• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ماهیت دین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دین ، ابلاغ و رساندن مجموعه ای از قوانین و دستورها بر اساس چهارچوب و معیاری خاص ،از جانب خداوند متعال به سوی بندگان است.

فهرست مندرجات

۱ - معنای لغوی دین
       ۱.۱ - معنای لغوی دین در ادبیات عرب قبل از اسلام
۲ - معنای واژه دین در قرآن
۳ - تعریف دین
۴ - ادیان الهی
۵ - تعریف دین از نگاه متکلمان اسلامی
       ۵.۱ - تعریف دین در کلام ابن میثم
       ۵.۲ - تعریف دین در کلام علامه طباطبایی
       ۵.۳ - تعریف دین در کلام آیت الله جوادی آملی
       ۵.۴ - تعریف برگزیده
۶ - ضرورت دین
۷ - تلازم دین و هدایت در قرآن
       ۷.۱ - قرآن،کتاب هدایت
       ۷.۲ - تورات و انجیل،کتب هدایت
۸ - هدایت و اختیار
       ۸.۱ - هدایت و اختیار در قرآن
۹ - هدایت و معرفت
       ۹.۱ - ابعادجهان بینی و معرفت دینی
۱۰ - معرفت در قرآن
۱۱ - معرفت در روایات
       ۱۱.۱ - معرفت در کلام پیامبر اسلام
       ۱۱.۲ - محورهای معرفت در کلام امام صادق علیه السلام
       ۱۱.۳ - معرفت در کلام امام علی علیه السلام
       ۱۱.۴ - معرفت در کلام امام صادق علیه السلام
۱۲ - ابزار معرفت
       ۱۲.۱ - طریق حسی
       ۱۲.۲ - طریق علمی
       ۱۲.۳ - طریق کشف و شهود باطنی
       ۱۲.۴ - طریق وحی
۱۳ - کمال مطلوب و نیاز به دین
۱۴ - ضرورت دین در کلام محقق طوسی
۱۵ - فلاسفه اسلامی و ضرورت دین
       ۱۵.۱ - ضرورت دین در کلام ابن سینا و محقق طوسی
۱۶ - قاعدة لطف و لزوم دین
       ۱۶.۱ - متکلمان عدلیه و قاعده لطف
۱۷ - پانویس


واژة دین در لغت کاربردهای مختلفی دارد برخی از کاربردهای آن که در فرهنگ‌های لغت عربی ذکر شده است، عبارتند از: جزا و مکافات، حساب و بررسی، اطاعت و انقیاد، ملت و آیین، روش و عادت، چیرگی و برتری، تدبیر امور، و آنچه وسیلة پرستش خداوند است.
[۱] اقرب الموارد،ج۱،ص۳۶۲.
[۴] مجمع البیان، ج۱، ص۲۴.


۱.۱ - معنای لغوی دین در ادبیات عرب قبل از اسلام

به گفتة بعضی از پژوهشگران، واژة دین در ادبیات عرب قبل از اسلام در معانی اطاعت، طریقه و آیین، مکافات و جزا به کار رفته است.
[۵] . دکتر توشی هیکو ایزوتسو، خدا و انسان در قرآن، ترجمة احمد آرام، صص ۲۹۶ـ۲۸۳.



در هر حال واژة دین در قرآن کریم در معانی زیر به کار رفته است:
۱. مکافات و جزا: «مالک یوم الدین»
«ا رایت الذی یکذب بالدین»
۲. تسلیم و انقیاد: «ان الدین عند الله الاسلام»
«ا فغیر دین الله یبغون و له اسلم من فی السماوات و الارض»
۳. توحید و یگانه پرستی:
«قل الله اعبد مخلصا له دینی فاعبدوا ما شئتم من دونه»
«الا لله الدین الخالص و الذین اتخذوا من دونه اولیاء ما نعبدهم الا لیقربونا الی الله زلفی»
۴. هر گونه پرستش (خواه پرستش خدای یکتا باشد، یا پرستش غیر خدا)
«لکم دینکم و لی دین»
۵. هر گونه قانون و دستورالعمل زندگی:
«ما کان لیاخذ اخاه فی دین الملک»
۶. احکام و قوانین اسلامی:
«فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین»
«و لا تاخذکم بهما رافة فی دین الله»


جامعه شناسان دین، فیلسوفان دین و متکلمان برای دین تعاریف گوناگونی ذکر نموده‌اند، که این کتاب گنجایش بررسی آن‌ها را ندارد.
[۱۶] . در این باره به کتاب دین پژوهی مرحوم استاد محمدتقی جعفری رجوع شود.
در هر حال، به طور اجمال می‌توان گفت: دین مورد نظر ما عبارت است از:
«مجموعة معارف و احکام الهی که از طرف خداوند برای هدایت بشر مقرر گردیده است»


و از مطالعة قرآن کریم و روایات اسلامی به روشنی به دست می‌آید که در طول تاریخ بشر پنج دین و شریعت آسمانی توسط پیامبران الهی ـ علیهم‌السّلام ـ به بشر ابلاغ شده است که عبارتند از: شریعت حضرت نوح ، شریعت حضرت ابراهیم ، شریعت حضرت موسی ، شریعت حضرت عیسی ، و شریعت پیامبر اکرم صلی الله علیهم اجمعین که آخرین شریعت آسمانی است.


اینک نمونه‌هایی از تعاریف متکلمان اسلامی را از دین یادآور می‌شویم:

۵.۱ - تعریف دین در کلام ابن میثم

۱. ابن میثم بحرانی ـ رحمة‌الله‌علیه ـ در تعریف اصطلاحی دین گفته است: «دین در اصطلاح و عرف شرع به شرایعی گفته می‌شود که از جانب خداوند و به واسطة پیامبران ـ علیهم‌السّلام ـ برای بشر آورده شده است.»
[۱۷] . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج۱، ص۱۰۸.


۵.۲ - تعریف دین در کلام علامه طباطبایی

۲. علامة طباطبایی ـ قدس سره ـ در تعریف دین حق می‌فرماید: «روش ویژه‌ای برای زندگی بشر که مصلحت دنیوی انسان را در جهت کمال اخروی و حیات ابدی او برآورده می‌سازد. از این روی، لازم است شریعت، در برگیرندة قوانینی باشد که به نیازهای دنیوی انسان نیز پاسخ گوید.»


۵.۳ - تعریف دین در کلام آیت الله جوادی آملی

۳. برخی از اساتید معاصر در تعریف دین چنین گفته‌اند: «دین، عبارت است از مجموع عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی که برای ادارة امور جامعه انسانی و پرورش انسان‌ها باشد. گاهی همة این مجموعه، حق، و گاهی باطل، و زمانی مخلوطی از حق و باطل باشد. اگر همة مجموعه، حق باشد، آن را دین حق، و در غیر آن، دین باطل یا التقاطی از حق و باطل نامند.»
[۱۹] . آیت‌الله جوادی آملی، شریعت در آینة معرفت، ص۹۳.


۵.۴ - تعریف برگزیده

در پایان این بحث، تعریف برگزیدة خود را از دین، با توجه به این که عقل و وحی دو راه برای شناخت معارف و احکام الهی یعنی دین می‌باشند، می‌توان دین حق را چنین تعریف کرد:
«دین، عبارت است از مجموعة معارف اعتقادی و برنامه‌های عملی (احکام و اخلاق) که از طریق عقل و وحی، به بشر ابلاغ شده است.»


آیا بشر از این نظر که دارای حیات طبیعی و غریزی است، به دین نیاز دارد؟
آیا انسان از این نظر که دارای حیات فکری و عقلی است، ضد دین است؟
آیا بشر از این نظر که زندگی فردی دارد، دین می‌خواهد؟
آیا انسان از این نظر که زندگی اجتماعی دارد، دین می‌خواهد؟
آیا بشر از این نظر که با آفریدگار خود رابطه‌ای آگاهانه و آزادانه دارد، نیازمند دین است؟
آیا انسان برای حیات دنیوی خود، به رهبری دین نیازمند است؟
آیا بشر برای حیات اخروی خود، به رهبری دین نیاز دارد؟
و آیا...؟
برای پاسخ به این پرسش‌ها، بحث را طی نکاتی به هم پیوسته پی می‌گیریم:


از مطالعة آیات قرآن به دست می‌آید که دین نوعی هدایت است. چنان که می‌فرماید:
«فاما یاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلاخوف علیهم و لا هم یحزنون».
اگر از جانب من هدایتی برای شما آمد، پس آن کس که هدایت مرا پیروی کند، بر آنان بیمی نیست و نه آنان محزون خواهند بود.
نیز در جای دیگر می‌فرماید:
«فاما یاتینکم منی هدی فمن اتبع هدای فلایضل و لایشقی».
مقصود از هدایت در این دو آیة شریفه که از آیات مربوط به خلقت حضرت آدم علیه‌السّلام و خروج او از بهشت و هبوط به زمین می‌باشد، هدایت غریزی و حتی هدایت عقلی نیست، بلکه هدایتی مراد است که از طریق وحی تشریعی به حضرت آدم ـ علیه‌السّلام ـ و نسل او خواهد رسید.
در جای دیگر فرموده است:
«قل اننی هدانی ربی الی صراط مستقیم دینا قیما
ملة ابراهیم حنیفا و ما کان من المشرکین»
به درستی که پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده است و آن دینی استوار (یعنی) آیین حنیف ابراهیم است؛ او از مشرکان نبود.
بنابراین، اگر کتاب‌های آسمانی چون تورات و انجیل و قرآن به عنوان کتاب‌های هدایت توصیف شده‌اند، روشن است که به دلیل این است که این کتاب‌ها عقاید و احکام و آداب دینی را در بردارند.

۷.۱ - قرآن ،کتاب هدایت

دربارة قرآن می‌فرماید:
«شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس»
ماه رمضان ، ماهی که قرآن، برای راهنمایی مردم، در آن نازل شده است.

۷.۲ - تورات و انجیل،کتب هدایت

و دربارة تورات و انجیل می‌فرماید:
«و انزل التوراة و الانجیل من قبل هدی للناس»
قبل از این، تورات و انجیل را برای هدایت انسان‌ها نازل کرد.
بنابراین، دین، رسالت هدایت بشر را برعهده دارد.


هدایت دینی بر پایة اختیار استوار است، و چون که اختیار با عقل و ارادة عقلانی ملازمه دارد. از این رو، اختیار به عنوان اصلی‌ترین شرط تکلیف دینی شناخته شده است، و هم از این روی است که موجوداتی که از عقل و اختیار بهره‌ای ندارند، تکلیف دینی ندارند.

۸.۱ - هدایت و اختیار در قرآن

این مطلب یعنی رابطة هدایت دینی با اختیار، در آیات بسیاری از قرآن بیان شده است. دو نمونه از آن‌ها را یادآور می‌شویم:
۱. «انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج نبتلیه فجعلناه سمیعا بصیرا ـ انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا.»
ما انسان را از نطفة مختلطی آفریدیم، و او را می‌آزماییم، (بدین جهت) او را شنوا و بینا قرار دادیم. ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس.
۲. «و قل الحق من ربکم فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر».
بگو (آن چه بر من وحی گردیده و من آن را بر شما تلاوت نموده‌ام) حق، از جانب پروردگار شما است؛ پس هر کس می‌خواهد ایمان آورد، و هر کس می‌خواهد کافر شود.


هدایت ، شرایط و مقدماتی دارد که معرفت از مهم‌ترین و اساسی‌ترین آن‌ها است، یعنی انسان برای آن که از هدایت دینی بهره مند گردد، باید از جهان بینی استواری برخوردار باشد.

۹.۱ - ابعادجهان بینی و معرفت دینی

این جهان بینی از ابعاد زیر تشکیل می‌گردد:
۱. شناخت خدا و صفات جمال و جلال او؛
۲. شناخت جهان و هدف از آفرینش؛
۳. شناخت انسان و هدف از آفرینش او؛
۴. شناخت راه وصول به هدف خلقت؛
۵. شناخت شرایط و وسایل لازم برای پیمودن این راه و شیوة تحصیل آنها؛
۶. شناخت موانع و خطرهای راه و شیوة مبارزه با آنها.


مطالب یاد شده که با تحلیل عقلی نیز قابل اثبات و تبیین است، به روشنی از آیات و روایات استفاده می‌شود؛ زیرا می‌بینیم که قرآن کریم در آیات مربوط به بعثت ، از تعلیم کتاب و حکمت به عنوان یکی از وظایف پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ـ یاد کرده و می‌فرماید:
«یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة»
پیامبر اسلام، آیات الهی را بر مردم تلاوت کرده آنان را تزکیه می‌نماید، و کتاب و حکمت را به آنان می‌آموزد.
نیز آیات قرآن در زمینة دعوت به خداشناسی و شناخت عجایب آفرینش انسان و جهان، و هدف و فرجام آفرینش بسیار است، و وضوح این مطلب، ما را از ذکر نمونه بی نیاز می‌سازد.


چنان که روایات این باب نیز بسیار است و ما در این جا تنها به ذکر چند روایت بسنده می‌کنیم:

۱۱.۱ - معرفت در کلام پیامبر اسلام

۱. حدیث نبوی معروف که دانش آموزی را یک فریضة دینی و همگانی به شمار آورده و می‌فرماید:
«طلب العلم فریضة علی کل ملسم»

۱۱.۲ - محورهای معرفت در کلام امام صادق علیه السلام

۲. در روایتی از امام صادق علیه‌السّلام محورهای مهم معرفت به شرح زیر بیان شده است:
الف: شناخت خداوند: «ان تعرف ربک»؛
ب: شناخت صنع خداوند به ویژه در مورد خلقت انسان: «ان تعریف ما صنع بک»؛
ج: شناخت دستورها و برنامه‌های الهی: «ان تعرف ما یخرجک من دینک»

۱۱.۳ - معرفت در کلام امام علی علیه السلام

۳. در روایتی از امام علی علیه‌السّلام کمال دین، به شناخت دین و عمل به آن به شمار آمده، و کسب دانش از بدست آوردن ثروت ضروری تر شناخته شده است.

۱۱.۴ - معرفت در کلام امام صادق علیه السلام

۴. در حدیثی از امام صادق علیه‌السّلام آمده است: «هر کس عملش بر مبنای بصیرت و آگاهی نباشد، بسان فردی خواهد بود که از بیراهه می‌رود، که هر چه سریع تر رود از مقصد دورتر می‌شود.»


به طور کلی انسان از چهار طریق می‌تواند به شناخت تکوین و تشریع نایل آید. این راه‌ها عبارتند از:

۱۲.۱ - طریق حسی

چشم و گوش از مهم‌ترین ابزارهای آن است ـ ویژگی‌هایی دارد:
اولا: جزئی و شخصی است؛
ثانیا: محدود به واقعیت‌های مادی است؛
ثالثا: در محدودة ظواهر پدیده‌های مادی است، و به ذوات اشیاء راهی ندارد.
بنابراین، شناخت حسی ـ هر چند سهم اثر گذار در تحقیق جهان بینی دارد و بشر از آن بی نیاز نیست ـ ولی هرگز نمی‌تواند جهان بینی جامع و استواری را برای انسان فراهم سازد.

۱۲.۲ - طریق علمی

مواد این نوع شناخت را اصول و قواعد کلی عقلی، و صورت آن را تجزیه و تحلیل‌های عقلی، تشکیل می‌دهد. این معرفت، ویژگی‌هایی دارد که عبارتند از:
الف: کلی و فراگیر است؛
ب: متعلق آن، هستی مطلق اعم از مادی و مجرد است؛
ج: تا حدی به کنه و ذوات اشیاء راه می‌برد، با این حال قادر بر درک و شناخت مصادیق و جزئیات امور نیست.
با توجه به مطالب گفته شده، نتیجه می‌گیریم که: چون پاره‌ای از مصادیق و جزئیات از حوزة معرفت حسی نیز بیرون است؛ بنابراین، معرفت حسی عقلی، نه به طور جداگانه و نه در کنار هم، نیازمندی معرفتی بشر را برآورده نخواهند ساخت، هر چند در این زمینه سهم بزرگی را ایفا می‌نمایند، و نظام معرفتی بشر بدون آن دو صورت نمی‌پذیرد.

۱۲.۳ - طریق کشف و شهود باطنی

این نوع شناخت که از طریق ریاضت‌های روحی به دست می‌آید، و رکن مهم این راه، ریاضت و رعایت یک سلسله برنامه‌های عملی است؛ بنابراین، کسب آن بر معرفتی پیشین مبتنی است. و از آن جا که گفتیم عقل و حس در به دست آوردن آن کافی نیستند، باید از طریق دیگری تحصیل نمود، که همان طریق وحی است.

۱۲.۴ - طریق وحی

ثبوت این نوع شناخت هر چند مبتنی بر حس و عقل است، لیکن وحی به معرفت حسی و عقلی انسان وسعت و عمق می‌بخشد؛ زیرا وحی یعنی از حقایقی پرده برمی دارد که از شعاع معرفت حسی و عقلی انسان بیرون است. مانند شناخت جزئیات احکام و اخلاق (فروع دین)، و نیز مسایل مربوط به مراحل عالیه خداشناسی استدلالی مانند وحدت حقه ، و یا موضوعات مربوط به جهان آخرت.


بر پایة مطالب گذشته می‌توانیم بگوییم:
جهان بینی دینی، کامل‌ترین نوع جهان بینی است که بشر می‌تواند به آن دست یازد؛ زیرا بدون داشتن جهان بینی دینی ، تکامل در حوزة علم و عمل به دست نمی‌آید و انسان برای تحصیل در کمال علمی و عملی به دین نیازمند است. و علت نیازمندی انسان به دین از آغاز تا پایان، همین دلیل است، و براهین و دلایلی که در متون دینی و کتاب‌های فلسفی و کلامی بیان گردیده است، در واقع شرح و تفسیر این علت بنیادین است.


همین دلیل است که محقق طوسی ، رحمة‌الله‌علیه ، بعد از نقل کلام فخرالدین رازی دربارة فواید بعثت پیامبران ـ علیهم‌السّلام ـ گفته است:
«ضرورة وجود الانبیاء لتکمیل الاشخاص بالعقائد الحقة و الاخلاق الفاضلة و الافعال المحمودة النافعة لهم فی عاجلهم و آجلهم، و تکمیل النوع باجتماعهم علی الخیر و الفضیلة و تساعدهم فی الامور الدینیة و سیاسة الخارجین عن جادة الخیر و الصلاح....»
حاصل عبارت یاد شده این است که ضرورت نبوت به خاطر تکمیل بشر در حیات فردی و اجتماعی او است؛ زیرا افراد بشر در پرتو عقاید حقه و اخلاق پسندیده و کارهای شایسته به کمال مطلوب دست می‌یازند، چنان که کمال حیات اجتماعی انسان نیز، در گرو این است که براساس خیر و فضیلت، گرد هم آمده، در کارهای دینی یکدیگر را یاری می‌نمایند، و نیز کسانی که از راه خیر و صلاح فاصله می‌گیرند، با تدبیر و سیاست دینی ادب شوند.


فلاسفة اسلامی، ضرورت دین و نبوت را براساس نیازمندی حیات اجتماعی بشر به قانونی کامل و عادلانه تبیین کرده‌اند.

۱۵.۱ - ضرورت دین در کلام ابن سینا و محقق طوسی

برهان آنان به گونه‌ای که ابن سینا در کتاب «اشارات» آورده و محقق طوسی ـ رحمة‌الله‌علیه ـ در «شرح اشارات» تبیین کرده است، از مقدمات زیر تشکیل می‌گردد:
۱. انسان به تنهایی نمی‌تواند به نیازهای زندگی خود پاسخ گوید، بلکه در حل مشکلات زندگی به مشارکت و همکاری دیگران نیاز دارد.
۲. در زندگی اجتماعی، برای تعیین حدود وظایف و حقوق افراد، وجود قانون، امری ضروری است.
۳. تدوین قانون توسط مردم، زمینه ساز نزاع و اختلاف است، و از سوی دیگر چنین قانونی از ضمانت اجرایی لازم برخوردار نیست، زیرا انسان طبعا از اطاعت دیگران گریزان است.
۴. بدین جهت قانون گذار باید از ویژگی‌ای برخوردار باشد که او را از دیگران ممتاز، زمینه اطاعت از او را مطبوع و معقول سازد.
۵. پیامبران الهی ـ علیهم‌السّلام ـ از چنین امتیازی برخوردارند، زیرا آنان با معجزه، دعوی نبوت خود را اثبات می‌کنند، و اطاعت از آنان که فرستادگان خداوند ـ که آفریدگار و پروردگار بشر است ـ به حکم عقل، لازم است.
۶. امتیاز دیگری که قوانین آسمانی بر قوانین بشری دارد این است که دین، عمل به قوانین را امری مقدس می‌شمارد، و برای عمل به احکام دینی وعدة ثواب، و در برابر مخالفت با آن وعید عقاب می‌دهد. و این امر در التزام افراد به قوانین نقش اثر گذار و تعیین کننده دارد.
۷. در دین، ایمان و معرفت خداوند و انجام یک رشته فرایض دینی مقرر گردیده است که بدون شک التزام جامعه به این امور نقش مهمی در پایبندی افراد به قوانین اجتماعی و رعایت حقوق دیگران دارد.
۸. در نتیجه، قوانین دینی تجلی حکمت، نعمت و رحمت الهی است، و سعادت مادی و معنوی و مصالح دنیوی و اخروی انسان را تامین می‌کند.


متکلمان اسلامی، لزوم دین و تکلیف الهی را براساس قاعدة لطف ، تبیین کرده‌اند.

۱۶.۱ - متکلمان عدلیه و قاعده لطف

مفاد قاعدة لطف، در اصطلاح متکلمان عدلیه این است که به مقتضای جود و حکمت خداوند، انجام دادن هر آن چه بشر را به هدف آفرینش انسان و وصول به مقام قرب الهی نزدیک می‌سازد، بر خداوند واجب و لازم است. اساس این قاعدة کلامی را لزوم هماهنگی میان فعل و فاعل (اصل سنخیت) تشکیل می‌دهد.
به عبارت دیگر، لازمة کمال در ذات و صفات ذاتی خداوند، کمال در فعل و صفات افعال است. بنابراین، شان الوهیت و ربوبیت خداوند اقتضا می‌کند که هر آن چه بشر را در نیل به غایت مطلوب او کمک می‌کند، در اختیار او قرار دهد.
براساس این قاعده، در تبیین لزوم تکلیف و شریعت گفته‌اند: تکلیف و شریعت از دو نظر برای انسان مایة لطف است. و چون لطف، ضروری است، تکلیف و شریعت نیز ضروری خواهند بود این دو جهت عبارتند از:
۱. به حکم عقل، شکر منعم واجب است، چنان که عدل، انصاف، وفای به عهد نیز واجب و کارهای مقابل آن‌ها قبیح و ناروا هستند (تکالیف عقلی).
از سوی دیگر، التزام به عبادات شرعی، در تقویت و تحکیم تکالیف عقلی مزبور مؤثر و کارساز است. بنابراین، تکالیف شرعی نسبت به تکالیف عقلی لطف هستند، و لطف واجب است. پس تکالیف شرعی نیز واجب و ضروری‌اند.
۲. علم به پاداش و کیفرهای اخروی، نقش تاثیرگذار در گرایش انسان به طاعت و دوری از معصیت دارد. و این آگاهی از طریق حس و عقل به دست نمی‌آید، بلکه راه آن منحصر در وحی و شریعت آسمانی است. بنابراین، از این نظر نیز، تکلیف و دین لطف در حق انسان‌ها، ضروری است.
[۳۵] گوهر مراد، ص۳۵۳.
















علی ربانی گلپایگانی- عقاید استدلالی، ج۱


۱. اقرب الموارد،ج۱،ص۳۶۲.
۲. المفردات في غريب القرآن الراغب الأصفهانى ج۱ ص ۱۷۵ کلمه دین    
۳. مجمع البحرين -ت الحسيني الشيخ فخر الدين الطريحي ج ۶ ص۲۵۱    
۴. مجمع البیان، ج۱، ص۲۴.
۵. . دکتر توشی هیکو ایزوتسو، خدا و انسان در قرآن، ترجمة احمد آرام، صص ۲۹۶ـ۲۸۳.
۶. حمد (۱)،آیه ۴    
۷. ماعون(۱۰۷) آیه ۱    
۸. ال عمران(۳) آیه ۱۹    
۹. ال عمران (۳) آیه ۸۳    
۱۰. ۱۵ زمر (۳۹)،آیه ۱۴،۱۵    
۱۱. زمر(۳۹)،آیه ۳    
۱۲. کافرون(۱۰۹)، آیه ۶    
۱۳. یوسف(۱۲)،آیه ۷۶    
۱۴. توبه(۹)،آیه ۱۲۲    
۱۵. نور(۲۴)،آیه ۲    
۱۶. . در این باره به کتاب دین پژوهی مرحوم استاد محمدتقی جعفری رجوع شود.
۱۷. . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج۱، ص۱۰۸.
۱۸. طباطبایی،المیزان ج۲ ص۱۳۰    
۱۹. . آیت‌الله جوادی آملی، شریعت در آینة معرفت، ص۹۳.
۲۰. بقره (۲)،آیه ۳۸    
۲۱. طه (۲۰)، آیه ۱۲۳    
۲۲. «قیم» مخفف «قیام» است، و توصیف دین به آن برای این است که بفرماید دین بهترین تامین کنندة مصالح دنیوی و اخروی انسان است. نیز گفته شده است «قیم» وصف به معنای «قیم» (قوام بخش) است.طباطبایی،المیزان،ج۷،ص۳۹۳    
۲۳. انعام(۶)،آیه ۱۶۱    
۲۴. بقره(۲)،آیه ۱۸۵    
۲۵. انسان(۷۶)،آیه ۲و۳    
۲۶. کهف(۱۸)،آیه ۲۹    
۲۷. ال عمران(۳)،آیه ۱۶۴    
۲۸. الکافی ط الاسلامیه الشيخ الكليني ج ۱، باب اول، حديث ۶،۲،۵،۱.    
۲۹. الکافی-ط الاسلامیه،الشیخ الکلینی،ج۱، باب النوادر، حديث ۱۱    
۳۰. الکافی،طالاسلامیه،الشیخ الکلینی،ج۱،باب اول،ح۴    
۳۱. الکافی،ط الاسلامیه،الشیخ الکلینی، باب من عمل بغیر علم،ح۱    
۳۲. نصیرالدین طوسی،تلخيص المحصل ج۱ ص۳۶۷    
۳۳. شرح الاشارات و التنبیهات،خواجه نصیرالدین طوسی،ج۳،ص ۳۷۱-۳۷۴    
۳۴. إرشاد الطالبين إلى نهج المسترشدين الفاضل المقدادج ۱ ص ۳۰۰    
۳۵. گوهر مراد، ص۳۵۳.

==منبع=
سایت اندیشه قم    



جعبه ابزار