• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محمد و بازار (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قرآن کریم به اعتقاد وثنی مذهبان اشاره می فرماید که انبیاء نباید مانند سایر مردم برای رفع حوائجشان به بازار بیایند و اصلا نباید نیازهای مادی داشته باشند و یا اگر دارند باید از سوی خداوند بصورت اعجاز برآورده شود تا نیاز به رفتن بازار نباشد در حالیکه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم همانند دیگر مردم به بازار های مختلفی که در شهر مکه وجود داشت می رفتند.



قرآن در باب حضور و رفت و آمد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به بازارها می فرماید: «وقالوا مال هـذا الرسول... و یمشی فی الاسواق...» و گفتند چرا این رسول ...بازارها راه میرود؟ (نه سنت فرشتگان دارد و نه روش شاهان! )...




۲.۱ - رسالت ملائکه

و جمله (این چه رسولی است که غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟) استفهام از تعجب است، و وجه آن این است که وثنی مذهبان اتصال به غیب را برای بشر ممکن نمی‌دانستند، چون وجود او مادی، و فرو رفته در ظلمتهای ماده، و ملوث به قذارتهای آن است، و به همین جهت بود که در توجه به سوی لاهوت متوسل به ملائکه می‌شدند، و آنها را عبادت می‌کردند تا ملائکه نزد خدا شفاعتشان کنند و به خدا نزدیکشان سازند، پس از نظر بت پرستان ملائکه مقربین نزد خدایند و متصل به غیب هستند، آنهایند که می‌توانند از طرف غیب رسالتی - البته اگر رسالتی باشد - بگیرند، ولی چنین چیزی برای بشر ممکن نیست.

۲.۲ - رسالت ومعاش

پس از همین جا معلوم می‌شود که مرادشان از این استفهام این بوده که رسالت با غذا خوردن و راه رفتن در بین مردم و کاسبی کردن برای معاش نمی‌سازد، چون رسالت اتصالی است غیبی، و اتصال به غیب با علاقه مندی و ارتباط با مادیات جمع نمی‌شود، و جز برای ملائکه دست نمی‌دهد، لذا قرآن در جای دیگری از آنان حکایت کرده که گفتند: (اگر خدا براستی رسالتی داشت، ملائکه را نازل می‌کرد) و یا عباراتی دیگر نظیر آن.

۲.۳ - انذار و تبلیغ ملائکه

پس این نیز معلوم شد که جمله «لولا انزل الیه ملک فیکون معه نذیرا» در حقیقت تنزلی است از مشرکین در پیشنهاد خود، و معنایش این است که چگونه این مدعی رسالت ممکن است رسول باشد با اینکه غذا می‌خورد، و در بازار آمد و شد دارد و حال آنکه رسول جز ملائکه منزه از اینگونه خصال مادی نمی‌تواند باشد؟ حال از این اشکال چشم می‌پوشیم، و تنزل می‌کنیم و رسالتش را تسلیم می‌شویم، و می‌گوییم ممکن است بشر هم رسول شود، ولی حداقل که یک فرشته باید همراهش بیاید تا او نذیر باشد، و انذار او و تبلیغ رسالت از غیب به وسیله ملک انجام شود.

۲.۴ - گنج آسمانی

و همچنین جمله «او یلقی الیه کنز» باز تنزل از جمله قبل است، و معنایش این است که گیرم رسول از جنس بشر هم می‌شود، و گیرم که احتیاج به رسولی از ملک هم نداشته باشد، و لیکن حداقل باید گنجی از آسمان برایش بیفتد که دیگر در حوائج مادی اش احتیاج به تلاش در بازارها نداشته باشد، اینکه از نزول ملک و معاونتش در تبلیغ رسالت آسانتر است.

۲.۵ - باغ بی نیازی

و همچنین جمله «او تکون له جنة یاکل منها» باز تنزل از پیشنهاد قبلی است، و معنایش این است که بر فرض هم لازم نباشد که گنج از آسمان برایش بیفتد، لااقل باید باغی داشته باشد که از (حاصل) آن بخورد، و محتاج کسب معاش نشود، این که از نزول گنج آسان تر است.


۱. فرقان/سوره۲۵، آیه۷.    
۲. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۵، ص۲۵۳.    
۳. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۵، ص۲۶.    
۴. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۴، ص۵.    
۵. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۷، ص۲۸۱.    
۶. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۳، ص۳۱۴.    
۷. الدر المنثور، سیوطی، ج۶، ص۲۳۶.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «محمد و بازار».    



جعبه ابزار