• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نامگذاری کودک

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از جمله مستحبات و حقوقی که کودک تازه متولد شده برعهده والدین دارد انتخاب نام شایسته و نیکو است، نام نیکو، بهترین هدیه‌ای است که هر نوزاد در روزهای اوّل زندگی دریافت می‌کند، نام هرکس همیشه با اوست و از او جدا نمی‌شود و همواره در شخصّیت فردی و اجتماعی‌اش مؤثر است لذا دارای اهمیت است. انتخاب نام شایسته برای کودک از چنان اهمیّتی برخوردار است که مستّحب است نوزاد پسر را تا روز هفتم محمّد بنامند، پس از آن اگر خواستند، نامش را تغییر دهند.



مستحب است در روزهای نخست تولّد نوزاد، نام نیکو و شایسته برای او انتخاب شود. این امر از حقوق کودک بر پدر و مادر است و بسیاری از فقها به آن تصریح نموده‌اند. نام نیکو، بهترین هدیه‌ای است که هر نوزاد در روزهای اوّل زندگی از پدر و مادر خود دریافت می‌کند، هدیه‌ای ماندگار که همیشه با اوست و از او جدا نمی‌شود و همواره در شخصّیت فرد و اجتماعی‌اش مؤثر است و در مورد رعایت این حق در روایات با تعابیر مختلف سفارش شده است.
۱. پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خطاب به امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) فرموده است: حق فرزند بر پدرش این‌ است که نام نیکو برای او انتخاب نماید و او را به نیکی تربیت نموده و به‌کاری شایسته بگمارد. «یٰا عَلیِ، حَقُ الْوَلَدِ عَلَی ْوٰالِدِهِ اَنْ یُحَسِّنَ اسْمَهُ وَاَدَبَهُ وَ یَضَعَهُ مَوْضِعاً صٰالِحاً».

۲. امام صادق (علیه‌السّلام) از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل می‌کند که فرموده است: نام نیک برای خود انتخاب کنید، زیرا در روز قیامت شما را با همان نام می‌خوانند و گفته می‌شود‌ای فلان فرزند فلان برخیز و به سوی نور خود گام بردار و‌ ای فلان فرزند فلان برخیز که نوری نداری. «اِسْتَحْسِنُوا اَسْمٰاءَکُمْ فَاِنَّکُمْ تُدْعَوْنَ بِهٰا یَوْمَ الْقِیٰامَةِ قُمْ یٰا فُلاٰنَ بْنَ فُلاٰنٍ الٰی نُورِکَ وَقُمْ یٰا فُلاٰنَ بْنَ فُلاٰنٍ لاٰنُورَ لَکَ».

۳. هم‌چنین امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) از آن حضرت نقل می‌کند که فرموده است: اوّلین هدیه‌ای که هر یک از شما به فرزندش می‌بخشد نام خوب است، پس نام نیکو برای فرزندان خود انتخاب نمایید. «قٰالَ رَسُولَ الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): اِنَّ اَوَّلَ مٰا یَنْحَلُ اَحَدُکُمْ وَلَدَهُ الاِسْمُ الْحَسَنُ فَلْیُحْسِنْ اَحَدُکُمْ اسْمَ وَلَدِهِ».

۴. امام رضا (علیه‌السّلام) می‌فرماید: نخستین احسان و نیکی که پدر در حق فرزندش روا می‌دارد، انتخاب نام زیبا برای اوست، پس لازم است هر یک از شما نام نیکو برای فرزند خود انتخاب کند. «اَوَّلَ ما یَبَرُّ الرَّجُلُ وَلَدَهُ اَنْ یُسَمِّیَهُ بِاسْمِ حَسَنِ، فَلْیُحْسِنْ اَحَدُکُمُ اسْمَ وَلَدِهِ».


انتخاب نام نیک ضمن این‌که تکریم و احترام کودک است، نشان دهنده طرز تفکّر خانواده و آرمان‌ها و الگو‌های مورد علاقه آنان می‌باشد. به همین‌جهت اسلام دستور می‌دهد از نام‌هایی استفاده شود که نشان از هویت اعتقادی دارند و الهام‌بخش و امیدآفرین و حامل پیام و فرهنگ اصیل انسانی و اسلامی می‌باشند و بهترین آن‌ها، نام‌هایی‌ است که دربردارنده معنای عبودیّت خداوند متعال باشد. مانند عبدالله، عبدالرحمن و نیز نام پیامبران و ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) و بهترین آن‌ها نام محمّد است.

به نمونه‌هایی از روایات وارد شده در این‌باره اشاره می‌گردد:
۱. امام باقر (علیه‌السّلام) می‌فرماید: راست‌ترین نام‌ها این است که بر بندگی خداوند متعال دلالت کند و برترین نام‌ها، اسامی پیامبران است. «اَصْدَقُ الاَسْمٰاءِ مٰا سُمِّیِ بالْعُبُودِیَّةِ وَاَفْضَلُهٰا اَسْمٰاءُ الاَنْبِیٰاءِ».

۲. امام رضا (علیه‌السّلام) می‌فرماید: خانه‌ای که در آن نام محمّد باشد اهل آن در بامداد و شامگاهشان با خیر و برکت همراه خواهند بود. «اَلبَیتُ الَّذِی فیِهِ مُحَمَّدٌ یُصبِحُ اَهلُهُ بِخَیرٍ وَ یُمسُونَ بِخَیرٍ».

۳. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: اگر نام فرزندانتان را محمّد گذاشتید، اکرامش کنید و در مجالس خود برایش جا در نظر بگیرید و با روی گرفته و صورت عبوس با او برخورد ننمایید. «اِذا سَمَّیتُمُ الوَلَدَ مُحَمَّداً فَاَکرِمُوهُ وَ اَوسِعُوا لَهُ فِی المَجلِسِ وَ لا تُقَبِّحُوا لَهُ وَجهًا».

۴. سلیمان جعفری می‌گوید از امام کاظم (علیه‌السّلام) شنیدم که فرمود: هیچ‌گاه فقر و بیماری به خانه‌ای که در آن نام محمّد، احمد، علی، حسن، حسین، جعفر، طالب، عبدالله و فاطمه باشد، داخل نمی‌شود. «لَا یَدخُلُ الفَقرُ بَیتاً فیهِ اسمُ مُحَمَّدٍ اَو اَحمَدَ اَو عَلِی اَو الحَسَنِ اَوِ الحُسَینِ اَو جَعفَرٍ اَو طالِبٍ اَو عَبدِاللهِ اَو فاطِمَةَ مِنَ النَّساءِ».

۵. سکونی می‌گوید: بر امام صادق (علیه‌السّلام) وارد شدم در حالی‌که محزون و‌ اندوهگین بودم، امام به من فرمود: چرا‌ اندوهگینی؟ عرض کردم: خداوند به من دختری داده است. امام فرمود: ‌ای سکونی، دختر تو سنگینی‌اش بر زمین است و روزی‌اش بر خدا، عمرش از عمر تو جدا و روزی که می‌خورد غیر از روزی توست. سکونی گوید: به خدا سوگند حزن و‌ اندوه من با این گفتار از بین رفت. سپس امام فرمود: او را چه نامیده‌ای؟ عرض کردم: فاطمه. فرمود: آه آه آه، آن‌گاه دست خود را بر پیشانی نهاد... سپس فرمود: حال که او را فاطمه نامیدی هرگز دشنامش مده، نفرینش مکن و او را مزن. «اِذا سَمَّیتَها فاطِمَةَ فَلا تَسُبَّها وَ لا تَلعَنها وَ لا تَضرِبها».


از روایات استفاده می‌گردد، استفاده از نام‌های پادشاهان ظالم و فراعنه و دشمنان اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) و نام‌های بی‌محتوا که موجب هتک حیثیت فرد می‌گردد، مکروه است. هم‌چنین نام‌هایی که یادآور قهر و غضب و ستم و ظلم باشد یا دلالت بر صفاتی بنماید که مخصوص خداوند است و نسبت به دیگران کذب و بر خلاف خضوع و بندگی است، مانند خالد، مالک و از این قبیل واژگان، مکروه است.
روایات بسیاری بر این معنا دلالت دارد، به عنوان نمونه:
۱. امام باقر (علیه‌السّلام) از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل می‌کند که فرموده است: «شَرَّ الاَسمَاءِ ضِرارٌ وَ مُرَّةُ وَ حَربٌ وَ ظالِمُ». قیومی می‌نویسد: مرّه بکسر میم، به معنی شدّت است و به معنی خلطی از اخلاط بدن نیز می‌آید.

بدترین اسامی، ضرر زدن، شدّت، جنگ و ظالم است.
۲. علامه طریحی در کتاب منتخب، ضمن خبر مفصلّی درباره یک مسیحی که از طرف پادشاه روم به حضور رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رسیده بود، نقل می‌کند که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به او فرمود: نام تو چیست؟ جواب داد، عبدالشمس. فرمود: نامت را تغییر بده و من نامت را عبدالوهّاب گذاشتم. «قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): مَا اسمُکَ؟ فَقُلتُ: اِسمِی عَبدُالشَّمسِ، فَقالَ لِی: بَدَّلِ اسمَکَ، فَاِنّی اُسَمّیکَ عَبدَ الوَهّابِ».
۳. از عمر نقل شده که برادر امّ سلمه، همسر پیامبر، صاحب پسری شد و نامش را ولید گذاشت چون این نام به گوش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رسید، فرمود: نامش از فراعنه شماست، آن را تغییر دهید. «سَمَّیتُمُوهُ بِاسمِ فَراعَنتُکُم غَیِّرُوا اِسمُهُ فَسَمُّوهُ عَبدُالله».
۴. جابر از امام باقر (علیه‌السّلام) روایت می‌کند که آن حضرت به کودک خردسالی فرمود: نامت چیست؟ گفت: محمّد. حضرت فرمود: کینه‌ات چیست؟ جواب داد: علی. حضرت فرمود: تو با این کنیه بر خود دژی ساختی که شیطان بر تو راهی نمی‌یابد. هرگاه شیطان بشنود که نام محمّد یا علی را صدا بزنند مانند سُرب و مس ذوب می‌شود و هرگاه بشنود کسی را به نام یکی از دشمنان ما می‌خوانند به شادی و نشاط در‌آید و بر خود می‌بالد. «اِنَّ الشَّیطانَ اِذا سَمِعَ مُنادِیَا یُنادِی یَا مُحَمَّدُ اَو یَا عَلِی ذابَ کَما یذُوبُ الرَّصَاصُ حَتَّی اِذا سَمِعَ مُنادِیَاً یُنَادِی بِاسمِ عَدُوًّ مِن اَعدَائِنا اهتَزَّ وَاختَالَ».


در ماده سوّم اعلامیه جهانی حقوق کودک به حق داشتن نام برای کودک تصریح شده و بیان می‌دارد: «کودک باید از بدو تولّد صاحب اسم، ملیّت و هویت گردد». هم‌چنین در ماده هفتم کنوانسیون حقوق کودک، چنین آمده است: «تولّد کودک بلافاصله پس از به دنیا آمدن ثبت می‌شود و از حقوقی مانند حق داشتن نام، کسب تابعیت و در صورت امکان، شناسایی والدین... برخوردار می‌باشد».
امّا از دیدگاه اسلام، حق کودک تنها با نامگذاری به یک نام (هر چه باشد) ادا نمی‌شود، بلکه انتخاب نامی‌ نیکو و شایسته به‌عنوان حق کودک بر والدین مورد تاکید قرار گرفته است، از این روست که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در جواب پدری که وظیفه خود در قبال فرزندش را جویا می‌شد، فرموده است: وظیفه پدر این است که او را نام نیکو بگذارد و او را به نیکی تربیت کند و به کاری شایسته بگمارد. «تُحَسَّنُ اسمَهُ وَ اَدَبَهُ وَضَعهُ مَوضِعاً حَسَناً».

به عبارت دیگر: تردیدی نیست که پدران و مادران نظر به علایق سرشاری که به نوزاد خویش دارند، می‌کوشند که به سلیقه خود برای او نامی زیبا و نیک را انتخاب کنند، امّا اشکال در این است که آن‌ها ممکن است دچار اشتباه شوند و چیزی که به نظرشان پسندیده می‌آید، از نظر دیگران یا از لحاظ فرهنگ و ارزش‌های دینی ناپسند و زننده باشد. بدین‌جهت اگر پدر و مادر راهنمایی نشوند، ممکن است ندانسته و ناخودآگاه به جای خدمت، خیانت کنند و نامی بر طفل نهند که در دوران زندگی وی همچون طوقی ننگین و افتضاح‌آمیز به گردنش باشد و او را رنج دهد.

اگرچه این موضوع ساده می‌باشد، ولی از نظر واقع بسیار مهم است و از آثار شوم روانی آن نمی‌توان چشم پوشید، زیرا نام زشت و سبک، اسباب رنج روحی و آزردگی خاطر صاحب آن را فراهم می‌کند و او را در معرض استهزا و تحقیر دیگران قرار می‌دهد و در نتیجه صاحب نام زشت در خود احساس حقارت می‌نماید و بی‌شک احساس حقارت، یکی از عوامل ناراحتی و خودخوری انسان است. با این توضیح که اگر چنین احساسی زودگذر باشد، ناراحتی آن هم دیری نمی‌پاید و انسان از زیر فشار آن خلاص می‌شود. امّا همین احساس زودگذر اگر در روان انسان گره بخورد آن هم گرهی که گشودن آن محال یا بسیار مشکل و دشوار است در این صورت خطراتی بزرگ در پی خواهد داشت.
[۳۳] بهشتی، احمد، اسلام و حقوق کودک، ص۷۶-۷۷.


یکی از متخصّصان روان‌شناسی کودک در مقاله‌ای تحت عنوان «حقّ نام و تابعیت» می‌نویسد: نام، بسیار بالاتر از یک برچسب و یا یک عنوان خاص است. نام، نشانه شخصیت و هستی جداگانه هر فردی است... در تحلیلی که «اینیاس سرسون» فیلسوف فرانسوی راجع به وظیفه اجتماعی نام به عمل آورده، اهمیّت آن را در جوامع باستانی نشان داده است. او می‌نویسد: کودک پیش از آن‌که اسمی برای او تعیین گردد، وجود ندارد. نام، هم نمودار شخصیت و استقلال فرد است و هم شخصیت و استقلال فردی به انسان می‌بخشد... نام، نمودار و بخشنده نوع بسیار خاصی از هویت، به فرد انسانی است. وقتی که نام یکی از اجداد کودک به وی داده می‌شود، مثل این است که به حیات نیای او نوعی دوام و استمرار بخشیده می‌شود و یا این‌که کودک به‌صورت نیای خودش در می‌آید.
[۳۴] وزیری، مجید، حقوق متقابل کودک و ولی در اسلام، ص۱۴۶.



به هر صورت، نام‌های پست و ناشایست، باعث سرافکندگی است و تاثیر آن در ایجاد عقده حقارت قابل انکار نیست. به همین‌جهت در نظام تربیتی اسلامی، انتخاب نام زیبا و دارای مضمون عالی از چنان اهمیّتی برخوردار است که سفارش شده قبل از ولادت فرزند، نام نیکویی برایش انتخاب شود.
امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) می‌فرماید: فرزندانتان را قبل از ولادتشان نامگذاری کنید و اگر نمی‌دانید فرزندانتان پسر است و یا دختر، نامی برایش انتخاب کنید که مشترک بین دختر و پسر باشد، زیرا بچّه‌ای که از شما سقط می‌شود و برایش نام انتخاب ننموده‌اید، آن‌گاه که با شما در روز قیامت ملاقات نماید به پدرش می‌گوید: چرا برای من نام ننهادی؟ مگر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نوه خود را پیش از تولّد، محسن نام ننهاده بود؟ «یقُولُ السَّقطُ لاَبیهِ: اَلاّ سَمَّیتَنی وَ قَد سَمّی رَسُولُ اللهِ مُحسَناً قَبلَ اَن یولَدَ».

انتخاب نام شایسته برای کودک از چنان اهمیّتی برخوردار است که مستّحب است نوزاد پسر را تا روز هفتم محمّد بنامند، پس از آن اگر خواستند، نامش را تغییر دهند.
امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: هیچ نوزادی برای ما متولّد نمی‌شود، مگر این‌که نخست او را محمّد می‌نامیم و پس از هفت روز اگر خواستیم نامش را تغییر می‌دهیم وگرنه همان نام را بر او باقی می‌گذاریم. «لا یُولَدُ لَنا وَلَدٌ سَمَّیناهُ مُحَمَّداً فَاِذا مَضَی سَبعَةُ اَیامٍ فَاِن شِئنَا غَیَّرنا وَ الاّ تَرَکنا».
امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نام‌های زشت و نامناسب اشخاص و سرزمین‌ها را تغییر می‌دادند. «اَنَّ رَسُولُ الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کانَ یُغَیّرُ الاسماءَ القَبیحَةَ فِی الرَّجالِ وَ البُلدانِ».

تعبیر «کانَ یُغَیّرُ» دلالت دارد که این امر شیوه‌ای مستمر در سیره عملی آن حضرت بوده است و نمونه‌های بسیاری از آن در تاریخ و کتب روایی به‌چشم می‌خورد.
نکته‌ای مهم در نام‌گذاری نهفته است که نام هر کسی و هر معنایی که بر کودک گذاشته شود، ذکر مکرّر آن در طول زندگی، یاد و خاطره و ویژگی‌های آن شخص و آن معنی در ذهن و روان کودک تاثیر می‌بخشد و پیوندهای خاصّی بین آن دو ایجاد می‌شود که در سعادت و شقاوت او بی‌تاثیر نیست.
[۴۳] وزیری، مجید، حقوق متقابل کودک و ولی در اسلام، ص۱۴۷.


لازم به ذکر است که باید مراقب بود نام‌هایی که بر روی فرزندان می‌گذاریم این ظرفیت را داشته باشد که با سنین بالاتر نیز متناسب باشند. برخی از اسامی شاید در کودکی زیبا و خوشایند باشند، امّا در سال‌های جوانی و بزرگ‌سالی و آن‌گاه که شخص، صاحب عنوان و مسئولیت اجتماعی می‌گردد، آن اسامی، کودکانه و سبک می‌نمایند و با صاحب اسم تناسب ندارند. قرآن کریم می‌فرماید: یکدیگر را مورد طعن و عیب‌جویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یاد نکنید. «لا تَلمِزُوا اَنفُسَکُم وَ لا تَنَابَزُوا بِالاَلقاَبِ» این آیه با صراحت، افراد بی‌بند و باری که بر دیگران القاب زشت بگذارند و از این طریق آن‌ها را تحقیر نمایند و شخصیّت‌شان را بکوبند مورد نکوهش قرار داده و از این عمل نهی می‌کند.

اطلاق آیه، شامل پدر و مادر و مربیّانی که برای فرزندان خود نام و لقب زشت و زننده و بی‌محتوی انتخاب می‌کنند، نیز می‌شود و بعید نیست از این آیه حرمت آن استفاده شود. و شاید به‌همین علّت است که ماده ۲۰ قانون ثبت احوال مصوّب ۱۸/۱۰/۱۳۶۳ مقرّر می‌دارد: «انتخاب نام‌هایی که موجب هتک حیثیت مقدّسات اسلامی می‌گردد و هم‌چنین انتخاب عناوین و القاب و نام‌های زننده و مستهجن و نامتناسب با جنس، ممنوع است» و از آنجا که تشخیص مصادیق نام‌های ممنوع به‌ویژه برای مامور ثبت احوال کار آسانی نیست و مفاهیم کلّی مندرج در ماده ۲۰ قانون ثبت احوال، مشکلاتی را در عمل پدید می‌آورد تبصره ۲ ماده مذکور مقرّر می‌دارد: «تشخیص نام‌های ممنوع با شورای عالی ثبت احوال می‌باشد».


۱. شیخ طوسی، محمد بن حسن، النهایة، ص۵۰۱.    
۲. ابن‌ ادریس حلّی، محمد بن منصور، السرائر، ج۲، ص۶۴۶.    
۳. فیض کاشانی، ملامحسن، مفاتیح الشرائع، ج۲، ص۳۶۵.    
۴. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۲، ص۵۶۵.    
۵. سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذّب الاحکام، ج۲۵، ص۲۵۸.    
۶. فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة (کتاب النکاح)، ص۵۲۶.    
۷. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۳۸۹-۳۹۰، باب ۲۲، من ابواب احکام الاولاد، ح۴.    
۸. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۳۸۹، باب ۲۲، من ابواب احکام الاولاد، ح۲.    
۹. محدث نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۲۷، باب ۱۴، ح۱.    
۱۰. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۳۸۹، باب ۲۲، من ابواب احکام الاولاد، ح۱.    
۱۱. علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۳، ص۹۷.    
۱۲. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، الروضة البهیة، ج۵، ص۴۴۳.    
۱۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۵۳۲۵۴.    
۱۴. امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۳۱۰.    
۱۵. فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة (کتاب النکاح)، ص۵۲۷.    
۱۶. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۳۹۱، باب ۲۳، من ابواب احکام الاولاد، ح۱.    
۱۷. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۳۹۴، باب۲۴، ح۶.    
۱۸. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۳۹۴، باب۲۴، ح۷.    
۱۹. شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۱۹، ح۸.    
۲۰. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۸۲، باب۸۷، من ابواب احکام الاولاد، ح۱.    
۲۱. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۲، ص۵۶۵.    
۲۲. ابن‌ ادریس حلّی، محمد بن منصور، السرائر، ج۲، ص۶۴۶.    
۲۳. علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۳، ص۹۷.    
۲۴. طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل،، ج۱۲، ص۱۳۲.    
۲۵. فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۷، ص۵۲۷.    
۲۶. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۳۹۹، باب۲۸، من ابواب احکام الاولاد، ح۵.    
۲۷. قیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ص۵۶۸.    
۲۸. محدث نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۲۸، ح۷.    
۲۹. متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمّال، ج۱۶، ص۵۹۲، ح۴۵۹۷۷.    
۳۰. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۳۹۳، باب۲۴، من ابواب احکام الاولاد، ح۳.    
۳۱. شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۴۸، ح۱.    
۳۲. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۷۹، باب۸۶، من ابواب احکام الاولاد، ح۱.    
۳۳. بهشتی، احمد، اسلام و حقوق کودک، ص۷۶-۷۷.
۳۴. وزیری، مجید، حقوق متقابل کودک و ولی در اسلام، ص۱۴۶.
۳۵. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۱۲۸، باب الاسماء و الکنی، ح۶.    
۳۶. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، الروضة البهیة، ج۵، ص۴۴۳.    
۳۷. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۳۹۲، باب ۲۴، من ابواب احکام الاولاد، ح۱.    
۳۸. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۳۹۰، باب۲۲، من ابواب احکام الاولاد، ح۶.    
۳۹. متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمّال، ج۱۶، ص۵۹۰۵۹۱.    
۴۰. متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمّال، ج۱۶، ص۵۹۶.    
۴۱. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابة، ج۳، ص۷۶.    
۴۲. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابة، ج۱، ص۲۰۲.    
۴۳. وزیری، مجید، حقوق متقابل کودک و ولی در اسلام، ص۱۴۷.
۴۴. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۱.    



انصاری، قدرت‌الله، احکام و حقوق کودکان در اسلام، ج۱، ص۲۵۹-۲۶۷، برگرفته از بخش «فصل چهارم حقوق کودک بعد از ولادت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۸/۲۶.    



جعبه ابزار