• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مقالات آموزشی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



•••••••••••••••••••••••••••••••
آ
•••••••••••••••••••••••••••••

••••••••••••••••••••••••••••


••••••••••••••••••••••••••
••••••••••••••••••••••••••••
آيات نفس الهي

آيات صفت نَفْس

(آيات نفس الهي)

(آيات نسبت‌دهنده صفت نَفْس به خداوند)

واژه نفس در قرآن مجيد در معانى ذيل به کار رفته است:

۱. روح (زمر//۴۸) ؛

۲. ذات و شخص (بقره// ۴۸) ؛

۳. تمايلات نفسانى انسان (يوسف// ۵۳ و شمس// ۷ و ۸) ؛

۴. قلب و باطن (اعراف//۲۰۵ و احزاب// ۳۷) .

اين واژه با مشتقات آن در مجموع ۲۹۱ بار در قرآن آمده که از اين تعداد در چند آيه نفس به خداوند نسبت داده شده است؛ به همين دليل به آن‌ها آيات صفت نفس اطلاق شده است و عبارتند از:

۱. آيه ۳۰ سوره آل عمران:((وَيُحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفْسَهُ) ؛ )و خداوند شما را از [۱]     خود مى‌ترساند. و نيز در آيه ۲۸ همين سوره همين جمله از آيه آمده است:

۲. آيه ۱۲ سوره انعام:((كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ) ؛ )خداست كه رحمت را بر خويشتن واجب گردانيده.

۳. آيه ۵۴ سوره انعام:((كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ) ؛ )پروردگارتان رحمت را بر خود مقرر كرده.

۴. آيه ۱۱۶ سوره مائده:((تَعْلَمُ مَا فِى نَفْسِى وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِى نَفْسِكَ) ؛ )آنچه در نفس من است تو مى‌دانى و آنچه در ذات توست من نمى‌دانم .
[۲]     سيوطي ، عبد الرحمان بن ابي بكر ، ۸۴۹ - ۹۱۱ق.;الاتقان فى علوم القرآن;جلد۳;صفحه ۱۸
[۳]     مصطفوي ، حسن،۱۲۹۴-۱۳۸۴.;التحقيق فى كلمات القرآن;جلد۱۲;صفحه (۱۹۶-۱۹۹)
[۴]     قرشي بنابي ، علي اكبر ، ۱۳۰۷ -;قاموس قرآن;جلد۷;صفحه (۹۴-۹۶)
[۵]     زركشي ، محمد بن بهادر ، ۷۴۵ - ۷۹۴ق;البرهان فى علوم القرآن(باحاشيه);جلد۲;صفحه ۸۳
••••••••••••••••••••••••
آيات واضحة‌المعني

آيات محكم

(آيات واضحة‌المعني)

(آيات داراى مدلولى روشن و استوار)

محکم برگرفته از حکمت‌الدابه به معناى منعت (منع شدن) ، و حُکم عبارت است از جداسازى دو چيز. معناى ديگر محکم، متقن (استوار) است. بنابراين آيات محکم آياتى هستند که از جهت لفظ و معنا استوار و صريح و از چندپهلويى به دورند و مقصود از ظاهر آيات براى شنونده روشن است.

به تصريح خود قرآن کريم که فرمود((هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ...) ؛ )اوست كسى كه اين كتاب [۶]     را بر تو فرو فرستاد پاره‌اى از آن آيات محكم و روشن     است آنها اساس كتابند (آل‌عمران// ۷) بخشى از آيات قرآن کريم محکم هستند. براى نمونه مى‌توان به آيات ذيل اشاره کرد:

۱. آيه ۱۹ سوره محمد (ص) :((... لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ...) ؛ )

۲. آيه ۱۵۲ سوره انعام:((... وَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ...) ؛ )

۳. آيه ۳۲ سوره اسراء:((وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِيلاً) ؛ )

۴. آيه ۱۵۲ سوره انعام:((وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ...) ؛ )

۵. آيه ۱ سوره توحيد:((قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ) . )

به گفته بعضى از محققان، حدود دويست آيه قرآن از متشابهات، و بقيه از محکمات قرآنند.
[۸]     سيوطي ، عبد الرحمان بن ابي بكر ، ۸۴۹ - ۹۱۱ق.;الاتقان فى علوم القرآن;جلد۳;صفحه (۳-۵)
[۹]     مكارم شيرازي ، ناصر ، ۱۳۰۵ -;تفسير نمونه;جلد۲;صفحه ۳۲۰
[۱۰]     طباطبايي ، محمد حسين ، ۱۲۸۱ - ۱۳۶۰;الميزان في تفسير القرآن;جلد۳;صفحه (۳۲-۴۴)
[۱۱]     سبحاني ، جعفر ، ۱۳۰۸ -;منشور جاويد قرآن;صفحه ۳۴۴
•••••••••••••••••••••••••
آيات وجه الله

آيات صفت وجه

(آيات وجه الله)

(آيات بيانگر صفت وجه براى خدا)

آيات صفت وجه به آياتى اشاره دارد که وصف وجه را به خداوند نسبت داده و مقصود از آن ذات خداوند يا خشنودى خداوند و مانند آن است.

واژه وجه در قرآن در معانى متعددى به کار رفته است:

۱. صورت (عضو بدن) : (نساء// ۴۳؛ بقره//۱۴۴، ۱۴۹، ۱۵۰و ۱۷۰؛ آل‌عمران/ ۱۰۶و ۱۰۷ و…) ؛

۲. اول و ابتداى زمان: (آل‌عمران// ۷۲) ؛

۳. ثواب و خشنودي: (بقره// ۲۷۲؛ انعام// ۵۲ و…) ؛

۴. طرف و جهت: (بقره// ۱۱۵) ؛

۵. دوستى و محبت: (يوسف// ۹) ؛

۶. ذات و عين: (الرحمن// ۲۷؛ قصص// ۸۸) .

در بسيارى از آيات قرآن وجه به خدا نسبت داده شده است که اين آيات دو قسمند:

الف: آياتى که وجه را به خداوند نسبت داده‌اند و منظور آن‌ها ذات پروردگار است؛ مانند:

۱) آيه ۲۶ و ۲۷سوره الرحمن:((كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ) ؛ )هر چه بر [۱۲]     است فانى‌شونده است و ذات باشكوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند.

۲) آيه ۸۸ سوره قصص:(()… كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ…) ؛ جز ذات او همه چيز نابودشونده است.

در جوامع‌الجامع، مجمع‌البيان، کشاف، تفسير بيضاوى و… مراد از وجه در هر دو آيه را ذات خداوند دانسته‌اند.

ب: آياتى که وجه را به خدا نسبت داده‌اند؛ ولى منظور رحمت، ثواب و خشنودى خداوند است؛ مانند:

۱) آيه ۲۲ سوره رعد:((وَالَّذِينَ صَبَرُواْ ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِمْ)…) ؛ و كسانى كه براى طلب خشنودى پروردگارشان شكيبايى كردند.

۲) آيه ۹ سوره انسان:((إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ)…) ؛ ما براى خشنودى خداست كه به شما مى‌خورانيم.

۳) آيه ۵۲ سوره انعام:((وَلاَ تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ)…) ؛ و كسانى را كه پروردگار خود را بامدادان و شامگاهان مى‌خوانند در حالى كه خشنودى او را مى‌خواهند مران.

مشبّهه با استناد به ظواهر برخى آيات مذکور مثل آيه ۱۱۵ سوره بقره(()… فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ…) ؛ گفته‌اند خداوند تبارک و تعالى نيز همانند انسان صورت دارد. بطلان اين اعتقاد، واضح است؛ زيرا وجه در برخى از آيات به معناى ذات و در آيه ۱۱۵ سوره بقره به معناى جهت و طرف است؛ نه صورت خداوند.
[۱۳]     معرفت ، محمد هادي ، ۱۳۰۹ -۱۳۸۵.;التمهيد فى علوم القرآن;جلد۳;صفحه (۱۲۶-۱۲۷)
[۱۴]     قرشي بنابي ، علي اكبر ، ۱۳۰۷ -;قاموس قرآن;جلد۷;صفحه (۱۸۴-۱۸۷)
[۱۵]     سيوطي ، عبد الرحمان بن ابي بكر ، ۸۴۹ - ۹۱۱ق.;الاتقان فى علوم القرآن;جلد۳;صفحه (۱۸-۱۹)
[۱۶]     طباطبايي ، محمد حسين ، ۱۲۸۱ - ۱۳۶۰;الميزان في تفسير القرآن;جلد۱;صفحه (۲۵۸-۲۵۹)
[۱۷]     همان;جلد۱۶;صفحه (۹۰-۹۵)
[۱۸]     همان;جلد۱۳;صفحه (۳۰۱-۳۰۲)
[۱۹]     مصطفوي ، حسن،۱۲۹۴-۱۳۸۴.;التحقيق فى كلمات القرآن;جلد۱۳;صفحه (۴۵-۴۸)
[۲۰]     مكارم شيرازي ، ناصر ، ۱۳۰۵ -;تفسير نمونه;جلد۱;صفحه (۴۱۴-۴۱۵)
[۲۱]     همان;جلد۲;صفحه (۲۶۳-۲۶۴)
•••••••••••••••••••••••••••
آيات يَد الهي

آيات صفت يد

(آيات يَد الهي)

(آيات بيانگر صفت يَد (دست) براى خدا)

واژه يد به طور استعاره در چند معنا در قرآن به کار رفته است:

۱. قلمرو اختيار و ملک:((أَوْ يَعْفُوَ الَّذِى بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ))(بقره/ ۲۳۷) و (... بِيَدِكَ الْخَيْرُ…)((آل‌عمران// ۲۶) . )

۲. بذل و بخشش و بخل و امساک: (وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ) (مائده// ۶۴) ؛ يد مبسوطه و يد مغلوله در اين آيه به معناى قدرت و سلطه نيز مى‌تواند باشد.

۳. مباشرت:((قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ))(ص// ۷۵) ؛ يعنى مباشر خلقت او خودم بودم و شايد در اين جا يد کنايه از قوّت و قدرت باشد.

۴. قدرت و نيرو:((وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِيمَ وَإِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ أُوْلِى الْأَيْدِى وَالْأَبْصَارِ))(ص// ۴۵) و (فَسُبْحَانَ الَّذِى بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ)((يس// ۸۳) . )

و نيز به معناى کنايى بذل مال، نفرين، عهد بستن، نعمت، اقدام به عملى و… به کار رفته است.

در آيات متعددى يد به خداوند سبحان نسبت داده شده است که به اين دسته از آيات آيات صفت يد مى‌گويند.

منظور از صفت يد درباره خداوند، ظهور اراده و قدرت از ناحيه ذات خداوند و تحت برنامه‌اى خاص و بر اساس حکمت و مصالح اوست، و اين اراده، قدرت و سلطه، حاکم، نافذ و قاهر بر هر قدرت و قوّت ظاهرى بندگان است.

آيات صفت يد عبارتند از:

۱. آيه ۱۰ سوره فتح:((يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ) ؛ )

۲. آيه ۲۹ سوره حديد:((وَأَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ) ؛ )

۳. آيه ۷۵ سوره ص:((لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ) . )

و نيز آيات: ۷۱ و ۸۳ سوره يس، ۲۶ و ۷۳ سوره آل‌عمران، ۶۴ سوره مائده، ۸۸ سوره مؤمنون، ۱ سوره ملک، ۵۷ سوره اعراف، ۴۸ سوره فرقان و….

برخي، اين آيات را از آيات متشابه قرآن شمرده‌اند.
[۲۲]     زركشي ، محمد بن بهادر ، ۷۴۵ - ۷۹۴ق;البرهان فى علوم القرآن(باحاشيه);جلد۲;صفحه ۸۵
[۲۳]     ابن منظور ، محمد بن مكرم ، ۶۳۰ - ۷۱۱ق.;لسان العرب;جلد۱۵;صفحه (۴۳۷-۴۴۳)
[۲۴]     معرفت ، محمد هادي ، ۱۳۰۹ -۱۳۸۵.;التمهيد فى علوم القرآن;جلد۳;صفحه (۱۲۹-۱۳۱)
[۲۵]     قرشي بنابي ، علي اكبر ، ۱۳۰۷ -;قاموس قرآن;جلد۷;صفحه (۲۶۰-۲۶۲)
[۲۶]     مصطفوي ، حسن،۱۲۹۴-۱۳۸۴.;التحقيق فى كلمات القرآن;جلد۱۴;صفحه (۲۳۴-۲۴۰)
[۲۷]     طباطبايي ، محمد حسين ، ۱۲۸۱ - ۱۳۶۰;الميزان في تفسير القرآن;جلد۶;صفحه (۳۲-۳۴)
[۲۸]     همان;جلد۱۸;صفحه (۲۷۴-۲۷۵)
[۲۹]     سيوطي ، عبد الرحمان بن ابي بكر ، ۸۴۹ - ۹۱۱ق.;الاتقان فى علوم القرآن;جلد۳;صفحه (۲۰-۲۱)و۱۴
[۳۰]     مكارم شيرازي ، ناصر ، ۱۳۰۵ -;تفسير نمونه;جلد۴;صفحه (۴۴۹-۴۵۱)
[۳۱]     همان;جلد۲۲;صفحه (۴۴-۴۵)
•••••••••••••••••••••••••••
آيه (قرآن)

آيات

(آيه (قرآن))

(اجزاى مشخص شده هر سوره، توسط پيامبر (ص) )

آيات جمع آيه، در لغت به معانى گوناگونى به کار رفته است (هرچند مى‌توان تمام آن‌ها را به معناى نشانه بازگرداند) . اينک به برخى از آن‌معانى اشاره مى‌کنيم:

۱. نشانه:((... إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ...))(بقره //۲۴۸) .

۲. معجزه:((سَلْ بَنِى إِسْرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُم مِّنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ...))(بقره //۲۱۱) .

۳. عبرت:((إِنَّ فِى ذَلِكَ لآيَةً لِّلْمُؤمِنِينَ))(حجر// ۷۷) .

۴. برهان و دليل:((وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ...))(روم// ۲۲) .

۵. کار شگفت:((وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً...))(مؤمنون// ۵۰) .

آيه در اصطلاح عبارت است از بخشى از حروف، کلمات يا جمله‌هايى از قرآن که از لحاظ حد و مرز، طبق اشاره و ارشاد پيغمبر (ص) از کلام پيش و پس از آن جدا شده است.

شناخت آيات قرآن توقيفى است؛ يعنى حدود و مرزهاى آيات را بايد از طريق شارع و پيامبر اکرم (ص) شناخت، و اجتهاد و اظهار نظر شخصى درباره آن روا نيست.

با وجود توقيفى بودن معرفت آيات، درباره بسيارى از آيات اختلاف نظر هست؛ براى مثال، برخى از دانشمندان، بعضى از حروف مقطعه قرآن را آيه‌اى مستقل شمرده‌اند، و برخى همان موارد را آيه نمي‌دانند. و يا برخى تنها مدهامتان را يک آيه يک کلمه‌اى مى‌دانند؛ ولى برخى ديگر علاوه بر آن، والنجم، والضحي، والعصر و امثال آن را نيز آيه يک کلمه‌اى به شمار آورده‌اند.

گفته شده اختلافات مذکور، ناشى از اختلاف روايات است؛ چون رسول خدا (ص) هنگام تلاوت قرآن در رأس برخى از آيات توقف مى‌کرد تا مردم را به حد و مرز آن‌ها آگاه سازد. و حضرت پس از اين آگاهي، همان آيه را به آيه بعدى وصل مى‌کردند (چون اين دو آيه به هم مربوط بوده‌اند) که اين امر سبب مي‌شد بعضى از مردم گمان کنند آن دو آيه، يک آيه هستند.

زرقانى در مناهل‌العرفان از نظريه ديگرى ياد کرده است مبنى بر اينکه پاره‌اى از آيات، سماعى و توقيفي، و پاره‌اى ديگر قياسى است و شناسايى آن بستگى به کلمه آخر آيه دارد، نظير آن، قرينه سجع در نثر، و قافيه بيت در شعر است.

گاهى از روى مجاز و توسع به قسمتى از آيه، و يا به بيشتر از يک آيه نيز «آيه» اطلاق کرده‌اند. مثلاً ابن عباس گفت: اميدوار کننده ترين آيه در قرآن (وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِّلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ) (رعد//۶) است. در حالى که به اتفاق همگان، بخشى از آيه است. و مانند سخن ابن مسعود که: محکم ترين آيه((فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ)وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ)((زلزال//۷-۸) است. و مي‌دانيم که دو آيه است. )

يکى از بحث‌ها درباره آيه، اين است که آيا واژه آيه در اصل عربى است يا از لغات بيگانه؟ آرتورجفرى اين واژه را از لغات بيگانه قرآن مي‌شمارد. گفته شده واژه آيه ريشه عبرى دارد و اصل عبرى آن آته به معناى نشان تشخيص و نيز به معناى معجزه است. ولى در آثار ابن‌سبکى، ابن‌حجر و سيوطى در باب معرّبات (واژه‌هاى غير عربيِ وارد شده در زبان عربي) چنين کلمه‌اى ضبط نشده است.
[۳۲]     زركشي ، محمد بن بهادر ، ۷۴۵ - ۷۹۴ق;البرهان فى علوم القرآن(باحاشيه);جلد۱;صفحه ۲۶۶
[۳۳]     سيوطي ، عبد الرحمان بن ابي بكر ، ۸۴۹ - ۹۱۱ق.;الاتقان فى علوم القرآن;جلد۱;صفحه ۲۳۰
[۳۴]     زرقاني ، محمد عبد العظيم ، ۱۹۴۸- م.;مناهل العرفان فى علوم القرآن;جلد۱;صفحه (۳۳۸-۳۴۱)
[۳۵]     جفري،آرتور،۱۸۹۲-۱۹۵۹م.;واژه هاى دخيل درقرآن;صفحه ۱۳۲
[۳۶]     راميار ، محمود ، ۱۳۰۱ - ۱۳۶۳;تاريخ قرآن;صفحه ۵۴۹
[۳۷]     فيروز آبادي ، محمد بن يعقوب ، ۷۲۹ - ۸۱۷ق;بصائرذوى التمييزفى لطائف الكتاب العزيز;جلد۱;صفحه (۸۵-۸۶)
•••••••••••••••••••••••••••••
آيه (معجزه)

معجزه

(آيه (معجزه))

(نشان صدق مدّعى نبوّت)

«معجز» اسم فاعل از «اعجاز»، و «‌ه» براى مبالغه است.

تعريف‌هاى معجزه در اصطلاح متکلمان و اهل تفسير عبارتند از:

۱. اثبات چيزى غير عادى يا نفى چيزى عادى؛ در صورتى که خارق‌العاده باشد و با ادعا مطابقت کند.

۲. معجزه آن است که مدعى منصبى از مناصب الهى آن را بياورد که خرق عادت باشد و ديگران از آوردن آن عاجز باشند.

۳. معجزه امرى فراتر از عادت است که در مقام محاجّه آورده مى‌شود.

۴. معجزه عبارت است از امرى خارج از عادت که دلالت کند امرى ماوراء‌الطبيعه در طبيعت و امور مادى تصرف کرده است.

در مجموع، کارى خارق‌العاده همراه با دعوى نبوت و تحدّى است؛ به طورى که عجز ديگران از انجام مانند آن، بر صدق دعوى نبوت دلالت کند و حاکى از انجام آن کار به تأييد الهى باشد. البته اين کار خارق‌العاده بايد داعى به خير و سعادت باشد و مراد از آن نيز نه خودنمايى، بلکه فقط نشان دادن صدق مدعى رسالت و نبوت باشد. تفاوت معجزه و کرامت، در تحدّى است که تحدّى در معجزه هست؛ ولى در کرامت نيست.

معجزه را به دو قسم «معجزه حسى» و «معجزه عقلى» تقسيم کرده‌اند.

نيز رك: معجزه حسى؛ معجزه عقلى.
[۳۸]     بستاني ، بطرس ، ۱۸۹۸ - ۱۹۶۹;محيط المحيط قاموس مطول للغة العربية;صفحه ۵۷۸
[۳۹]     فيروز آبادي ، محمد بن يعقوب ، ۷۲۹ - ۸۱۷ق;بصائرذوى التمييزفى لطائف الكتاب العزيز;جلد۱;صفحه (۶۵-۶۶)
[۴۰]     زرقاني ، محمد عبد العظيم ، ۱۹۴۸- م.;مناهل العرفان فى علوم القرآن;جلد۱;صفحه ۷۳
[۴۱]     معرفت ، محمد هادي ، ۱۳۰۹ -۱۳۸۵.;التمهيد فى علوم القرآن;جلد۴;صفحه ۲۳
[۴۲]     خويي ، ابوالقاسم ، ۱۲۷۸ - ۱۳۷۱;البيان فى تفسيرالقرآن;صفحه (۲۰-۸۶)و۳۳
[۴۳]     سبحاني ، جعفر ، ۱۳۰۸ -;برهان رسالت;صفحه ۳۹
[۴۴]     سيوطي ، عبد الرحمان بن ابي بكر ، ۸۴۹ - ۹۱۱ق.;الاتقان فى علوم القرآن;جلد۴;صفحه ۳
[۴۵]     همان;جلد۳;صفحه ۳۵۱
[۴۶]     جمعي از محققان;علوم القرآن عندالمفسرين;جلد۲;صفحه ۳۸۱
[۴۷]     ابن فارس ، احمد بن فارس ، -۳۹۵ق.;معجم مقاييس اللغة;جلد۴;صفحه ۲۳۳
[۴۸]     شرتوني ، سعيد ، ۱۸۴۹ - ۱۹۱۲;اقرب الموارد فى فصح العربيه و الشوارد;جلد۲;صفحه ۷۴۷
[۴۹]     علامه حلي ، حسن بن يوسف ، ۶۴۸ - ۷۲۶ق.;كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد;صفحه ۱۹۶
[۵۰]     طباطبايي ، محمد حسين ، ۱۲۸۱ - ۱۳۶۰;الميزان في تفسير القرآن;جلد۱;صفحه ۷۳
••••••••••••••••••••



جعبه ابزار