• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مواسات در سیره نبوی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مواسات در فرهنگ اسلامی و سیره نبوی از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است، از نظر حضرت رسول تکافل و یاری کردن برادران دینی و اهتمام به امور آنان و مواسات با ایشان از والاترین عبادت‌ها و نشانه کمال بندگی حق است تا آنجا که ایمان حقیقی را در گرو مواسات می‌داند.



مواسات در لغت به معنای مساعدت، دستگیری، همیاری، تعاون، برابر داشتن، غمخواری، یاریگری، مددکاری، مشارکت و سهیم ساختن در مال آمده است. پس بنابر، اصل مواسات باید مسلمانان، نیازمندان و دوستان را شریک و سهیم در مال و معاش خود دانسته و نیاز آنان را بر آورده سازد، همچنین با آنها اظهار همدردی نموده، خود را شریک در مشکلات آنان قراردهد و یکی از مفاهیم مهم ارزشی که در نظام اخلاقی دین اسلام و سیره نبوی به آن توجه و سفارش فراوان شده است همین «مواسات» است.



مواسات در فرهنگ اسلامی و سیره نبوی از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است، چنانکه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هدف از آفرینش خود را به کمال رساندن انسانها می‌داند و می‌فرماید: «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ تنها برای گسترش و به نهایت رسانیدن مکارم و نیکویی‌های اخلاق برانگیخته شده‌ام.»
از نظر حضرت رسول تکافل و یاری کردن برادران دینی و اهتمام به امور آنان و مواسات با ایشان از والاترین عبادت‌ها و نشانه کمال بندگی حق است تا آنجا که ایمان حقیقی را در گرو مواسات می‌داند و می‌فرماید:
«من واسی الفقیر و النصف الناس من نفسه فذلک المؤمن حقاً؛ کسی که با فقیر مواسات کند و با مردم از جانب خود انصاف نماید، او مؤمن حقیقی است.»
در دین اسلام به مسلمانان توصیه شده است که غافل از یاد نیازمندان جامعه نبوده و آنان را فراموش نکنند، مومنین را به کمک کردن و مهرورزی با هم و مواسات با نیازمندان و عطوفت با یکدیگر تشویق و ترغیب نموده است.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سفارش‌های فراوانی به مسلمانان نموده تا نسبت به زندگی و مشکلات آنان و مسائل یکدیگر بی‌اعتنا نباشند و همیشه مسلمانان را به یاری یکدیگر و تعاون و مواسات تشویق می‌کرد، چنانکه خطاب به اهل مدینه می‌فرمود: «مؤمنان دوستان و سرپرستان یکدیگرند.مؤمنان نباید شخص عیالمند و قرض‌دار را به حال خویش رها سارند، بلکه باید به او کمک کنند، مسلمانان باید افراد از پای درآمده را یاری کنند. همسایه مانند خود انسان است نباید به او ضرری برسد.»
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در این مورد می‌فرماید:
«من اصبح ولایهتمّ باُمور المسلمین فلیس منهم...
هرکس شب را به روز برساند و به امور مسلمانان اهتمام نداشته باشد از آنان نیست.»
همچنین می‌فرماید:
«ومن سمع رجلاً ینادی: یا لًلمسلمین فلًم یجبه فلیس بمسلم؛
هرکس صدای کمک‌خواهی مردی را بشنود که فریاد می‌زند، مسلمانان به دادم برسید جوابش ندهد و به او کمک نکند، مسلمان نیست.»
در ارتباط با مواسات و احساس همدردی و رفع مشکلات یکدیگر فرمودند:
«مًثل المؤمنین فی توادّهم و تراحمهم وتعاطفهم مثل الجسد اذا اشتکی منه عضو تداعی له سائر الجسد بالسّهر والحمّی؛
[۱۲] نمازی، علی، مستدرک سفینه البحار، قم، موسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۶۷.

مثل مومنان در پیوند و دوستی و محبت و رحمت به هم و اهمیت دادن به سرنوشت یکدیگر مثل یک پیکر زنده است که اگر عضوی از آن به درد آید، سایر اجزای پیکر با آن اظهار همدردی می‌کنند.»
پایه‌های حکومت اسلام در مدینه با مواسات و همکاری همه‌ی مسلمانان، استقرار یافت و مشکلات اولیه با احساس همدردی و مشارکت و سهیم ساختن دیگران در مال و زندگی مرتفع شد و اگر تعاون، همکاری و مواسات بین انصار و مهاجرین در صدر اسلام وجود نمی‌داشت، مهاجرینی که از مکه به مدینه هجرت کرده بودند، به تنهایی قادر به حل مشکلات شان نبودند.



بر اساس تعالیم قرآن و رهنمودها و ارشادهای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مواساتی که انصار با مهاجرین کردند، برای همیشه، الگویی برای تمام مسلمانان شد، مسلمانانی که برای پیوستن به رسول ‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خانه و کاشانه و تمام دارایی خود را ترک، و گروه گروه به مدینه هجرت کرده بودند چون مسکن و ماوایی نداشتند و انصار آنان را در خانه‌های پناه داده و با ایشان مواسات می‌کردند، آنان را در خانه و کاشانه و مال و دارایی خود شریک کردند.
[۱۴] ابن سعد، طبقات کبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانیی، تهران، انتشارات فرهنگ و‌اندیشه، ج۱، ص۲۱۱.

خانه‌هایی زیادی بودند که مهاجران در آن به صورت مشترک زندگی می‌کردند که در اینجا فقط به دو نمونه اشاره می‌شود.
۱.منزل سعد بن خیثمة اخی بنی النجار، این خانه به «بیت العزاب» معروف شده بود؛ زیرا افراد مجرد از مهاجرین در آنجا زندگی می‌کردند.
۲.منزل بنی جَحْجبی که در اختیار منذر بن محمد بن عقبة، بود. زبیر بن عوام، با همسرش اسماء بنت ابی بکر، و ابو سبرة بن ابی وهب با همسرش‌ام کلثوم بنت سهیل، در این خانه زندگی می‌کردند.
از دیگر نمونه‌های مهم ایثار، فداکاری و مواسات انصار، داستان «سعد بن ربیع» انصاری است. وقتی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بین او و «عبدالرحمن بن عوف» که از مهاجرین مکه بود پیمان برادری بست، بعد از مراسم اخوت، سعد خطاب به عبدالرحمن گفت: «برادر! من ثروت مندترین فرد انصار هستم آماده‌ام مال خود را با تو نصف ‌نمایم و دو همسر دارم که حاضرم هرکدام را که تو بپسندی طلاق ‌دهم، تا پس از پایان عدّه طلاق، او را به همسری خویش انتخاب نمایی!» عبدالرحمن در حق او دعا نمود و گفت: «خداوند به مال و خاندانت برکت دهد، مرا بدانها نیازی نیست، تو فقط راه کسب و کار در بازار را به من یاد بده، تا از طریق کسب و کار برای خود روزی فراهم کنم.»
آنان چون محصول خرمای خود را برداشت می‌کردند، آن را به دو بخش تقسیم کرده و نصف بیشتر آن را به برادران مهاجر خود می‌دادند و از این کار جز رضای خدا و بهشت او به چیز دیگری چشم نداشتند.



بر اساس آموزه‌های پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود که بسیاری از مشکلات تازه مسلمانان با همکاری و تعاون برطرف می‌شد، مشکلات مهاجران بی‌خانه و کاشانه با جای گرفتن در خانه‌های انصار برطرف می‌شد و فقر و ناداری آنان با تقسیم اموال انصار با آنها به چشم نمی‌آمد؛ زیرا پیامبر به خوبی توانسته بود از عهده وظیفه الهی خود برآید و این اصول را چنان برای مسلمانان تفهیم کند که آنان داوطلبانه حاضر بودند حتی زنان خود را طلاق دهند تا به همسری مهاجرانی درآید که نتوانسته بودند همسران خود را همراه بیاورند.
[۲۲] ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۳، ص۲۷۹.

مهاجران از رفتار انصار و مواسات‌شان در شگفت بودند که چگونه می‌شود انسان به این‌ اندازه از کمال انسانی دست یابد آنان خدمت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عرضه داشتند:
«یَا رَسُولَ اللهِ! مَا رَاَیْنَا مِثْلَ قَوْمٍ قَدِمْنَا عَلَیْهِمْ حُسْنَ مُوَاسَاةٍ فِی قَلیلٍ، وَلاَ حُسْنَ بَذْلٍ فِی کَثِیرٍ، لَقَدْ کَفَوْنَا المَؤُونَةَ، وَاَشْرَکُونَا فِی المَهْنَا» یارسول الله!
ما هرگز مانند این قوم که بر آنان وارد شده‌ایم ندیدیم که در مال کم‌شان به خوبی مواسات نمودند، و در مال زیادشان هم بهترین بذل را نمایند، به گونه‌ی که مؤنه زندگی ما را کفایت می‌کند و در هزینه زندگی و مسکن با ما شریک شدند.



۱. ابن منظور، جمال الدین محمد بن مکرم، لسان العرب، نشر ادب حوزه، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۵، ج۱۴، ص۳۵.    
۲. الطریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، مکتب نشر الثقافه الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۷۶.    
۳. الزبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس، بیروت، مکتبه الحیات، ج۳۷، ص۷۶.    
۴. الطبرسی، فضل بن حسن، مکارم الاخلاق، منشورات شریف رضی، چاپ ششم ۱۳۹۲، ص۸.    
۵. متقی هندی، کنزالعمال، تحقیق شیخ بکری حیانی، لبنان، مؤسسة الرساله، ج۳، ص۱۶.    
۶. شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، تحقیق علی اکبر غفاری، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیه، ج۱، ص۴۷.    
۷. کلینی، محمد یعقوب،الکافی، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ه، ج۷، ص۵۲.    
۸. ابن هشام، محمد بن اسحاق، سیره ابن هشام، تحقیق محی الدین عبدالحمید، مکتبه محمد علی صبیح و اولاده، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۳۵۱    .
۹. ابن کثیر، البدایه و النهایه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۸، ج۳، ص۲۷۳-۲۷۶.    
۱۰. کلینی، محمد یعقوب، الکافی، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ه، ج۲، ص۱۶۴.    
۱۱. کلینی، محمد یعقوب،الکافی، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ه، ج۲، ص۱۶۴.    
۱۲. نمازی، علی، مستدرک سفینه البحار، قم، موسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۶۷.
۱۳. بخارایی، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۸، ص۱۰.    
۱۴. ابن سعد، طبقات کبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانیی، تهران، انتشارات فرهنگ و‌اندیشه، ج۱، ص۲۱۱.
۱۵. ابن کثیر، السیرة النبویة، بیروت، دارالمعرفه، چاپ اول، ۱۳۹۶، ج۲، ص۲۲۵.    
۱۶. ابن کثیر، السیرة النبویة، بیروت، دارالمعرفه، چاپ اول، ۱۳۹۶، ج۲، ص۲۲۴.    
۱۷. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر، ج۵، ص۳۱.    
۱۸. احمد حنبل، مسند احمد، بیروت، دارصادر، ج۲۰، ص۲۹۰.    
۱۹. ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۲۷.    
۲۰. ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۲۸.    
۲۱. هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد و منبع الفواید، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۸، ج۱۰، ص۴۰.    
۲۲. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۳، ص۲۷۹.
۲۳. ابن سید الناس، عیون الاثر، مؤسسه عزالدین، ۱۴۰۶، ج۱، ص۲۳۱    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مواسات در سیره نبوی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۵/۷.    



جعبه ابزار