مُمَرَّد (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مُمَرَّد:(إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ) «مُمَرَّد» از مادّه
«تَمريد- مُرُود» به معناى صاف است.
(قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ كَشَفَتْ عَن سَاقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِيرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ) (به او گفته شد: «داخل قصر شو!» هنگامى كه نظر به آن افكند، پنداشت نهر آبى است و ساق پاهاى خود را برهنه كرد تا از آب بگذرد؛ امّا
سلیمان گفت: «اين آب نيست، بلكه قصرى است از بلور شفاف.»
ملکه سبا گفت: «پروردگارا! من به خود ستم كردم؛ و اينک با سليمان به
خداوندی كه
پروردگار جهانيان است
اسلام آوردم.»)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه صرح به معناى قصر و هر بنايى است بلند و مشرف بر ساير بناها، و نيز به معناى محلى است كه آن را تخت كرده باشند و سقف هم نداشته باشد و كلمه لجة به معناى آب بسيار زياد است و كلمه ممرد اسم مفعول از تمريد است كه به معناى صاف كردن است و كلمه قوارير به معناى شيشه است. اگر فرمود: بدو گفته شد داخل صرح شو ، گويا گوينده آن، بعضى از خدمتكاران سليمان (ع) بوده، كه در حضور او ملكه سبأ را راهنمايى كرده كه داخل شود و اين رسم همه پادشاهان بزرگ است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «مُمَرَّد»، ص۵۵۴.