• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

م۱

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مخرج شانزدهم حروف
مخرج شانزدهم حروف
(محل تلفظ حروف «ب»، «م»، «و»؛ مخرج دوم از موضع شفتان)
مخرج شانزدهم از مخرج‌های هفده گانه حروف و مخرج دوم از موضع شفتان، مخرج ادای سه حرف «ب»، «م»، «و» است.
در مخرج شانزدهم دو حرف «ب» و «م» از پیوستن دو لب به هم پدید می‌آیند و حرف «و» از جمع شدن دو لب بدون انطباق با یکدیگر ایجاد می‌شود.
سه حرف مذکور را همراه حرف «ف» حروف شفوی گفته‌اند.
عناوین مرتبط: حروف شفوی.
[۱] سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۴.
[۲] نصر، عطیه قابل، غایة المریدفی علم التجوید، ص۱۲.
[۳] شیخ عثمان، حسن، حق التلاوة، ص۳۷.

مخرج ششم حروف
مخرج ششم حروف
(محل تلفظ حرف «ک»؛ از مخرج‌های لسان)
مخرج ششم حروف از مخارج هفده گانه و از مخرج‌های لسان است.
در این مخرج، ریشه زبان اصلی هنگام تلفظ با زبان کوچک مماس می‌شود.
از مخرج ششم، حرف «ک» ایجاد می‌شود. روشن است که زبان اصلی برای تلفظ «ک» بیشتر اثر می‌گذارد تا «ق»؛ لذا به عنوان مخرجی جداگانه آورده شده است.
[۴] سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۴.
[۵] دانی، عثمان بن سعید، ۳۷۱ - ۴۴۴ق، التحدیدفی الاتقان والتجوید، ص۱۰.

مخرج شفتان
مخرج شفتان
(یکی از مخارج اصلی حروف، و شامل مخرج پانزدهم و شانزدهم)
مخرج یا موضع شفتان (دو لب) از جمله مخارج اصلی حروف است.
از مخرج شفتان چهار حرف «ب، م، و، ف» ادا می‌گردد و دو مخرج پانزدهم و شانزدهم از مخرج‌های هفده گانه حروف را پدید می‌آورند.
[۶] خرمشاهی، بهاء الدین، ۱۳۲۴ -، دانش نامه قرآن وقرآن پژوهی، ج۲، ص (۲۰۱۷-۲۰۱۸).
[۷] موسوی بلده، محسن، حلیة القرآن قواعد تجوید مطابق با روایت حفص از عاصم، ج۲، ص۴.
[۸] شیخ عثمان، حسن، حق التلاوة، ص۳۲.
[۹] نصر، عطیه قابل، غایة المریدفی علم التجوید، ص۱۲.
[۱۰] پور فرزیب مولایی، ابراهیم، تجویدجامع، ص۴.

مخرج لسان
مخرج لسان
(یکی از مخارج اصلی حروف، شامل مخرج پنجم تا چهاردهم (ده مخرج))
مخرج یا موضع لسان، از مواضع اصلی ادای حروف و وسیع‌ترین آن‌ها است. این مخرج از یک طرف شامل بخش‌های مختلف زبان (ریشه، میانه، سر و کناره زبان) و از طرف دیگر شامل اجزای مختلف کام بالا (زبان کوچک، نرم کام، سخت کام، لثه و دندان‌ها) می‌شود.
هجده حرف از موضع زبان ادا می‌شوند که در ده مخرج جای داده شده‌اند:
۱. ق (مخرج پنجم از مخارج هفده گانه)؛
۲. ک (مخرج ششم)؛
۳. ج، ش، ی (مخرج هفتم)؛
۴. ض (مخرج هشتم)؛
۵. ل (مخرج نهم)؛
۶. ن (مخرج دهم)؛
۷. ر (مخرج یازدهم)؛
۸. ط، د، ت (مخرج دوازدهم)؛
۹. ص، س، ز (مخرج سیزدهم)؛
۱۰. ظ، ذ، ث (مخرج چهاردهم).
[۱۱] موسوی بلده، محسن، حلیة القرآن قواعد تجوید مطابق با روایت حفص از عاصم، ج۲، ص (۳۹-۴۱).
[۱۲] پور فرزیب مولایی، ابراهیم، تجویدجامع، ص۴.
[۱۳] نصر، عطیه قابل، غایة المریدفی علم التجوید، ص۱۲.
[۱۴] دانی، عثمان بن سعید، ۳۷۱ - ۴۴۴ق، التحدیدفی الاتقان والتجوید، ص۱۰.
[۱۵] بیگلری، حسن، سرالبیان فی علوم القرآن، ص۱۵.

مخرج نهم حروف
مخرج نهم حروف
(مخرج حرف «ل»)
مخرج نهم حروف که از مخرج‌های موضع لسان شمرده شده، مخرج حرف «ل» است.
در این مخرج، کناره‌های جلویی و نیز سر زبان با لثه‌ها و کام بالا تماس می‌گیرند؛ به طوری که برابر هشت دندان ضواحک و انیاب و رباعیات و ثنایای بالا از دو طرف قرار می‌گیرد. مخرج نهم از وسعت فراوانی برخوردار است.
حرف «ل» همراه حروف «ن» و «ر» حروف لثوی‌اند.
عناوین مرتبط: حروف لثوی.
[۱۶] سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۴.
[۱۷] نصر، عطیه قابل، غایة المریدفی علم التجوید، ص۱۲.
[۱۸] شیخ عثمان، حسن، حق التلاوة، ص۳۳.

مخرج هشتم حروف
مخرج هشتم حروف
(محل تلفظ حرف «ض»)
مخرج هشتم از مخارج هفده گانه حروف، از مخرج‌های موضع لسان است. تماس کناره زبان (در طرف چپ یا راست) با دندان‌های اضراس همان طرف، محل تلفظ حرف «ض» است. این مخرج از سنگین‌ترین مخارج حروف است.
[۱۹] سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۴.
[۲۰] نصر، عطیه قابل، غایة المریدفی علم التجوید، ص (۱۲۶-۱۲۷).

مخرج هفتم حروف
مخرج هفتم حروف
(محل تلفظ حروف «ج»، «ش»، «ی»)
چون مخرج هفتم از مخارج حروف از موضع زبان برمی آید، از مخارج لسان شمرده شده است.
این مخرج، وسط زبان است که هنگام تلفظ حرف، با قسمت مقابل خود به سقف دهان می‌چسبد. این مخرج، محل تلفظ سه حرف «ج»، «ش»، «ی» است؛ با این تفاوت که زبان هنگام ادای «ج» به کام متصل می‌شود؛ ولی برای «ش» و «ی» کاملا نمی‌چسبد و هوا حبس نمی‌شود.
[۲۱] سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۴.
[۲۲] دانی، عثمان بن سعید، ۳۷۱ - ۴۴۴ق، التحدیدفی الاتقان والتجوید، ص۱۰.
[۲۳] نصر، عطیه قابل، غایة المریدفی علم التجوید، ص۱۲.

مخرج هفدهم حروف
مخرج هفدهم حروف
(محل شکل گیری صوت غنه)
در مخرج هفدهم از مخرج‌های هفده گانه حروف که تنها مخرج از موضع خیشوم است، حرفی پدید نمی‌آید؛ بلکه این مخرج محل شکل گیری صوت غنه است. حروفی که باید با غنه تلفظ شوند، با عبور از خیشوم به غنه تبدیل می‌شوند.
«ن» و «م» از حروف غنه‌اند که هنگام ادغام، اخفا و اظهار، بخش عمده‌ای از صوت آن‌ها از خیشوم خارج می‌شود.
[۲۴] شیخ عثمان، حسن، حق التلاوة، ص۳۴.
[۲۵] سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۴.

مخرج یازدهم حروف
مخرج یازدهم حروف
(محل تلفظ حرف «ر»)
مخرج یازدهم از مخرج‌های هفده گانه، محل تلفظ حرف «ر» است که از برخورد سر زبان با لثه ثنایای کام بالا به وجود می‌آید.
مخرج حرف «ر» با مخرج حرف «ن» شباهت زیادی دارد. فرق آن‌ها در این است که برای ادای حرف «ر» کمی از روی زبان نیز استفاده می‌شود و زبان به محل نمی‌چسبد؛ برخلاف حرف «ن».
حروف «ر»، «ن»، «ل» را از حروف لثوی دانسته‌اند.
[۲۶] سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۴.
[۲۷] نصر، عطیه قابل، غایة المریدفی علم التجوید، ص۱۲.
[۲۸] شیخ عثمان، حسن، حق التلاوة، ص۳۳.

مخصص
مخصص
(لفظ تخصیص زننده لفظ عام)
«مخصص» لفظی است که عام را تخصیص می‌زند، و بر دو قسم است: ۱. مخصص متصل؛ ۲. مخصص منفصل.
هر یک از این دو اقسام مختلفی دارند.
عناوین مرتبط: مخصص متصل؛ مخصص منفصل.
[۲۹] سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، الاتقان فی علوم القرآن، ج۳، ص۵.
[۳۰] کمالی دزفولی، علی، ۱۲۹۲ -، قرآن ثقل اکبر، ص۱۹.

مخصص متصل
مخصص متصل
(مخصص همراه لفظ عام در کلام واحد)
«مخصص متصل» لفظی است که همراه لفظ عام در یک کلام آمده باشد.
موارد مخصص متصل عبارتند از:
۱. استثناء: (والذین یرمون المحصنات ثم لم یاتوا باربعة شهداء فاجلدوهم ثمانین جلدة ولا تقبلوا لهم شهادة ابدا واولئک هم الفاسقون الا الذین تابوا…) ؛
۲. تخصیص به وصف: (وربائبکم اللاتی فی حجورکم من نسآئکم اللاتی دخلتم بهن) ؛
۳. تخصیص به شرط: (والذین یبتغون الکتاب مما ملکت ایمانکم فکاتبوهم ان علمتم فیهم خیرا) ؛
۴. وصول به غایت: (ولا تقربوهن حتی یطهرن) ؛
۵. بدل بعض از کل: (ولله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا).
[۳۷] سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، الاتقان فی علوم القرآن، ج۳، ص۵.
[۳۸] کمالی دزفولی، علی، ۱۲۹۲ -، قرآن ثقل اکبر، ص۱۹.
[۳۹] مظفر، محمد رضا، ۱۹۰۴ - ۱۹۶۴م، اصول الفقه، ج۱، ص۱۴.
[۴۰] حفناوی، محمد ابراهیم، دراسات فی القرآن الکریم، ص۱۸.

مخصص منفصل
مخصص منفصل
(مخصص جدا از عام)
«مخصص منفصل» مخصصی است جدای از عام که آن را تخصیص می‌زند؛ اعم از این که آیه باشد یا حدیث، اجماع، قیاس و مانند آن‌ها.
اقسام مخصص منفصل به قرار ذیل است:
۱. تخصیص قرآن به قرآن؛
۲. تخصیص قرآن به سنت؛
۳. تخصیص سنت به قرآن؛
۴. تخصیص قرآن به اجماع؛
۵. تخصیص قرآن به قیاس.
توضیحات واژه‌های فوق را در مدخل‌های مربوط بیابید.
[۴۱] سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، الاتقان فی علوم القرآن، ج۳، ص۵.
[۴۲] کمالی دزفولی، علی، ۱۲۹۲ -، قرآن ثقل اکبر، ص۱۹.
[۴۳] مظفر، محمد رضا، ۱۹۰۴ - ۱۹۶۴م، اصول الفقه، ج۱، ص۱۴.
[۴۴] حفناوی، محمد ابراهیم، دراسات فی القرآن الکریم، ص۱۸.

مد (تجوید)
مد (تجوید)
(کشیدن صوت در حروف مدی، بیش از میزان طبیعی)
کلمه «مد» در علم تجوید، یعنی امتداد صوت در حروف مدی، بیش از میزان طبیعی. حروف مد عبارتند از: الف؛ واو ساکن ماقبل مضموم؛ یای ساکن ماقبل مکسور. پس اگر مثلا کلمه «شاء» را با الف کشیده تلفظ کنیم، گویند «الف» را مد داد. در بیان دیگری از مد گفته‌اند مد، کشیدن صوت به اندازه چهار یا پنج برابر طبیعی است.
در مقابل مد، «قصر» به معنای حبس و کوتاهی است. «قصر» در تجوید به معنای ادای حرف مد به میزان طبیعی و معمول است. با این بیان شاید بتوان «قصر» را «مد طبیعی» دانست.
ذکر آن لازم است که مد از موارد اجماعی است که همه قراء به آن اعتقاد دارند و از زمان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نیز مورد توجه و عنایت بوده است؛ اما آن چه مورد اختلاف است میزان کشش است که بین سه، چهار و یا پنج برابر حالت طبیعی است.
مد به دو صورت است:
۱. مد لازم: کشیدن صدای حروف به اندازه گشودن یا بستن چهار انگشت دست به ترتیب (یک به یک)؛ مثل «جا»؛
۲. مد جایز: کشیدن صدای حروف به اندازه دو انگشت؛ مثل: «بما انزل».
[۴۵] سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص (۳۳۳-۳۳۹).
[۴۶] بیگلری، حسن، سرالبیان فی علوم القرآن، ص۱۷.
[۴۷] نصر، عطیه قابل، غایة المریدفی علم التجوید، ص۸.
[۴۸] موسوی بلده، محسن، حلیة القرآن قواعد تجوید مطابق با روایت حفص از عاصم، ج۲، ص (۹۷-۹۸).
[۴۹] صبره، علی، -۱۹۴۸، العقدالفریدفی فن التجوید، ص۹.
[۵۰] جمعی از محققان، التجوید، ص (۳۸-۴۰).
[۵۱] محیسن، محمدسالم، الرائدفی تجویدالقرآن، ص۳.

مد (مدنی)
مد (مدنی)
(علامت آیه نزد قاریان مدینه)
میان قاریان در عدد آیات بعضی از سوره‌های قرآن مجید- بدون آن که در حروف و کلمات آیات زیاده یا نقصانی باشد -اختلاف است. «مد» علامت مدنی در موردی است که قرای مدینه با دیگران در آیه اختلاف دارند.
شماره آیات اهل کوفه اصح اعداد است؛ زیرا مستند به امام علی علیه‌السّلام است.
[۵۲] بیگلری، حسن، سرالبیان فی علوم القرآن، ص۲۶.

مدارس تفسیر قرآن
مدارس تفسیر قرآن
(حلقه‌های تفسیری قرآن در شهرهای مهم اسلامی با محوریت صحابه)
بسیاری از صحابه، با گسترش اسلام، مدینه را رها و در مقام معلم و مبلغ، قاضی، والی، استاندار یا خزانه دار به سراسر دنیای اسلام هجرت کردند. صحابه مهاجر، علمی را افاضه می‌کردند که از پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فراگرفته بودند، و شاگردانی از محضر ایشان سود می‌بردند. به این شکل، مدارسی در شهرهای مهم اسلامی برای قرآن تشکیل شد که استادان آن مدارس، صحابه بودند و تابعان از آن‌ها می‌آموختند. از میان این مدارس، سه مدرسه مدینه، مکه و عراق شهرت بیشتری دارند.
البته مقصود از مدرسه تفسیری، تشکیلات خاص مدیریتی مدارس فعلی نیست؛ بلکه مراد از مدرسه، حضور چند طالب علم نزد استاد است که معمولا در خانه، مسجد و گاهی در بازار شکل می‌گرفت و آرای آنان ثبت و ضبط می‌شد.
عناوین مرتبط: مدرسه تفسیر عراق؛ مدرسه تفسیر مدینه؛ مدرسه تفسیر مکه.
[۵۳] اسماعیلی قوچانی، علی اکبر، ۱۳۲۳-، پژوهشی درسیرتطورتفسیروروشهای تفسیری، ص۴.
[۵۴] کمالی دزفولی، علی، ۱۲۹۲ -، تاریخ تفسیر، ص۳.
[۵۵] ذهبی، محمد حسین، -۱۹۷۷م، التفسیروالمفسرون، ج۱، ص۱۰.
[۵۶] کمالی دزفولی، علی، ۱۲۹۲ -، شناخت قرآن، ص۳۸.

مد اصل
مد اصل
(قرارگرفتن حرف مد و سبب آن در حروف اصلی بعضی افعال)
ابوبکر احمد بن حسین بن مهران بنا به نقل سیوطی در کتاب الاتقان مدهای قرآن را ده گونه می‌داند که از آن جمله «مد اصل» در افعال ممدود است، مانند مد در افعال «شاء» و «جاء».
فرق «مد اصل» و «مد بنیه» این است که مد بنیه برای تمییز اسماء ممدود از اسماء مقصور است، و مد اصل در حروف اصلی افعالی جاری است که برای معانی احداث شده‌اند.
[۵۷] سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۳.




جعبه ابزار