• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مسمط

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مسمط اسم عربی از ریشه «سمط» و به معنای رشته مروارید و رشته‌ای که مانند بند تسبیح در آن مهره‌ها کرده باشند و نیز به معنای زیور گردن و دوال فتراک یعنی تسمه شکاربند و ترک‌بند آمده است. و در اصطلاح اگر شاعر پنج مصراع بگویند بر یک قافیه و در مصراع ششم قافیه اصلی را که بناء شعر بر آن باشد، بیاورند.



در فرهنگ اصطلاحات ادبی، مسمط معادل Multiple-poem (شعر چند بندی) بیان شده است. این واژه در منابع درجه اول علم بدیع به دو مفهوم اطلاق شده است:

۱.۱ - شعر مسجع

شاعر بیتی را به چهار قسم کند و در آخر سه قسم، سجع نگاه دارد و در قسم چهارم قافیه بیاورد و این را شعر مسجع نیز خوانند.
ابیات ذیل از امیر معزی، نمونه‌ای از این شعر است:
‌ای ساربان منزل مکن جز در دیار یار من ••• تا یک زمان یاری کنم بر ربع و اطلال و دمن
ربع از دلم پر خون کنم اطلال را جیحون کنم ••• خاک دمن گلگون کنم، از آب چشم خویشتن

۱.۲ - پارسیان مسمط

پارسیان مسمط به نوعی دیگر نیز گویند و چنان است که پنج مصرع بگویند بر یک قافیه و در مصراع ششم قافیه اصلی را که بناء شعر بر آن باشد، بیاورند.
در این واژه نامه از مسمط معنای دوم آن مورد نظر است و آن قالب شعری است مرکب از بخش‌های کوچک که همه در وزن و عدد مصراع‌ها یکی و در قوافی مختلف باشند.


معمول‌ترین مسمط آن است که شاعر پنج مصراع بر یک وزن و قافیه بگوید و در آخر یک مصراع بیاورد که وزن آن با مصراع‌های قبل یکسان و قافیه‌اش مختلف باشد؛ که آن پنج مصراع را «رشته» و مصراع ششم را «بند» گویند.
سایر رشته‌های مسمط به همین صورت ساخته می‌شود. آنچه گفته شد مسمط شش مصراعی بود که آن را «مسدس» می‌گویند.
ممکن است تعداد مصراع‌های هر بخش کمتر یا بیشتر از شش باشد که در این صورت با توجه به شماره مصراع‌ها نامگذاری می‌شود.
مانند مسمط مثلث (سه مصراعی) مربع (چهار مصراعی) و مخمس (پنج مصراعی)؛ اما بیشتر از شش مصراعی چندان معمول نیست و کمتر از سه مصراع اصلاً مسمط نباشد.


نوع خاصی از مسمط است که همان خصوصیات مسمط را دارد با این ویژگی که شاعر پیش از هر بیت غزل از شاعری صاحب آوازه و استاد، چند مصراع از خود می‌آورد که با بیت مورد تضمین هم معنی و هم مضمون است.
به عنوان نمونه بندی از مسمطی را که شیخ بهایی (شاعر قرن دهم) سروده و در آن غزلی از خیالی بخارایی (شاعر قرن نهم) را تضمین کرده، ذکر می‌کنیم:

تا کی به تمنای تو وصال تو یگانه ••• اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید شب هجران تو یا نه؟ ••• «ای تیر غمت را دل عشاق نشانه»
•••• جمعی به تو مشغول و تو غایب زمیانه •••
مسمط فوق «مخمس» است و بیت داخل گیومه از خیالی بخارایی است.


مسمط یکی از انواع شناخته شده شعر عرب است و نوعی از قصیده‌های چند بعدی است که نمونه‌هایی از آن را در شعر جاهلی می‌بینیم و شاعران عرب در دوره‌های بعد، آن را به کار برده‌اند.
به نظر می‌رسد منوچهری مسمط را از شعر عرب اقتباس کرده باشد به ویژه اینکه وی با شعر عرب آشنایی و الفت داشته و به گفته خودش دیوان اشعار بسیاری از شعر عرب حفظ بوده است. (من بسی دیوان شعر تازیان دارم ز بر)؛ بنابراین شاید کاربرد کلمه ابداع در این مورد چندان صحیح نباشد.


مسمط در ادبیات فارسی سابقه‌ای دیرین دارد؛ ظاهراً مسمط از ابداعات منوچهری است؛ زیرا، پیش از او در اشعار فارسی اثری از آن نمی‌یابیم.
بعد از منوچهری، ل امعی گرگانی کار او را در سرودن مسمط دنبال کرد. در دیوان منوچهری دامغانی (قرن پنجم) یازده مسمط وجود دارد که همه آن‌ها مسدس است و در آن‌ها شاعر پس از توصیف طبیعت به ویژه خزان و بهار به مدح سلطان مسعود غزنوی و دیگر امرای این سلسله می‌پردازد.
در دیوان لامعی گرگانی (قرن پنجم) اثر قابل توجهی از مسمطات او به چشم نمی‌خورد. اما شمس قیس رازی در کتاب المعجم بخشی از یک مسمط او را ثبت کرده است:

مرغ آبی سرای‌ اندر چون نای سرای ••• با شکوفه به دهان باز گرفته سرنای
اثر پایش گویی که به فرمان خدای ••• بر زمین برگ چنار است چو بردارد پای
بر تن از حله قبا دارد و در زیر قبای ••• آبگون پیرهنی جیب وی از سبز حریر


از دیگر کسانی که به قالب مسمط توجه داشته‌اند، قاآنی شیرازی شاعر قرن سیزدهم است که در واقع این قالب را در شعر فارسی زنده کرده است. در دیوان قاآنی شش مسمط وجود دارد که موضوع آن‌ها نیز تغزل و مدح است.
ادیب الممالک فراهانی (قرن سیزدهم) نیز پنج مسمط دارد که یکی از آن‌ها در تهنیت میلاد پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، شهرت بسیار دارد.
در مجموع قالب مسمط از قالب‌های نسبتاً کم کاربرد در شعر فارسی است و محتوای آن معمولاً به قصیده نزدیک است.
[۱] داد، سیما، فرهنگ اصطلاحات ادبی (واژه نامه مفاهیم و اصطلاحات ادبی فارسی/اروپایی)، تهران، مروارید، ۱۳۷۵، چاپ دوم.
[۲] صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، فردوس، ۱۳۶۹، چاپ دهم، ج۱.
[۳] فراهانی، ادیب الممالک، دیوان، به تصحیح مجتبی برز‌ آبادی فراهانی، تهران، فردوس، ۱۳۸۰، چاپ دوم، جلد اول.
[۴] قاآنی شیرازی، دیوان، به تصحیح ناصر هیری، تهران، گلشایی – ارسطو، ۱۳۶۳، چاپ اول.
[۵] قندیل، اسعاد عبدالهادی، فنون شعر فارسی، فاطمه سوهان فکر (ترجمه)، تهران،‌اندیشه جوان، ۱۳۶۹.
[۶] شمس قیس، شمس الدین محمد، المعجم فی معاییر اشعار عجم، محمد بن عبدالوهاب قزوینی (تصحیح)، تهران.
[۷] لامعی گرگانی، دیوان، به سید محمود دبیر سیاقی (تصحیح)، تهران، اشرفی، ۲۵۳۵، شاهنشاهی، چاپ دوم.
[۸] همایی، جلال الدین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران، توس، ۱۳۶۱، چاپ دوم، ج۱.
[۹] وطواط، رشید الدین، حدائق السحر فی دقایق الشعر، عباس اقبال (تصحیح)، کتابخانه سنایی- طهوری، تهران، ۱۳۶۲.



۱. داد، سیما، فرهنگ اصطلاحات ادبی (واژه نامه مفاهیم و اصطلاحات ادبی فارسی/اروپایی)، تهران، مروارید، ۱۳۷۵، چاپ دوم.
۲. صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، فردوس، ۱۳۶۹، چاپ دهم، ج۱.
۳. فراهانی، ادیب الممالک، دیوان، به تصحیح مجتبی برز‌ آبادی فراهانی، تهران، فردوس، ۱۳۸۰، چاپ دوم، جلد اول.
۴. قاآنی شیرازی، دیوان، به تصحیح ناصر هیری، تهران، گلشایی – ارسطو، ۱۳۶۳، چاپ اول.
۵. قندیل، اسعاد عبدالهادی، فنون شعر فارسی، فاطمه سوهان فکر (ترجمه)، تهران،‌اندیشه جوان، ۱۳۶۹.
۶. شمس قیس، شمس الدین محمد، المعجم فی معاییر اشعار عجم، محمد بن عبدالوهاب قزوینی (تصحیح)، تهران.
۷. لامعی گرگانی، دیوان، به سید محمود دبیر سیاقی (تصحیح)، تهران، اشرفی، ۲۵۳۵، شاهنشاهی، چاپ دوم.
۸. همایی، جلال الدین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران، توس، ۱۳۶۱، چاپ دوم، ج۱.
۹. وطواط، رشید الدین، حدائق السحر فی دقایق الشعر، عباس اقبال (تصحیح)، کتابخانه سنایی- طهوری، تهران، ۱۳۶۲.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مسمط»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۷/۲۱.    






جعبه ابزار