• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، فرزند محمد بن حسین خطیبی، مشهور به ملای روم، از عرفای صاحب‌نام است.



جلال‌الدین محمد بلخی"، که به دلیل اقامت در شهر قونیه به "ملای روم" مشهور شده است، در ششم ربیع‌الاول سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ به دنیا آمد. پدر او "محمد بن حسین خطیبی"، معروف به بهاءالدین از عرفای بزرگ و صاحب‌نام عصر خویش بوده است.
"بهاءالدین" به سبب دشمنی‌ و کینه‌توزی افرادی که مخالف مرام و مسلک او بوده‌اند و "سلطان محمد خوارزمشاه" را بر ضد او شورانده بودند، مجبور به ترک شهر و دیار خود شده و قسم یاد کرد تا زمانی که "محمدخوارزمشاه" بر تخت پادشاهی است به بلخ بازنگردد.
به درستی معلوم نیست که "بهاءالدین" در چه سالی از بلخ هجرت کرده است اما عده‌ای از تاریخ‌نویسان گفته‌اند "جلال‌الدین" در آن هنگام سیزده سال داشته است. آن‌ها در طول سفر خود در شهرهای زیادی مانند نیشابور، شام، زرنجان و... اقامت کردند.
آن‌ها همچنین برای زیارت خانه‌ی خدا عازم مکه شدند و سرانجام به دعوت "علاءالدین کیقباد" عازم قونیه شده و مورد توجه اهالی آن دیار قرار گرفتند.


بهاءالدین سرانجام در حدود سال ۶۲۸ هجری قمری از دنیا رفته و فرزندش، جلال‌الدین که در آن هنگام حدود بیست و پنج سال داشت بر مسند پدر تکیه زد.
جلال‌الدین، نزدیک به ۹ سال همنشین "سیدبرهان‌الدین محقق ترمذی" که از دوستان پدرش بود به ریاضت پرداخت و علوم مختلفی را از او فراگرفت.


مولانا که در آستانه‌ی چهل‌سالگی از دانشمندان بزرگ قونیه به شمار می‌آمد، و صاحب کرسی تدریس و قضاوت بود در برخورد با " شمس‌الدین محمد بن ملک‌داد" معروف به "شمس تبریزی" شیفته‌ی مقام بلند "شمس" گشته و مقام و منصب خود را رها کرد. مورخین تاریخ رویارویی این دو مرد بزرگ را حدود سال ۶۴۲ هجری قمری دانسته‌اند.
بعد از یک سال "شمس تبریزی" که به سبب جایگاه والایش نزد مولانا، مورد حسادت اهالی قونیه قرار گرفته بود به دمشق هجرت کرد.
شاگردان مولانا که "شمس تبریزی" را رنجانده بودند شروع به عجز و لابه کرده و گفتند:
پیش شیخ آمدند لابه کنان که ببخشا مکن دگر هجران
توبه‌ی ما بکن ز لطف قبول گرچه کردیم جرم‌ها ز فضول
از آن‌جا که فراق "شمس" برای "مولانا" سخت بود، فرزند خود را به همراه جمعی از پیروانش به دمشق فرستاد تا "شمس" را به قونیه بازگرداندند.
"شمس تبریزی" به قونیه بازگشت اما پس از چندی دوباره آتش حسادت کینه‌توزان روشن شد و او که از این رفتارها رنجیده بود زبان به شکایت گشود و گفت:
خواهم این بار آن‌چنان رفتن که نداند کسی کجایم من
همه گردند در طلب عاجز ندهد کس نشان ز من هرگز
سرانجام "شمس" که از آزار و اذیت آن افراد به تنگ آمده بود بی‌خبر از قونیه رفت و دیگر به آن‌ جا بازنگشت.
"مولانا جلال‌الدین" برای یافتن او دو بار به دمشق رفت اما این جست‌وجو بی‌نتیجه ماند و به ناچار به قونیه بازگشت.
وی پس از آن و تا باقی عمرش در قونیه ماند و به ارشاد و تربیت انسان‌هایی پرداخت که به دنبال حقیقت بودند.


وی سرانجام در سال ۹۷۲ هجری قمری چشم از جهان فروبست و در شهر قونیه به خاک سپرده شد.


مولانا آثار مختلفی از خود به جای گذاشت. آثار او که به دو صورت (نثر و نظم) پدید آمده است به شرح زیر می‌باشد:

۵.۱ - مثنوی معنوی

کتابی اخلاقی و تعلیمی است که در شش فصل تنظیم شده است. این اثر با ۱۸ بیت (نی‌نامه) آغاز شده است که می‌توان ۶ دفتر بعدی را به نوعی، شرح این ابیات دانست.

۵.۲ - غزلیات

این مجموعه که دارای ۲۵۰۰ غزل است به "کلیات" یا "دیوان شمس" معروف گشته است، زیرا مولانا در پایان هر از غزل به جای ذکر تخلص خود، از نام "شمس تبریزی" استفاده کرده است.

۵.۳ - رباعیات

این مجموعه دارای ۱۶۵۹ رباعی بوده و دربردارنده‌ی مضامین عرفانی و معنوی است.

۵.۴ - فیه ما فیه

این کتاب که مجموعه‌ی سخنان مولانست به وسیله‌ی فرزند او (بهاءالدین) یا یکی از شاگردانش نوشته شده و از آن جا که به نثر نوشته شده، معانی و مفاهیم آن از مثنوی روشن‌تر است.

۵.۵ - مکاتیب

این اثر نیز مانند "فیه ما فیه" به صورت نثر نوشته شده و مشتمل بر نامه‌های مولانا است.

۵.۶ - مجالس سبعه

این کتاب مجموعه‌ای است از تذکر و موعظه‌ که توسط شاگردان مولانا جمع‌آوری شده است.


سایت تبیان، برگرفته از مقاله «مولانا محمد بلخی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۳/۲۷.    



جعبه ابزار