• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

لف و نشر (علم بدیع)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از اصطلاحات ادبیات فارسی، لف و نشر می‌باشد که هم در شعر و هم در نثر کاربرد دارد، که در اصطلاح علم بدیع به منظم یا مشوش بودن کلمات مرتبط باهم در شعر یا نثر، لف و نشر گفته می‌شود.



«لف» در لغت به معنای پیچیدن و تا کردن است و «نشر» به معنای باز کردن و گستردن. در اصطلاح علم بدیع، لف و نشر عبارت از این است که یک یا چند واژه در قسمتی از سخن (عموماً مصراع، یا بیت) ذکر می‌شود و در قسمت بعدی (مصراع یا بیت بعدی) واژگان مربوط به آن‌ها آورده می‌شود، به نحوی که می‌توان دو به دو این واژه‌ها را به هم مربوط کرد.
به کلماتی که ابتدا ذکر می‌شود لف، و کلماتی که به آن‌ها مربوط می‌شود، نشر می‌گویند؛ برای مثال:
فغان ز جغد جنگل و مُرغوای او که تا ابد بریده باد نای او •••• بریده باد نای او تا ابد گسسته و شکسته، پر و پای او (بهار)
در بیت دوم لف و نشر به کار رفته به این ترتیب که: واژۀ «گسسته» در مصرع دوم آمده و واژۀ مربوط به آن یعنی «پر» با فاصله ذکر شده؛ همینطور «شکسته» که واژۀ مربوط به آن «پای» است. در این صنعت تلاشی که ذهن خواننده یا شنونده برای یافتن ارتباط بین کلمات می‌کند، باعث لذت ذوقی او می‌شود.


برای لف و نشر دو قسم بیان کرده‌اند: لفو نشر مرتب و مشوش.

۲.۱ - لف و نشر مرتب

منظور از لف و نشر مرتب این است که کلمات مربوط به هم در بیت یا مصراع به ترتیب ذکر می‌شوند؛ مثل مثالی که از بهار آوردیم؛ پر و پای به ترتیب به گسسته و شکسته مربوط می‌شوند.
مثال دیگر برای لف و نشر مرتب بیت زیر است:
‌ای نور چشم مستان در عین انتظارم •••• چنگی حزین و جامی، بنواز یا بگردان
لف ۱ لف ۲ نشر۱ نشر۲
در بیت بالا به همان ترتیب که کلمات لف آمده است، نشر‌ها نیز به همان ترتیب ذکر لف‌ها، بیان شده‌اند.

۲.۲ - لف و نشر مشوش

در لف و نشر مشوش، نظم و ترتیبی در ارتباط لف و نشرها وجود ندارد و چنانکه از اسمش پیداست، کلمات بدون ترتیب به هم مربوط می‌شوند؛ مثل:
گر دهدت روزگار دست و زبان زینهار •••• هر چه بدانی مگوی، هر چه توانی مکن!
لف۱ لف۲ نشر ۲ نشر ۱
در بیت ذکر شده ابتدا «دست» و پس از آن «زبان» آمده است، در حالی که نشر و توضیح مربوط به این واژه‌ها، از این ترتیب پیروی نکرده و ابتدا توضیح مربوط به زبان بیان شده و پس از آن توضیح مربوط به دست ذکر شده است.
مثال دیگر:
‌ای که با زلف و رخ یار گذاری شب و روز •••• فرصتت باد که خوش صبحی و شامی داری
لف۱ لف۲ نشر۲ نشر۱
در این بیت علاوه بر تشبیه (تشبیه زلف به شب (در سیاهی) و رخ معشوق در درخشندگی به صبح) واژگان زلف و رخ از طریق لف و نشر مشوش به هم مربوط شده‌اند.
[۱] شمسا، سیروس، نگاهی تازه به بدیع، تهران، فردوس، ۱۳۷۵، چاپ هشتم، ص۱۱۵.
[۲] میرصادقی (ذوالقدر)، میمنت، واژه نامه هنر شاعری، تهران، کتاب مهناز، چاپ سوم، ص۳۶۵.
[۳] همایی، جلال الدین، فنون و صناعات ادبی، تهران، نیما، ۱۳۸۰، چاپ هجدهم، ص۲۷۹.



۱. شمسا، سیروس، نگاهی تازه به بدیع، تهران، فردوس، ۱۳۷۵، چاپ هشتم، ص۱۱۵.
۲. میرصادقی (ذوالقدر)، میمنت، واژه نامه هنر شاعری، تهران، کتاب مهناز، چاپ سوم، ص۳۶۵.
۳. همایی، جلال الدین، فنون و صناعات ادبی، تهران، نیما، ۱۳۸۰، چاپ هجدهم، ص۲۷۹.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «لف و نشر(Epanodos)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۷/۱۷.    






جعبه ابزار