• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فخرالمحققین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شهر «حله» یکی از شهرهای معروف کشور عراق است که علماء و فقهاء بزرگی را به جهان اسلام عرضه کرده است. امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام) دربارۀ شهر حله فرمودند: «یظهر بها قوم اخیار»؛ «از آنجا، نیک مردانی ظهور خواهند کرد.»



خاندان حلی، از جملۀ آن نیک مردانی هستند که همچون مهتابی در شب ظلمانی می‌درخشند. از بین آنها می‌توان به «ابن ادریس حلی» صاحب کتاب «السرائر»، «محقق حلی» صاحب کتاب نفیس «شرایع الاسلام»، «علامه حلی» و «ابن فهد حلی» صاحب کتاب «التنقیح الرافع» اشاره نمود. اینان بزرگانی از جهان اسلام هستند که منشا پیشرفت علوم نقلی و عقلی و علم فقه و اصول بوده‌اند.


در این مقاله قصد داریم به زندگی یکی از علماء و فقهاء، بزرگ جهان تشیع که برخاسته از همین خاندان و همین دیار است. نگاهی کوتاه داشته باشیم و او را بیشتر بشناسیم.
نامش «محمد» است، فرزند یکی از بزرگترین علماء و فقهاء جهان تشیع و برجسته‌ترین نویسنده کتاب‌های فقهی یعنی «علامه حلی» است. کنیه اش ابوطالب و مشهور به «فخرالمحققین» می‌باشد و گاهی او را به «فخرالدین» و «فخرالاسلام» نیز می‌شناسند.
او در شب دوشنبه، ۲۰ جمادی الاولی سال ۶۸۲ هـق به دنیا آمد. از همان ابتدای کودکی آثار هوش سرشار و زکاوت بسیار در او هویدا بود.
[۲] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۳، ص۱۰۶، چاپ سنگی.

همت عالی و تلاش‌های دلسوزانۀ پدر دانشمند از یک سو و استعداد و ذوق و هوش خدادادی فرزند از سوی دیگر، سبب شد که محمد در ده سالگی به درجۀ اجتهاد نایل آید. او همانند پدر بزرگوارش، پیش از اینکه به حد بلوغ برسد، از تحصیل نزد استاد بی‌نیاز شد و به مرتبه‌ای از کمالات رسید که در میان دانشمندان عصر خویش و در محافل علمی به «فخرالمحققین» لقب یافت. گاهی هم از او به نام‌های فخرالدین و فخرالاسلام یاد می‌شود.
[۴] مدرس، محمد علی، ریحانة الادب، ج۴، ص۳۰۶، اول، تبریز، شفق، ۱۳۴۶ش.



اساتید ایشان عبارتند از؛ علامه حلی پدر ایشان، که فخرالمحققین، بیشتر دروس و فنون را نزد پدرش فرا گرفت و رضی الدین، علی بن یوسف مطهر حلی که عموی ایشان و صاحب کتاب «العدد القویه» است و فخر المحققین، تعدادی از دروس را نیز در محضر عمویش فرا گرفت.


فخرالمحققین، علامه بر تالیف کتاب و تکمیل تالیفات پدر بزرگوارش، در پرورش شاگردان نیز موفق بود برخی از آنان عبارتند از:
۱. محمد بن مکی عاملی جزینی، معروف به شهید اول
۲. شیخ جمال الدین، احمد بن متوج بحرانی (نویسندۀ آیات الاحکام، موسوم به منهاج الهدایة).
۳. سید حیدر آملی (نویسندۀ کتاب‌های کشکول و منبع الاسرار).
۴. سید تاج الدین ابن معید حسینی (که شهید اول از او به عنوان اعجوبۀ زمان یاد کرده است).
۵. فاضل مقداد بن عبدالله سیوری (نویسندۀ کتاب‌های کنزالعرفان، شرح باب حادی عشر، اللوامع الالهیه).


بسیاری از بزرگان در مدح و ثنای او قلم بدست گرفته‌اند و او را با تعابيری بليغ ستوده‌اند:

۵.۱ - کلام شهید اول

وی که سرآمد شاگردان فخرالمحققین است، از فخرالمحققین چنین یاد می‌کند:
«بزرگ مرد و پیشوای امامیه، طلایه‌دار دانشمندان شیعه، برگزیدۀ انسان‌های کامل و هوشمند، خاتم مجتهدین و افتخار ملت و دین، ابوطالب محمد فرزند شیخ جمال الدین بن مطهر حلی که خداوند، عمر گرانبهای او را دراز گرداند و از پیشامدهای سوء زمانه نگه دارد».

۵.۲ - دیدگاه شیخ حر عاملی

شیخ حر عاملی، نویسندۀ وسائل الشیعه دربارۀ فخرالمحققین می‌نویسد:
«او عالمی برجسته، فقیهی محقق و بزرگمردی مورد اطمینان بود». وی در ادامه، از قول یکی از دانشمندان آورده است: «فخرالمحققین از چهره‌های درخشان و مورد اطمینان طایفۀ امامیه است. او مجتهدی جلیل القدر، والامقام و بزرگ مرتبه می‌باشد».

۵.۳ - نظر قاضی نورالله شوشتری

متفکر شهید، قاضی نورالله شوشتری، نویسندۀ کتاب احقاق الحق می‌گوید:
«شیخ فخرالدین محمد بن شیخ جمال الدین بن مطهر حلی، افتخار آل مطهر و خال جمال پدر دانشور بود. در علوم عقلی و نقلی محققی زبردست و در علو فهم و فطرت، مرققی بی نظیر بود.»
[۸] شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، ج۱، ص۵۷۶، اول، تهران، انتشارات الاسلامیه، ۱۳۵۴ش.


۵.۴ - دیدگاه حافظ ابرو

حافظ ابرو، دانشمند شافعی مذهب و نویسندۀ کتاب مجمع التواریخ می‌گوید:
«او هنگامی که با پدر خود، خدمت سلطان محمد خدابنده به مرکز حکومت وی در سلطانیۀ قزوین آمد، دانشمندی جوان، عالی مقام، با استعداد، نیکو اخلاق و پسندیده خصال بود.»
[۹] شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، ج۱، ص۵۷۶.



۵.۵ - کلام پدر بزرگوار فخرالمحققین

علامه حلی در هر فرصتی از پسرش تجلیل می‌کرد؛ زیرا وی از نظر ادب و اخلاق نیز شخصیتی ممتاز و سرآمد جوانان روزگار به شمار می‌رفت.
[۱۰] علامه حلی، کتاب الفین، ج۱، ص۱۱.
وی در کتاب قواعد در ستایش فخرالمحققین می‌گوید:
«این کتاب را به خواهش محبوب‌ترین خلق در پیش من و عزیزترین آنان، یعنی پسر عزیزم محمد می‌نویسم. من، خالص‌ترین دعای خود را برای خوشبختی و سعادت او اختصاص خواهم داد. او همیشه، یار و یاور و مطیع من بوده است».
در جای دیگر می‌گوید:
«خداوند به او عمر طولانی همراه با سعادت و خوشبختی عنایت کند و از حوادث تلخ، او را نگه داشته و مرا فدای او گرداند».
[۱۱] جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، گلشن ابرار، ج۳، ص۵۰، به نقل از: ایضاح الفوائد، مقدمۀ چاپ جدید.

بر اثر دعای پدر، فخرالمحققین حدود ۸۹ سال عمر موفق و با برکت، همراه با خدمات مهم علمی و فرهنگی در طول تاریخ داشت.


یکی از کارهای مهم فخرالمحققین در عرصۀ فرهنگی، صدور اجازات متعدد به بزرگان علم و دانش بود. در ایام گذشته و در میان علما، رسم بر این بود که دانشوران و پژوهشگران، هنگامی که خود را دارای رتبه‌ای در علم و دانش می‌دیدند، به یکی از اساتید و بزرگان عصر خویش رجوع و دانش خود را عرضه می‌کردند. سپس آن استاد، هنگامی که از معلومات و استعداد و تقوای او مطمئن می‌شد، برای وی اجازه‌ای صادر می‌کرد که در بخشی از آنها، علاوه بر اینکه به سطح معلومات و مراتب تقوای اجازه گیرنده، اشاره می‌شد، به او اجازه می‌دادند کتاب‌های استاد اجازه دهنده و کتاب‌ها و روایات سلسلۀ اساتید او را نیز نقل کند. این اجازات، علاوه بر اینکه نوعی تشوی و مدرک علمی و ارزیابی معلومات وی محسوب می‌شد، به عظمت شخصیت اجازه دهنده هم دلالت می‌کرد. گاهی می‌شد که آنان برای همدیگر، اجازات متقابل صادر می‌کردند؛ چنان که شیخ حر عاملی و علامه مجلسی از همدیگر اجازه نامه دریافت کردند.
[۱۲] شیخ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ج۱، ص۷۸، اول، قم، مؤسسة آل البیت علیه‌السّلام لاحیاء التراث، ۱۴۰۹ق.
بر این اساس، فخرالمحققین، یکی از اساتید و شیخ اجازه محسوب می‌شد که دانشمندان برجسته به او رجوع کرده و اجازۀ نقل روایت و کتاب، دریافت کرده‌اند.
از اجازه‌ای که ایشان به شمس الدین بن محمد و ابوالفتوح احمد آوی در سال ۷۰۵ داده است معلوم می‌شود، وی در سال ۲۳ سالگی شایسته مقام صدور اجازه دریافت کرده است.


۱. «ایضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد»؛ که به امر والد معظمش "علامه" تصنیف و به فرموده "شیخ بهایی" نظیر آن در کتب فقهیه استدلالیه، تالیف نشده و چنانچه از کلمات خود آن کتاب برمی آید؛ تا باب نکاح در حیات خود "علامه" و بقیه هم تا آخر کتاب بعد از وفات او تالیف یافته است.
۲. «تحصیل النجاة»؛
۳. «ثبات الفوائد فی شرح اشکالات القواعد»؛ که ظاهرا همان کتاب «ایضاح الفوائد» است.
۴. «جامع الفوائد فی شرح خطبة القواعد»؛
۵. «حاشیه ارشاد الاذهان علامه»؛
۶. «حاشیه قواعد علامه»؛
۷. «شرح مبادی الاصول علامه»؛
۸. «شرح نهج المسترشدین علامه»؛
۹. «غایة الشمول فی شرح تهذیب الاصول علامه»؛
۱۰. «الکافیة الوافیة»؛
۱۱. «منبع الاسرار».
[۱۳] مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۴، ص۳۰۹.



سرانجام فخرالمحققین بعد از سال‌ها زندگی با برکت و تلاش و کوشش در راه ترویج معارف اهل بیت در سال ۷۷۱ ق ندای حق را لبیک گفت و به سرای باقی شتافت. پیکر پاک آن عالم فرزانه و دانشمند گرانمایه از شهر حله به نجف، منتقل شد و در کنار قبر علامه حلی به خاک سپرده شد. قبر مطهر او در کنار بارگاه امیرمؤمنان، سال‌های متمادی، محل تجمع عاشقان علم و معرفت و محل رفت و آمد دانشمندان و فقیهان بوده است.


۱. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۶۰، ص۲۲۳، دوم، بیروت، موسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.    
۲. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۳، ص۱۰۶، چاپ سنگی.
۳. قمی، شیخ عباس، الکنی والالقاب، ج۳، ص۱۶.    
۴. مدرس، محمد علی، ریحانة الادب، ج۴، ص۳۰۶، اول، تبریز، شفق، ۱۳۴۶ش.
۵. حلی، فخرالمحققین، ایضاح الفوائد، ص۹، اول (چاپ قدیم)، قم، منشورات الرضی، ۱۳۱۵ق.    
۶. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۱۹۵، بیروت، موسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق.    
۷. شیخ حر عاملی، امل الآمل، ج۲، ص۲۶۱، قم، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۲ش.    
۸. شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، ج۱، ص۵۷۶، اول، تهران، انتشارات الاسلامیه، ۱۳۵۴ش.
۹. شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، ج۱، ص۵۷۶.
۱۰. علامه حلی، کتاب الفین، ج۱، ص۱۱.
۱۱. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، گلشن ابرار، ج۳، ص۵۰، به نقل از: ایضاح الفوائد، مقدمۀ چاپ جدید.
۱۲. شیخ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ج۱، ص۷۸، اول، قم، مؤسسة آل البیت علیه‌السّلام لاحیاء التراث، ۱۴۰۹ق.
۱۳. مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۴، ص۳۰۹.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «علامه فخرالمحققین».    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «نگاهی به زندگی فخرالمحققین».    



جعبه ابزار