• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قرض ‌الحسنه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قرض ‌الحسنه یکی از اصطلاحات فقهی رایج در جامعه امروز است که در قرآن نیز از آن یاد شده است. در اینجا به بررسی قرض‌ الحسنه از دیدگاه قرآن پرداخته می‌شود.



لغت قرض‌ الحسنه از دو کلمه ترکیب شده است:
۱- قرض: گونه‌ای از بریدن و قطع کردن است و مالی را که به دیگری داده می‌شود به شرط باز گرداندن (عین یا بدل آن) قرض می‌خوانند؛ گویا قرض‌دهنده آن مال را از بقیه اموالش بریده است
[۲] جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر تسنیم، نشر اسراء، قم، ۱۳۸۵ ش، چاپ اول، ج۱۱، ص۵۸۳.
.
۲- الحسنه: در قرآن کریم، واژه «حسن» صفت قرض قرار گرفته، نه واژه «حسنه». حسن یعنی زیبا و نیکو
[۳] قرشی، علی اکبر؛ قاموس قرآن، ماده «حسن»، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ ش، ج۲، ص۱۳۵.
و قرض نیکو آن است که از مال حلال باشد و آن را با منت گذاردن و اذیت، ضایع نکند
[۴] طبرسی، مجمع البیان، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش، ج۲، ص۶۰۸.
.


قرض‌ الحسنه در اصطلاح فقهی با انفاق و قرض‌ الحسنه قرآنی فرق دارد: قرض‌ الحسنه فقهی به مالی گفته می‌شود که قرض‌دهنده آن را با قصد استرداد نه رایگان، به کسی می‌دهد، خواه عین آن یا مالیت آن در ضمن مالی دیگر برگردد؛ ولی قرض ‌الحسنه در فرهنگ و اصطلاح قرآنی، معنایی جامع دارد که شامل قرض‌ الحسنه فقهی نیز می‌شود
[۵] تفسیر تسنیم، ج۱۱، ص۵۸۷.
. زیرا از منظر قرآن کریم هر کار خیری که انسان برای خدا انجام می‌دهد، قرض‌ الحسنه به اوست، خواه عبادت اصطلاحی باشد؛ مانند نماز و روزه، یا انفاق مالی یا کارهای خدماتی و عام‌المنفعه باشد؛ مانند مسجد و مدرسه‌سازی، یا جبهه رفتن و جهاد در راه خدا.


سرّش، محفوظ بودن عین و اصلِ مال، نزد خداست، یعنی همان گونه که در قرض و وام، مال از بین نمی‌رود و باز می‌گردد، در این گونه امور نیز هرچه در راه خدا هزینه شود، باز می‌گردد
[۶] تفسیر تسنیم، ج۱۱، ص۵۸۸.
: «وَ مَا تُقَدِّمُواْ لأَنفُسِکُم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَاللّهِ» «و هر کار خیری برای خود از پیش می‌فرستید، آن را نزد خدا (در سرای دیگر) خواهید یافت».
بلکه چندین برابر آن را به عنوان پاداش دریافت می‌کنید: «فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَةً» «تا آن را برای او چندین برابر کند.»
خدای تعالی انفاق و هزینه‌ای را که مومنین در راه او خرج می‌کنند، قرض گرفتن خودش نامیده و این به خاطر سه چیز است:
۱- می‌خواهد مؤمنان را بر این کار تشویق کند.
۲- چنین انفاقی برای کسب رضایت خداست.
۳- خدای سبحان به زودی عوض آن را چند برابر به صاحبانش بر می‌گرداند، علاوه بر آن اجر کریم می‌دهد؛ اجر کریم اجری است که در نوع خودش پسندیده‌ترین باشد و اجر اخروی همین طور است چون فوق تصور انسان است.




۴.۱ - پاداش چند برابر

«مَنْ ذَالّذی یُقْرِضُ اللهَ قَرْضاً حَسَناً یُضاعِفَهُ لَهُ اَضعافاً کثیرةً» «کیست که به خدا وام نیکو دهد (و از اموالی که خدا به او بخشیده، انفاق کند) تا خداوند آن را برای او چندین برابر کند.»
واژه «کثیره» صفت کلمه «اضعافاً= چند برابر» است و نشان می‌دهد که پاداش انفاق مضاعف و چندین برابر است
[۱۲] تفسیر تسنیم، ج۱۱، ص۵۹۳.
.

۴.۲ - از بین رفتن گناهان

«لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاَةَ وَآتَیْتُمُ الزَّکَاةَ وَآمَنتُم بِرُسُلِی وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَّأُکَفِّرَنَّ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ» «اگر نماز را بر پا دارید و زکات را بپردازید و به رسولان من ایمان بیاورید و آنها را یاری کنید و به خدا قرض الحسن بدهید ( در راه او، به نیازمندان کمک کنید) گناهان شما را می‌پوشانم (می‌بخشم).»

۴.۳ - آمرزش و تشکر خداوند

«إِن تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ» «اگر به خدا قرض الحسن دهید، آن را برای شما مضاعف می‌سازد و شما را می‌بخشد و خداوند شکرکننده و بردبار است.»

۴.۴ - پاداش پرارزش

«إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ کَرِیمٌ» «مردان و زنان انفاق‌کننده، و آنها که (از این راه) به خدا «قرض‌ الحسنه» دهند (این قرض ‌الحسنه) برای آنان مضاعف می‌شود و پاداش پرارزشی دارند.»


امام علی(ع) می‌فرماید: «فقّدموا بَعْضاً یَکُنْ لَکُمْ قَرضاً ولاتُخلِفُوا کلاًّ فیکونَ فَرضاً علیکم» «مقداری از اموالتان را در راه دین بدهید و پیشاپیش بفرستید تا به خدا قرض داده باشید و برایتان بماند و اگر اصلاً ندهید، فریضه‌ای بر عهده شما مانده است که آن را ترک کرده‌اید.»
[۱۶] نهج‌البلاغه (صبحی صالح)، خطبه ۲۰۳.




۱. المفردات فی غریب القرآن، ص۴۰۰، ماده «قرض».    
۲. جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر تسنیم، نشر اسراء، قم، ۱۳۸۵ ش، چاپ اول، ج۱۱، ص۵۸۳.
۳. قرشی، علی اکبر؛ قاموس قرآن، ماده «حسن»، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ ش، ج۲، ص۱۳۵.
۴. طبرسی، مجمع البیان، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش، ج۲، ص۶۰۸.
۵. تفسیر تسنیم، ج۱۱، ص۵۸۷.
۶. تفسیر تسنیم، ج۱۱، ص۵۸۸.
۷. بقره/سوره ۲، آیه ۱۱۰.    
۸. بقره/سوره ۲، آیه ۲۴۵.    
۹. ترجمه تفسیر المیزان، ج۲، ص۴۳۱.    
۱۰. ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۲۷۲.    
۱۱. حدید/سوره ۵۷، آیه ۱۱.    
۱۲. تفسیر تسنیم، ج۱۱، ص۵۹۳.
۱۳. مائده/سوره ۵، آیه ۱۲.    
۱۴. تغابن/سوره ۶۴، آیه ۱۷.    
۱۵. حدید/سوره ۵۷، آیه ۱۸.    
۱۶. نهج‌البلاغه (صبحی صالح)، خطبه ۲۰۳.



سایت پژوهه    



جعبه ابزار