فرق قرائت،تلاوت و ترتیل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
برای انس با
قرآن، عناوینی چون،«
قرائت»، «
تلاوت»، «
ترتیل»، در قرآن آمده است.
«فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ».
«اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْكَ مِنْ كِتابِ».
«وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً».
«أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ».
«وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا...».
از
ریشه «قَرَءَ» به
معنی «جمع كردن و به هم پیوستن» میباشد و مقصود از آن در سخن، «جمع و پیوستنِ حروف و كلمات» میباشد كه با به هم پیوستنِ حروف، كلماتِ با معنی و با پیوستنِ كلمات و حروف با هم، جملاتِ مفید ساخته میشود.
به همین جهت، «هر جمع و پیوندی»، «قرائت» نمیباشد و هم چنین
تلفظِ حرفی واحد را قرائت نمیگویند.
«
مفردات» در معنی «
قرائت» میگوید: «ضَمُّ الْحُرُوفِ و الْكَلِماتِ بَعْضَها إِلی بَعْضٍ فی التَّرتیلِ».
از این معنی دقیق بر میآید كه «قرائت» در جریان
ترتیل مطرح است و جزئی از آن به حساب میآید كه عمدتاً به بخشی از «ترتیل در لفظ» نظر دارد و لزوماً «ترتیل در معنی» را مطرح نمیكند و از این جهت ساكت است.
تعبیر «قرآن» در اصل، وزن
مصدری «
قَرَءَ» میباشد كه
اسم علم برای كتاب
خدا گشته است؛ گویا كه این كتاب آسمانی، جامع و چكیده كتب آسمانی گذشته
و جامع و چكیده همه علومِ الهی در امر ارشاد و هدایت بشر میباشد و یا اینكه
قرائت كننده و توضیح دهنده «كتاب
تکوین، آفاق و انفس»، میباشد، از این رو، خود به «كتاب
تشریع» موسوم گشته است.
از ریشه «تَلی یَتْلُو» به معنی «در پی آمدن، دنبال كردن» است به نحوی كه مابینِ تابع و متبوع، چیزی جز تبعیت نباشد، حال اگر «
متابعت»، «امری مادی و یا پیروی در حكم» باشد، مصدرش، «تُلُوّ وِ تِلْو» خواهد بود و اگر «متابعت» به واسطه «قرائت یا تدبر در معنی» باشد مصدرش «تِلاوَهْ» میباشد.
مثالِ پیرویِ مادی و پیروی در حكم:
«وَ الْقَمَرِ إذا تَلیها».
(قسم به ماه آنگاه كه در پی خورشید رود و در حكمِ نورانیت، از آن تبعیت نماید).
مثالِ پیروی در حكم فقط:
«وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ...».
(وشاهدی از خاندان
پیامبر او را الگو میگیرد و از او متابعت مینماید).
مثالِ پیروی در قرائت و
تدبرِ معنی:
«...مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّهٌ قائِمَهٌ یَتْلُونَ آیاتِ اللَّهِ آناءَ اللَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُونَ».
(بعضی از اهلِكتاب، امتی بپا خاستهاند كه آیاتِ خدا را در اوقات شب در حالی كه به سجده رفتهاند با قرائت و تدبر در معنی، دنبال میكنند).
مثالِ پیروی در قرائت و تدبر و عمل:
«الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْكِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِكَ یُؤْمِنُونَ بِهِ...».
(كسانی كه به آنان كتاب دادیم آن را به حق تلاوت مینمایند، چرا كه آنان به آن ایمان دارند).
در این مورد، حدیث دیگری از پیامبر «حق تلاوت»
را «پیرویِ راستین در عمل» معرفی مینماید:
«فی قَوْلِهِ تَعالی: «... یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ...»: یَتَّبِعُونَهُ حَقَّ اتّباعِهِ».
میبینیم این آیه شریفه، نظر به تلاوتِ جامع در پیرویِ لفظی، معنوی و عملی دارد.
پس «تلاوت قرآن»، «متابعت از قرآن در قرائت و دنبال كردن معانی و پیروی در عمل» میباشد؛ بنابراین، «هر تلاوتی»، «قرائت» میباشد امّا «هر قرائتی» لزوماً «تلاوت» محسوب نمیشود؛ و اساساً «تلاوت» در مواردی بكار میرود كه مطالب قرائت شده، وجوبِ پیروی را در پی آورد، از این رو گفته نمیشود: «تَلَوْتُ رِقْعَتَكَ»: «نامهات را تلاوت كردم»، بلكه صحیح آن، «قَرَأْتُ رِقْعَتَكَ» میباشد؛ این معنی را بوضوح در آیات میبینیم:
«أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ».
(آیا مردم را به نیكی فرمان میدهید و خود را فراموش میكنید حال آنكه شما كتاب را تلاوت میكنید! پس چرا تعقل نمیكنید ـ و هوای نفستان را مهار نمیزنیدـ).
در
آیه شریفه با توبیخ، سؤال میكند، كه: «تلاوتِ كتاب»، چرا «موجبِ عمل» نگشته است و چرا هوایِ
نفس را مهار ننموده است؟
در قرآنِ كریم، آنجا كه از «قرائت»، «تأنی و دقت» نیز مقصود باشد
فعلِ قرائت با
قید اضافی آورده میشود:
«وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلی مُكْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلاً».
(و قرآنی عظیم را ـ نازل كردیم ـ كه جدا جدایش نمودیم ـ قطعه قطعه نازل كردیم ـ به این مقصود كه آن را برمردم با تأنی و درنگ بخوانی و به این دلیل كه به نحو خاصی آن را نازل كردیم).
از ریشه «
رَتَل» به معنی «جمع شدن و هماهنگی و نظام یافتن چیزی بر طریقی مستقیم» میباشد؛ از این رو به شخصی كه دندانهایش از هماهنگی و تركیب و نظام سالمی برخوردار باشد میگویند: «رَجُلٌ رَتَلُ الأسْنانِ».
این معنیِ
بابمجرد را اگر به باب
تفعیل بریم معنی «
ترتیل» بدست خواهد آمد:
«جمع كردن و هماهنگی و نظام بخشیِ چیزی بر طریق مستقیم»، «طریقِ مستقیم» نسبت به هر چیزی، معنایی متناسب با آن را خواهد داشت.
همان گونه كه دندانها با نظمی خاص و براساسِ بنیادی محكم و صحیح، به منظورِ خرد كردن و هضم مناسبِ غذا چیده شده است و ترتیبِ دندانها با توجه به این هدفِ خاص، شكل گرفته است، آیاتِقرآن نیز از نظم و چینش خاصی برخوردار میباشد كه با هدفِ درمانِ فكر و روح
بشر و هدایت و ارشاد آنها به قلههای كمال انسانیت، هماهنگ گردیده است، از این رو، «ترتیل قرآن»:
«نظم وچینشِ خاص آیات، هماهنگ با تأمین نیازهای فكری ـ روحی بشر، با اهداف درمان فكر و روح و ثبات بخشی به قلب مؤمنین و هدایت و ارشاد آنها به قلههای كمالِ بشری»، خواهد بود.
این معنی از «ترتیل» به خداوند منسوب میباشد:
«كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِیلاً».
(بدین سان قرآن را یكباره فرو نفرستادیم به این دلیل كه از این راه، دلِ پرالتهابِ تو را ثبات بخشیم و ـ دلیل دیگر اینكه ـ آن را ما به نحوِ خاصی، چیده و نظام بخشیدهایم).
از آنجا كه قرآن با روحِ بشر، سروكار دارد، این «چینش و انتظام» هم در بخش «الفاظ قرآن» و هم در حوزه «محتوا و معانی آیات» مطرح است كه هم زیبایی ظاهر و هم عمق
باطن را گویاست.
و در واقع، بخش الفاظ، انتظامش، مقدمهای است برای ورود به حوزه معانیِ قرآن تا كه با توجه به چینش و نظامِ خاصِ معانیِ آیات، به ژرف اندیشی و بررسی نتایج و آثارِ پیامِ قرآن بپردازیم.
با این توضیحات، معنایی كه «راغب» در «مفرداتِ خویش» برای ترتیل آورده است نه با معنیِ بابِ مجردِ آن هماهنگ است و نه با كاربردِ واژه در قرآن، سازگاری دارد: «الرَّتَلُ: إتِّساقُ الشَیْءِ وَ انتِظامُهُ عَلَی استِقامَهٍ، یُقالُ رَجُلٌ رَتَلُ الأسْنانِ».
«التَّرْتیلُ: إرْسالَ الكَلِمَهِ مِنَ الْفَمِ بِسُهُولَهٍ وَ اسْتِقامَهٍ، قالَ تَعالی «وَ رَتِّلِ الْقُرآنَ تَرتیلاً، وَ رَتَّلناهُ تَرتیلاً».
(ترتیل: فرستادن و خارج نمودن كلمه از دهان با سهولت و به شیوه صحیح میباشد. چرا كه خدای تعالی میفرماید: وَ رَتِّلِ الْقُرآنَ...».
معنیِ «مفردات» به بخشی از معنی ترتیل آن هم جزء مقدمی آن نظر دارد، حال آنكه عمده، بخشِ معنیِ قرآن میباشد كه به غفلت سپرده شده است.
این غفلتِ شگفت آور در اكثر تفاسیر و كتب لغت به چشم میخورد
اندیشه قم