معنای احتباء
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
احتباء نوعی نشستن است بدینگونه که فرد زانوهایش را به سمت شکم جمع کند و پیراهن یا پارچهای پشت، شکم و پاهایش را در برگیرد. در
فقه اسلام، اصل احتباء جایز و مباح است؛ اما در موارد خاص، حرام یا
مکروه شمرده میشود.
واژه «احتباء» از ریشه «ح ـ ب ـ و» و این ریشه به معنای نزدیک شدن و حرکت به حالت چهار دستوپا است.
احتباء به معنای جمعکردن پشت و ساقهای پا به وسیله لباس است.
در اصطلاح فقهی احتباء نوعی نشستن است بدینگونه که فرد زانوهایش را به سمت شکم جمع کند و پیراهن یا پارچهای پشت، شکم و پاهایش را در برگیرد. این کار در وضعی خاص حرام یا
مکروه شمرده میشود.
واژههای «اِقعاء»، «قُرْفُصاء» و «احتیاک» از واژههای مرتبط با همین موضوعند. واژهشناسان و فقیهان معانی گوناگون برای
اقعاء بیان کردهاند؛ از جمله نوعی احتباء که دستها به جای این که روی ساقهای پا قرار گیرند، بر زمین تکیه میکنند.
معنای دیگرش این است که شخص به گونهای بنشیند که باسنهایش بر روی زمین قرار گیرد و به پشت تکیه زند.
برخی نیز اقعاء را قرار دادن انگشتان پا بر زمین و نشیمنگاه بر پشت پاشنه پا میدانند.
قرفصاء نیز نوعی از احتباء است که به جای استفاده از پارچه، دستها روی ساقها قفل و تکیهگاه میشوند.
پیشینه احتباء به پیش از
اسلام باز میگردد. اعراب پیش از اسلام معمولاً به این صورت مینشستهاند. در حدیثهایی از پیامبر گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) احتباء تکیهگاه عرب خوانده شده است.
از آنجا که بسیاری از اعراب در بیابانها یا خیمهها میزیستند و دیوار و تکیهگاه نداشتند، برای رفع خستگی از این شیوه به عنوان تکیهگاه استفاده میکردند.
در فقه
اسلام، اصل احتباء جایز و
مباح است؛ اما در موارد خاص دارای احکامی است،
به نظر فقیهان امامی، احتباء شخص
محرم و نیز کسی که در
مسجدالحرام حضور دارد، مکروه است.
مستند فقهی این حکم، حدیثهایی مانند روایتهای حماد بن عثمان و عبدالله بن سنان از
امام صادق(علیهالسّلام) است که محرم و حاضر در مسجدالحرام را از این کار نهی کردهاند.
حِکمت این حکم، پاس داشتن حرمت و عظمت
کعبه،
پرهیز از احتمال آشکار شدن عورت
و خوابآلودگی و باطل شدن
وضو یاد شده است. از سوی دیگر، در روایت زراره از
امام باقر (علیهالسّلام) به احتباء ایشان کنار
کعبه تصریح شده است.
برخی از فقیهان به روشهایی میان این دو دسته حدیث سازگاری پدید آوردهاند؛ از جمله،
ا. حمل روایت زراره بر بیان جواز احتباء و حرام نبودن آن.
ب. مقید بودن حکم کراهت به حالتی که فرد در معرض کشف عورت باشد.
ج. حمل حدیثهای دلالتگر بر کراهت، بر محدوده مسجدالحرام در زمان پیامبر گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و حمل روایت جواز بر محدوده توسعه یافته آن پس از عصر پیامبر.
به نظر فقیهان امامی، احتباء در غیر حالت احرام و نیز بیرون از مسجدالحرام کراهت ندارد و تنها در صورت پوشیده نبودن عورت، حرام به شمار میرود.
مستند فقهی این حکم، حدیثهایی از جمله روایت سماعه از
امام صادق (علیهالسّلام) و نیز روایتهای گوناگون
در سیره پیامبر گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و امامان، و همچنین سخن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است که احتباء به طور مطلق یا در
[۳۸] را دیوار و تکیهگاه عرب خوانده است،
بدون این که از آن نهی کرده باشد.
فقیهان
اهل سنت احتبا در حال
احرام یا در مسجدالحرام را مکروه به شمار نیاوردهاند.
در پارهای از منابع اهل سنت، از احتباء بهگونه
مطلق نهی شده است.
عموم فقیهان اهل سنت آن را تنها در صورت پوشیده نبودن عورت حرام شمرده و در دیگر حالتها جایز دانستهاند.
مستند آنها، حدیثهای نبوی است که تنی چند از صحابه مانند جابر بن عبدالله انصاری و ابوسعید خدری گزارش کردهاند.
تنها مورد کراهت احتباء در فقه اهل سنت، احتبای شخص حاضر در نماز جمعه هنگام خطبهخوانی امام جمعه است. بر پایه مذاهب مالکی،
حنبلی
و حنفی
و نیز ظاهر سخن شافعی
احتباء در این حال نیز جایز است؛ اما شاگردان شافعی و فقیهان پیرو او آن را مکروه دانستهاند.
مستند آنان، روایت نبوی است که نمازگزاران جمعه را از احتباء هنگام خطبه نماز جمعه بازداشته است.
فقیهان دیگر مذاهب اهل سنت، برای جواز احتباء در
نماز جمعه، به ادلهای مانند احتبای پیامبر گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در نمازهای مستحب و
قیاس آن با احتباء در هنگام خطبه،
استناد نموده یا با مناقشه در سند روایت
و توجیه متن آن
به حلّ
تعارض آن با دیگر روایتها
پرداختهاند. علت کراهت این احتباء از دید مکروهشمارندگان این است که زمینه خواب و بطلان وضو را فراهم ساخته،
نیز مانع دقت در شنیدن خطبه نماز جمعه میشود.
در فقه اسلامی از احتباء در نماز سخن نرفته است. اما از
اقعاء در نماز سخن گفتهاند. نظر مشهور فقیهان شیعه با استناد به روایتها،
کراهت اقعاء در نماز است.
معنای اقعاء از دید آنان، قرار دادن انگشتان پا بر زمین و نشیمنگاه بر پشت پاشنه پاست.
فقیهان
اهل سنت در معنای اقعاء اختلاف نظر دارند و همگی آن را در
تشهد و پس از سجده نماز مکروه میشمرند.
(۱) طوسی، محمدبن حسن، الاستبصار، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
(۲) شافعی، محمدبن ادریس، الام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق.
(۳) رامهرمزی،ابنخلاء، امثال الحدیث، به کوشش احمد عبدالفتاح، بیروت، مؤسسة الکتب الثقافیه، ۱۴۰۹ق.
(۴) مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
(۵) قرطبی، ابن رشد، بدایة المجتهد، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۶) حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام الشرعیه، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق.
(۷) سمرقندی، علاءالدین، تحفة الفقهاء، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۸) حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، قم، آل البیت،، ۱۴۱۴ق.
(۹) طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
(۱۰) حلی، یحیی بن سعید، الجامع للشرایع، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ق.
(۱۱) بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش.
(۱۲) شروانی و عبادی، حواشی الشروانی و العبادی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۳)طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، به کوشش سید علی خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ق.
(۱۴) شهید اول، الدروس الشرعیه، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
(۱۵) نووی دمشقی، روضة الطالبین، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه.
(۱۶) حلی، ابن ادریس، السرائر، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
(۱۷)سنن الترمذی، الترمذی (۲۷۹ق.)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق.
(۱۸) مازندارانی، محمد صالح، شرح اصول کافی، به کوشش سید علی عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۱ق.
(۱۹) جوهری، ابونصر، الصحاح، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
(۲۰) بخاری، صحیح البخاری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
(۲۱) مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دار الفکر.
(۲۲) شیخ صدوق، علل الشرایع، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
(۲۳)عینی، بدرالدین، عمدة القاري شرح صحيح البخاري، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۲۴) فراهیدی، خلیل ابن احمد، العین، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
(۲۵) هروی، ابن سلام، غریب الحدیث، به کوشش محمد عبدالمعید خان، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۳۹۶ق.
(۲۶) حربی، ابراهیم بن اسحاق، غریب الحدیث، به کوشش سلیمان بن ابراهیم، جده، دار المدینه، ۱۴۰۵ق.
(۲۷) عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، بیروت، دار المعرفه.
(۲۸) الکافی، الکلینی (۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
(۲۹) بهوتی، منصور، كشاف القناع عن متن الإقناع، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۳۰) متقی هندی، کنز العمال، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق.
(۳۱)طوسی، محمدبن حسن، المبسوط فی فقه الامامیه، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
(۳۲) سرخسی، محمدبن احمد، المبسوط، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۳۳) رضی، سیدشریف، المجازات النبویه، به کوشش طه محمد، قم، مکتبة بصیرتی.
(۳۴) طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، به کوشش الحسینی، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۸ق.
(۳۵) نووی، امام محیالدین، المجموع شرح المهذب، دار الفکر.
(۳۶) اشتهادی، علیپناه، مدارک العروه، تهران، دار الاسوه، ۱۴۱۷ق.
(۳۷) مالک بن انس، المدونة الکبری، مصر، مطبعة السعاده.
(۳۸) مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، به کوشش رسولی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
(۳۹) حلی، جعفربن محمد، المعتبر، مؤسسة سید الشهداء، ۱۳۶۳ش.
(۴۰) ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق.
(۴۱)مغنی المحتاج، محمد الشربینی (۹۷۷ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
(۴۲) عبدالله بن قدامه، المغنی، بیروت، دار الکتب العلمیه.
(۴۳) شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
(۴۴) ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، به کوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۷۶ق.
(۴۵) الرعيني، الحطاب، مواهب الجليل في شرح مختصر خليل، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
(۴۶) ابن اثیر، النهایه، به کوشش محمود محمد و طاهر احمد، قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۷ش.
(۴۷) شوکانی، نیل الاوطار، بیروت، دار الجیل، ۱۹۷۳م.
(۴۸) حر عاملی، ابوجعفر، وسائل الشیعه، قم، آل البیت(ع)، ۱۴۱۲ق.
دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۱، برگرفته از مقاله «احتباء»، تاریخ بازیابی۹۹/۰۲/۲۶.