قِفُوهُمْ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قِفُوهُمْ: (وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَّسْؤُلُونَ) «قِفُوهُمْ» از مادّه «
وقف»
گاه به معناى متعدى استعمال مىشود (نگه داشتن و حبس كردن) و گاه به معناى لازم (توقف كردن و ايستادن)، مصدر اولى «وقف» است و مصدر دومى «وقوف».
(وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ) (آنها را در كنار دوزخ نگه داريد كه بايد مورد بازپرسى قرار گيرند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: در
مجمع البیان مىگويد: وقتى كسى مىگويد وقفت انا معنايش اين است كه: من ايستادم، وقتى هم بگويد: وقفت غيرى معنايش اين است كه: من فلانى را به ايستادن و توقف وادار كردم. خلاصه كلمه وقف هم لازم و بدون مفعول استعمال مىشود و هم متعدى، ولى بعضى از بنى تميم وقتى مىخواهند متعدى استعمالش كنند، به باب افعالش برده مىگويند اوقفت الدابة؛ من حيوان را نگه داشتم و خلاصه در صورت تعدى از باب افعال استفاده مىكنند و ثلاثى مجرد را در مورد تعدى به كار نمىبرند و بنا به گفته وى معناى جمله و قفوهم اين مىشود كه ايشان را نگه داريد و نگذاريد بروند كه بايد بازخواست شوند و از سياق استفاده مىشود كه اين امر به بازداشت و بازخواست، در سر راه جهنم صورت مىگيرد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «قَطِران»، ص۴۴۵.