• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فرق قرائت،تلاوت و ترتیل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



برای انس با قرآن، عناوینی چون،«قرائت»، «تلاوت»، «ترتیل»، در قرآن آمده است.




«فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ».
«اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْكَ مِنْ كِتابِ».
«وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً».
«أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ».
«وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا...».

۱.۱ - قرائت


از ریشه «قَرَءَ» به معنی «جمع كردن و به هم پیوستن» می‎باشد و مقصود از آن در سخن، «جمع و پیوستنِ حروف و كلمات» می‎باشد كه با به هم پیوستنِ حروف، كلماتِ با معنی و با پیوستنِ كلمات و حروف با هم، جملاتِ مفید ساخته می‎شود.
به همین جهت، «هر جمع و پیوندی»، «قرائت» نمی‎باشد و هم چنین تلفظِ حرفی واحد را قرائت نمی‎گویند.
«مفردات» در معنی «قرائت» می‎گوید: «ضَمُّ الْحُرُوفِ و الْكَلِماتِ بَعْضَها إِلی بَعْضٍ فی التَّرتیلِ».
از این معنی دقیق بر می‎آید كه «قرائت» در جریان ترتیل مطرح است و جزئی از آن به حساب می‎آید كه عمدتاً به بخشی از «ترتیل در لفظ» نظر دارد و لزوماً «ترتیل در معنی» را مطرح نمی‎كند و از این جهت ساكت است.
تعبیر «قرآن» در اصل، وزن مصدری «قَرَءَ» می‎باشد كه اسم علم برای كتاب خدا گشته است؛ گویا كه این كتاب آسمانی، جامع و چكیده كتب آسمانی گذشته
[۶] .در مورد تورات می‎فرماید: «...مِنْ كُلِّ شَیْ‏ءٍ مَوْعِظَهً وَ تَفْصِیلاً لِكُلِّ شَیْ‏ءٍ». (اعراف/ ۱۴۵): (از هر چیز یك موعظه و شرحی بر هر چیز برای موسی در الواح نوشتیم) كه «مِنْ كُلِّ شَیْ» بجای «كُلَّ شَیءٍ» بعضی از حقایق را می‎رساند.و در مورد انجیل و عیسی ـ علیه السّلام ـ می‎فرماید: «... وَ لِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْكُمْ» (آل عمران/ ۵۰): انجیل مصدقِ تورات و بیانگرِ حلیتِ بعضی از تحریمهایِ بنی اسرائیل و بیانگر بعضی از مواردِ اختلاف می‎باشد: «وَ لِأُبَیِّنَ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِی تَخْتَلِفُونَ فِیهِ». (زخرف/ ۶۳). امّا قرآن كریم: «تِبْیاناً لِكُلِّ شَیْ‏ءٍ» (نحل/ ۸۹)، «وَ لكِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ كُلِّ شَیْ‏ءٍ». (یوسف/ ۱۱۱): بیانگر و شارحِ هر چیز، «یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ». (اعراف/ ۱۵۷): حلال كننده همه طیبات و حرام كننده همه پلیدیها، «... وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ...» (مائده/ ۴۸): و حافظ و مسلطِ بر تمامِ كتبِ انبیاء می‎باشد. (نورالثقلین/ ج ۲، ص ۶۸)
و جامع و چكیده همه علومِ الهی در امر ارشاد و هدایت بشر می‎باشد و یا اینكه قرائت كننده و توضیح دهنده «كتاب تكوین، آفاق و انفس»، می‎باشد، از این رو، خود به «كتاب تشریع» موسوم گشته است.

۱.۲ - تلاوت


از ریشه «تَلی یَتْلُو» به معنی «در پی آمدن، دنبال كردن» است به نحوی كه مابینِ تابع و متبوع، چیزی جز تبعیت نباشد، حال اگر «متابعت»، «امری مادی و یا پیروی در حكم» باشد، مصدرش، «تُلُوّ وِ تِلْو» خواهد بود و اگر «متابعت» به واسطه «قرائت یا تدبر در معنی» باشد مصدرش «تِلاوَهْ» می‎باشد.
مثالِ پیرویِ مادی و پیروی در حكم:
«وَ الْقَمَرِ إذا تَلیها».
(قسم به ماه آنگاه كه در پی خورشید رود و در حكمِ نورانیت، از آن تبعیت نماید).
مثالِ پیروی در حكم فقط:
«وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ...».
(وشاهدی از خاندان پیامبر او را الگو می‎گیرد و از او متابعت می‎نماید).
مثالِ پیروی در قرائت و تدبرِ معنی:
«...مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّهٌ قائِمَهٌ یَتْلُونَ آیاتِ اللَّهِ آناءَ اللَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُونَ».
(بعضی از اهلِ‌كتاب، امتی بپا خاسته‎اند كه آیاتِ خدا را در اوقات شب در حالی كه به سجده رفته‎اند با قرائت و تدبر در معنی، ‌دنبال می‎كنند).
مثالِ پیروی در قرائت و تدبر و عمل:
«الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْكِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِكَ یُؤْمِنُونَ بِهِ...».
(كسانی كه به آنان كتاب دادیم آن را به حق تلاوت می‎نمایند، چرا كه آنان به آن ایمان دارند).
در این مورد، حدیث دیگری از پیامبر «حق تلاوت»
[۱۱] . قرآن بر ما حقوقی دارد و متقابلاً ما نیز بر قرآن حقوقی داریم، حقوقِ قرآن كلیه مباحثِ این رساله می‎باشد امّا حقِ ما بر قرآن، هدایت و ارشاد و شفای امراض فكری و روحی ما در دنیا، و دفاع و شفاعت از ما در روز سهمگینِ قیامت می‎باشد؛ چرا كه شفاعتِ قرآن، بی‎چون و چرا پذیرفته می‎شود و اگر از كسی شكایت كند آن كس بی‎چون و چرا محكوم می‎باشد؛ پس «شفاعت و شكایتِ قرآن»، پیشاپیش، از جانبِ خداوندِ عالم، مهر تأیید خورده است: (ب ۳، ح ۱۳).
را «پیرویِ راستین در عمل» معرفی می‎نماید:
«فی قَوْلِهِ تَعالی: «... یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ...»: یَتَّبِعُونَهُ حَقَّ اتّباعِهِ».
[۱۲] . دارالمنثور، ج ۱، ص ۱۱۱.

می‎بینیم این آیه شریفه، نظر به تلاوتِ جامع در پیرویِ لفظی، معنوی و عملی دارد.
پس «تلاوت قرآن»، «متابعت از قرآن در قرائت و دنبال كردن معانی و پیروی در عمل» می‎باشد؛ بنابراین، «هر تلاوتی»، «قرائت» می‎باشد امّا «هر قرائتی» لزوماً «تلاوت» ‌محسوب نمی‎شود؛ و اساساً «تلاوت» در مواردی بكار می‎رود كه مطالب قرائت شده، وجوبِ پیروی را در پی آورد، از این رو گفته نمی‎شود: «تَلَوْتُ رِقْعَتَكَ»: «نامه‎ات را تلاوت كردم»، بلكه صحیح آن، «قَرَأْتُ رِقْعَتَكَ» می‎باشد؛ این معنی را بوضوح در آیات می‎بینیم:
«أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ».
(آیا مردم را به نیكی فرمان می‎دهید و خود را فراموش می‎كنید حال آنكه شما كتاب را تلاوت می‎كنید! پس چرا تعقل نمی‎كنید ـ و هوای نفستان را مهار نمی‎زنیدـ).
در آیه شریفه با توبیخ، ‌سؤال می‎كند، كه: «تلاوتِ كتاب»، چرا «موجبِ عمل» نگشته است و چرا هوایِ نفس را مهار ننموده است؟
در قرآنِ كریم، آنجا كه از «قرائت»، «تأنی و دقت» نیز مقصود باشد فعلِ قرائت با قید اضافی آورده می‎شود:
«وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلی مُكْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلاً».
(و قرآنی عظیم را ـ نازل كردیم ـ كه جدا جدایش نمودیم ـ قطعه قطعه نازل كردیم ـ به این مقصود كه آن را برمردم با تأنی و درنگ بخوانی و به این دلیل كه به نحو خاصی آن را نازل كردیم).

۱.۳ - ترتیل


از ریشه «رَتَل» به معنی «جمع شدن و هماهنگی و نظام یافتن چیزی بر طریقی مستقیم» می‎باشد؛ از این رو به شخصی كه دندانهایش از هماهنگی و تركیب و نظام سالمی برخوردار باشد می‎گویند: «رَجُلٌ رَتَلُ الأسْنانِ».
این معنیِ بابمجرد را اگر به باب تفعیل بریم معنی «ترتیل» بدست خواهد آمد:
[۱۵] .این قسمت با استفاده از معنی مطرح شده در مفردات می‎باشد كه نقدی خواهد بود بر نظرِ «مفردات» كه با وجود معنیِ دقیق واژه در باب مجرد در قسمت مزید، سطحی معنی شده است.

«جمع كردن و هماهنگی و نظام بخشیِ چیزی بر طریق مستقیم»،‌ «طریقِ مستقیم» نسبت به هر چیزی، معنایی متناسب با آن را خواهد داشت.
همان گونه كه دندانها با نظمی خاص و براساسِ بنیادی محكم و صحیح، به منظورِ خرد كردن و هضم مناسبِ غذا چیده شده است و ترتیبِ دندانها با توجه به این هدفِ خاص، شكل گرفته است، آیاتِ‌قرآن نیز از نظم و چینش خاصی برخوردار می‎باشد كه با هدفِ درمانِ فكر و روح بشر و هدایت و ارشاد آنها به قله‎های كمال انسانیت، هماهنگ گردیده است، از این رو، «ترتیل قرآن»:
«نظم وچینشِ خاص آیات، هماهنگ با تأمین نیازهای فكری ـ روحی بشر، با اهداف درمان فكر و روح و ثبات بخشی به قلب مؤمنین و هدایت و ارشاد آنها به قله‎های كمالِ بشری»، خواهد بود.
این معنی از «ترتیل» به خداوند منسوب می‎باشد:
«كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِیلاً».
(بدین سان قرآن را یكباره فرو نفرستادیم به این دلیل كه از این راه، دلِ پرالتهابِ تو را ثبات بخشیم و ـ دلیل دیگر اینكه ـ آن را ما به نحوِ خاصی، چیده و نظام بخشیده‎ایم).
از آنجا كه قرآن با روحِ بشر، سروكار دارد، این «چینش و انتظام» هم در بخش «الفاظ قرآن» و هم در حوزه «محتوا و معانی آیات» مطرح است كه هم زیبایی ظاهر و هم عمق باطن را گویاست.
[۱۷] . «القُرآنُ ظاهِرُهُ أنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیقٌ». (نهج)

و در واقع، بخش الفاظ، انتظامش، مقدمه‎ای است برای ورود به حوزه معانیِ قرآن تا كه با توجه به چینش و نظامِ خاصِ معانیِ آیات، به ژرف اندیشی و بررسی نتایج و آثارِ پیامِ قرآن بپردازیم.
با این توضیحات، معنایی كه «راغب» در «مفرداتِ خویش» برای ترتیل آورده است نه با معنیِ بابِ مجردِ آن هماهنگ است و نه با كاربردِ واژه در قرآن، سازگاری دارد: «الرَّتَلُ: إتِّساقُ الشَیْءِ وَ انتِظامُهُ عَلَی استِقامَهٍ، یُقالُ رَجُلٌ رَتَلُ الأسْنانِ».
«التَّرْتیلُ: إرْسالَ الكَلِمَهِ مِنَ الْفَمِ بِسُهُولَهٍ وَ اسْتِقامَهٍ، قالَ تَعالی «وَ رَتِّلِ الْقُرآنَ تَرتیلاً، وَ رَتَّلناهُ تَرتیلاً».
(ترتیل: فرستادن و خارج نمودن كلمه از دهان با سهولت و به شیوه صحیح می‎باشد. چرا كه خدای تعالی می‎فرماید: وَ رَتِّلِ الْقُرآنَ...».
معنیِ «مفردات» به بخشی از معنی ترتیل آن هم جزء مقدمی آن نظر دارد، حال آنكه عمده، بخشِ معنیِ قرآن می‎باشد كه به غفلت سپرده شده است.
این غفلتِ شگفت آور در اكثر تفاسیر و كتب لغت به چشم می‎خورد
[۱۸] .در بحث اقوال در معنیِ ترتیل، بعضی از نظرات مفسرین و كتبِ لغت، خواهد آمد.




 
۱. مزمل(۷۳)،آیه۲۰    
۲. عنکبوت(۲۹)،آیه۴۵    
۳. مزمل(۷۳)،آیه۴    
۴. محمد(۴۷)،آیه۵۰۹     و نساء(۴)،آیه۸۲    
۵. اعراف(۷)،آیه۲۰۴    
۶. .در مورد تورات می‎فرماید: «...مِنْ كُلِّ شَیْ‏ءٍ مَوْعِظَهً وَ تَفْصِیلاً لِكُلِّ شَیْ‏ءٍ». (اعراف/ ۱۴۵): (از هر چیز یك موعظه و شرحی بر هر چیز برای موسی در الواح نوشتیم) كه «مِنْ كُلِّ شَیْ» بجای «كُلَّ شَیءٍ» بعضی از حقایق را می‎رساند.و در مورد انجیل و عیسی ـ علیه السّلام ـ می‎فرماید: «... وَ لِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْكُمْ» (آل عمران/ ۵۰): انجیل مصدقِ تورات و بیانگرِ حلیتِ بعضی از تحریمهایِ بنی اسرائیل و بیانگر بعضی از مواردِ اختلاف می‎باشد: «وَ لِأُبَیِّنَ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِی تَخْتَلِفُونَ فِیهِ». (زخرف/ ۶۳). امّا قرآن كریم: «تِبْیاناً لِكُلِّ شَیْ‏ءٍ» (نحل/ ۸۹)، «وَ لكِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ كُلِّ شَیْ‏ءٍ». (یوسف/ ۱۱۱): بیانگر و شارحِ هر چیز، «یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ». (اعراف/ ۱۵۷): حلال كننده همه طیبات و حرام كننده همه پلیدیها، «... وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ...» (مائده/ ۴۸): و حافظ و مسلطِ بر تمامِ كتبِ انبیاء می‎باشد. (نورالثقلین/ ج ۲، ص ۶۸)
۷. شمس(۹۱)،آیه۲    
۸. هود(۱۱)،آیه۱۷    
۹. آل عمران(۳)،آیه۱۱۳    
۱۰. بقره(۲)،آیه۲۱    
۱۱. . قرآن بر ما حقوقی دارد و متقابلاً ما نیز بر قرآن حقوقی داریم، حقوقِ قرآن كلیه مباحثِ این رساله می‎باشد امّا حقِ ما بر قرآن، هدایت و ارشاد و شفای امراض فكری و روحی ما در دنیا، و دفاع و شفاعت از ما در روز سهمگینِ قیامت می‎باشد؛ چرا كه شفاعتِ قرآن، بی‎چون و چرا پذیرفته می‎شود و اگر از كسی شكایت كند آن كس بی‎چون و چرا محكوم می‎باشد؛ پس «شفاعت و شكایتِ قرآن»، پیشاپیش، از جانبِ خداوندِ عالم، مهر تأیید خورده است: (ب ۳، ح ۱۳).
۱۲. . دارالمنثور، ج ۱، ص ۱۱۱.
۱۳. بقره(۲)،آیه۴۴    
۱۴. اسراء(۱۷)،آیه۱۰۶    
۱۵. .این قسمت با استفاده از معنی مطرح شده در مفردات می‎باشد كه نقدی خواهد بود بر نظرِ «مفردات» كه با وجود معنیِ دقیق واژه در باب مجرد در قسمت مزید، سطحی معنی شده است.
۱۶. فرقان(۲۵)،آیه۳۲    
۱۷. . «القُرآنُ ظاهِرُهُ أنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیقٌ». (نهج)
۱۸. .در بحث اقوال در معنیِ ترتیل، بعضی از نظرات مفسرین و كتبِ لغت، خواهد آمد.



اندیشه قم    



جعبه ابزار