ص۴۰۵ در فرق بین
فسق و فجور آورده است: «ان
الفسق هوالخروج من طاعه الله بکبیره»
فسق خارج شدن از طاعت خدا به وسیله انجام
گناهان کبیره است
و فجور، پراکنده شدن در
معاصی و گستردگی در
گناه میباشد. به انجام دهنده «
صغیره،
فاجره گفته میشود».
«
فجار» در
قرآن کریم در برابر ابرار (نیکان) به کار رفته است. این دو واژه در سوره هایی چون
مطففین،
دهر و انفطار درمقابل هم قرار داده شده اند، : «کلاان کتاب الابرار لفی علیین»
و
«کلا ان کتاب
الفجار لفی سجین»
. قرآن درباره
فجار، چهار نکته را بیان میکند:
۱- تمایل طبیعی انسان به سمت
فجور: از نظر
قرآن، انسان به طور طبیعی دوست دارد آزاد باشد
و «
فجور»
و کارهای مطابق خواست هوای نفسش را انجام دهد. «بل یریدالانسان
لیفجر امامه »
بلکه انسان میخواهد در مهلتی که درپیش دارد،
فسق و فجور کند. البته داشتن میل
و انگیزه در انسان تعجبی ندارد، زیرا انسان بودن، مستلزم داشتن
فطرت سلیم است تا او را به پرهیز از
گناه دعوت کند
و هم
غرایز طبیعی که او را به سوی خود بکشد: «فالهمها
فجورها و تقویها» آنگاه نافرمانی
و پرهیزکاری اش را در آن الهام کرد.
۲- نابودی جامعه در اثر
فجور: براساس آموزههای قرآنی، فرجام
و سرنوشت جامعه گنهکار نابودی
و کوتاه شدن
عمر آن ملت است.
حضرت نوح(ع) پس از چندسال تبلیغ، وقتی برایش ثابت میشود که قومش هدایت نخواهندشد
و جز افراد
فاجر و کافر تربیت نخواهندکرد، درخواست نابودی آنها را کرد. حضرت چنین استدلال میکرد که اگر اینان باقی بمانند صالحان را هم گمراه خواهندکرد. «انک ان تذرهم یضلوا عبادک
و لایلدوا الا
فاجراً کفاراً.»
۳- جهنمیها غیر از
کفار و فجار نیستند:
قرآن کریم دراین رابطه میفرماید: «وجوه یومئذ علیها غبره¤ ترهقها قتره¤ اولئک هم الکفره
والفجره » درچنین روز بر چهره هایی غبار تیرگی باشد. تیرگی آنان را فرو گیرد. اینان همان کافرکیشان نافرمانند
۴- جایگاه خاص
فجار در
جهنم:
قرآن کریم دراین زمینه میفرماید: «کلاان کتاب
الفجار لفی سجین» چنین نیست، بی گمان کارنامه نافرمانان در
سجین است
.
گرچه همه
دوزخیان در رنج
و عذابند، شدت یا جایگاه
عذاب برای بعضی از
گناهان دشوارتر است. در تفسیر پرتوی از قرآن آمده است: «
سجین به قرینه وزن، مبالغه
و تقابل با
علیین به معنای زندان بس سخت میباشد که گویا سختی
و تنگی آن افزوده میشود. سجین زندان
و محیط عذاب
و رنج است که اندیشه
و عمل تبهکاران درباره
و در شان یا درمحیط یا در جهت سجین است»
پژوهشکده باقرالعلوم روزنامه كيهان، شماره ۱۹۹۳۸ به تاريخ ۸/۳/۹۰، صفحه ۶