• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ملاعبدالکریم گزی اصفهانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ملا عبدالکریم گزی ادیب و دانش ور، زاده ۱۲۶۰ متوفای ۱۳۳۹ قمری است.



عبدالکریم بن ملا محمد در سال ۱۲۶۰ هجری قمری در روستای «گز» از بلوک «برخوردار» در شمال اصفهان در خانواده‌ای روحانی دیده به جهان گشودش، در سایه ی تربیت پدر دانشمند و وارسته ی خود ـ که از شخصیت‌های با تقوا و خیر بود ـ دوران کودکی را سپری کرد. مقدمات علوم را در زادگاه خود نزد پدر و دایی دانش ور خود آموخت. آن گاه برای ادامه ی تحصیل راهی حوزه ی پر رونق اصفهان شد و در فضای عالم پرور و بستر فقه و اجتهاد اصفهان رشد کرد.




۲.۱ - مراحل تحصیل

قیمت مرد به دانایی و علم و هنر است
جز به دانش نبود قیمت و مقدار کسی
عبدالکریم شیفته ی علم و دانش بود بعد از استقرار در اصفهان، از محضر مدرسان مبرز وقت، مانند حضرات آیات میرزا محمدحسن نجفی (شاگرد صاحب جواهر) و میر محمدصادق کتاب فروش و میرزا ابوالعالی کلباسی و حاج شیخ محمد باقر نجفی مسجدشاهی، رحمة‌الله‌علیهم اجمعین، بهره برد.
هر چند حضور در درس اساتید نامی حوزه ی اصفهان، موجب رشد و پیشرفت وی در کسب معارف و علوم اسلامی شد، اما نتوانست تشنگی او را در کسب دانش فرو نشاند. لذا تصمیم به مهاجرت به حوزه‌ای بزرگ تر و پر رونق تر گرفت.

۲.۲ - مهاجرت به نجف اشرف

هر چه خوبان جهان درس وفا یافته‌اند
همه در مکتب و در مدرس ما یافته‌اند
آخوند گزی، پس از بهره وری از اساتید ژرف نگر حوزه ی اصفهان، برای کسب معنویات و کمالات از مراقد ائمه، علیهم السلام، و ادامه ی تحصیل و شرکت در درس‌های عالمان بزرگ حوزه پربار نجف، به عتبات مهاجرت کرد و پس از زیارت مرقد مطهر باب علم نبی، علیهما السلام، و طلب توفیق از آن حضرت، با استواری و عشق به علم و دانش، پا به حلقه ی درس اساتید برجسته‌ای گذاشت که در شکل گیری و تکوین شخصیت علمی و معنوی وی، نقش مؤثری داشتند.

۲.۳ - استادان

استادان او در نجف و سامرا و کربلاعبارت‌اند از حضرات آیات عظام:
۱ ـ سید حسین ترک کوه کمری (۱۲۹۹ هجری قمری)
۲ ـ حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی (۱۳۲۶ هجری قمری) نویسنده ی ذریعة الوداد (منتخب نجاة العباد)
۳ ـ آقا میرزا حبیب الله رشتی (۱۲۳۴-۱۳۱۲ هجری) صاحب بدایع الافکارو کتاب الاجارة
۴ ـ حاج میرزا محمدحسن شیرازی معروف به میرزای شیرازی بزرگ، صاحب فتوای مشهور تحریم تنباکو
۵ ـ شیخ علی نقی برغانی حایری
سرانجام آخوند گزی در سال ۱۲۹۸ قمری به دریافت اجازه ی اجتهاد مفتخر گشت و در همان سال با کوله باری از علم و معنویت به دارالعلم اصفهان بازگشت و در مدرسه ی مبارکه ی «نیم آورد» سکونت گزید و به تدریس پرداخت. بعدها محل تدریس خود را در مسجد نو بازار قرار داد. ایشان در مراجعت به اصفهان در جایگاهی قرار داشت که به عنوان یک فقیه برجسته و مدرس توانا، به رتق و فتق امور مردم و قضای شرعی پرداخت.

۲.۴ - بر کرسی تدریس

استاد گزی، بخشی از عمر بابرکت خود را وقف تعلیم و تدریس در جمع حوزویان کرد و اوقات عظیمی را نیز صرف پژوهش فرمود. در حوزه ی درسی پر رونق مرحوم آیت‌الله گزی عده ی زیادی از فضلا و دانش وران شرکت داشتند. که از مفاخر ما به شمار می‌آیند. برخی از آن بزرگواران عبارت‌اند از:
۱ ـ سید حسین موسوی خادمی (از فقها و اصولیین اصفهان)
[۱] شرح حال رییس حوزه ی علمیه اصفهان آیت‌الله خادمی به قلم نویسنده در مجله ی نور علم آمده است.

۲ ـ شیخ غلامرضا یزدی (فقیه خراسانی) که معنویت عجیبی داشت و به درجات عالی از علم نائل گردیده بود. او در ۱۳۷۸ هجری قمری بدرود حیات گفت.
۳ ـ سید محمدحسن نجفی (آقا نجفی قوچانی)
۴ ـ جلال الدین همایی (از دانشگاهیان بنام)
۵ ـ سید محمد تقی موسوی احمدآبادی (صاحب مکیال المکارم)
۶ ـ میرزا محمدعلی معلم حبیب آبادی (مؤلف مکارم الآثار)
۷ ـ شیخ ابوالقاسم دولت آبادی اصفهانی
۸ ـ شیخ علی محمد فقیه حبیب آبادی، از علما و فضلای اصفهان (م ۱۳۸۰ هجری قری)
۹ ـ شیخ عباس علی ادیب حبیب آبادی، استاد برجسته ی حوزه ی اصفهان و مولف آثاری مانندهدیة العبادو احسن التقویم.
۱۰ ـ سید محمدمقدس بیدآبادی (صاحب کتاب الاوائل و از خواص اصحاب آیت‌الله بروجردی)
۱۱ ـ سید احمد خوانساری
۱۲ ـ شیخ مرتضی مظاهری کرونی
۱۳ ـ میرزا فتح الله درب امامی
۱۴ ـ شیخ محمدطاهر اردبیلی
[۲] تربت پاکان قم، ج۲، ص۱۷۰۷.

۱۵ ـ سید عبدالحسین طیب (مفسر و فقیه صاحب تفسیر اطیب البیانو کلم الطیب)
۱۶ ـ سید حسن مشکان طبسی،
[۳] زندگینامه ی رجال و مشاهیر، ج۴، ص۲۷۵.

۱۷ ـ دکتر محمد زهرایی خوانساری،
[۴] تربت پاکان قم، ج۲، ص۱۶۵۱.

۱۸ ـ سید محمدکاظم مرتضوی اصفهانی،
[۵] تربت پاکان قم، ج۲، ص۱۸۵۱.

۱۹ ـ سید محمدحسن روضاتی،
[۶] ضیاء الابصار، ج۱، ص۶۲۵.

۲۰ ـ سید حسین موسوی قمصری،
[۷] تربت پاکان قم، ج۱، ص۶۲۷.

۲۱ ـ شیخ محمدحسین غروی کرمانی (م ۱۳۵۷ شمسی)،
۲۲ـ شیخ محمدحسین کتبی خوانساری،
[۸] ضیاء الابصار، ج۱، ص۲۱.

۲۳ـ شیخ محمدحسن نجفی رفسنجانی
[۹] نک: روضه رضوان، ص۲۷۴. ۲۷۶.
که حدود پنجاه سال در حوزه ی رفسنجان با عشق و علاقه ی وافر، به تدریس و افاضه و ارشاد طلاب پرداخت و در سال ۱۳۹۲ قمری بدرود حیات گفت.
۲۴ ـ شیخ محمود فرساد اردکانی.
[۱۰] آیت‌الله فرساد از استاد خود، گزی، اجازه ی اجتهاد دریافت کرده است. نک: زندگینامه ی آیت‌الله حاج شیخ محمود فرساد، ص۱۰۴.
او فقیهی نامدار و ادیبی شیرین سخن که شاگردانی مانند امام خمینی و شهید صدوقی در محضرش کسب فیض کردند.
[۱۱] زندگینامه ی آیت‌الله حاج شیخ محمود فرساد، ص۲۹.

۲۵ ـ حسن وحید دستگردی . او از محققان بزرگ و ادبا و شعرای معروف اصفهان است و آثار ارزشمندی دارد.

۲.۵ - دقت نظر و استحکام بیان

دقت نظر و استحکام بیان استاد، تعجب و تحسین شاگردان را بر می‌انگیخت. شماری از شاگردان ایشان جلسات درس استاد را توصیف کرده‌اند. از جمله:
۱ ـ علامه میرزا محمدعلی معلم حبیب آبادی (م ۱۳۵۵ شمسی) می‌گوید:
«جلسات درس وی، بسیار عالی بود و با حسن خلقی که داشتند و شوخی‌های ظریف و لطیف، مجلس را به خوبی اداره می‌کردند.»
۲ ـ مؤلف محترم دانشمندان و بزرگان اصفهان در این باره می‌نویسد:
«عالمی خوش بیان و مجلس درس و مباحث و مجالس خصوصی او، مشحون از لطایف و ظرایف بود.
[۱۲] دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص۴۱۹.
».
۳ ـ آقا نجفی قوچانی می نویسد: «وی، بسیار پاکیزه و منقح درس می‌گفت.» .
[۱۳] سیاحت شرق، ص۱۶۲.

آثار و تالیفات
از آخوند گزی، مکتوبات ارزشمندی به یادگار مانده است که عبارت است از:
۱ ـ رساله‌ای در اصول دین
۲ ـ رساله‌ای در حجیت ظن
۳ ـ رساله‌ای در شهرت
۴ ـ رساله‌ای در صیغ عقود
۵ ـ حاشیه کتاب الطهارة از شیخ اعظم انصاری
۶ ـ رساله ی عملیه
۷ ـ دیوان اشعار. به همت نویسنده ی این شرح حال، به انضمام تذکرة القبور در قم به چاپ رسیده است.
تذکرة القبور که از معروف‌ترین تالیفات ایشان است. در آن شرح حال قریب یکصد نفر از دانشمندان و علما و عرفا و شعرای مدفون در شهر و توابع اصفهان را به طور خلاصه ذکر فرموده است. این کتاب در زمان حیات مؤلف به چاپ رسید و سخت مورد توجه دانش وران بود. جمعی از دانشمندان بر آن حواشی و تتمیم نوشته‌اند:
۱ ـ آیت‌الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی
۲ ـ استاد جلال الدین همایی
۳ ـ استاد محمدعلی معلم حبیب آبادی
۴ ـ آیت‌الله سید محمدرضا خراسانی
۵ ـ آیت‌الله حسین علی صدیقین
۶ ـ شیخ محمدرضا حسام الواعظیناصفهانی
۷ ـ استاد سید مصلح الدین مهدوی. حواشی ایشان در سال ۱۳۲۸ به چاپ رسیده است.


آن بزرگوار طبع شعر داشته و «مهدوی» تخلص می‌کرده و گاهی عصرهای جمعه، انجمن شعرای شیدا را نیز زینت می‌داد. برخی از سروده هایش که به طریق مثنوی سروده شد، در آخر طبع اول تذکرة القبور به چاپ رسیده است. از اشعار او است:
‌ای که ازهستت به پا شد هست ونیست
غیر هستت در حقیقت هست نیست
با وجود تست هستی‌ها وجود
ورنه اعدام ند یک سر در شهود
آه از این اعدام و این شور و شرور
آه از این اعدام و این کبر و غرور
از پس حمد خداوند احد
احمد او را درود افزون ز حد


استاد گزی، شب‌ها در مدرسه ی نیم آورد، اقامه ی نماز داشت و پس از درگذشت آقا شیخ محمدعلی نجفی، در مسجد ذوالفقار به اقامه ی نماز جماعت پرداخت.


آیت الله گزی، مدتی طولانی قضا و و حکومت شرعی را برعهده داشت و مانند یک دادگستری متحرک، به حل و فصل مرافعات و منازعات مردم می‌پرداخت. هیچ گاه با مردم و مراجعان، از موضع قدرت برخورد نمی‌کرد. رازداری و امانت داری از صفات برجسته ی او بود. در قضا، عجله روا نمی‌داشت و زندگی زاهدانه و منزهی داشت و در نهایت پاکدامنی در گذشت.


«انما یستدل علی الصالحین بما یجری الله لهم علی السن عباده». نهج البلاغه
در تجلیل و تمجید از مقام علمی و معنوی این عبد صالح و خلیق، سخنان رسا و گویایی از صاحب نظران و شاگردان ایشان نقل شده است.
اینک برای نمونه به سخنان چندی از بزرگان توجه فرمایید:
۱ ـ علامه سید محمد علی روضاتی می نویسد:
از اجله ی علمای اصفهان و در جمیع فضائل و کمالات علمیه و عملیه بی نظیر بوده است... در اثر اخلاق حسنه و صفات حمیده‌ای که داشته، قلوب عموم را به خود معطوف و ریاست و شهرتی زائدالوصف به هم رسانیده و تقریبا چندین سال که منتهی به آخر عمر وی گردید، مرجع به تمام مراجعات و حکومات شرعیه ی اصفهان و توابع آن شده بود. خلاصه، مجسمه‌ای بوده از علم و زهد و تقوا.
[۱۴] زندگانی حضرت آیت‌الله چهارسوقی، ص۱۷۹.

۲ ـ استاد جلال الدین همایی که در مکتب آخوند گزی شاگردی کرده ـ درباره ی استاد خود می‌نویسد:
وی، به راستی، شیخ بهایی عصر خود بود و مرجعیت تامه ی قضا و فتوا داشت. در عین این که سی یا چهل سال تمام امور قضایی اصفهان و توابعش در دست او بود، شبی که درگذشت، خانواده ی او، نفت چراغ و نان نداشتند! مرحوم فشارکی از محل وجوهات، حواله داد تا برای خانواده ی او شام شب و لوازم معیشت تهیه کردند. من، خود، یکی از حاضران آن واقعه و مباشران خدمت بوده‌ام.
[۱۵] همایی نامه، ص۵۳.

۳ ـ آقا نجفی قوچانی شاگرد دیگر ایشان، استاد خود را چنین توصیف کرده است: «از علمای بزرگ من حیث العلم بود، بسیار پاکیزه و منقح درس می‌گفت.» .
[۱۶] سیاحت شرق، ص۱۲۲.

۴ ـ استاد سید مصلح الدین مهدوی از او چنین یاد کرده است:
از اجله ی علما و فقها و مدرسین، و از مجتهدین بزرگ و مراجع در اصفهان بوده است... در فقه و اصول و ادب تبحری کامل داشت.
۵ ـ استاد دکتر سید محمدباقر کتابی می نویسد: ... یکی از معاریف دانشمندان و فقهای ایران باعث افتخار اصفهان است.
و از استادان فن شناخته می‌شد. علم و اخلاق را به هم آمیخته و کمر به خدمت خلق بر بسته بود. قوه ی حافظه او قوی و مسائل فقهی را ماهرانه، تجزیه و تحلیل می‌کرد.
اخلاق فاضله و اصلاح امور عامه و انقطاع از دنیا و سلوک او با مردم، همه را شیفته ی او ساخته بود. وجود او، مظهر خیر و مهر بود. چون شمعی می‌سوخت تا بزم دیگران را روشن سازد.
[۱۷] رجال اصفهان در علم و عرفان و ادب و هنر، ج۱، ص۱۸۱.



استاد در عرصه ی اخلاق و خویشتن داری، ادب نفس و ادب درس را توامان در وجود خود جمع کرده بود. بالقطع و الیقین، از برکات عصر و از حسنات دهر بود. در روش و آیین زندگی، جز راهی که دین ارائه کرده بود، طریق دیگر نمی‌شناخت. به مظاهر دنیا و مسائلی که سبب دل بستگی بسیاری از آدمیان می‌شود، کاملا بی اعتنا بود. از تصنع و ظاهرسازی، سخت متنفر و به دور بود. حسن خلق و عطوفت او، وضیع و شریف را شامل بود، و لطف و رحمتش بر همه سایه گسترده بود. از همه مهم تر این که در مدت زندگی، رنگ نباخت و از همان زی طلبگی و سادگی خارج نشد. این همه در پرتو تربیت دینی و خانوادگی درست از، او شخصیتی ممتاز ساخته بود. فضائل اخلاقی و معنویات که به خوبی در افعال و گفتارش مشهود بود، از آن جا کسب کرد. صفاتی چون خوش خلقی، آزادمنشی، صفای نفس، زیبایی بیان و شیوایی کلام، حافظه ی قوی، احترام به دیگران، رعایت آداب شرع و عرف، اهتمام در رفع مشکلات و حل اختلافات مردم، همراه با ساده زیستی و پرهیز از بخل، کرامت نفس، جاذبه‌ای را در این عالم ربانی و فقیه صمدانی ایجاد کرده بود که همگان را شیفتۀ خود می‌کرد. مثال بارز این شعر خواجوی کرمانی بود که:
گفـتـا: بـه دلربـایـی مـا را چگـونـه دیـدی؟
گفتـم: چـو خرمـن گل در بـزم دل ربایی
و الحق نیز چنین بوده است.


سرانجام این فقیه فاضل و ادیب دانا و مدرس توانا، در ۱۳ ذوالحجة سال ۱۳۳۹ قمری (= خرداد ۱۳۰۰ شمسی) پس از هفتاد سال عمر پربرکت و سراسر زهد و جهاد و با نفس و تفکر و تحقیق و خدمت بی منت، روی از این سرای خاکی برتافت و به سوی دیار باقی شتافت و با حافظ هم صدا شد که:
حجاب چهره ی جان می‌شود غبار تنم
خوشا دمی که از آن چهره برفکنم
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی است
روم بـه روضه ی رضوان که مرغ آن چمنم
پیکر پاک و مطهر این عالم خدوم و محبوب پس از تشییعی با شکوه در تخت فولاد اصفهان، تکیه ی کازرونی به خاک سپرده شد.
ان شاء الله روح معتقد و پرفتوحش، در نتیجه ی آن همه کوشش و فداکاری و مجاهدت در راه نشر دین خدا و خدمت به مسلمانان، از رحمت بیکران الهی همواره برخوردار باشد و در منتها، با ارواح پاکان ونیکان و صالحان و اولیا، محشور گردد که زندگانی اش سرمشق انسان‌های طالب کمال بود و مصداق تام بیت زیر:
پایان زندگانی هرکس به مرگ اوســت
جز مرد حق که مرگ وی آغاز دفتراست
این بود گوشه‌ای از ابعاد شخصیت علمی و انسانی و ایمانی آیت‌الله معظم گزی، از دیدگاه نویسنده ی این سطور.
[۱۸] شرح حال این عالم بزرگوار در منابع زیر نیز آمده است: نقباء البشر، ج۳، ص۱۱۸۳، ۱۱۸۴.
[۱۹] مصفی المقال، ص۲۳۳.
[۲۰] المستدرک علی معجم المؤلفین، ص۴۷.
[۲۱] معجم مؤلفی الشیعه، ص۳۳.
[۲۲] همائی نامه ۱۹. ۲۰.
[۲۳] مؤلفین کتب چاپی، ج۲، ص۹۲۹.
[۲۴] دایرة المعارف تشیع، ج۱، ص۱۴ و ۱۵.
[۲۵] تذکرة القبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص۴۱۸.
[۳۰] آینه ی دانشوران، ص۲۰۰، ۳۳۹، ۶۳۳.
[۳۱] سیری در تخت فولاد اصفهان، ص۱۷۴.
[۳۲] تاریخ اصفهان، ۱۴۱، ۱۷۴، ۱۷۵، ۳۲۹، ۳۴۶.
[۳۳] گنجینه ی شهاب، دفتر چهارم، ص۴۵.
[۳۴] زندگانی حضرت آیت‌الله چهارسوقی، ص۱۷۸. ۱۷۹.
[۳۵] مستدرکات اعیان الشیعه، ۳، ص۱۳۳.
[۳۶] تندیس پارسایی، ص۱۴۲. ۱۴۳.
[۳۷] روضه رضوان، محمد حسین ریاحی.
[۳۸] سرآمدان فرهنگ اره.
[۳۹] شرح حال رجال، ج۵، ص۱۴۷.
[۴۰] اثر آفرینان، زیر نظر سید کمال حاج سید جوادی با همکاری دکتر نوائی، ج۱، ص۱۱.






۱. شرح حال رییس حوزه ی علمیه اصفهان آیت‌الله خادمی به قلم نویسنده در مجله ی نور علم آمده است.
۲. تربت پاکان قم، ج۲، ص۱۷۰۷.
۳. زندگینامه ی رجال و مشاهیر، ج۴، ص۲۷۵.
۴. تربت پاکان قم، ج۲، ص۱۶۵۱.
۵. تربت پاکان قم، ج۲، ص۱۸۵۱.
۶. ضیاء الابصار، ج۱، ص۶۲۵.
۷. تربت پاکان قم، ج۱، ص۶۲۷.
۸. ضیاء الابصار، ج۱، ص۲۱.
۹. نک: روضه رضوان، ص۲۷۴. ۲۷۶.
۱۰. آیت‌الله فرساد از استاد خود، گزی، اجازه ی اجتهاد دریافت کرده است. نک: زندگینامه ی آیت‌الله حاج شیخ محمود فرساد، ص۱۰۴.
۱۱. زندگینامه ی آیت‌الله حاج شیخ محمود فرساد، ص۲۹.
۱۲. دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص۴۱۹.
۱۳. سیاحت شرق، ص۱۶۲.
۱۴. زندگانی حضرت آیت‌الله چهارسوقی، ص۱۷۹.
۱۵. همایی نامه، ص۵۳.
۱۶. سیاحت شرق، ص۱۲۲.
۱۷. رجال اصفهان در علم و عرفان و ادب و هنر، ج۱، ص۱۸۱.
۱۸. شرح حال این عالم بزرگوار در منابع زیر نیز آمده است: نقباء البشر، ج۳، ص۱۱۸۳، ۱۱۸۴.
۱۹. مصفی المقال، ص۲۳۳.
۲۰. المستدرک علی معجم المؤلفین، ص۴۷.
۲۱. معجم مؤلفی الشیعه، ص۳۳.
۲۲. همائی نامه ۱۹. ۲۰.
۲۳. مؤلفین کتب چاپی، ج۲، ص۹۲۹.
۲۴. دایرة المعارف تشیع، ج۱، ص۱۴ و ۱۵.
۲۵. تذکرة القبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص۴۱۸.
۲۶. الذریعة، ج۴، ص۴۴.    
۲۷. الذریعة،۱۱، ص۱۲۴.    
۲۸. الذریعة، ۲۰، ص۱۷.    
۲۹. الذریعة، ۲۴، ص۳۶۶.    
۳۰. آینه ی دانشوران، ص۲۰۰، ۳۳۹، ۶۳۳.
۳۱. سیری در تخت فولاد اصفهان، ص۱۷۴.
۳۲. تاریخ اصفهان، ۱۴۱، ۱۷۴، ۱۷۵، ۳۲۹، ۳۴۶.
۳۳. گنجینه ی شهاب، دفتر چهارم، ص۴۵.
۳۴. زندگانی حضرت آیت‌الله چهارسوقی، ص۱۷۸. ۱۷۹.
۳۵. مستدرکات اعیان الشیعه، ۳، ص۱۳۳.
۳۶. تندیس پارسایی، ص۱۴۲. ۱۴۳.
۳۷. روضه رضوان، محمد حسین ریاحی.
۳۸. سرآمدان فرهنگ اره.
۳۹. شرح حال رجال، ج۵، ص۱۴۷.
۴۰. اثر آفرینان، زیر نظر سید کمال حاج سید جوادی با همکاری دکتر نوائی، ج۱، ص۱۱.





سایت فرهیختگان تمدن شیعه    



جعبه ابزار