فراگیری جهنم (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله به بررسی آیاتی که مربوط به فراگیری و
عذاب همه کسانی که نافرمانی
خداوند میکنند میپردازیم.
لهم من جهنم مهاد ومن فوقهم غواش وکذلک نجزی الظــلمین.
«برای آنها بسترهائی از (
آتش)
دوزخ و روی آنها پوششهائی (از آن) است و اینچنین ظالمان را
جزا میدهیم».
در
آیه بعد، به قسمتی دیگر از مجازات دردناک آنها اشاره کرده میگوید: برای این گونه افراد، بسترهائی از
جهنم و آتش سوزان است و روی آنها پوششهائی از همان آتش سوزان قرار دارد (لهم من جهنم مهاد و من فوقهم غواش) و باز برای تاکید اضافه میکند این چنین ظالمان و ستمگران را
کیفر میدهیم (و کذلک نجزی الظالمین).
.. وان جهنم لمحیطة بالکـفرین.
«بعضی از آنها میگویند بما
اجازه ده (تا در
جهاد شرکت نکنیم) و ما را به
گناه گرفتار ساز، آگاه باشید آنها (هم اکنون) در گناه سقوط کردهاند و جهنم کافران را احاطه کرده است!».
مفسران در
تفسیر جمله (و ان جهنم لمحیطة بالکافرین) گفتگوهای مختلفی دارند بعضی میگویند این
جمله کنایه از آن است که عوامل و اسباب ورود به جهنم یعنی گناهان آنها را احاطه کرده است.
و بعضی گفتهاند که این از قبیل حوادث حتمی آینده است که به صورت ماضی یا حال بیان میشود، یعنی به طور قطع در آینده جهنم آنها را در بر خواهد گرفت.
ولی این احتمال نیز وجود دارد که
جمله را به معنی حقیقیاش تفسیر کنیم و بگوئیم هم اکنون جهنم موجود است و در باطن و درون این
جهان قرار دارد و آنها در میان جهنم هستند، اگر چه هنوز فرمان تاءثیر کردن آن صادر نشده است، همانگونه که
بهشت نیز هم اکنون وجود دارد و در باطن و درون این جهان به همه احاطه کرده است منتها بهشتیان چون تناسب با بهشت دارند با آن مرتبط خواهند بود و دوزخیان چون متناسب با دوزخند با
دوزخ.
.. وجعلنا جهنم للکـفرین حصیرا.
«امید است پروردگارتان به شما
رحم کند، هر گاه برگردید ما باز میگردیم، و جهنم را
زندان سخت کافران قرار دادیم».
حصیر از ماده (حصر) وبه طوری که گفتهاند به معنای حبس کردن ودر مضیقه قرار دادن است همچنانکه در جای دیگر
قرآن فرموده: (و احصروهم) یعنی برایشان تنگ بگیرید. و معنای
جمله (عسی ربکم ان یرحمکم) - بطوری که از سیاق برمیآید - این است که امید است بعد از بعث دشمنان در بار دوم
خداوند به شما
رحم کند، و این
وعده امیدوار کننده مشروط است به
توبه ایشان و اینکه به
طاعت و
احسان برگردند. به
دلیل جمله (وان تعودوا نعد) که
تهدید میکند اگر باز هم به
فساد برگردید ما نیز به
عقوبت و نکال بر میگردیم وما
جهنم را برای
کافران حصیر و محلی محصور قرار میدهیم تا نتوانند از آن خارج شوند.
.. انا اعتدنا للظــلمین نارا احاط بهم سرادقها...
«بـگـو ایـن
حق اسـت از سـوی پـروردگارتان، هر کس میخواهد
ایمان بیاورد (و این
حقیقت را پذیرا شود) و هر کس میخواهد کافر گردد، ما برای ستمگران آتشی آماده کردهایـم کـه سـراپـردهاش آنـها را از هر سو احاطه کرده است، و اگر تقاضای
آب کنند آبی بـرای آنـهـا مـیآورنـد هـمـچـون فـلز گـداخـتـه کـه صـورتها را بریان میکند، چه بد نوشیدنی است و چه بد محل اجتماعی؟!».
لو یعلم الذین کفروا حین لا یکفون عن وجوههم النار ولا عن ظهورهم.... .
«ولی اگر کافران میدانستند زمانی را که نمیتوانند شعلههای آتش را از صورت و از پشتهای خود دور کنند و هیچکس آنها را یاری نمیکند (اینقدر درباره
قیامت شتاب نمیکردند)».
تعبیر به (صورتها) و (پشتها) در
آیه فوق، اشاره به این است که آتش دوزخ چنان نیست که از یکسو آنها را احاطه کند، هم قسمت پیش روی آنها در آتش است و هم پشتها، گوئی در وسط آتش غرق و
دفن میشوند! و
جمله (و لا هم ینصرون) اشاره به این است که این بتهائی را که گمان میبرند
شفیعان و یاوران آنها خواهند بود هیچ کاری از آنها ساخته نیست. و جالب اینکه این مجازات الهی و آتش سوزان به صورت ناگهانی به سراغ آنها میآید آنچنانکه مبهوتشان میکند)! (بل تاتیهم بغتة فتبهتهم). (و آنچنان غافلگیر و مقهورشان میسازد که
قدرت بر دفع آن را ندارند) (فلا یستطیعون ردها).
حتی اگر تقاضای
مهلت کنند و بر خلاف آنچه تا آن وقت
عجله میکردند درخواست تاخیر نمایند (به آنها مهلت داده نمیشود) (و لا هم ینظرون).
.. وان جهنم لمحیطة بالکـفرین.
«آنها با
عجله از تو تقاضای
عذاب میکنند، در حالی که جهنم به کافران احاطه دارد!».
تکرار کلمه (یستعجلونک) برای این است که بر
کمال جهل و نادانی کفار و تباهی فهمشان دلالت کند، و بفهماند که استعجال آنان، استعجال به امری است که به طور قطع خواهد آمد، و به هیچ وجه
دروغ نمیشود، چون
کیفر اعمالشان است. و کیفر اعمال از صاحب عمل جدا شدنی نیست.
فاطـلع فرءاه فی سواء الجحیم.
«اینجاست که به جستجو بر میخیزد و نگاهی میکند ناگهان او را در وسط
جهنم میبیند!».
کلمه (سواء) به معنای وسط است، و (سواء الطریق) هم به معنای وسط راه است و معنای
جمله مورد بحث این است که: خود آن گوینده به جهنم مشرف میشود، و
رفیق خود را در وسط آتش میبیند.
کلا لینـبذن فی الحطمة• وما ادرک ما الحطمة• نار الله الموقدة• التی تطـلع علی الافـدة• انها علیهم مؤصدة• فی عمد ممددة.
«چنین نیست که او میپندارد، به زودی در حطمه (آتشی خردکننده) پرتاب میشود. و تو چه میدانی حطمه چیست؟ آتش برافروخته الهی است. آتشی که از دلها سرمیزند! این آتش بر آنها به صورت دربسته است. در ستونهای کشیده و طولانی!».
پندار جاودانگی به وسیله مال دلیلی برای جمع مال، و جمع مال نیز عاملی برای
استهزاء و سخریه دیگران در نظر این کوردلان محسوب میشود.
قرآن در پاسخ این گروه میفرماید: چنان نیست که او میپندارد (کلا). بلکه به زودی با کمال
ذلت و
حقارت در آتشی خرد کننده پرتاب میشود! (لینبذن فی الحطمة). بعد (حطمة) را چنین
تفسیر میکند: و تو چه میدانی حطمه چیست؟! (و ما ادراک ما الحطمة). آتش برافروخته الهی است (نار الله الموقدة).
آتشی که از دلها سرمیزند و نخستین جرقههایش در قلوب ظاهر میشود! (التی تطلع علی الافئدة). (لینبذن) از ماده (نبذ) (بر وزن سبز) به گفته
راغب در (
مفردات) در اصل به معنی دور انداختن چیزی به خاطر حقارت و بیارزشی آن است. یعنی
خداوند، این مغروران خودخواه خود برتربین را در آن
روز به صورت موجوداتی
ذلیل و بیارزش در آتش دوزخ پرتاب میکند، تا نتیجه
کبر و
غرور خود را ببینند.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «فراگیری جهنم».