نشوز
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اسلام برای استحکام بنیان ملکوتی
خانواده، قوانینی مقرر کرده و
زن و
شوهر را به رعایت آن سفارش نموده است. عمل نکردن
زوجین به وظایف
زناشویی و زیر پاگذاشتن مقررات
شرعی در
زندگی مشترک، بنیان خانواده را متزلزل میسازد و مایه ناسازگاری و اختلاف میشود.
ناسازگاری که در اصطلاح فقه از آن به (نشوز) تعبیر میشود درباره مرد یا زنی به کار میرود که
حقوق زناشویی را مراعات نمیکنند. از این رو، نشوز ممکن است از ناحیه زن، مرد و یا هر دو رخ دهد.
نشوز در زن به معنای تمرد از دستورهای
واجب شوهر است، از قبیل
تمکین نکردن، نزدودن آنچه مایه تنفر و مانع کامجویی شوهر است، ترک
نظافت و آرایش دلخواه شوهر و خارج شدن از منزل بدون اجازه همسر.
نشوز منحصر در
حقوق واجب همسر است و فراتر از آن را شامل نمیشود. از اینرو، اگر زن کارهای منزل را انجام ندهد و خواستههای شوهر را که ارتباطی با کامجویی از او ندارد، بر نیاورد، ناشزه نمیشود، مثل اینکه از جارو کردن منزل، خیاطی، آشپزی و...
حتی آب به دست شوهر دادن و رختخواب پهن کردن خودداری ورزد.
مرد نیز حق ندارد زن را به انجام اینگونه خدمات مجبور سازد.
نشوز مرد با تعدی بر همسر و نپرداختن
حقوق واجب از قبیل،
نفقه، همخوابی
واجب و مانند آن
محقق میشود.
با بروز نشوز از سوی مرد، زن نخست به مطالبه
حق خویش میپردازد و مرد را پند و اندرز میدهد که
حقوق واجب شرعی او را بپردازد و از مخالفت، دست بردارد. در مرحله دوم اگر نصیحت و اندرز کارگر نیفتاد، زن به حاکم
شرع مراجعه و از شوهر خویش شکایت میکند و حق ندارد با شوهرش قهر کند یا او را کتک بزند.
هنگامی که
حاکم شرع از نشوز مرد آگاه شد، او را از کار
حرام نهی میکند و به او دستور میدهد که وظیفه
واجب خود را انجام دهد. اگر امر و نهی
حاکم سود نبخشید، او را به آنچه خود صلاح میداند،
تعزیر میکند؛ چنان که میتواند نفقه زن را از
مال شوهرش بپردازد؛ گر چه با فروش املاک او باشد.
در زندگی زناشویی چارهای جز حسن سلوک و مدارا نیست. زن و شوهر باید بنا را بر سازگاری و تحمل یکدیگر بگذارند تا در سایه آن وضعیت زندگی آنان بهبود یابد و به
پاداش الهی دست یابند و در صورتی که مشکلاتی پیش بیاید به جای دامن زدن به اختلاف، به
صلح و همدلی بیندیشند. دستور قرآن چنین است:
وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُنَاحَ عَلَیْهِما أَن یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً وَالصُّلْحُ خَیْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ.
و اگر زنی، از طغیان و سرکشی یا اعراض شوهرش، بیم داشته باشد، مانعی ندارد با هم صلح کنند (و زن یامرد، از پارهای از
حقوق خود، به خاطر صلح، صرف نظر نماید) و صلح بهتر است؛ اگر چه مردم (طبق غریزه حب ذات، در این گونه موارد)
بخل میورزند.
از آیه استفاده میشود که در مسائل خانواده، مرحله اول اصلاح خود زن و شوهر، بدون دخالت دیگران است. شایسته است که آنها برای حفظ خانواده از برخی از
حقوق خویش بگذرند و با حسن سلوک و مدارا و تحمل یکدیگر بر استحکام بنیان خانواده پای بفشارند. چنانچه تلاش آنها مؤثر واقع نشد، دیگران دخالت کنند.
اگر ناسازگاری و نشوز از سوی هر دو رخ دهد و بیم شقاق و فراق آنان فراهم آید و کارشان به حاکم
شرع بینجامد، حاکم
شرع، داوری از سوی مرد و داوری از جانب زن انتخاب میکند تا آنگونه که صلاح میدانند- یا با آشتی یا با جدایی- به ختم غائله اقدام نمایند.
قرآن مجید در اینباره میفرماید:
وَ انْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ اهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ اهْلِها انْ یُریدا اصْلاحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُما انَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً خَبیراً
اگر از جدایی و شکاف میان زن و شوهر بیم داشته باشید، یک داور از خانواده شوهر و یک داور از خانواده زن انتخاب کنید (تا به کار آنان رسیدگی کنند) اگر داوران تصمیم اصلاح داشته باشند، خداوند آنان را موفّق خواهد کرد؛ زیرا
خداوند دانا و آگاه است.
بر داوران
واجب است:
۱. درباره زوجین و سبب بروز اختلاف میان آنان،
تحقیق و بررسی کافی نمایند.
۲. سپس به بحث و تبادلنظر در موارد اختلاف بپردازند.
۳. رأی و
حکم داوران بر زوجین
نافذ است و باید به آن تن دهند؛ بهشرطی که مصوّبات آنان از نظر
شرعی جایز باشد؛ مثل اینکه مرد را ملزم کنند در فلان شهر برای همسرش مسکن تهیّه کند یا منزل مخصوصی برای او آماده نماید یا زن را در کنار پدر و مادرش اسکان دهد یا او را در کنار مادر یا خواهرشوهر ساکن نکند یا منزلش را از هوویش جدا سازد و... یا زن را ملزم کنند در پرداخت
مهریه به شوهرش مهلت بدهد یا اگر مهریه را دریافت کرده، بهعنوان
قرض به شوهرش پرداخت نماید.
۴. داوران حق ندارند زوجین را بر شرایط ناروا ملزم سازند مثل اینکه به مرد اجازه بدهند برخی از
حقوق همسر دیگرش را ترک کند یا به زن اجازه بدهند که هروقت خواست از منزل خارج شود و هرجا دلش خواست برود و مانند آن.
۵. بهتر بلکه نزدیکتر به احتیاط آن است که داوران از خانواده طرفین باشند، یعنی یک داور از خانواده
مرد و دیگری از
خانواده زن و اگر یک طرف، خاندانی ندارد یا افراد فامیلش صلاحیت داوری ندارند، فردی از غیر خاندانش برای داوری تعیین میشود.
چنانکه لازم نیست از جانب هر کدام تنها یک داور برگزید، بلکه اگر لازم باشد میتوان یک هیئت برای داوری تعیین کرد.
۶. شایسته است که داوران، نیت خالص و قصد سازش داشته باشند؛ زیرا
نیت هرکس نیکو شد، خداوند تلاش و کوشش او را به صلاح آورد؛ چنانکه در
آیه یادشده، بدان اشاره دارد.
یادآوری ۱؛ همه آنچه یاد شد باید در مسیر اصلاح و آشتی دادن زوجین بهکار رود و داوران حق ندارند بر جدایی زوجین اتّفاق کنند مگر هنگام قبول داوری چنین اختیاری از آنان گرفته باشند.
یادآوری ۲؛ چون جدایی زوجین جز با
طلاق امکانپذیر نیست، اگر نتیجهداوریجدایی شد، بهناچار باید، طلاق با شرایط خاصّ خود انجام بگیرد.
احکام خانواده، ص۹۷-۱۰۲.