معاد (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مَعاد:
(لَرادُّکَ إِلى مَعادٍ) مَعاد: به معنى «بازگشت»
و در آيه مورد بحث منظور بازگشت رسول اكرم (ص) از مدينه به مكّه است.
هنگامى كه پيامبر (ص) به قصد هجرت از مكّه به سوى مدينه مىآمد به سرزمين جحفه كه فاصله چندان زيادى از مكه ندارد رسيد. به ياد موطنش «مكه» افتاد، شهرى كه حرام امن خداست و خانه كعبه كه قلب و جان پيامبر با آن پيوند ناگسستنى داشت در آنجاست. آثار اين شوق كه با تأثر و اندوه آميخته بود در چهره مباركش نمايان گشت، در اين جا پيک وحى خدا جبرئيل نازل شد و پرسيد آيا به راستى به شهر و زادگاهت اشتياق دارى؟ پيامبر فرمود: آرى، جبرئيل عرض كرد: خداوند اين پيام را براى تو فرستاده:
«آن كس كه اين قرآن را بر تو فرض كرده است تو را به سرزمين اصليت باز مىگرداند...»
و مىدانيم اين وعده بزرگ سرانجام تحقق يافت و پيامبر اسلام (ص) پيروزمندانه با ارتشى نيرومند و قدرت و عظمت فراوان به مكه بازگشت و حرم امن خدا بدون جنگ و خونريزى به او تسليم شد.
به موردی از کاربرد
مَعاد در
قرآن، اشاره میشود:
(إِنَّ الَّذی فَرَضَ عَلَيْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلَى مَعادٍ قُل رَّبّی أَعْلَمُ مَن جاء بِالْهُدَى وَ مَنْ هُوَ فی ضلَالٍ مُّبينٍ) (آن كس كه قرآن را بر تو لازم كرد، تو را به جايگاهت (زادگاهت) باز مىگرداند. بگو: «پروردگار من از همه بهتر مىداند چه كسى برنامه هدايت آورده و چه كسى در گمراهى آشكار است.»)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
(لَرادُّکَ إِلى مَعادٍ) كلمه معاد اسم محل عود، يا اسم زمان عود است و مفسرين در معناى اين محل و يا زمان اختلاف كردهاند:
بعضى گفتهاند: مراد مكه است و بنا بر اين آيه شريفه وعدهاى است كه خداى تعالى به پيامبر گرامىاش مىدهد كه به زودى او را بعد از آنكه از مكه هجرت كرد دوباره به مكه برمىگرداند.
بعضى
ديگر گفتهاند: مراد از آن مرگ است و بعضى
گفتهاند: قيامت است.
بعضى
ديگر گفتهاند: محشر است. بعضى
ديگر آن را مقام محمود دانستهاند، كه همان موقف شفاعت كبرى است.
بعضى
ديگر گفتهاند: مراد از آن بهشت است و بعضى
ديگر گفتهاند: بيت المقدس است، كه بنا بر اين قول آيه شريفه وعدهاى است در خصوص معراج، البته معراج دوم، كه مىفرمايد: بعد از آنكه ما تو را در معراج اول به بيت المقدس برديم، به زودى تو را به آنجا بر مىگردانيم.
بعضى
ديگر گفتهاند: مراد از آن هر امر محبوبى است كه دلخواه آن جناب باشد كه اين معناى آخرى با همه اقوال قبلى و يا بيشتر آنها منطبق مىشود.
معناى آيه اين مىشود: آن كسى كه قرآن را بر تو واجب كرد تا بر مردم بخوانى و ابلاغ كنى و دستوراتش را به كار بندى؛ به زودى تو را به آن محلى بر مىگرداند كه اين برگشتنت عود باشد و آنجا معادت شود هم چنان كه تورات را بر موسى نازل كرد و با نزول آن قدر و منزلت خودش و قومش را بالا برد.
معلوم است كه رسول خدا (ص) قبلا در مكه بود، مكهاى كه در آن همه گونه شدائد و فتنهها را ديد، آن گاه مهاجرت كرد و سپس به آنجا برگشت، در حالى كه فتح و فيروزى داشت و در حالى كه پايههاى دينش محكم و اركان ملتش مستحكم شده بود، بتهاى مكه را بشكست و بنيان شرک را ويران ساخت و مؤمنين وارث آن سرزمين شدند، در حالى كه از آنجا با ذلت و خوارى بيرون گشته بودند و اگر كلمه معاد را نكره آورد، براى اين است كه به عظمت اين عود اشاره كند و بفهماند كه اين برگشتن قابل قياس به بودن قبلىاش در مكه نيست و تاريخ هم اين معنا را تصديق مىكند.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مَعاد»، ج۳، ص۲۶۱-۲۶۲.