مسجد ضرار
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مسجد ضِرار، بنایی که منافقان در
مدینه ساختند و به دستور
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ویران شد.
ضرار، از ریشۀ ضَرّ، به معنای زیان رساندن است.
واژۀ ضرار در
قرآن مجید دوبار
ذکر شده است، یکی در
آیۀ ۲۳۱
سورۀ بقره و دیگری در آیۀ ۱۰۷
سورۀ توبه.
قبیلۀ
بنیعمروبن عَوف – که در آغاز ورود
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به
مدینه،
مسجد قبا را در این
شهر بنا کردند – نزد پیامبر رفتند و از آن حضرت خواستند که در آن
مسجد نماز بخواند. پیامبر نیز در آن مسجد نماز خواند. بعدها در سال نهم هجری
منافقان مدینه به فکر افتادند برای پیاده کردن نقشههای خائنانه خود از همان نام
دین و
اسلام استفاده کنند و مرکزی برای اجتماع هممسلکان و طرح نقشههای خود داشته باشند. و بدین منظور گروهی از منافقان مدینه، از قبیلۀ بنیغَنمبن عَوف، که به آنان
حسادت میورزیدند، تصمیم گرفتند مسجدی بنا کنند تا در آن به
امامت ابوعامر (که در آن هنگام در
شام بود) نماز بخوانند و در
نماز جماعت مسجد قبا حاضر نشوند
به روایت دیگر،
مسجد ضرار در محلۀ بنیسالمبن عوف (از تیرههای
قبیلۀ اوس) تأسیس شد.
گروه
مذکور دوازده تن بودند و امامت آنان را
مُجَمِّعبن جاریه بر عهده داشت
(که عدۀ آنان را پانزده تن نوشته، اما فقط از دوازده تن نام برده است). ایشان در سال نهم
هجرت، مسجد ضرار را در جوار مسجد قبا ساختند. مسلمانان ِ آن ناحیه از مدینه، همگی در مسجد قبا نماز میخواندند، اما پس از آن، عدهای از ایشان برای نماز به ضرار رفتند، که موجب
تفرقه در بین
مسلمانان شد. منافقان در این مسجد گرد میآمدند.
محل تأسیس این مسجد در بخشی از خانۀ
خِذامبن خالد، از منافقان، بود
و پس از اینکه ساخت آن به پایان رسید، بانیان آن نزد پیامبر رفتند و به بهانۀ اینکه بیماران و گرفتاران در شبهای بارانی و زمستانی و هوای سرد، بهسبب دوری راه، امکان حضور در مسجد قبا را ندارند، از پیامبر خواستند برای افتتاح این مسجد در آنجا نماز بخواند تا از
برکت دعای پیامبر برخوردار گردند.
پیامبر، که عازم
غزوۀ تبوک بود، عذر آورد و آن را به پس از بازگشت از
سفر موکول کرد.
چون پیامبر از تبوک بازگشت و به جایی به نام ذیاَوان (یا آروان) نزدیک مدینه رسید، آیۀ ۱۰۷ سورۀ توبه
در شأن منافقان و این اقدام آنان نازل شد. در پی آن، پیامبر به گروهی از جمله دو نفر از قبیله عمرو بن عوف،
مالکبن دُخْشُم و
مَعْنبن عَدی (یا به
برادر او
عاصم بن عدی و به قولی دیگر
وحشی، قاتل
حمزه)، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به دستور پروردگار متعال از همان خارج شهر پیش از ورود به مدینه امر فرمود تا، آن مسجد را که خدای تعالی «مسجد ضرار» نامید ویران کنند و این بنای بظاهر مقدس را که در واقع به صورت مرکز دستهبندیهای سیاسی علیه اسلام و مسلمین در آمده و کانونی برای ایجاد دو دستگی میان مسلمانان شده بود
آتش بزنند و آنان نیز این بنا را با خاک یکسان کردند.
مکان آن نیز، به دستور پیامبر، محل ریختن زباله و
مردار شد.
ابولُبابةبن عبدالمُنذر که با تهیۀ
چوب، منافقان را در ساختن مسجد ضرار یاری کرده بود، پس از تخریب مسجد، در کنار آن، با آن چوبها خانهای ساخت. گفته شده است که در آن
خانه نه کسی به
دنیا آمد، نه کبوتری نشست و نه مرغی آشیان کرد.
گفتهاند محرک اصلی ساخت مسجد ضرار شخصی بهنام ابوعامر بود. که خود در مدینه نبود ولی از خارج به وسیله نامهها و پیامهایی که برای منافقان میفرستاد، رهبری آنها را به عهده داشت.
در همان اوایل ورود اسلام به مدینه بنای مخالفت با اسلام و کارشکنی را در مدینه گذارد و چون نتیجهای نگرفت و مطرود مسلمانان و مردم مدینه گردید به مکه رفت و از آتشافروزان
جنگ احد و
احزاب و از همان افرادی بود که در تحریک
قریش و دشمنان اسلام به جنگ با مسلمین فعالیت زیادی داشت و با پیشرفت اسلام در جزیرة العرب و
فتح مکه به
طائف رفت و از آنجا نیز به
شام گریخت ولی از فعالیتهای تخریبی خود دستبردار نبود. وی از اشراف اَوس و
پدر حنظله غسیلالملائکه (که در احد به
شهادت رسید) بود. وی در ایام
جاهلیت به
رهبانیت گراییده و به ابوعامر راهب معروف شده بود. او پس از
اسلام، برخلاف قبیلۀ خود،
کفر پیشه کرد و با پیامبر
مجادله نمود و روانۀ
مکه شد و
مشرکان را در
جنگ با
مسلمانان یاری کرد. از اینرو، پیامبر او را
فاسق خواند. پس از آنکه پیامبر مکه را
فتح کرد، وی به طائف و سپس به شام، که جزو امپراتوری
روم بود، رفت و
مسیحی شد و در سال دهم هجرت در آنجا درگذشت.
ابوعامر برای هواداران خود در مدینه پیغام فرستاد که بهزودی با لشکری از سوی
هرقل،
امپراتور روم، به مدینه خواهد آمد و پیامبر و یارانش را بیرون خواهد کرد و باید یارانش در مدینه، محلی برای فعالیتهای آیندۀ او آماده سازند و به جمعآوری
سلاح و نیرو بپردازند.
در واقع، منافقان
دسیسه کردند تا اسلام را با نام اسلام بکوبند و تحت
شعار وحدت و در پوشش مسجد – که پایگاه
اتحاد و مقدّسترین مکانها نزد مسلمانان است – مسلمانان را پراکنده سازند و به
طعن و
بدگویی دربارۀ پیامبر و مسلمانان بپردازند، اما
وحی الهی نازل گشت و اهداف واقعی آنان را آشکار ساخت و پیامبر را از اقامۀ نماز در آنجا بازداشت.
در پی آن، این بنای به ظاهر
مقدّس – که مرکز تجمع منافقان و کانون ایجاد دستهبندی و دودستگی در میان مسلمانان و زیان رساندن به آنان و ترویج و تقویت
کفر بود – ویران گردید.
اینکه پیامبر، پیش از رفتن به
تبوک، با اقدام بانیان مسجد ضرار مخالفت نکرد، شاید بدان سبب بود که وضع کار آنان روشنتر شود و از طرفی، شاید نمیخواست فضای آرام مدینه متشنج شود.
۱) قرآن مجید؛
۲) ابنسیدالناس، عیونالاثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر، چاپ محمد عید خطراوی و محیالدین متو، مدینه منوره ۱۴۱۳/۱۹۹۲؛
۳) ابنشبه نمیری، تاریخ المدینة المنورة، چاپ فهیم محمد شلتوت، افست قم ۱۴۱۰ق/۱۳۸۶ش؛
۴) ابنهشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۹۳۶؛
۵) محمدبن احمد ازهری، تهذیباللغة، قاهره؛
۶) احمدبن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰؛
۷) اسماعیلبن حماد جوهری، الصحاح تاجاللغة و صحاحالعربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (افست قم ۱۳۶۸ش)؛
۸) هاشم معروف حسنی، سیرةالمصطفی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
۹) خلیلبن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
۱۰) طبرسی، تفسیر مجمع البیان؛
۱۱) طبری، تاریخ (بیروت)؛
۱۲) طبری، تفسیر؛
۱۳) طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن؛
۱۴) محمد غزالی، فقه السیرة، قاهره؛
۱۵) مسعودی، تنبیه؛
۱۶) مالک موسوی، «قصة آیة: حذار من مساجد الضرار»، رسالة القرآن، شماره ۱۰، ربیعالثانی، جمادیالاولی و جمادیالثانیه ۱۴۱۳؛
۱۷) محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی، چاپ مارسدن جونس، قاهره ۱۹۶۶؛
۱۸) علی بن برهان الدین حلبی شافعی، سیره حلبیه؛
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «مسجد ضرار»، شماره ۷۲۲۲. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مسجد ضرار»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۱۴.