محمّد بن سنان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نام محمّد بن سنان، در
کتب حدیثی فراوان آمده است؛ ولي درباره
توثیق يا تضعيف وي، بين
علمای رجال، اختلاف وجود دارد. عدّهاي وي را بنا به اتّهاماتي چون غلوّ، وجادهاي بودن رواياتش، کذّاب مشهور شمرده شدن توسّط
فضل بن شاذان و ... ، به شدّت تضعيف کردهاند و عدّهاي نيز وي را توثيق کردهاند و از اصحاب سرّ ائمه به حساب آوردهاند.
علماي متأخّر نيز با بررسي اقوال علماي رجال درباره وي، گاه قائل به توقّف شدهاند و گاه به دليل تضعيف
نجاشی و
شیخ طوسی، به تضعيف وي حکم دادهاند و برخي هم با بررسي رواياتي که توسّط محمّد بن سنان نقل شده و همچنين بررسي اقوال علماي رجال، ضمن ردّ تضعيف محمّد بن سنان، وي را توثيق کردهاند. با بررسيهاي انجام گرفته در اين تحقيق، ما هم آخرين رويکرد را برگزيدهايم.
در ميان
کتب رجالی شیعه، به راوياني برخورد ميکنيم که درباره توصيف رجالي آنها، بين علماي رجال اختلافات فراواني وجود دارد. از جمله اين راويان، محمّد بن سنان است که علماي رجالي متقدّم ما، اخبار کاملاً متفاوت و حتّي متناقضي درباره وي دادهاند. برخي وي را توثيق کردهاند و برخي ديگر وي را به شدّت تضعيف کردهاند.
از اين راوي، با نامهاي محمّد بن سنان و ابن سنان ، در کتب حديثي شيعه فراوان ياد شده و در کتب اربعه حديثي، عنوان محمّد بن سنان در اسناد ۷۹۷ حديث وجود دارد
. از اين رو، لازم است که توصيف رجالي وي مشخّص شود.
شايان توجّه است که در کتب رجال، دو محمّد بن سنان وجود دارند که به خاطر اختلاف نسبت و جدّ، دو نفر به حساب آمدهاند: يکي محمّد بن حسن بن سنان زاهري ـ که مورد بحث ماست ـ و ديگري محمّد بن سنان بن ظريف هاشمي که با توجّه به سخن
شیخ طوسی
و کشّي
که گفتهاند: ... ابن سنان و ليس بعبدالله ، احتمال دارد که برادر عبد الله بن سنان باشد که از
اصحاب امام صادق(ع) بوده است.
البتّه برخي آن دو اسم را يکي حساب کرده و گفتهاند که ممکن است ظريف جدّ نزديک و زاهر از اجداد دور او باشد.
به هر حال، اين اشتراک، به اعتبار روايت خللي وارد نميکند؛ چرا که وقتي نام محمّد بن سنان ميآيد، به سوي محمّد بن سنان زاهري به خاطر مشهور بودنش، انصراف پيدا ميکند و اختصار در شرح حال محمّد بن سنان هاشمي، نشانه ناشناخته بودن اوست
بنا بر اين، موضوع بحث ما، محمّد بن سنان زاهري خواهد بود که ابتدا به مطالبي درباره شخص وي اشاره ميکنيم و بعد به طور مفصّل، به توصيف رجالي وي خواهيم پرداخت.
نام کامل وي، ابو جعفر محمّد بن حسن بن سنان زاهري است. وي در زمان کودکي، پدر خود را از دست داد و جدّش سنان، کفالت وي را به عهده گرفت.
از جمله اساتيد وي، ميتوان به فضل بن شاذان و پدرش،
یونس بن عبدالرحمان،
محمّد بن عیسی عبیدی،
محمّد بن حسین بن ابی الخطّاب، ح
سین بن سعید اهوازی، و
ایوب بن نوح اشاره کرد
.محمّد بن سنان، از [[اصحاب امام رضا بوده
و نقل شده که وي از اصحاب امام کاظم، امام رضا، امام جواد و امام هادي(ع)]] نيز بوده است
. البتّه در برخي از کتب، از وي در شمار اصحاب امام صادق( ع)نام برده شده است. اين اشتباه، يا از آن جا ناشي ميشود که برخي خيال کردهاند شيخ طوسي وي را به صورت مستقل ذکر کرده است؛ در حالي که اين طور نيست. شيخ طوسي چنين آورده: محمّد بن زياد السجّاد الغزّال، الکوفي، رَوى عنه محمّد بن سنان
و برخي خيال کردهاند که ضمير عنه به
امام صادق(ع) بر ميگردد و فاعلِ رَوي ،
محمّد بن زیاد است و آنچه در ادامه آمده، نام فرد ديگري از اصحاب امام صادق(ع) است، و با همين گمان، در نسخه چاپي، جمله عليه السلام را بعد از کلمه عنه افزودهاند. در حالي که فاعلِ روي ، محمّد بن سنان است و ضمير عنه به محمّد بن زياد بر ميگردد.
و يا ناشي از بيتوجّهي به نکتهاي است که قبلاً بيان شد؛ يعني احتمال وجود دو نفر به نام محمّد بن سنان و اين که محمّد بن سنان بن ظريف هاشمي، از اصحاب امام صادق بوده است.
ا
ز تأليفات وي است: کتاب الطرائف، کتاب الأظلة، کتاب المکاسب، کتاب الحجّ، کتاب الصيد و الذبائح، کتاب الشراء و البيع، کتاب الوصية، و کتاب النوادر
وي به سال ۲۲۰ ق در گذشت .
تضعيف محمّد بن سنان، به اين چند امر بر ميگردد:
نجاشي در کتاب الفهرست، به نقل از ابو العبّاس احمد بن محمّد بن سعيد، درباره محمّد بن سنان چنين آورده است:إنه روي عن الرضا(ع) ... و له مسائل عنه معروفة و هو رجل ضعيف جدّاً لا يعوَّل عليه و لايلتفت إلى ما تفرّد به
شيخ طوسي نيز در کتاب الرجال، از وي با تعبير ضعيف
و در کتاب الفهرست، با تعبير و قد طعن عليه و ضعف
و در کتاب تهذيب الأحکام، با تعبير ضعيف عند نقّاد الأخبار
شيخ مفيد، در الرسالة الهلالية، بعد از نقل حديثِ شهر رمضان ثلاثون يوماً لاينقص أبداً ، ميگويد:و هذا حديث شاذٌّ نادر غيرُ معتمد عليه، في طريقه محمّد بن سنان، و هو مطعون فيه لا تختلف العصابةُ في تهمته و ضعفه ...
ابن غضائري، درباره محمّد بن سنان گفته است:
ضعيف غال، يضع، لا يلتفت إليه
ابن داوود، در کتاب الرجال خود، بعد از آوردن اقوال نجاشي و شيخ طوسي مبني بر ضعف و طعن محمّد بن سنان، از زبان خود وي نقل کرده که قبل از مرگش گفته است:
لاترووا عنّي ممّا حدّثتُ شيئاً، فإنّما هي کتب اشتريتها من السوق!
و سپس مينويسد:
الغالب على حديثه الفساد
برخي از علماي متقدّم، مانند محقّق حلي،
علاّمه حلّی و
شهید ثانی نيز محمّد بن سنان را تضعيف کردهاند.
از صفوان بن يحيي نقل شده است که: انّ محمّد بن سنان کان من الطيارة فقصمناه؛
محمّد بن سنان، از غلات بود و ما در مقابل او ايستاديم .
گفتهاند که محمّد بن سنان، رواياتش را نه خود شخصاً شنيده، و نه بر او روايت شده است؛ بلکه آنها را در کتابها ميخوانده و نقل ميکرده است. از ايوب بن نوح نقل شده که وي گفته است: من ازمحمّد بن سنان رواياتي را نوشتهام؛ امّا آنها را روايت نميکنم؛ زيرا وي قبل از مرگش گفته است: کلّما حدّثتکم به لم يکن لي سماعٌ و لا روايةٌ، إنّما وجدته
از خود محمّد بن سنان نقل شده که در مسجد کوفه ميگفته است: من أراد المعضلات فإلي، و من أراد الحلال و الحرام فعليه بالشيخ
هر کس نقل معضلات را دوست دارد، به من رجوع کند و هر کس حلال و حرام را ميخواهد بداند، به اين شيخ - يعني صفوان بن يحيي - مراجعه کند .
از فضل بن شاذان نقل شده که در بعضي از کتب خود آورده است: لا أستحلُّ أن أروي أحاديثَ محمّد بن سنان
نيز نقل شده که: إنّ من الکاذبين المشهورين ابن سنان و ليس بعبد الله
همچنين در يکي از کتب ديگرش آورده است: الکذّابون المشهورون: أبو الخطّاب و يونس بن ظبيان و يزيد الصايغ و محمّد بن سنان، و أبو سمينة أشهرهم
براي بررسي مطالبي که در تضعيف محمّد بن سنان بيان شد، ابتدا به بررسي اقوال علماي حديث و رجال ميپردازيم و سپس، اقوالي را که بر ضعف محمّد بن سنان حکايت ميکرد، بررسي ميکنيم:
در باره قول نجاشي: و قال أبو العبّاس أحمد بن محمّد بن سعيد: إنه روي عن الرضا( قال: ... هو رجل ضعيف جدّاً لايعوَّل عليه و لايلتفت إلى ما تفرّد به
، بايد گفت که جمله و هو رجل ضعيف ، معلوم نيست قول احمد (ابن عقده) است يا قول خود نجاشي. اگر چه نجاشي در جاي ديگر و در شرح حال مياح مدائني
وي را تضعيف کرده است؛ اما توثيق علمايي مانند
شیخ مفید، شيخ طوسي (در کتاب الغيبة)،
سید بن طاووس،
شیخ حرّ عاملی،
وحید بهبهانی و ... ، و نقل علماي مورد اعتماد از وي، با تضعيف برخي از علما منافات دارد و لذا اين اقوال، به سبب تعارض با يکديگر، از اعتبار ساقط ميشوند.
درباره اقوال شيخ طوسي نيز بايد گفت که اين اقوال، اوّلاً با توثيق خود او در الغيبة، و ثانياً با ديگر توثيقاتي که درباره محمّد بن سنان نقل شده، تعارض دارند ..
امّا آنچه از شيخ مفيد نقل شده که گفته: و هو مطعون فيه لا تختلف العصابة في تهمته و ضعفه ...
يا اين که: محمّد بن سنان طعن عليه، و هو متّهم بالغلوّ
، هر دو قول، با کلام ديگر شيخ مفيد در الإرشاد، (ص ۳۰۵) تعارض دارند؛ ضمن اينکه به نظر برخي از علما، قول شيخ مفيد در اين جا، از باب روايت است؛ ولي در الإرشاد، از باب درايه است، و درايه مقدّم بر روايت است.
درباره تضعيف علماي متقدّمي چون محقّق و علامه و شهيد ثاني نيز، بايد گفت که مصدر تضعيف آنها، همان قول متقدّمان است؛ ضمن اينکه تضعيف اينها اعتباري ندارد
اوّلاً: بررسي روايات محمّد بن سنان و توجّه به اعتماد قميين ـ بويژه أحمد بن محمّد بن عيسى و محمّد بن حسن بن وليد و محمّد بن علي بن بابويه( ـ بر وي، محمّد بن سنان را از اين اتّهام بري ميسازد.
ثانياً: اين اتّهام، با روايت علماي عادل و ثقه که از محمّد بن سنان نقل کردهاند، در تناقض است.
ثالثاً: نبايد از نظر دور داشت که برخي اوقات، وقتي قول کسي با ديگري همخواني ندارد، وي را به غلو متّهم ميکند
رابعاً: اگر کسي روايات و کتب را به دقّت مطالعه کند، در مييابد که ائمه( ياران خاصّي داشتهاند که آنها را از عجايب امور و غرايب اخبار، مطّلع ميکردهاند و چه بسا کساني که چون خود از خواصّ ائمه نبودهاند و تحمّل برخي از اين امور را نداشتهاند، آن خواص را تکذيب کرده و يا متّهم به غلو و ارتفاع قول ميکردهاند؛ همان طور که در شأن سلمان و ابو ذر، چنين چيزي اتّفاق افتاده بود که پيامبر اکرم( فرمود: لو علم أبو ذر ما في قلب سلمان، لَقَتله .
شکّي نيست که محمّد بن سنان، از ياران خاص امام رضا و امام جواد(ع) بوده است و اين مطلب را اين روايت تأييد ميکند:
رُوى عن الحسين بن شعيب عن محمّد بن سنان، قال: دخلتُ على أبى جعفر الثاني( فقال: يا محمّد! کيف أنت إذا لعنتُک و برئت منک و جعلتک محنةً للعالمين أهدى بک مَن أشاء و اُضِلُّ مَن أشاء؟ . قال: قلت: تفعل بعبدک ما تشاء، إنّک على کلِّ شيء قدير. ثمّ قال: يا محمّد! أنت عبد أخلصتَ لِلّه و إنّى ناجَيتُ اللهَ فيک فأبى إلاّ أن يضِلَّ بك کثيراً و يهدى بك کثيراً .
حسين بن شعيب، از محمّد بن سنان روايت کرده که وي ميگويد: نزد امام جواد(ع) رفتم. ايشان فرمود: اي محمّد! وقتي که من تو را لعنت کنم و از تو برائت بجويم و تو را سبب محنت براي جهانيان قرار دهم تا به وسيله تو، عدّهاي را هدايت کنم و عدّهاي را گمراه، تو چه حالي خواهي داشت؟ .
گفتم: تو هر چه بخواهي، با غلامت انجام ميدهي و تو بر هر کاري توانايي. امام( فرمود: اي محمّد! تو بندهاي هستي که خودت را براي خدا خالص کردهاي. من، درباره تو با خدا نجوا کردم و خداوند، فقط اين را خواسته که به وسيله تو، عدّهاي را گمراه و عدّهاي را هدايت کند
اين از سيره برخي علما بوده که وقتي شخصي مطلبي را ميگفت که با ديدگاهها و تفکّرات آنها تضاد داشت، او را متّهم به تخليط و نقصان ايمان ميکردند؛ همان طور که بين سيد مرتضي و شيخ صدوق، درباره سهو النبي چنين اتّفاقي افتاد .
در اين باره، بايد گفت که اوّلاً هنگامي که انتساب کتاب به مؤلّفش مشخّص باشد، وجاده معتبر است.
ثانياً با توجّه به رواياتي که محمّد بن سنان، بيواسطه از ائمه( نقل ميکند، نميتوان تصوّر کرد که اين گونه روايات از طريق وجاده به دست آمده باشند.
ثالثاً کلام منقول از ايوب بن نوح، در واقع دفاع از محمّد بن سنان است؛ چرا که حمدوية بن نصير نقل ميکند که وي دفتري به او داد که در آن، احاديث محمّد بن سنان بود و گفت: اگر خواستيد چيزي از آن بنويسيد، اين کار را انجام دهيد و من هم از محمّد بن سنان، مطالبي را نوشتهام؛ ولي از آن، چيزي براي شما نقل نميکنم . ۱ حمدويه در روايت ديگري نيز گفته: کتبت أحاديث محمّد ابن سنان عن أيوب بن نوح . اين دو قول، دلالت واضحي بر روايت کردن احاديث محمّد بن سنان دارد.
رابعاً اين قول، کمال احتياط و يا عدم جايز بودن روايت با وجاده را بيان ميکند، و البتّه در ميان روايتهاي محمّد بن سنان از معصوم، بسياري را از طريقي غير از وجاده دريافت کرده است.
. وجادهاي بودن برخي، موجب بياعتبار شدن ديگر روايات نميشود.
درباره اين که او گفته: من أراد المعضلات فإلي، و من أراد الحلال و الحرام فعليه بالشيخ ، بايد گفت که معضلات به معناي مشکلات است و شکّي نيست که أنّ حديث أهل البيت سهل مستصب.
۱.. أنّه دفع إليه دفتراً فيه أحاديثُ محمّد بن سنان، و قال: إذا شئتم أن تکتبوا ذلک ففعلوا، فإنّي کتبت عن محمّد بن سنان ولکن لا أروي لکم عنه شيئاً.
. پس اين مطلب، بيشتر بر مدح محمّد بن سنان دلالت دارد تا بر ذمّ او.
اوّلاً با نظر در کتب تراجم و رجال، مشخّص ميشود که محمّد بن سنان، همانند ابو الخطّاب و ابو سمينه و مانند اينها نيست و بر فرض ضعيف بودن، وي کذّاب مشهور نيست؛ چرا که فضل بن شاذان، خود از کساني است که فراوان از محمّد بن سنان نقل روايت ميکند. ابن داوود، در شرح حال محمّد بن علي، مکنّا به ابو سمينه، سخن فضل را چنين نقل ميکند: إنّ الکذّابين المشهورين أربعة: أبو الخطّاب و يونس بن ظبيان و يزيد الصائغ و أبو سمينة، و هو أشهرهم ، که محمّد بن سنان از آنها نيست. پس شايد اضافه کردن محمّد بن سنان در جمع اينها، يک دسيسه باشد .
ثانياً اگر محمّد بن سنان، کذّابي مشهور بود؛ چرا اين همه بزرگان عدول و ثقه، از وي روايت کردهاند؟
خلاصه اين که هيچ يک از اين اتّهامات و نيز اقوال علما، باعث تضعيف محمّد بن سنان نميشود. مطالبي که در توثيق محمّد بن سنان خواهيم آورد، اين مطلب را بهتر نمايان ميسازد.
مطالبي را که در توثيق محمّد بن سنان بيان شده، ميتوان به چند صورت بيان کرد:
شيخ مفيد، درباره محمّد بن سنان، چنين نوشته است:
إنّه من خاصّة الکاظم( ع)و ثقاته و أهل الورع و العلم و الفقه من شيعته، و ممّن روى النص على الرضا
شيخ طوسي، در کتاب الغيبة، روايتي را نقل کرده که حاکي از توثيق و يا مدح محمّد بن سنان است:
و روي عن أبي طالب القمّي قال: دخلت علي أبي جعفر الثاني( في آخر عمره، فسمعته يقول: جزي الله صفوان بن يحيي و محمّد بن سنان و زکريا بن آدم و سعد بن سعد عنّي خيراً، فقد وفوا لي . إلي أن قال: و أما محمّد بن سنان، فإنه روي عن علي بن الحسين بن داوود، قال: سمعت أبا جعفر( يذکر محمّدَ بن سنان بخير، و يقول: رضي الله عنه برضائي عنه، فما خالفني و لا خالَف أبي قطُّ.
علاّمه حلّي، از تضعيف وي برگشته
و حکم به صحيح بودن وي داده است
علاّمه مجلسي و سيد نعمة الله جزايري نيز وي را از ياران خاص ائمه دانستهاند و سيد بن طاووس، از کساني که وي را ذم ميکنند، اظهار تعجّب کرده است .
برخي از علماي متأخّر نيز پس از بررسي اقوال علماي متقدّم، رأي به توثيق محمّد بن سنان دادهاند. البتّه آقاي خويي در بررسيهاي خود، قائل به مدح محمّد بن سنان شده؛ ولي بنا به تضعيف نجاشي و شيخ طوسي، توثيق وي را معتبر نميداند .
يکي از علمايي که قائل به توثيق محمّد بن سنان شدهاند، شيخ حرّ عاملي است که درباره وي ميگويد:
ظاهراً نجاشي و شيخ طوسي، وي را تضعيف کردهاند و اين دو نفر با توجّه به نظر ابن عقده، وي را تضعيف کردهاند و دليل ابن عقده نيز اين سخنِ محمّد بن سنان است که گفته: کلّما رويته لکم لم يکن لي سماعاً، و إنّما وجدته . ولي اين قول، بر ضعف محمّد بن سنان دلالت نميکند؛ بلکه اهل احتياط بودنِ وي را ميرساند ...کساني مانند ابن طاووس و ابن شعبه، وي را توثيق کردهاند و برخي از بزرگان شيعه توثيق وي را ترجيح دادهاند، که صحيح هم همين است .
سيد بحر العلوم نيز در کتاب الفوائد الرجالية مينويسد:
... اين اختلاف اقوال و روايات، به متأخّران از علماي فن، مانند: کشّي، نجاشى، مفيد، شيخ طوسي، ابن شهرآشوب، و دو سيد بزرگوار ابن طاووس، علاّمه حلي و ابن داوود نيز سرايت کرد و برخي از آنها وي را تضعيف و برخي ديگر وي را توثيق نمودند و برخي نيز رأي به توقّف دادند؛ ولي با توجّه به همه اقوالي که ذکر شد، به دست ميآيد که: أنّ الأصحَّ توثيق محمّد بن سنان.
ابو المعالی کلباسی نيز در کتاب
الرسائل الرجالیة، ابتدا روايات و اقوال دالّ بر مدح و يا توثيق محمّد بن سنان را ميآورد و همه آنها را تأييد ميکند و سپس چنين نتيجه ميگيرد:
و الظاهر ـ بل بلا إشکالٍ ـ سقوط دعوي کونه من الکذّابين المشهورين، و الظاهر تقدّم التوثيقات المتقدّمة علي ما ينافيها، لاعتضادها باُمورٍ تظهر ممّا مرّ من الأخبار الدالة علي المدح و غير الأخبار. فحديثه صحيح بناءً علي کفاية التوثيق في صحّة الحديث، بل تثبت عدالته بالتوثيقات المتقدّمة ...
.
۱.. آقاي خويي، بعد از ذکر روايات و اقوال علماي رجال درباره محمّد بن سنان، ميگويد: آنچه از روايات به دست ميآيد، اين است که محمّد بن سنان، از موالي ائمه بوده و ممدوح است، و معصوم( از وي اعلام رضايت كرده و به همين دليل، شيخ طوسي وي را ممدوح شمرده است . امّا در ادامه مينويسد: اگر نه اين بود که ابن عقده، نجاشي، شيخ طوسي و شيخ مفيد و ابن غضائري وي را تضعيف کردهاند، عمل به روايات وي مشکلي نداشت؛ امّا تضعيف اين عالمان، ما را از اعتماد به وي منع ميکند و به همين دليل، اعتمادي به توثيق شيخ مفيد نيست .
قائل به مدح محمّد بن سنان هستند و تضعيف کساني مانند نجاشي و کشّى نيز کاملاً معلوم نيست. تنها، تضعيف تعداد اندکي مانند ابن غضائري ميماند که بعيد نيست منشأ آن نيز، قول فضل بن شاذان باشد که گفته: إنّ من الکذّابين المشهورين محمّد بن سنان ، که درباره اين قول، گفته شد که انتساب آن به فضل ثابت نيست و با فرض ثبوت آن، احتمال دارد درباره محمّد بن سنان بن ظريف هاشمي، برادر عبد الله بن سنان، باشد. حاصل سخن خاقاني چنين است:
فلا ينبغى القدح و الطعن في محمّد بن سنان؛ لا في نفسه مِن جهة الغلوّ و شبهة، و لا في رواياته أصلاً
تعداد بسياري از علما و فقهاي بزرگ و مورد اعتماد شيعه، از محمّد بن سنان رواياتي نقل کردهاند و اين، خود حاکي از اعتماد آنان به محمّد بن سنان است؛ کساني مانند: احمد بن محمّد بن عيسى، ايوب بن نوح، حسن بن سعيد بن سعيد، حسن بن علي بن يقطين، حسين بن سعيد، صفوان بن يحيى، عبّاس بن معروف، عبد الرحمان بن ابي نجران، عبد الله بن صلت، فضل بن شاذان، محمّد بن اسماعيل بن بزيع، محمّد بن حسين بن ابي الخطّاب، محمّد بن عبد الجبّار، موسى بن قاسم، يعقوب بن يزيد و يونس بن عبد الرحمان.
از راويان مشهور موثّق يا مقبول نيز که از وي روايت نقل کردهاند، ميتوان به اين افراد اشاره کرد: ابراهيم بن هاشم، احمد بن محمّد بن خالد، حسن بن حسين لؤلؤي، حسن بن علي بن فضّال، شاذان بن خليل، علي بن اَسباط، علي بن حَکَم، محمّد بن احمد بن يحيى، محمّد بن خالد برقي، محمّد بن عيسى بن عُبيد.
کتابهاي حديثي، مشحون از رواياتي است که بزرگان شيعه از جمله کوفيان و قميان، از محمّد بن سنان نقل نمودهاند. صاحب نوادر الحکمة ، تعداد بسياري از اين روايات را آورده است. مرحوم کليني در اصول و فروع الکافي، فراوان از وي نقل نموده است. مرحوم شيخ صدوق، در کتاب من لا يحضره الفقيه ـ که به گفته خودش، لا يورد فيه إلاّ ما هو حجةٌ بينه و بين ربّه - از محمّد بن سنان روايت نقل نموده و در مشيخه اين کتاب آورده است: إن ما يرويه عنه، فقد رواه عن أبيه عن علي بن ابراهيم عن أبيه عنه .
شيخ طوسي، در تهذيبين، فراوان از محمّد بن سنان روايت آورده و در کتاب الفهرست نوشته است: کتبه عن جماعة، و منهم المفيد عن الصدوق عن أبيه و محمّد بن الحسن عن سعد بن عبد الله و الحميري و محمّد بن يحيى عن محمّد بن الحسين و أحمد بن محمّد عنه .
ابو غالب زراري، در نامه خود به نوهاش احمد بن عبد الله بن احمد، نوشته است:
از جمله کتابهايي که به خواندن آنها وصيت ميکنم و بر حفظ آن تأکيد دارم و روايت کردن مطالب آن را اجازه ميدهم، دو کتاب الطرائف و النوادر و ديگر کتب محمّد بن سنان است .
کشّي در الرجال خود، رواياتي نقل کرده است که در آنها قرائني حاکي از توثيق و يا مدح محمّد بن سنان وجود دارد. در حديثي، از محمّد بن سنان نقل شده است که امام کاظم( ع)به وي ميفرمايد:
... قد وجدتک في صحيفة أمير المؤمنين(ع) أمّا أنّک فى شيعتنا أبين من البرق فى اللّيلة الظلماء ...يا محمّد! إنّ المفضّل اُنسي و مستراحي، و أنت اُنسهما و مستراحهما، حرام على النار أن تمسّک أبداً (يعنى أبا الحسن و أبا جعفر(ع).نام تو را در صحيفه امير المؤمنين يافتم. بودنِ تو در زمره شيعيان ما، آشکارتر از برق در شب تاريک است. اي محمّد! مفضّل، مايه اُنس و آرامش من بود و تو مايه اُنس و آرامش آن دو امام رضا و امام جواد(ع) هستي.
در حديثي ديگر، از محمّد بن سنان نقل شده که امام جواد(ع) به وي گفته است:
... يا محمّد! أنت عبدٌ قد أخلصت لله . إنّي ناجيت الله فيك، فأبى إلاّ أن يضلَّ بك کثيراًً و يهدي بك کثيراً .
اي محمّد! تو بندهاي هستي که خود را براي خدا خالص کردهاي. من درباره تو با خدا نجوا کردم. خدا فقط چنين خواسته که با تو، عدّهاي را گمراه و عدّهاي را هدايت کند.
با تتبّع در اخبار، معلوم ميشود که محمّد بن سنان، جايگاهي بزرگ و شأني والا داشته است؛ چرا که چهار تن از ائمه( را ملاقات کرده و از آنها روايت نقل کرده و حتّي وکالت برخي از آنان را برعهده داشته است.
نيز کثرت روايات او در اصول و فروع، و موافقت اين روايات با اخبار ساير بزرگان شيعه، سلامت وي را از غلو و کذب، آشکار ميسازد. روايت کردن وي از امام رضا و امام جواد(ع) سلامت مذهب وي و واقفي نبودن او را ثابت ميکند؛ چراکه در آن زمان، بسياري از شيعيان، گرفتار اين فتنه بودند. کساني مانند علي بن ابي حمزه بطائني و پيروانش، بر مذهب واقفه ماندند و کساني مانند احمد بن محمّد بن ابي نصر، جميل بن درّاج، حمّاد بن عيسي، رفاعة بن موسي، عبد الرحمان بن حجّاج، يونس بن يعقوب، ابتدا به اين مذهب گراييدند، ولي بعدها بر اشتباه خود آگاه گشتند.
همانطور که ملاحظه شد، درباره توصيف رجالي محمّد بن سنان، بحثهاي فراواني صورت گرفته که به طور کلّي، در سه رويکرد ميگنجند:
قائل شدن به توقّف، به دليل اختلافات فراواني که وجود دارد. علاّمه حلّي خلاصة الأقوال ، اين راه را برگزيده است.
۲. تضعيف او به دليل اقوال علمايي مانند شيخ طوسي و نجاشي. اين، رويکردي است که آقاي خويي در معجم رجال الحديث برگزيده است.
۳. بررسي روايات محمّد بن سنان و ارزيابي اقوال علما درباره وي. کساني که به بررسي روايات وي پرداختهاند، وي را از اتّهامات وارد شده؛ از جمله اتّهام غلوّ، مبرّا دانستهاند و در بررسي اقوال علما، ضمن بيان تعارضهايي که ميان آنها وجود دارد، به توجيه اقوال دالّ بر تضعيف او پرداختهاند و نتيجه گرفتهاند که با توجّه به روايات محمّد بن سنان و برآيند اقوال علما درباره وي، ميتوان به روايات وي عمل کرد، و وي را مدح يا توثيق کردهاند. بسياري از علما، مانند شيخ حرّ عاملي، سيد بحر العلوم و ابو المعالي کلباسي، اين رويکرد را برگزيدهاند.
به نظر ما، با توقّف، مشکلي حل نميشود و با تحقيق رجالي ميتوان راه حلّ صحيحي را براي روايات بسيارِ وي و اعتبار آنها پيمود. رويکرد دوم نيز چيزي فراتر از تقليد نيست و ما با پذيرش اين رويکرد، راههاي ديگر را بر خود ميبنديم؛ امّا در رويکرد سوم، به بررسي روايات محمّد بن سنان و همچنين اقوال علما درباره وي ميپردازيم. در اين بررسي اثبات ميشود اقوالي که درباره تضعيف وي وارد شده، هيچ کدام تضعيف وي را اثبات نميکند.
در اين اقوال، وي يا متّهم به غلو شده است؛ ولي با بررسي روايات او و نظر به اعتماد علماي بزرگي مانند احمد بن محمّد بن عيسى بر وي، از اين اتّهام مبرّا ميشود.
درباره وجادهاي بودن روايات وي نيز که خود به آن معترف است، بايد گفت که اوّلاً: اين قول، کمال احتياط محمّد بن سنان را ميرساند و ثانياً: نميتوان پذيرفت رواياتي که او از ائمه( نقل ميکند، از طريق وجاده به دست آمده باشند.
اقوالي هم که به فضل بن شاذان نسبت داده شده که در اين اقوال، محمّد بن سنان کذّاب مشهور معرّفي شده است - و احتمالاً مطالبي که شيخ طوسي و نجاشي درباره او گفتهاند نيز، ناشي از همين اقوال فضل باشد - ، در اين باره نيز بايد گفت: اوّلاً صدور اين مطلب از فضل، ثابت نيست. ثانياً خود فضل از کساني است که از محمّد بن سنان روايت ميکند ثالثاً اگر محمّد بن سنان کذّاب مشهور است، پس چرا اين همه بزرگان عادل و ثقه، از وي روايت کردهاند؟!
بحث ديگر، اين است که محمّد بن سنان، خود را تنها در معضلات صاحب نظر دانسته و نه در حلال و حرام. در اين باره نيز بايد گفت که معضلات ، به معناي مشکلات است و شکّي نيست که أنّ حديثّ أهل البيت( صعب مستصعب . بنا بر اين، از اين قول نيز تضعيف محمّد بن سنان ثابت نميشود.
درباره تضعيف نجاشي بايد گفت که اوّلاً احتمال دارد قول خود وي نباشد؛ بلکه قول ابن عقده باشد. ثانياً اين تضعيف نجاشي، با توثيق و اعتماد ديگر علماي بزرگ، منافات دارد.
امّا درباره تضعيف شيخ طوسي بايد گفت که خود شيخ نيز در کتاب الغيبه، محمّد بن سنان را توثيق ميکند و بعيد نيست که دليل شيخ براي تضعيف او، مطالب منسوب به فضل باشد که قبلاً به آن پرداخته شد و ثابت شد که با آن اقوال، تضعيف محمّد بن سنان، اثبات نميشود.
در مجموع، به اين نتيجه رسيديم که محمّد بن سنان، از ياران ويژه و جزو اصحاب سرّ ائمه بوده و نه تنها تضعيف نميشود؛ بلکه وثاقت او و اعتماد بر روايات وي، اثبات ميشود.
۱. اختيار معرفة الرجال، الشيخ الطوسي، تحقيق: سيد مهدي الرجائي، قم: مؤسّسة آل البيت، ۱۴۰۴ ق.
۲. خلاصة الأقوال، علاّمة الحلّي، المطبعة الحيدرية، ۱۳۸۱ ق.
۳. رجال ابن داوود، ابن داوود الحلّي، نجف: المطبعة الحيدرية، ۱۳۹۲ ق.
۴. رجال الخاقاني، الشيخ علي الخاقاني، تحقيق: محمّد صادق بحر العلوم، مکتب الاعلام الإسلامي، ۱۴۰۴ ق.
۵. رجال الطوسي، تحقيق: جواد القيومي الاصفهاني، قم: مؤسّسة النشر الاسلامي، ۱۴۱۵ ق.
۶. رجال النجاشي، تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني، قم: مؤسّسة النشر الإسلامي، ۱۴۱۶ ق، پنجم.
۷. الرسائل الرجالية، أبو المعالي الکلباسي، تحقيق: محمّد حسين الدرايتي، قم: دار الحديث، ۱۴۲۲ ق.
۸. الفوائد الرجالية (رجال سيد بحر العلوم)، تحقيق: محمّد صادق بحر العلوم، مکتبة الصادق، ۱۳۶۳.
۹. الفهرست، الشيخ الطوسي، تحقيق: جواد القيومي الاصفهاني، مؤسسة نشر الفقاهة، ۱۴۱۷ ق.
۱۰. معجم رجال الحديث، السيد ابوالقاسم الخوئي، تحقيق: لجنة التحقيق، ۱۴۱۳ ق، پنجم.
۱۱. نقد الرجال، السيد مصطفي التفرشي، تحقيق: مؤسّسة آل البيت، قم: مؤسسة آل البيت( ۱۴۱۸ ق.
علی خادمپیر، پایگاه حدیث نت تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۱۵