• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قول (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قول از اصطلاحات بکار رفته در قرآن کریم به معنای مطلق سخن گفتن و سخن است. سخن معمولی و متداول‌، اشکال مختلف قول خداوند، قول نفسی و باطنی، اجابت تکوینی و وعده عذاب‌ از وجوه قول در قرآن است.



در اقرب الموارد گفته: قول بمعنی کلام یا هر لفظی است که زبان آن را افشاء می‌کند تمام باشد یا ناقص. قاموس نیز چنین گفته است. در مجمع فرموده: قول در کلام عرب موضوع است برای حکایت چنانکه گوئی «قال زید- خرج عمرو» راغب گوید: قول و قیل یکی است قول بر وجوهی به کار رود اظهر آنها کلمه یا کلمات مرکب از حروف است که به وسیله تکلم ظاهر شود مفرد باشد یا مرکّب.


قول در قرآن در وجوهی بکار رفته که ذیلا به بعضی اشاره می‌شود:
۱- سخن معمولی و متداول‌ «قَوْلٌ‌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ یَتْبَعُها اَذیً‌؛ در مقابل سائل و فقیر سخن متعارف و زبان خوش و گذشت بهتر از صدقه‌ایست که در پی آن اذیّت باشد»، «اِلَّا قِیلًا سَلاماً سَلاماً».
۲- قول خدا یا به وسیله خلق صوت است مثل صدائی که از درخت بر موسی رسید «فَلَمَّا اَتاها نُودِیَ یا مُوسی‌ اِنِّی اَنَا رَبُّکَ‌»، «قالَ‌ اَلْقِها یا مُوسی‌... قالَ‌ خُذْها وَ لا تَخَفْ‌» و یا بوسیله فهماندن مطلب و الهام و وحی است مثل‌ «وَ اِذْ قالَ‌ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ اِنِّی جاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلِیفَةً» که شاید به وسیله فهماندن و الهام بوده باشد «اِذْ قالَ‌ اللَّهُ یا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ‌» و یا اراده باشد که با قول تعبیر آید مثل‌ «قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی‌ اِبْراهِیمَ‌».
۳- قول نفسی و باطنی. مثل‌ «وَ یَقُولُونَ‌ فِی اَنْفُسِهِمْ لَوْ لا یُعَذِّبُنَا اللَّهُ‌». در این آیه به نظر و فکر و آنچه در ذهن است قول اطلاق شده.
۴- اجابت تکوینی مثل‌ «فَقالَ‌ لَها وَ لِلْاَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً اَوْ کَرْهاً قالَتا اَتَیْنا طائِعِینَ‌» مسلم است که زمین و آسمان فرمان خدا را اجابت کرده‌اند و آن با «قالَتا» تعبیر شده است.
۵- وعده عذاب‌ «لَقَدْ حَقَ‌ الْقَوْلُ‌ عَلی‌ اَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ‌»، «احْمِلْ فِیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ اَهْلَکَ اِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ‌ الْقَوْلُ‌...»، «فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ‌ فَدَمَّرْناها تَدْمِیراً». ظاهرا مراد از قول در این گونه آیات وعده عذاب است. طبرسی در ذیل آیه ۴۰ هود فرموده: آنکه وعده هلاک او سبقت یافته و خبر داده شده که ایمان نخواهد آورد. المیزان نیز وعده هلاکت گفته است.


تقوّل، گفتن چیزی است که حقیقت ندارد «تقول علیه قولا» یعنی بر او دروغ بست و چیزی را گفت که حقیقت ندارد «وَ لَوْ تَقَوَّلَ‌ عَلَیْنا بَعْضَ الْاَقاوِیلِ. لَاَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ‌؛ اگر از خود دروغی بر ما ببندد از دست راستش می‌گیریم و رگ قلبش را قطع می‌کنیم». «اَمْ‌ یَقُولُونَ‌ تَقَوَّلَهُ‌ بَلْ لا یُؤْمِنُونَ‌؛ یا می‌گویند قرآن را از جانب خویش گفته و بر خدا بسته بلکه ایمان نمی‌آورند». اقاویل جمع اقوال و آن جمع قول است.
«وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ اِلَیْهِ تُرْجَعُونَ‌... وَ قِیلِهِ‌ یا رَبِّ اِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لا یُؤْمِنُونَ‌». «قِیلِهِ» مصدر است مثل قول و ضمیر آن راجع به رسول خدا است و گفته‌اند آن عطف است بر «السَّاعَةِ» یعنی علم قیامت و علم گفتار رسول خدا که گفت: خدایا این قوم ایمان نمی‌آورند، نزد خداست حمزه‌ و عاصم آن را به کسر لام و دیگران به فتح آن خوانده‌اند. بنا بر قرائت فتح احتمال دارد مفعول فعل محذوف باشد یعنی: «و اذکر قیله یا ربّ...». کشاف به واسطه کثرت فصل عطف را خوب نمی‌داند و حرف قسم و غیره مقدر می‌کند.


۱. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۴، ص۴۲.    
۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۱۷۴.    
۳. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۴۱۵.    
۴. بقره/سوره۲، آیه۲۶۳.    
۵. واقعة/سوره۵۶، آیه۲۶.    
۶. طه/سوره۲۰، آیه۱۱- ۱۲.    
۷. طه/سوره۲۰، آیه۱۹- ۲۱.    
۸. بقره/سوره۲، آیه۳۰.    
۹. مائده/سوره۵، آیه۱۱۰.    
۱۰. انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۹.    
۱۱. مجادله/سوره۵۸، آیه۸.    
۱۲. فصلت/سوره۴۱، آیه۱۱.    
۱۳. یس/سوره۳۶، آیه۷.    
۱۴. هود/سوره۱۱، آیه۴۰.    
۱۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۶.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۲۴۸.    
۱۷. حاقة/سوره۶۹، آیه۴۴.    
۱۸. طور/سوره۵۲، آیه۳۳.    
۱۹. زخرف/سوره۴۳، آیه۸۵- ۸۸.    
۲۰. زمخشری، جارالله، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج۴، ص۲۶۸.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «قول»، ج۶، ص۴۵.    






جعبه ابزار