• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

معنای احتباء

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



احتباء نوعی نشستن است بدین‌گونه که فرد زانوهایش را به سمت شکم جمع کند و پیراهن یا پارچه‌ای پشت، شکم و پاهایش را در برگیرد. در فقه اسلام، اصل احتباء جایز و مباح است؛ اما در موارد خاص، حرام یا مکروه شمرده می‌شود.



واژه «احتباء» از ریشه «ح ـ ب ـ و» و این ریشه به معنای نزدیک شدن و حرکت به حالت چهار دست‌وپا است. احتباء به معنای جمع‌کردن پشت و ساق‌های پا به وسیله لباس است.
در اصطلاح فقهی احتباء نوعی نشستن است بدین‌گونه که فرد زانوهایش را به سمت شکم جمع کند و پیراهن یا پارچه‌ای پشت، شکم و پاهایش را در برگیرد. این کار در وضعی خاص حرام یا مکروه شمرده می‌شود.
واژه‌های «اِقعاء»، «قُرْفُصاء» و «احتیاک» از واژه‌های مرتبط با همین موضوعند. واژه‌شناسان و فقیهان معانی گوناگون برای اقعاء بیان کرده‌اند؛ از جمله نوعی احتباء که دست‌ها به جای این که روی ساق‌های پا قرار گیرند، بر زمین تکیه می‌کنند. معنای دیگرش این است که شخص به گونه‌ای بنشیند که باسن‌هایش بر روی زمین قرار گیرد و به پشت تکیه زند. برخی نیز اقعاء را قرار دادن انگشتان پا بر زمین و نشیمنگاه بر پشت پاشنه پا می‌دانند.
[۱۳] المجموع، ج۳، ص۴۳۶.
قرفصاء نیز نوعی از احتباء است که به جای استفاده از پارچه، دست‌ها روی ساق‌ها قفل و تکیه‌گاه می‌شوند.
[۱۵] ابن سلام، غریب الحدیث، ج۱، ص۲۱۰-۲۱۱.
[۱۶] ابن سلام، غریب الحدیث،ج۲، ص۱۰۹.
[۱۷] ابن سلام، غریب الحدیث،ج۳، ص۵۷.



پیشینه احتباء به پیش از اسلام باز می‌گردد. اعراب پیش از اسلام معمولاً به این صورت می‌نشسته‌اند. در حدیث‌هایی از پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) احتباء تکیه‌گاه عرب خوانده شده است.
[۲۱] امثال الحدیث، ص۱۵۱-۱۵۲.
[۲۲] کنز العمال، ج۱۵، ص۳۰۷.
از آن‌جا که بسیاری از اعراب در بیابان‌ها یا خیمه‌ها می‌زیستند و دیوار و تکیه‌گاه نداشتند، برای رفع خستگی از این شیوه به عنوان تکیه‌گاه استفاده می‌کردند.
[۲۴] رعيني، حطاب، مواهب الجلیل، ج۲، ص۵۴۶.



در فقه اسلام، اصل احتباء جایز و مباح است؛ اما در موارد خاص دارای احکامی است،

۳.۱ - احتباء شخص مُحْرم و حاضر در مسجدالحرام

به نظر فقیهان امامی، احتباء شخص محرم و نیز کسی که در مسجدالحرام حضور دارد، مکروه است.
[۲۶] حلی، یحیی بن سعید، الجامع للشرایع، ص۲۳۰.
مستند فقهی این حکم، حدیث‌هایی مانند روایت‌های حماد بن عثمان و عبدالله بن سنان از امام صادق(علیه‌السّلام) است که محرم و حاضر در مسجدالحرام را از این کار نهی کرده‌اند. حِکمت این حکم، پاس داشتن حرمت و عظمت کعبه، پرهیز از احتمال آشکار شدن عورت
[۳۵] اشتهادی، علی‌پناه، مدارک العروه، ج۱۲، ص۴۲۴.
و خواب‌آلودگی و باطل شدن وضو یاد شده است. از سوی دیگر، در روایت زراره از امام باقر (علیه‌السّلام) به احتباء ایشان کنار کعبه تصریح شده است. برخی از فقیهان به روش‌هایی میان این دو دسته حدیث سازگاری پدید آورده‌اند؛ از جمله،
ا. حمل روایت زراره بر بیان جواز احتباء و حرام نبودن آن. ب. مقید بودن حکم کراهت به حالتی که فرد در معرض کشف عورت باشد.
[۴۰] اشتهاردی، علی‌پناه، مدارک العروه، ج۱۲، ص۴۲۴.
ج. حمل حدیث‌های دلالت‌گر بر کراهت، بر محدوده مسجدالحرام در زمان پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و حمل روایت جواز بر محدوده توسعه یافته آن پس از عصر پیامبر.

۳.۲ - احتباء شخص غیرمحرم و خارج از مسجدالحرام



۳.۲.۱ - دیدگاه امامیه

به نظر فقیهان امامی، احتباء در غیر حالت احرام و نیز بیرون از مسجدالحرام کراهت ندارد و تنها در صورت پوشیده نبودن عورت، حرام به شمار می‌رود. مستند فقهی این حکم، حدیث‌هایی از جمله روایت سماعه از امام صادق (علیه‌السّلام) و نیز روایت‌های گوناگون
[۴۵] نک، مناقب، ج۳، ص۲۱۱.

در سیره پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امامان، و همچنین سخن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است که احتباء به طور مطلق یا در [۳۸]     را دیوار و تکیه‌گاه عرب خوانده است، بدون این که از آن نهی کرده باشد.

۳.۲.۲ - دیدگاه اهل سنت

فقیهان اهل سنت احتبا در حال احرام یا در مسجدالحرام را مکروه به شمار نیاورده‌اند.
[۵۰] نک، مالک بن انس، المدونة الکبری، ج۱، ص۴۶۱.
[۵۱] حواشی الشروانی، ج۴، ص۱۶۲.
در پاره‌ای از منابع اهل سنت، از احتباء به‌گونه مطلق نهی شده است.
[۵۲] نیل الاوطار، ج۳، ص۳۰۹.
عموم فقیهان اهل سنت آن را تنها در صورت پوشیده نبودن عورت حرام شمرده و در دیگر حالت‌ها جایز دانسته‌اند.
[۵۳] فتح الباری، ج۱۱، ص۶۷.
[۵۴] عمدة القاری، ج۴، ص۷۵.
[۵۵] کشاف القناع، ج۱، ص۳۲۹.
مستند آن‌ها، حدیث‌های نبوی است که تنی چند از صحابه مانند جابر بن عبدالله انصاری و ابوسعید خدری گزارش کرده‌اند.
[۵۶] صحیح البخاری، ج۲، ص۲۴۹.
[۵۷] صحیح البخاری، ج۷، ص۴۱-۴۲.
[۵۸] صحیح مسلم، ج۶، ص۱۵۴.

تنها مورد کراهت احتباء در فقه اهل سنت، احتبای شخص حاضر در نماز جمعه هنگام خطبه‌خوانی امام جمعه است. بر پایه مذاهب مالکی،
[۵۹] مالک بن انس، المدونة الکبری، ج۱، ص۱۴۹.
[۶۰] مواهب الجلیل، ج۲، ص۵۴۵-۵۴۶.
حنبلی
[۶۱] المغنی، ج۲، ص۱۷۱.
[۶۲] کشاف القناع، ج۱، ص۳۲۹.
و حنفی و نیز ظاهر سخن شافعی
[۶۴] شافعی، الام، ج۱، ص۲۳۵.
[۶۵] المجموع، ج۴، ص۵۹۲.
احتباء در این حال نیز جایز است؛ اما شاگردان شافعی و فقیهان پیرو او آن را مکروه دانسته‌اند.
[۶۶] روضة الطالبین، ج۱، ص۵۳۸.
[۶۷] مغنی المحتاج، ج۱، ص۲۹۰.
[۶۸] حواشی الشروانی، ج۲، ص۴۶۲.
مستند آنان، روایت نبوی است که نمازگزاران جمعه را از احتباء هنگام خطبه نماز جمعه بازداشته است.
[۶۹] صحیح البخاری، ج۱، ص۹۶-۹۷.
[۷۰] سنن الترمذی، ج۲، ص۱۳.
فقیهان دیگر مذاهب اهل سنت، برای جواز احتباء در نماز جمعه، به ادله‌ای مانند احتبای پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در نمازهای مستحب و قیاس آن با احتباء در هنگام خطبه، استناد نموده یا با مناقشه در سند روایت
[۷۲] نیل الاوطار، ج۳، ص۳۰۸-۳۰۹.
و توجیه متن آن
[۷۳] نک، نیل الاوطار، ج۳، ص۳۰۹.
به حلّ تعارض آن با دیگر روایت‌ها
[۷۵] نیل الاوطار، ج۳، ص۳۰۸.
پرداخته‌اند. علت کراهت این احتباء از دید مکروه‌شمارندگان این است که زمینه خواب و بطلان وضو را فراهم ساخته،
[۷۶] نیل الاوطار، ج۳، ص۳۰۹.
نیز مانع دقت در شنیدن خطبه نماز جمعه می‌شود.
[۷۷] مواهب الجلیل، ج۲، ص۵۴۶.


۳.۳ - احتباء در نماز

در فقه اسلامی از احتباء در نماز سخن نرفته است. اما از اقعاء در نماز سخن گفته‌اند. نظر مشهور فقیهان شیعه با استناد به روایت‌ها، کراهت اقعاء در نماز است. معنای اقعاء از دید آنان، قرار دادن انگشتان پا بر زمین و نشیمنگاه بر پشت پاشنه پاست. فقیهان اهل سنت در معنای اقعاء اختلاف نظر دارند و همگی آن را در تشهد و پس از سجده نماز مکروه می‌شمرند.
[۸۸] عبدالله بن قدامه، المغنی، ج۱، ص۵۶۴.
[۸۹] المجموع، ج۳، ص۴۳۶، ۴۳۹.



(۱) طوسی، محمدبن حسن، الاستبصار، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
(۲) شافعی، محمدبن ادریس، الام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق.
(۳) رامهرمزی،ابن‌خلاء، امثال الحدیث، به کوشش احمد عبدالفتاح، بیروت، مؤسسة الکتب الثقافیه، ۱۴۰۹ق.
(۴) مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
(۵) قرطبی، ابن رشد، بدایة المجتهد، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۶) حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام الشرعیه، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق.
(۷) سمرقندی، علاء‌الدین، تحفة الفقهاء، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۸) حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، قم، آل‌ البیت،، ۱۴۱۴ق.
(۹) طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
(۱۰) حلی، یحیی بن سعید، الجامع للشرایع، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ق.
(۱۱) بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش.
(۱۲) شروانی و عبادی، حواشی الشروانی و العبادی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۳)طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، به کوشش سید علی خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ق.
(۱۴) شهید اول، الدروس الشرعیه، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
(۱۵) نووی دمشقی، روضة الطالبین، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه.
(۱۶) حلی، ابن ادریس، السرائر، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
(۱۷)سنن الترمذی، الترمذی (۲۷۹ق.)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق.
(۱۸) مازندارانی، محمد صالح، شرح اصول کافی، به کوشش سید علی عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۱ق.
(۱۹) جوهری، ابونصر، الصحاح، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
(۲۰) بخاری، صحیح البخاری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
(۲۱) مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دار الفکر.
(۲۲) شیخ صدوق، علل الشرایع، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
(۲۳)عینی، بدرالدین، عمدة القاري شرح صحيح البخاري، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۲۴) فراهیدی، خلیل ابن احمد، العین، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
(۲۵) هروی، ابن سلام، غریب الحدیث، به کوشش محمد عبدالمعید خان، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۳۹۶ق.
(۲۶) حربی، ابراهیم بن اسحاق، غریب الحدیث، به کوشش سلیمان بن ابراهیم، جده، دار المدینه، ۱۴۰۵ق.
(۲۷) عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، بیروت، دار المعرفه.
(۲۸) الکافی، الکلینی (۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
(۲۹) بهوتی، منصور، كشاف القناع عن متن الإقناع، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۳۰) متقی هندی، کنز العمال، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق.
(۳۱)طوسی، محمدبن حسن، المبسوط فی فقه الامامیه، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
(۳۲) سرخسی، محمدبن احمد، المبسوط، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۳۳) رضی، سیدشریف، المجازات النبویه، به کوشش طه محمد، قم، مکتبة بصیرتی.
(۳۴) طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، به کوشش الحسینی، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۸ق.
(۳۵) نووی، امام محی‌الدین، المجموع شرح المهذب، دار الفکر.
(۳۶) اشتهادی، علی‌پناه، مدارک العروه، تهران، دار الاسوه، ۱۴۱۷ق.
(۳۷) مالک بن انس، المدونة الکبری، مصر، مطبعة السعاده.
(۳۸) مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، به کوشش رسولی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
(۳۹) حلی، جعفربن محمد، المعتبر، مؤسسة سید الشهداء، ۱۳۶۳ش.
(۴۰) ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق.
(۴۱)مغنی المحتاج، محمد الشربینی (۹۷۷ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
(۴۲) عبدالله بن قدامه، المغنی، بیروت، دار الکتب العلمیه.
(۴۳) شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
(۴۴) ابن شهر آشوب، مناقب آل‌ ابی‌طالب، به کوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۷۶ق.
(۴۵) الرعيني، الحطاب، مواهب الجليل في شرح مختصر خليل، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
(۴۶) ابن اثیر، النهایه، به کوشش محمود محمد و طاهر احمد، قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۷ش.
(۴۷) شوکانی، نیل الاوطار، بیروت، دار الجیل، ۱۹۷۳م.
(۴۸) حر عاملی، ابوجعفر، وسائل الشیعه، قم، آل‌ البیت(ع)، ۱۴۱۲ق.


۱. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۳، ص۳۰۸.    
۲. جوهری، ابونصر، الصحاح، ج۶، ص۲۳۰۷.    
۳. ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۱۳۲، «حبو».    
۴. جوهری، ابونصر، الصحاح، ج۲، ص۱۳۲.    
۵. ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۱۳۲.    
۶. ابن‌اثیر، النهاية في غريب الحديث والأثر، ج۱، ص۳۳۵، «حبو».    
۷. هروی بغدادی، ابن سلاّم، غریب الحدیث، ج۲، ص۱۰۸-۱۰۹.    
۸. غريب الحديث لابراهيم الحربي، ج۱، ص۶۰.    
۹. سمرقندی، علاء الدین محمد، تحفةالفقهاء، ج۱، ص۱۴۲.    
۱۰. جوهری، أبونصر، الصحاح‌ تاج اللغة و صحاح العربية، ج۶، ص۲۴۶۵.    
۱۱. سرخسی، محمدبن‌احمد، المبسوط، ج۱، ص۲۶.    
۱۲. ابن رشد، بداية المجتهد و نهايه المقتصد، ج۱، ص۱۱۴.    
۱۳. المجموع، ج۳، ص۴۳۶.
۱۴. علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۳، ص۲۰۲.    
۱۵. ابن سلام، غریب الحدیث، ج۱، ص۲۱۰-۲۱۱.
۱۶. ابن سلام، غریب الحدیث،ج۲، ص۱۰۹.
۱۷. ابن سلام، غریب الحدیث،ج۳، ص۵۷.
۱۸. جوهری، أبو نصر، الصحاح‌ تاج اللغة و صحاح العربية، ج۳، ص۱۰۵۱.    
۱۹. ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۱۱۸.    
۲۰. کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۶۲.    
۲۱. امثال الحدیث، ص۱۵۱-۱۵۲.
۲۲. کنز العمال، ج۱۵، ص۳۰۷.
۲۳. سید رضی، المجازات النبویه، ص۲۰۰.    
۲۴. رعيني، حطاب، مواهب الجلیل، ج۲، ص۵۴۶.
۲۵. مازندرانی، ملاصالح، شرح اصول الکافی، ج۱۱، ص۱۴۲.    
۲۶. حلی، یحیی بن سعید، الجامع للشرایع، ص۲۳۰.
۲۷. شهید اول، الدروس الشرعية في فقه الإمامية، ج۱، ص۳۸۸.    
۲۸. شهید اول، الدروس الشرعية في فقه الإمامية، ج۱، ص۴۷۴.    
۲۹. بحرانی شیخ یوسف، الحدائق، ج۱۵، ص۵۶۵.    
۳۰. کلینی، الكافي، ج۴، ص۳۶۶، ۵۴۶.    
۳۱. کلینی، الكافي، ج۴، ص۵۴۶.    
۳۲. طوسی، تهذيب الأحكام، ج۵، ص۴۵۳.    
۳۳. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۱۹۸.    
۳۴. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۲، ص۴۴۶.    
۳۵. اشتهادی، علی‌پناه، مدارک العروه، ج۱۲، ص۴۲۴.
۳۶. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۴۵۱، «حبو».    
۳۷. شوکانی، نیل الاوطار، ج۳، ص۲۹۹.    
۳۸. کلینی، الكافي، ج۴، ص۲۳۹-۲۴۰.    
۳۹. مجلسی،محمد باقر، مرآة العقول، ج۱۷، ص۱۰۰.    
۴۰. اشتهاردی، علی‌پناه، مدارک العروه، ج۱۲، ص۴۲۴.
۴۱. مجلسی،محمدباقر، مرآة العقول، ج۱۷، ص۱۰۰-۱۰۱.    
۴۲. شیخ طوسی، المبسوط في فقه الإمامية، ج۲، ص۱۵۸.    
۴۳. حر عاملی، شیخ ابو جعفر، وسائل الشيعة ط-آل البیت، ج۱۲، ص۱۱۱.    
۴۴. شیخ کلینی، الكافي- ط الاسلامية، ج۲، ص۶۶۳.    
۴۵. نک، مناقب، ج۳، ص۲۱۱.
۴۶. حر عاملی، شیخ ابوجعفر، وسائل الشيعة ط-آل البیت، ج۱۲ ص۱۱۱.    
۴۷. علامه مجلسی، بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، ج۴۶، ص۳۵۳.    
۴۸. علامه مجلسی، بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، ج۹۶، ص۵۳.    
۴۹. شیخ کلینی، الكافي- ط الاسلامية، ج۲، ص۶۶۲، ح۲، ۳.    
۵۰. نک، مالک بن انس، المدونة الکبری، ج۱، ص۴۶۱.
۵۱. حواشی الشروانی، ج۴، ص۱۶۲.
۵۲. نیل الاوطار، ج۳، ص۳۰۹.
۵۳. فتح الباری، ج۱۱، ص۶۷.
۵۴. عمدة القاری، ج۴، ص۷۵.
۵۵. کشاف القناع، ج۱، ص۳۲۹.
۵۶. صحیح البخاری، ج۲، ص۲۴۹.
۵۷. صحیح البخاری، ج۷، ص۴۱-۴۲.
۵۸. صحیح مسلم، ج۶، ص۱۵۴.
۵۹. مالک بن انس، المدونة الکبری، ج۱، ص۱۴۹.
۶۰. مواهب الجلیل، ج۲، ص۵۴۵-۵۴۶.
۶۱. المغنی، ج۲، ص۱۷۱.
۶۲. کشاف القناع، ج۱، ص۳۲۹.
۶۳. سرخسی، المبسوط، ج۲، ص۳۶.    
۶۴. شافعی، الام، ج۱، ص۲۳۵.
۶۵. المجموع، ج۴، ص۵۹۲.
۶۶. روضة الطالبین، ج۱، ص۵۳۸.
۶۷. مغنی المحتاج، ج۱، ص۲۹۰.
۶۸. حواشی الشروانی، ج۲، ص۴۶۲.
۶۹. صحیح البخاری، ج۱، ص۹۶-۹۷.
۷۰. سنن الترمذی، ج۲، ص۱۳.
۷۱. سرخسی، المبسوط، ج۲، ص۳۶.    
۷۲. نیل الاوطار، ج۳، ص۳۰۸-۳۰۹.
۷۳. نک، نیل الاوطار، ج۳، ص۳۰۹.
۷۴. سرخسی، المبسوط، ج۲، ص۳۶.    
۷۵. نیل الاوطار، ج۳، ص۳۰۸.
۷۶. نیل الاوطار، ج۳، ص۳۰۹.
۷۷. مواهب الجلیل، ج۲، ص۵۴۶.
۷۸. کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۳۶.    
۷۹. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۱۴.    
۸۰. شیخ طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۳۲۷-۳۲۸.    
۸۱. شیخ طوسی، الخلاف، ج۱، ص۳۶۰.    
۸۲. حلی، ابن ادریس، السرائر، ج۱، ص۲۲۷.    
۸۳. علامه حلی، تحریر الاحکام، ج۱، ص۲۵۵.    
۸۴. محقق، المعتبر، ج۲، ص۲۱۸.    
۸۵. علامه حلی، تحریر الاحکام، ج۱، ص۲۵۵-۲۵۶.    
۸۶. علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۳، ص۲۰۲.    
۸۷. سرخسی، المبسوط، ج۱، ص۲۶.    
۸۸. عبدالله بن قدامه، المغنی، ج۱، ص۵۶۴.
۸۹. المجموع، ج۳، ص۴۳۶، ۴۳۹.



دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۱، برگرفته از مقاله «احتباء»، تاریخ بازیابی۹۹/۰۲/۲۶.    


رده‌های این صفحه : مکروهات حج




جعبه ابزار