مغیرة بن سعید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مغیرة
بن سعید، مؤسس فرقۀ غالی مغیریه و از
غلات فعال عصر اموی در
کوفه و از موالی خالد
بن عبد الله قسری و حاکم عراق بین سالهای ۱۰۵ تا۱۲۰ هجری بود.
در منابع، دربارۀ نام و هویت قومی مغیرة
بن سعید، اختلاف وجود دارد. در همۀ منابع، نام او مغیرة
بن سعید آمده است، اما ابوالفرج اصفهانی،
احمد بن محمد اندلسی
و نشوان حمیری
نام وی را مغیرة
بن سعد ضبط کردهاند. اغلب منابع مغیره را «عجلی» و از بنو عجل معرفی کردهاند، اما جاحظ،
ابن قتیبه
و ابن حزم
او را از موالی بجیله دانستهاند.
انتساب او به بنو عجل شاید به سبب اشتباه شدن نام او با غالی معاصرش، ابو منصور عجلی، باشد.
او را هم یکی از
موالی (غیر عرب) و هم متعلق به قبیلهای از اعراب دانستهاند. در واقع، وی باید از موالی باشد، اما چون خالد
بن عبدالله متعلق به بجیله است، او نیز مولای بجیله خوانده میشود. شاهد دیگر بر مولی بودن او، تسلط نداشتنش بر
زبان عربی و الحن بودن او است.
وی در شعری، مردی نابینا وصف شده است
مغیرة
بن سعید در آغاز با امامیه همراه بود، اما پس از
امام محمد باقرعلیهالسلام، مدعی امامت
محمد بن عبدالله نفس زکیه شد. اصحاب مغیره مدعی شدند که وی تا زمان خروج
مهدی یعنی نفس زکیه،
امام و
وصی امام
محمد باقرعلیهالسلام است
بدین ترتیب مغیره، با جدا شدن از پیروان امام
محمد باقر علیهالسلام، به حامیان شاخۀ
حسنی خاندان پیامبر پیوست.
او و پیروانش شاید نخستین کسانی بودند که از اعقاب
حسن بن علی علیهالسلام ، از جمله نفس زکیه، حمایت کردند.
بنابر گزارش نوبختی و اشعری قمی، اصحاب امام
محمد باقرعلیهالسلام از مغیره، به سبب انکار امامت امام باقر،
تبری جستند و او را «
رفض » نمودند.
اما قاضی نعمان جدایی مغیره را از امامیه در زمان حیات امام
محمد باقر و سبب رفض وی را قول به الوهیت امام باقردانسته است. در
منابع شیعی آمده است که به همین سبب مغیره آنان را
رافضه خوانده است.
برخی با جدا ساختن باقریه (قائلان به
امامت و
مهدویت امام
محمد باقرعلیهالسلام) از
محمدیه (قائلان به امامت و مهدویت نفس زکیه)، میگویند که مغیرة
بن سعید فقط به امامت
علی و حسن و
حسین علیهمالسلام و در نهایت به امامت و مهدویت نفس زکیه قائل بوده است.
مغیرة
بن سعید سپس مدعی شد که
نبی است و
جبرئیل از جانب خدا بر او
وحی میآورد.
مغیره و یارانش که در برخی منابع شش یا هفت نفر و در منابعی دیگر بیست تن ذکر شدهاند در سال ۱۱۹ هجری خروج کردند و خالد قسری، حاکم کوفه، آنان را به قتل رساند.
اشعری قمی بدون اشاره به خروج وی، سبب کشته شدن او به دست خالد را اصرار وی بر عقائد غالیانه و استنکافش از توبه دانستهاند.
دربارۀ ارتباط مغیره با بیان
بن سمعان که همزمان یا کمی پیش از مغیره در کوفه قیام کرده بود اطلاع روشنی وجود ندارد.
پس از آنکه نفس زکیه در مدینه کشته شد، شقاقی در میان پیروان مغیرة
بن سعید پدید آمد.
گروهی بر قول او در
مهدی دانستن
نفس زکیه پایدار ماندند و بر آن شدند که نفس زکیه کشته نشده، بلکه
غائب شده است و در کوه حاجر در ناحیۀ نجد تا زمان خروجش اقامت دارد و آن کسی که در
مدینه به
قتل رسیده،
شیطانی به صورت نفس زکیه بوده است. به عقیدۀ آنان هنگامی که نفس زکیه
ظهور کند،
جبرئیل و
میکائیل با او
بیعت میکنند و هفت مرد برای او زنده میشوند، لشکرها را شکست میدهند و صاحب زمین میشوند. این گروه به
محمدیه معروف شدند،
،
.
محمدیه بعد از مغیره، جابر جعفی و سپس بکر اعور هجری قتات را وصی مغیره دانستند.
اما منابع شیعی بیآنکه از جابر جعفی نامی به میان آورند از عبدالله(فرزند مغیره
بن سعید)
به عنوان وصی مغیره بعد از بکر اعور سخن گفتهاند.
گروه دیگر از مغیریه، قتل نفس زکیه را پذیرفتند و از مغیره
برائت جستند. این گروه، که به
جناحیه معروف شدند، پس از مغیره امامت عبدالله
بن معاویه
بن عبدالله
بن جعفربن ابی طالب را پذیرفتند.
اشعری قمی به دستهای از مغیریه اشاره کرده است که پس از
مرگ عبدالله
بن معاویه، بدون
امام سرگردان بودند و اعتقاد داشتند که علی
بن ابی طالب و امام حسن و حسین علیهمالسلام و
محمد بن حنفیه به گذشته و حال و آینده عالماند و اطاعت از آنان فرض است و بعد از ایشان امامت به
محمد بن علی ابی جعفر علیهالسلام منتقل میشود. وی از گروه دیگری از مغیریه نیز سخن گفته که به مهدویت
محمد بن حنفیه قائل هستند و مهدیه نام دارند.
مغیریه در برخی منابع «
الوصفاء » نامیده شدهاند.
این نامگذاری نشان میدهد که آنان خود را افرادی خاص میدانستند که مغیره آنان را به عنوان
خادمان دین برگزیده بود و تعالیم وی را ترویج میکردند.
مغیرة
بن سعید پیروان خود را از حس سرسپردگی و از خودگذشتگی آکنده بود و از اینجا معنای قول ملطی روشن میشود که گفته است مغیره بر آن بودند که هرکس برای خاندان علی علیهالسلام بر خود زحمت روا بدارد، حتی اگر
گنهکار هم باشد، هیچ عذابی نخواهد دید.
یکی از مهمترین اعمالی که به مغیریه نسبت داده شده، استفاده از روشهای خشونت آمیز در از میان برداشتن مخالفان است. جاحظ گزارش داده است مغیریه، همچون منصوریه، مخالفان خود را ازطریق خفه کردن آنان از بین میبردند و
در شرح نهج البلاغه آمده است که مغیرة
بن سعید به پیروان خود اجازه داده بود که مخالفان را خفه یا مسموم کنند. وی مدعی شده بود که نفس زکیه اجازۀ چنین کاری را به او داده است.
اما در هیچ منبع دیگری چنین گزارشی از مغیرة
بن سعید ثبت نشده است. بنابراین، به نظر نمیرسد که خود او پیروانش را به چنین کاری ترغیب کرده باشد.
بلکه شاید مغیریه، پس از مرگ وی، این روش را در پیش گرفته باشند و چه بسا چنین اقداماتی معلول همان حس گزیده گراییای باشد که مغیره در پیروان خود ایجاد کرده بود. همچنین احتمال دارد که آنان در
قیام منصور عجلی ، که به ارتکاب چنین اعمالی شهره است، شرکت کرده باشند.
روش مغیریه و منصوریه را در حذف مخالفان، چهار قرن بعد نزاریان ایران و شام به کار گرفتند.
برخی منابع،
سحر و
شعبده و
تمویه را به مغیرة
بن سعید نسبت دادهاند.
بنابر برخی روایات، وی احادیث جعلی و آرای غالیانۀ خود را در کتابهای اصحاب امام
محمد باقر علیهالسلام و در سلسله اسناد ایشان و آنها را به آن حضرت منسوب کرده است. (رجوع کنید به کشی، ص۲۲۳-۲۲۸)
مغیرة
بن سعید قائل به
تشبیه بود. به عقیدۀ وی، «
معبود » مردی از نور است و تاجی بر سر دارد.
این رأی بسیار به عقیدۀ مانداییان که در زمان مغیره عدهای از آنان در عراق ساکن بودند شبیه است. آنان نیز خداوند را «پادشاه نور» می دانستند.
به عقیدۀ مغیره، معبود دارای اندام است و قلبی دارد که از آن
حکمت میجوشد. او تعداد و شکل هریک از اندامهای معبود را مطابق هریک از
حروف هجا میدانست.
این سخن وی نیز با رأی مارکوس گنوسی شباهت دارد. مارکوس نیز بدن «حقیقت متعالی» را تشکیل یافته از حروف یونانی میدانست. به همین سبب است که هانری کربن، مغیره را نخستین
شیعه گنوسی دانسته است.
به نظر میرسد که مغیره نخستین
مسلمانی بوده که در باب طبیعت رمزآلود حروف الفبا تأمل کرده و آن را جزء مهمی از تعالیم خود قرار داده است.
گروههای متأخر شیعی، و در میان آنان
اسماعیلیه ، نیز تفکر دربارۀ حروف الفبا را در ضمن تعالیم خود وارد ساختند.
دیدگاه مغیره در باب خلقت نیز یادآور دیدگاه مارکوس گنوسی در این باب است. به عقیدۀ او، خدا چون خواست عالم را
خلق کند،
اسم اعظم را بر
زبان آورد.
مغیره، بنابر تفسیری تأویلی از
آیات قرآن ، خلقت
عالم و انسان را بدین نحو تبیین کرده است که چون خداوند از
معاصی بندگان به خشم آمد و برعرق نشست، از اجتماع عرق او دو دریا پدیدارشد، یکی شور و تاریک و دیگری گوارا و نورانی. خداوند ماه و خورشید را از سایۀ چشم خود در آب دریا خلق کرد و
مومنان را از دریای گوارا و نورانی و
کافران را از دریای شور و تاریک پدید آورد.
در اینجا نیز ثنویت میان نور و ظلمت و نگاه خداوند به دریا یاد آور عقاید ماندایی، و خیر بودن نور و شر بودن ظلمت، یادآور
دین مانوی است.
مغیره
قرآن را سراسر رمز و مثال میدانست و بر آن بود مردم جز از جانب او، که واجد قوهای تأیید شده از امام است، به آن معانی رمزی واقف نخواهند شد.
بنا بر گزارش اشعری، مغیره بر آن بود که خداوند نخست «ظل» رسول اکرم را آفرید.
بنا به نظر شهرستانی خداوند نخست «ضلال»
حضرت محمد صلیالله علیه و آله و سلم و
علی علیهالسلام را آفرید.
وی قائل به
تناسخ و مدعی احیای مردگان
و هزیمت جیوش از طریق علم به اسم اعظم بود.
اما در برخی منابع آمده که مغیره قدرت احیای اموات را به علی علیهالسلام نسبت میداده است،
و به گزارش ابن طاهر مقدسی، مغیره این قدرت را از آن
محمد بن حنفیه دانسته است.
همچنین ذکر شده است که به عقیدۀ مغیره، نفس زکیه واجد روحی است که به واسطۀ آن مرگان را زنده میکند و بیماریها را شفا میدهد و بر غیب آگاه است
برخی قول به
بداء را هم به مغیریه نسبت دادهاند.
بنابر بعضی منابع، مغیره علی علیهالسلام را افضل از تمامی پیامبران میدانسته و نیز گفته شده که وی قائل به الوهیت علی علیهالسلام و نیز
ربوبیت و
خالقیت امام جعفر صادق و بهطور کلی خاندان
محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم بوده است. بسیاری از منابع چنین قولی را به او نسبت ندادهاند.
برخی مغیرة
بن سعید را از
سبائیه دانستهاند.
اگر مقصود آنان از سبائیه عنوان عامی بر فرق غالی باشد، چنین ادعایی صحیح است. اما اگر با این انتساب در پی اثبات نوعی همسانی یا حتی شباهت میان عقاید مغیره و
عبدالله بن سبأ هستند، ادعایشان پذیرفتنی نیست.
(۱) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ
محمد ابوالفضل ابراهیم، ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
(۲) عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۸۵/۱۹۶۵
(۳)
محمد بن علی
بن الحسین
بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
(۴) ابنالجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ
محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا و نعیم زرزور، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۵) ابنحزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، چاپ
محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمن عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۶) ابی علی
احمد بن عمر
بن رسته، الاعلاق النفیسه، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۷) ابی الفرج الاصفهانی، الاغانی، چاپ علی السباعی، عبدالکریم العزباوی و
محمود عنیم، بیروت.
(۸) ابی
محمد عبدالله ابن قتیبه، کتاب عیون الاخبار، بیروت.
(۹) ابی
محمد عبدالله ابن قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، ۱۹۶۰.
(۱۰) ابیالمظفر الاسفراینی، التبصیر فی الدین و تمییز الفرقه الناجیه عن الفرق الهالکین، چاپ
محمد زاهد
بن الحسن الکوثری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۱) ابی الحسن علی
بن اسماعیل الاشعری، مقالات الاسلامیین، چاپ هلمولت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۱۲)
سعد بن عبدالله ابی الخلف اشعری قمی، کتاب المقالات و الفرق، چاپ
محمد جواد مشکور، تهران ۱۳۶۱ش.
(۱۳)
احمد بن محمد بن عبدربه الاندلسی، العقد الفرید، چاپ غلی شیری، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۱۴) عبد القاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، چاپ
محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره.
(۱۵) ابی عثمان عمرو
بن بحر الجاحظ، الحیوان، چاپ عبد السلام
محمد هارون، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
(۱۶) ابی عبدالله
محمد ذهبی، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، چاپ علی
محمد البجاوی، بیروت.
(۱۷)
محمد بن عبدالکریم الشهرستانی، الملل و النحل، چاپ
محمد سید کیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۱۸) ابی جعفر
محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۹- ۱۹۰۱.
(۱۹) ابی جعفر
محمد الطوسی، اختیار معرفه الرجال، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ش.
(۲۰) قاضی ابی الحسن عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، چاپ عبدالحلیم
محمود و سلیمان دنیا.
(۲۱)
محمد جابر عبدالعال، فرق الشیعه المتطرفین، پاریس.
(۲۲) العیون و الحدائق فی اخبار الحقائق، بغداد ۱۸۷۱.
(۲۳) قاضی نعمان، دعائم الاسلام، چاپ آصف
بن علی اصغر فیضی، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
(۲۴) ابیالعباس
محمد بن یزید المبرد، الکامل، چاپ
محمد ابوالفضل ابراهیم و السید شحاته، قاهره ۱۳۷۶/۱۹۵۶.
(۲۵) ابن الطاهر المقدسی، البدء و التاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۹۱۶.
(۲۶)
احمد بن علی المقریزی، کتاب الخطط المقریزیه، مصر ۱۳۲۶.
(۲۷) ابی الحسین
محمد الملطی الشافعی، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، چاپ
محمد زاهد
بن الحسن الکوثری، قاهره ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۲۸) عبدالله
بن محمد الناشئ، کتاب اصول النحل، در ژوزف فان اس، Frühe Mu‘tazilitische Haeresiographie، بیروت ۱۹۷۱.
(۲۹) ابو
سعید بن نشوان الحمیری، الحور العین، چاپ کمال مصطفی، قاهره ۱۹۶۵.
(۳۰) ابی الحسن
بن موسی نوبختی، فرق الشیعه، چاپ
محمد صادق آل بحر العلوم، نجف ۱۳۵۵/۱۹۳۶.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «مغیرة بن سعید»، شماره۶۸۳۳.