• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حزن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حُزْنْ، سختی زمین را می­گویند و نفس را بخاطر غمی که برای آن بوجود می­ آید و موجب سختی و دگرگونی آن می­شود، حزین می­گویند که خلاف فرح و شادی است. هرگاه انسان چیزی را که مالک آن بوده است و آن را دوست داشته و یا خود را قادر بر تملک آن می­دانسته، از دست بدهد، حُزن بر او عارض می­شود.




کلمه حزن با مشتقاتش در کل آیات قرآن ۴۲ مرتبه به کار رفته است که ۲۶ آیه مکی و ۱۶ آیه مدنی می­باشد و در اکثر این آیات خداوند حزن را به صورت منفی بیان نموده و پرهیز از حزن دستور کار آیات می­باشد که ما در این جا به نمونه هایی از آیات اشاره می‌کنیم. خداوند در قرآن کریم می­فرماید:
«صبر کن و صبر تو فقط برای خدا و به توفیق خدا باشد وبخاطر (کارهای) آنها اندوهگین و دلسرد نشو و از توطئه­ های آنها در تنگنا قرار مگیر.»
«به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‏شوند که «نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است.»
این آیات وسیله‏ای برای تسلی و دلداری و تقویت روحی مؤمنین است. خداوند ماندن مؤمن بر اندوه را جایز نمی­داند، بلکه آن را مایه تنبه و عبرت قرار داده است تا او را به سوی فرح و سرور هدایت کند.
«نجوا تنها از سوی شیطان است. می‏خواهد با آن مؤمنان غمگین شوند. ولی نمی تواند هیچ گونه ضرری به آن ها برساند جز به فرمان خدا. پس مؤمنان تنها بر خدا توکل کنند.»



در روایات نیز، در مواردی از حزن به عنوان یک فضیلت یاد شده و مواردی نیز به عنوان رذیلت آمده است که به برخی از آنان اشاره می­کنیم.
۱. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: بر شما باد حزن، پس همانا کلید قلب است.
[۶] پاینده، ابوالقاسم؛ نهج الفصاحه، نشر جاویدان، تهران، ۱۳۵۴، ح۱۹۷۱

۲. امام علی(ع) فرمودند: در معرفی انسان کامل می­فرمایند: کسی که جامه زیرین او اندوه و لباس رویین او ترس از خداست.
[۷] دشتی، محمد؛ نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمونین، پاییز۱۳۸۱، خطبه ۸۷

۳. پیامبر اکرم(ص) می­فرمایند: کسی که اندوهش بسیار است، بدنش بیمار شود.
طبق آیات و روایات فراوانی که این زمینه موجود است، حزن به دو رقم مذموم و ممدوح تقسیم می­شود که برای روشن شدن این مطلب ابتدا به تعریف آن و سپش به ذکر عوامل ایجاد کننده و در نهایت عوامل نابود کننده آن می­پردازیم.



حزن مذموم، همان حزن به جهت از دست دادن منفعت دنیوی و یا رسیدن به مصیبت است که بطور مستقیم و غیر مستقیم در آیات و روایات مورد نهی واقع است. خداوند صحنه پایانی غزوه احد را این گونه بیان می­ کند:
«(به خاطر بیاورید) هنگامی را که از کوه بالا می­رفتید، و(جمعی در وسط بیابان پراکنده شدند، و از شدت وحشت) به عقب ماندگان نگاه نمی­ کردید. پیامبر از پشت سر شما را صدا می­زد. سپس اندوه­ ها را یکی پس از دیگری به شما جزا داد. این بخاطر آن بود که دیگر برای ازدست رفتن (غنایم جنگی) غمگین نشوید، و نه بخاطر مصیبت­ هایی که بر شما وارد می­گردد.»
علامه طباطبایی در ذیل این آیه، دو احتمال می­دهند که هر دو احتمال دلیل بر مذموم بودن حزن ناشی از دست دادن منفعت دنیوی و یا رسیدن به مصیبت است. بنابر احتمال اول خداوند غم دیگری را به مسلمانان به عنوان پاداش داد تا بر اثر این غم مسلمانان از آنچه از دست داده بودند و یا از مصائبی که به آنها رسیده بود محزون و دلگیر نشوند و این غم باعث زوال حزن و اندوه اولیه شده بود.
بنابر احتمال دوم، غم دوم عبارت است از غمی که به سبب حمله ناگهانی مشرکین بعد از نافرمانی نگهبانان، از پشت سر بر آنها وارد شد. لذا دو غم بر مومنان وارد شد که هر دو مذموم است؛ یکی غم اختلاف و کشمکش و پراکنده شدن در زمین و دیگری غم حمله از پشت و غافلگیر شدن.

۳.۱ - عوامل بوجود آورنده حزن مذموم


۱. شوق و رغبت به دنیا:
امام صادق(ع) می­فرمایند: شوق و رغبت به دنیا موجب غم و حزن است. زیرا شادی­های دنیا زودگذر است و از پس آن اندوه و غمی است. بنابراین علاقه به آنها در واقع دلبستگی به امور فانی و زودگذر است و وقتی انسان چیزی را که به آن علاقه دارد، از دست بدهد دچار حزن و اندوه می­شود.
۲. چشم داشتن به ثروت دیگران:
امام باقر(ع) می­فرمایند: هر کس به آنچه در اختیار مردم است چشم دوزد، حزن و تأسف­ش طولانی شود.
[۱۲] مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۷۲
زیرا این فرد یکسره در حال مقایسه خود و دیگران است و از کم و کاستی­های زندگی خود غمگین و ناراحت است.
۳. حسادت:
امام علی(ع) می­فرمایند: ستمگری را شبیه­ تر به مظلوم از حسود ندیدم، که نفس اندوه او دائمی و قلب او متحیر و سرگردان و حزن و اندوهش لازم و همیشگی است.
[۱۳] ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، دارالحدیث، چاپ پنجم ۱۳۸۴، ج۲، ص۴۲۳

۴. ناامیدی:
یکی دیگر از عواملی که موجب حزن و اندوه می­گردد، ناامیدی است. امام علی(ع) می­فرماید: اگر ناامیدی بر دل انسان چیره شود تأسف خوردن، او را از پای درآورد.
[۱۴] دشتی، محمد؛ نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، پاییز۱۳۸۱، خطبه ۸۲
فردی که ناامید است، احساس حقارت و بدبختی می­کند و این حس حقارت او را از عمل کردن باز می­دارد و در نتیجه موجب حزن و اندوه او می­شود.
۵. آه و ناله و ناشکیبایی:
امام علی(ع) می­فرمایند: از جزع و فزع بپرهیز که باعث اندوه می­شود. جزع در لغت به معنای صبر نکردن بر آنچه بر انسان نازل شده است، می­باشد.
[۱۶] معجم الوسیط
از این روایت می­توان استفاده کرد که آه و ناله شدید و بدون جهت نه تنها موجب رفع حزن نمی­شود، بلکه بر آن می­ افزاید.
اینان انسان­هایی هستند که دوست دارند همیشه ناله کنند و روز خود را با حزن و اندوه به پایان برسانند، در حالیکه می­توانند با توجه به نعمت­های خدا به زندگی شیرینی و نشاط ببخشند.
۶. شک:
طبق فرموده امام صادق(ع) خداوند حزن و اندوه را در شک و سخط قرار داده است.
[۱۷] مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج۶۷، ص۱۵۲

۷. افکار منفی:
ریشه هر احساس افسردگی و اندوهی در تفکری منفی است و در اثر همین افکار منفی، انسان بی­روحیه و سنگین شده و دچار احساس شکست و ناکامی می­گردد.
اگر انسان از کارها، برداشت درستی داشته باشد، احساسات او هم واقعی است و اگر درک و تصور او اشتباه باشد، واکنش او هم غیرطبیعی و خلاف واقع خواهد بود. بنابراین باید احساسات دردناک ناشی از تعریف ­های ذهنی را کنار گذاشت، چون اعتباری ندارند.
[۱۸] برنز، دیوید؛ شناخت درمانی، ترجمه، قراچه داغی، مهدی، تهران، نشر مترجم، ۱۳۷۱، چاپ ششم، ص۴۶


۳.۲ - عوامل نابود کننده حزن مذموم


۱. صبر و یقین:
صبر در لغت به معنای بازداشتن نفس به جهت رسیدن مکروهی به آن از جزع و فزع است. صبر موجب غم زدایی و آرامش روحی است. چنانچه امام علی(ع) می­فرمایند: با اراده­ های صبورانه و حسن یقین غم­های وارده بر خود را دور نما.
شخص مومن با اعتقاد به ثواب و پاداش الهی بر صبر، با صبوری غم و اندوه را از خود می­زداید و آرام می­گیرد چرا که او اعتقاد دارد: «صابران، اجر و پاداش خود را بی­حساب دریافت می­دارند.»
در مرتبه بالاتر، او بر این باوراست که درود و رحمت الهی شامل او شده است. لذا دلیلی بر غمگین بودن نمی­بیند.
۲. اعتقاد به قضا و قدر الهی:
شخص معتقد به قضا و قدر الهی هر آنچه را که خدا بر او مقدر کند، خیر می­داند. پس محزون نیست. چنانچه امام علی(ع) می­فرمایند: اعتماد کردن به قدر الهی، چه طرد کننده خوبی برای غم­هاست.
[۲۱] ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، ج۲، ص۲۹۴

۳. پناه بردن به خدا:
امام علی(ع) می­فرماید: هنگامی که فزع و ناله زیاد شود، پس آنکس که به او پناه برد شود خداست.
۴. استغفار زیاد و گفتن ذکرهای مخصوص:
امام صادق(ع) می­فرماید: هر کس زیاد استغفار نماید، خداوند او را از هر غمی و از هر تنگی­ای خارج سازد و او را روزی دهد از جایی که گمان نمی­کند.
[۲۲] ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، ج۷، ص۳۵۲

روشن است که استغفا تنها ذکر زبانی نیست، بلکه نوعی توجه به خدا و یاد اوست که با این توجه و یاد، دل آرام می­گیرد.اما در مورد اذکار، هر ذکری از آن جهت که باد خداست باعث آرامش دل می­شود. اما ذکرهای مخصوصی در روایات آمده است که خواص مخصوصی دارند. پیامبر اکرم(ص) می­فرمایند: جمله لاحول و لا قوه الا بالله نود و نه درد را شفا می­دهد که ساده­ترین آن اندوه است.
[۲۳] ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، ج۳، ح۳۷۹۷

۵. توجه به نسبی بودن شادی و غم در دنیا:
باید توجه کرد که در دنیا شاید و غم مطلق نیست، هر چه در عالم دنیاست در مرز نابودی است. چنانچه برخی علما می­فرمایند: دل بستگی و محبت به چیزی که آخر آن فنا و زوال است، خلاف مقتضای عقل و دانش و مخالف طریقت آگاهی و بینش است.
[۲۴] نراقی، احمد؛ معراج السعاده، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی طوبای محبت، چاپ اول، ۱۳۸۵، ص۵۸۳




روایات بسیاری وجود دارد که با توجه به مضامین آن در می­یابیم که در مقابل حزن مذموم، حزنی نیز وجود دارد که از طرف ائمه معصومین(ع) مورد تایید بوده است. امام سجاد(ع) می­فرماید: خداوند هر قلب غمناکی را دوست می­دارد.
امام صادق(ع) می­فرماید: در کتاب علی(ع) خواندم که همانا مومن شب و روز را به پایان نمی ­برد در حالیکه حزین و غمناک است و بجز این حالت برای او شایسته نیست.

۴.۱ - مصادیق حزن ممدوح


۱. حزن به جهت نادانی و گمراهی مردم:
از آیات و تواریخ به خوبی استفاده می­شود که انبیاء الهی از گمراهی و نادانی مردم و از اینکه به بیراهه بروند، رنج بسیار می­برند. خداوند در قرآن می­فرماید:
«گویی می­خواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند.»
۲. حزن دلسوزانه و مشفقانه نسبت به مردم:
خداوند می­فرماید:
«به یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج­های شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مومنان رئوف و مهربان است.»
پس پیامبر و معصومین(ع) هم حزن و اندوه دارند که این یک حرن و اندوه خاص است که در راستای بندگی خدا و یکی از مصادیق یاد خداست.
۳. حزن به حهت از دست دادن نیکی­ها:
از دست دادن نیکی­ها و فرصت­ها برای انجام اعمال شایسته برای انسان مومن حزن آور است. چنانچه امام علی(­ع) می­فرماید: همانا از دست دادن فرصت­ها اندوه است.
[۲۹] آمدی، عبدالواحد بن تمیمی؛ تصنیف غررالحکم و دررالحکم، تحقیق، درایتی، مصطفی؛ مکتب الاعلام الاسلامی، ص۴۷۴، ح۱۰۸۳۱

این حزن، حزن ممدوح است، مشروط بر اینکه شخص تصمیم بر جبران گذشته نماید و با استفاده از زمان حال به کسب نیکی و اعمال شایسته بپردازد. اما اگر شخص تنها افسوس گذشته را بخورد بدون جبران، این حزن ارزشمندی نیست بلکه نکوهیده است.
۴. حزن به جهت مصائب اهل بیت:
امام صادق(ع) می­فرماید: کسی که بر ما غمگین و از ظلم بر ما اندوهگین شود، نفس کشیدن او تسبیح و غم او برای ما عبادت است.
[۳۰] آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی؛ مهجم غررالحکم و دررالحکم، تحقیق، درایتی، مصطفی؛ مکتب العمال الاسلامی، ۱۴۰۳، ص
این حزن ممدوح است، زیرا یاد اولیاء خدا و دوستان او، نمونه­ ای از یاد خداست.


 
۱. اصفهانی، راغب؛ مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۱۱۵    
۲. ترجمه تفسیر المیزان، علامه محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هفتم، تابستان ۱۳۷۵، ج۴، ص۳۹    
۳. نحل/سوره۱۶،آیه۱۲۷    
۴. فصلت/سوره۴۱،آیه۳۰    
۵. مجادله/سوره۵۸،آیه۱۰    
۶. پاینده، ابوالقاسم؛ نهج الفصاحه، نشر جاویدان، تهران، ۱۳۵۴، ح۱۹۷۱
۷. دشتی، محمد؛ نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمونین، پاییز۱۳۸۱، خطبه ۸۷
۸. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۶۴، ج۷۴، ص۱۶۱    
۹. آل عمران/سوره۳،آیه۱۵۳    
۱۰. ترجمه تفسیر المیزان، علامه محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج۴، ص۷۰    
۱۱. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۴۰    
۱۲. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۷۲
۱۳. ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، دارالحدیث، چاپ پنجم ۱۳۸۴، ج۲، ص۴۲۳
۱۴. دشتی، محمد؛ نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، پاییز۱۳۸۱، خطبه ۸۲
۱۵. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج۷۹، ص۱۴۴    
۱۶. معجم الوسیط
۱۷. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج۶۷، ص۱۵۲
۱۸. برنز، دیوید؛ شناخت درمانی، ترجمه، قراچه داغی، مهدی، تهران، نشر مترجم، ۱۳۷۱، چاپ ششم، ص۴۶
۱۹. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۲۱۱    
۲۰. زمر/سوره۳۹،آیه۱۰    
۲۱. ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، ج۲، ص۲۹۴
۲۲. ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، ج۷، ص۳۵۲
۲۳. ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، ج۳، ح۳۷۹۷
۲۴. نراقی، احمد؛ معراج السعاده، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی طوبای محبت، چاپ اول، ۱۳۸۵، ص۵۸۳
۲۵. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج۶۸، ص۳۸    
۲۶. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۷۱    
۲۷. کهف/سوره۱۸،آیه۶    
۲۸. توبه/سوره۹،آیه۱۲۸    
۲۹. آمدی، عبدالواحد بن تمیمی؛ تصنیف غررالحکم و دررالحکم، تحقیق، درایتی، مصطفی؛ مکتب الاعلام الاسلامی، ص۴۷۴، ح۱۰۸۳۱
۳۰. آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی؛ مهجم غررالحکم و دررالحکم، تحقیق، درایتی، مصطفی؛ مکتب العمال الاسلامی، ۱۴۰۳، ص




سایت پژوهه    



جعبه ابزار