• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کشورداری طاهریان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پس از سقوط ساسانیان و روی کار آمدن مسلمانان، به مدت حدودا دو قرن حکومت ایرانی در سرزمین ایران وجود نداشت تا آنکه مامون خلیفه عباسی مرکز خلافت خود را از مرو و خراسان به بغداد برد و پس از آن سردار مقتدر خود طاهر را به عنوان حاکم به خراسان فرستاد، طاهر به خراسان رفت و بعد از آن که در آنجا مستقر شد با توجه به شرایط سیاسی مناسبی که یافت، حکومت طاهریان را بنا نهاد.



پس از سقوط ساسانیان و روی کار آمدن مسلمانان، به مدت حدودا دو قرن حکومت ایرانی در سرزمین ایران وجود نداشت تا آنکه مامون خلیفه عباسی مرکز خلافت خود را از مرو و خراسان به بغداد برد و پس از آن سردار مقتدر خود طاهر را که بغداد را فتح کرده و خلیفه وقت امین را کشته بود، به عنوان حاکم به خراسان فرستاد.
[۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۸، ص۴۹۷، بیروت، دار التراث، الطبعة الثانیة، ۱۳۸۷ه. ق/۱۹۶۷م.
البته خراسان در آن زمان دچار شورش‌های زیادی شده بود و باید شخص مقتدری به آنجا اعزام می‌شد ضمن آنکه مامون از طاهر به خاطر قتل برادرش، امین توسط طاهر به هر حال دلخور بود.
طاهر به خراسان رفت و بعد از آن که در آنجا مستقر شد با توجه به شرایط سیاسی مناسبی که یافت، حکومت طاهریان را بنا نهاد. به هر حال و پس از اعلام استقلال طاهریان از سرزمین خلافت عباسی، در خراسان بزرگ که خود وسعت زیادی داشت باید نظام سیاسی مقتدری وجود داشته باشد تا بتواند از عهده اداره کشور برآیند. به همین خاطر به امور سیاسی توجه خاصی داشتند؛ مثلا از بهترین آثار و آداب و رسومی که از شاهان بوده و به یادگار مانده، نامه طاهر بن حسین به فرزندش عبدالله بن طاهر است که چون مامون، عبدالله را به فرماندهی رقه و مصر فرستاد، طاهر نامه‌ای به او نوشت و او را در امور کشورداری و دولتی و فرمانروایی نصیحت کرد. البته باید توجه داشت که طاهریان در طول حکومت پنجاه و پنج ساله شان (۲۰۵ه – ۲۵۹ه) اکثرا به عباسیان وفادار بودند و این مهم‌ترین ویژگی سیاسی آنها است.


طاهر بن حسین بن مصعب مشهور به طاهر ذو الیمینین، در سال ۱۵۹هجری به دنیا آمد و در سال ۲۰۷هجری در ۴۸ سالگی از دنیا رفت.
طاهر پس از کشتن علی بن عیسی بن ماهان در سال ۱۹۵هجری توانست بغداد را فتح نماید و امین را نیز به قتل برساند. و مامون نیز که از طاهر به همین خاطر دلخوش نبود، او را به خراسان فرستاد.
طاهر پس از آنکه در خراسان مستقر شد، در روز آدینه نماز جمعه، نام خلیفه را دیگر در خطبه نیاورد و ما در آن زمان شاهد اولین حکومت ایرانی در ایران دوران اسلامی هستیم.
پس از طاهر، پسرش طلحه جایگزینش شد و به قول اقبال آشتیانی : تفویض حکومت خراسان به فرزند طاهر مبدا حق وراثت خاندان طاهریان در سرزمین‌های شرقی خلافت گشت.
[۳] پیرنیا، حسن، اقبال آشتیانی، تاریخ کامل ایران، ص۲۲۶، تهران، نشر کوشش، ۱۳۸۵ه. ش.



حکومت طاهریان یک حکومت با محدودۀ جغرافیایی وسیع بود که شامل ایالت‌های جبال، فارس، طبرستان، خراسان، ماوراءالنهر، خوارزم و سیستان بود که این بزرگی و وسعت حکومت طاهریان را نشان می‌دهد.
[۴] زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران از پایان ساسانیان تا پایان آل بویه، ص۱۰۱، تهران، چاپخانه سپهر، چاپ اول، ۱۳۶۸ه. ش.

نظام کشورداری طاهریان نیز از منظری دیگر و در چند بعد قابل کنکاش است.


حاکمان طاهری در کوشک یا کاخ شاهی و در پاییتخت حضور داشتند.
[۵] نقیسی، سعید، تاریخ خاندان طاهری، ص۱۵۷، تهران، شرکت نسبی حاج محمد حسین اقبال و شرکا، چاپ اول، ۱۳۳۵ه. ش.
مرو در زمان هارون و مامون از مهم‌ترین شهرهای عباسیان محسوب می‌شد و طاهر نیز آنجا را به عنوان پایتخت خود انتخاب کرد، تا اینکه عبدالله بن طاهر نیشابور را پایتخت خود کرد. البته جمعیت نیشابور و قدمت آن در انتخاب این شهر بسیار موثر بود. با اینکه در ابتدا و حتی در دوران مامون، مرو پایتخت عباسیان بود. در ضمن از عبدالله بن طاهر پرسیدند، چرا نیشابور را به مرو برگزیدی که عبدالله گفت: «هوایش قوی، مردمش سربه زیر و عمر ایشان دراز است.»
بعدها نیز که حکومت طاهریان رو به زوال بود، حکومت محمد بن طاهر به نیشابور محدود شده بود
[۷] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۹، ص۵۰۳.
و این نشان دهندۀ اهمیت دادن و محل امن شدن طاهریان به نیشابور بوده است و همواره نیشابور در دست شخص حاکم یا یکی از نزدیکانش بود؛ مثلا طاهر بن عبدالله ایالت نیشابور را به برادرش مصعب داد.
[۸] جوزجانی، ابو عمرو عثمان بن محمد المنهاج سراج، طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، تحقیق عبد الحی حبیبی، ج۱، ص۱۹۴، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ه. ش.


۴.۱ - منصب بخشی اقوام

البته طاهریان اکثر ایالات (خصوصا ایالات مهم) را به اقوام و خاندان طاهری می‌دادند.
مثلا طاهر حکومت سیستان را به پسرش عبدالله سپرد. از جمله حاکمان ری، اسحاق بن ابراهیم (پسرعموی طاهر)، محمد بن علی بن طاهر و حسین بن عبدالله بن طاهر بودند.
در ولایت فارس، ابراهیم بن مصعب بن حسین و محمد بن اسحاق طاهری حکومت کردند.
نوع حکومت طاهریان نیز به نوعی حکومت استیلا بود و با وجود تبعیت نکردن محض از حاکمان عباسی، ولی با این وجود ما شاهد حمایت ضمنی از طرف عباسیان هستیم که ناخواسته مجبور بودند لواء را به نزد حاکم طاهری بفرستند.
[۹] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۸، ص۵۲۷.

در هرات و بلخ حاکمان به دنبال آرامش در شهر بودند. از جمله حاکمان معروف آنجا می‌توان به هارون بن حسین و الیاس بن اسد سامانی اشاره کرد. پوشنگ (زادگاه طاهر) و طاهریه در نزدیکی جیحون (یاقوت حموی ساخت طاهریه را به دست طاهر می‌داند) نیز آبادانی زیادی یافت.
[۱۰] نقیسی، سعید، تاریخ خاندان طاهری، ص۱۵۳، تهران، شرکت نسبی حاج محمد حسین اقبال و شرکا، چاپ اول، ۱۳۳۵ه. ش.
[۱۱] نقیسی، سعید، تاریخ خاندان طاهری، ص۱۶۵-۱۶۶، تهران، شرکت نسبی حاج محمد حسین اقبال و شرکا، چاپ اول، ۱۳۳۵ه. ش.

طاهر، عباس بن عبدالله بن حمید و پس از او نوح بن اسد را حاکم سمرقند کرد. طلحه بن طاهر، حکومت سمرقند را به احمد بن اسد سامانی تفویض کرد و او را به آنجا فرستاد که اعقاب آنان بعدها توانستند حکومت سامانیان را درست کنند.
[۱۲] نقیسی، سعید، تاریخ خاندان طاهری، ص۱۶۱، تهران، شرکت نسبی حاج محمد حسین اقبال و شرکا، چاپ اول، ۱۳۳۵ه. ش.
البته دادن حکومت شهرها به خویشان عواقب بدی برای آنها داشت، پس از مدتی در بین خاندان طاهری نزاع‌ها و درگیری‌هایی صورت گرفت. چندانکه بعدها در حکومت محمد بن طاهر آخرین امیر طاهری این اختلافات گسترده تر شد و یعقوب لیث صفاری با استفاده از این ضعف و بدون جنگ نیشابور را فتح کرد.
[۱۳] نرشخی، ابوبکر محمد بن جعفر، تاریخ بخارا، ترجمه ابو نصر احمد بن محمد بن نصر القباوی، تلخیص محمد بن زفر بن عمر، تحقیق محمد تقی مدرس رضوی، تهران، توس، چاپ دوم، ۱۳۶۳ه. ش، ص۲۲۸.


۴.۲ - نظارت بر حاکمان خود

البته آنها به حاکمان خود نظارت داشتند؛ مثلا عبدالله بن طاهر، محمد بن حمید طاهری را به نیابت خود در نیشابور گذاشته بود که وی را به دلیل بدرفتاری با مردم برکنار کرد. ابن اثیر این مطلب را این چنین نقل کرده است:
«چون عبدالله به امارت خراسان (بجای پدرش طاهر ذو الیمینین) رسید، محمد بن حمید طاهری را به نیابت خود در نیشابور مستقر نمود، او هم برای خود در نیشابور خانه ساخت و دیوار خانه را تا حریم خیابان کشید. باین معنی به طریق عام هم تجاوز کرد. چون عبدالله رسید، مردم شهر را جمع و احضار و از رفتار و سلوک نایب خود پرسید همه خاموش شدند و چیزی نگفتند. بعضی از حضار گفتند سکوت مردم دلیل بدرفتاری طاهر می‌باشد. عبدالله او را عزل نمود
[۱۴] ابن اثیر، عزالدین علی، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۷، ص۱۸۱، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱ه. ش.
».

۴.۳ - استفاده از امرای رقیب

طاهریان برای حکمرانی از امرای رقبا نیز استفاده می‌کردند؛ به طور مثال طبری آورده است که محمد بن طاهر، عبدالله سگزی سردار شورشی یعقوب را به امارت طبس و قهستان گماشت.
[۱۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۹، ص۵۰۳.

در سیستان نیز با توجه به شرایط خاصش امرای کاردانی انتخاب می‌شدند، مخصوصا خوارج در آنجا بسیار جولان می‌دادند. اولین امیری که از طرف طاهر به سیستان فرستاده شد، محمد الحضین القوسی بود که در سال دویست و شش وارد شد و با مردمان نیکویی کرد و دل مردمان را به طرف خود مایل نمود. پس از مدتی طاهر فرزندش طلحه را امیر سیستان کرد و او با توجه به موقعیتی که داشت، خود نرفت و الیاس بن اسد (برادر جد سامانیان) را به سیستان اعزام کرد. به هر حال سیستان شاهد امرای زیادی بود تا شاید سرانجام روی آرامش را ببیند و حاکمیت مطلق را در دست بگیرند؛ ولی در آخر این مردم سیستان بودند که به رهبری یعقوب حکومت طاهریان را در دست گرفتند!!
[۱۶] تاریخ سیستان، مولف مجهول، تحقیق ملک الشعرای بهار، ج۲، ص۱۷۷، تهران، ۱۳۶۶ه. ش.
حاکمان طبرستان نیز از زمان عبدالله بن طاهر که آنجا را از مازیار به جنگ گرفت، توسط طاهریان انتخاب می‌شدند که آنجا نیز همواره مشکلاتی برای آنها فراهم می‌کرد.
[۱۷] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۹، ص۸۰.
البته باید توجه داشت که اکثر حاکمان شهرها فرماندهان سپاه آن ناحیه نیز بودند و حکم حکومتی آنان در صورتی که شهر خارج از قلمرو شده باشد، پس از فتح آن ناحیه بود که اجرایی می‌شد.


یکی از ارکان مهم کشورداری در هر مملکت، اقتصاد است. در دوران طاهریان و حتی در بین عباسیان مهم‌ترین رییس دیوان‌ها، رییس دیوان خراج بود. جمع آوری مالیات و نیز اوضاع اقتصادی مردم و چگونگی مدیریت حکومت طاهریان در این زمینه نیز بسیار مهم است.
مالیاتی که از خراسان جمع می‌شد، در بین تمامی ولایات وسیع عباسیان، یکی از بزرگترین ارقام پولی به حساب می‌آمد.
مثلا در احسن التقاسیم آمده است که بهای اسیران و گوسفندان و پارچه‌ها که عبدالله بن طاهر در سال ۲۲۱ هجری از خراسان برداشت کرد، سی و هشت میلیون درهم بوده است. البته این رقم چهارصد و چهل هزار هزار (میلیون) و هشتصد و چهل و هفت هزار درهم با سیزده اسب نیز آمده است.
[۱۹] ابن الفقیه، ابوعبدالله احمد بن محمد بن اسحاق الهمذانی، کتاب البلدان، تحقیق یوسف الهادی، ص۶۳۲، بیروت، عالم الکتب، الطبعة الاولی، ۱۴۱۶ه. ق/۱۹۹۶م.

طاهریان حتی مالیات و خراج طبرستان را در زمانی که حاکم آنجا زیر نظرشان نبود، دریافت می‌کردند. حتی زمانی که مازیار (حاکم طبرستان)خراج را که قرار بود به امر خلیفه به عبدالله بن طاهر بپردازد، و از این کار امتناع می‌کرد، معتصم بر مازیار سخت گرفت و سرانجام عبدالله بن طاهر را به فتح طبرستان فرستاد.
[۲۰] ابن الفقیه، ابوعبدالله احمد بن محمد بن اسحاق الهمذانی، کتاب البلدان، تحقیق یوسف الهادی، ص۵۷۱، بیروت، عالم الکتب، الطبعة الاولی، ۱۴۱۶ه. ق/۱۹۹۶م.

طاهر نیز در نامه اش به عبدالله بن طاهر به اقتصاد توجه خاصی کرده و در این باره وی را توصیه می‌کند که ثروت را در راه صلاح حال رعیت و اعطای حقوق آنان به کار ببرد و همچنین بهرۀ رعیت را نیز در نظر بگیرد.


در نظام کشورداری طاهریان به امور فرهنگی توجه زیادی می‌شد. آنها به علم و علوم توجه زیادی می‌کردند و حامی دانشمندان و شعراء بودند. البته زبان جاری و رسمی و درباری طاهریان عربی بود و این از نامه‌ها و مکاتبات و اشعاری که در دربار سروده می‌شد، کاملا مشخص است. ولی برای اولین بار، در حکومت طاهری شاهد بودیم که عبدالله بن طاهر چیزی شبیه به طرح تعلیم اجباری را نیز عرضه کرد.
[۲۲] زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران از پایان ساسانیان تا پایان آل بویه، ص۱۰۹.

البته خود طاهریان نیز به فرهنگ توجه زیادی داشتند، به شاعران توجه خاصی داشتند و حتی محمد پسر عبدالله بن طاهر، به ادب و شعر و فضل موصوف بود.
[۲۳] جوزجانی، ابو عمرو عثمان بن محمد المنهاج سراج، طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، تحقیق عبد الحی حبیبی، ج۱، ص۱۹۲، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ه. ش.
[۲۴] جوزجانی، ابو عمرو عثمان بن محمد المنهاج سراج، طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، تحقیق عبد الحی حبیبی، ج۱، ص۱۹۴، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ه. ش.



با اینکه ما شاهد بودیم که قیام عباسیان با شعار رضا من آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از خراسان آغاز شد و مردم علاقمند به علویان بودند و هر قیامی که توسط علویان برپا می‌شد، مورد استقبال مردم قرار می‌گرفت. ولی ما به نوعی شاهد نوعی تمایلات درونی به تشیع بودیم و الا مذهب رسمی دوران طاهریان، مذهب اهل سنت بوده است.
[۲۵] . مفتخری، حسین و حسین زمانی، تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان، تهران، نشر سمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ه. ش، ص۶۹.
البته هنوز بسیاری از مردم بر دین ساسانیان باقی مانده بودند.
آنها در بسیاری از امور کشوری مذهب را ملاک قرار می‌دادند. مثلا در زمان بازسازی قنوات توسط حاکم طاهری، کتابی را در این زمینه علماء بنا به سفارش حاکم نوشتند بنام کتاب القنی که در آن به احکام ساخت قنات و کاریز می‌پردازد.
[۲۶] زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران از پایان ساسانیان تا پایان آل بویه، ص۱۰۱.

البته توجه به مذهب حتی به حدی است که دکتر عبدالحسین زرین کوب یکی از منابع مهم دوران طاهریان را کتب شرایع و فروع فقه می‌داند. «زیرا در جامعۀ اسلامی احوال اقتصادی و اداری آن مانند همۀ شوون اجتماعی دیگر تحت تاثیر اصول و قواعد مقدر شرع بوده است.
[۲۷] زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران از پایان ساسانیان تا پایان آل بویه، ص۱۲۳-۱۲۷.
»
این نشان می‌دهد که امور مذهبی تا چه حد در امر کشورداری طاهریان موثر بوده است.
نکته مهمی نیز که باید به آن توجه داشت این است که علت این که باعث شد طاهر بتواند در خراسان اعلام استقلال کند و پیروز شود، برقراری حکومت اسلامی بود، چیزی که مازیار و بابک آن را نداشتند.
[۲۸] زرین کوب، عبدالحسین، دوقرن سکوت، ص۲۶۵، تهران، نشر سخن، ۱۳۷۸ه. ش.



طاهریان چون قصد جدایی از خلافت عباسیان را داشتند، باید به ایرانیان توجه زیادی می‌داشتند و دل آنان را بدست می‌آوردند؛ به هر حال حکومت طاهریان یک حکومت اسلامی بود که حمایت مردم را نیز به دنبال داشت.
[۲۹] زرین کوب، عبدالحسین، دوقرن سکوت، ص۲۶۵، تهران، نشر سخن، ۱۳۷۸ه. ش.

طاهر توجه زیادی به مردم و حمایت مردمی داشت. البته حد و حدود آن را نیز رعایت می‌کرد. نمونۀ آن را ما در نامۀ وی به فرزندش عبدالله می‌بینیم که می‌گوید:
« حسن ظن به یاران و همراهان و مهربانی نسبت به رعیت نباید تو را از جستجو و کنجکاوی در کارها باز دارد.» طاهر کاریزها و قنوات زیادی را آباد کرد و هم اکنون بهترین کاریزهای خراسان را "قنات طاهری" می‌نامند.
[۳۱] نقیسی، سعید، تاریخ خاندان طاهری، ص۱۵۸، تهران، شرکت نسبی حاج محمد حسین اقبال و شرکا، چاپ اول، ۱۳۳۵ه. ش.

طاهر بن حسین سعی در اجرای عدالت در امور کشوری داشت. در البلدان آمده است: «در قزوین حکومت عدالت توسط طاهر بن حسین برقرار بود.»
[۳۲] ابن الفقیه، ابوبکر احمد بن محمد بن اسحاق همدانی، ترجمه ح. مسعود، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۹ه. ش، ص۱۲۱.
یا در مورد طلحه بن طاهر آمده است: «از او در دولت مامون آثار خیر در خراسان بسیار بود.»
[۳۳] جوزجانی، ابو عمرو عثمان بن محمد المنهاج سراج، طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، تحقیق عبد الحی حبیبی، ج۱، ص۱۹۳، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ه. ش.

حکومت عبدالله بن طاهر نیز از جهت توجه به اصلاحات ارضی و توجه به رفاه کشاورزان و روستاییان اهمیت داشت.
[۳۴] زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران از پایان ساسانیان تا پایان آل بویه، ص۱۰۰-۱۰۱.
[۳۵] جوزجانی، ابو عمرو عثمان بن محمد المنهاج سراج، طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، تحقیق عبد الحی حبیبی، ج۱، ص۱۹۳، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ه. ش.
وی به کاردارانش دستوری نوشت که «با برزگران ولایت، مدارا کنید و کشاورزی که ضعیف گردد، او را قوت دهید و به جای خویش بازآرید که خدای عزوجل ما را از دست‌های ایشان اطعام کرده است و از زبان‌های ایشان سلام کرده است و بی داد کردن بر ایشان حرام است.
[۳۶] گردیزی، ابوسعید عبدالحی بن ضحاک بن محمود، زین الاخبار یا تاریخ گردیزی، تحقیق عبد الحی حبیبی، ص۳۰۲، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ه. ش.
»
طاهریان به امر ساخت و ساز توجه زیادی نشان می‌دادند و به آبادی ویرانی‌ها اقدام می‌کردند. مثلا در آن دوران، زلزلۀ بزرگی در طوس و نیشابور در سال ۲۴۷هجری رخ داد که در اثر آن دویست هزار نفر مردند و شهرهایی از خراسان به زمین فرو رفت در پی آن حکومت بسیاری از مالیاتها را بخشید و حمایت زیادی توسط طاهریان از مردم شد.
[۳۷] یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۹۱.

طاهر نیز در نامه اش به پسرش می‌نویسد: «پس باید احکام و حدود ایزدی را در میان ایشان (مردم) اجرا سازی و از جان و ناموس و سرزمین آنان دفاع کنی و نگذاری خون کسی بریزد و در امنیت راههای ایشان بکوش و آسایش مردم را تامین کنی.»
عبدالله بن طاهر نیز به آبادانی بسیار بها می‌داد. وی عمارت نیشابور و نواحی آن را ساخت. وی در نزدیکی خوارزم رباطی ساخت که آن رباط بعدها به شهری به نام فراوه تبدیل شد و نیز در نزدیکی نیشابور «شادیاخ» را برای سپاهیانش ساخت که شهر نیشابور بعدها به آنجا رفت.
[۳۹] جعفریان، رسول، تاریخ ایران اسلامی دفتر دوم از طلوع طاهریان تا غروب خوارزمشاهیان، تهران، نشر اندیشه، ۱۳۷۷ه. ش.



اوضاع اجتماعی دوره طاهریان؛ رابطه سامانیان و طاهریان؛ معماری عصر طاهریان؛ لشکرداری طاهریان؛ دیوان‌های عصر طاهریان


۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۸، ص۴۹۷، بیروت، دار التراث، الطبعة الثانیة، ۱۳۸۷ه. ق/۱۹۶۷م.
۲. ابن طیفور، ابوالفضل احمد بن طاهر الکاتب، کتاب بغداد، تحقیق السید عزت العطار الحسینی، ص۲۶، قاهره، مکتبة الخانجی، ۱۴۲۳ه. ق/۲۰۰۲م.    
۳. پیرنیا، حسن، اقبال آشتیانی، تاریخ کامل ایران، ص۲۲۶، تهران، نشر کوشش، ۱۳۸۵ه. ش.
۴. زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران از پایان ساسانیان تا پایان آل بویه، ص۱۰۱، تهران، چاپخانه سپهر، چاپ اول، ۱۳۶۸ه. ش.
۵. نقیسی، سعید، تاریخ خاندان طاهری، ص۱۵۷، تهران، شرکت نسبی حاج محمد حسین اقبال و شرکا، چاپ اول، ۱۳۳۵ه. ش.
۶. مقدسی، ابوعبدلله محمد بن احمد، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ص۳۳۲، القاهرة، مکتبة مدبولی، الطبعة الثالثة، ۱۴۱۱ه. ق/۱۹۹۱م.    
۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۹، ص۵۰۳.
۸. جوزجانی، ابو عمرو عثمان بن محمد المنهاج سراج، طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، تحقیق عبد الحی حبیبی، ج۱، ص۱۹۴، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ه. ش.
۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۸، ص۵۲۷.
۱۰. نقیسی، سعید، تاریخ خاندان طاهری، ص۱۵۳، تهران، شرکت نسبی حاج محمد حسین اقبال و شرکا، چاپ اول، ۱۳۳۵ه. ش.
۱۱. نقیسی، سعید، تاریخ خاندان طاهری، ص۱۶۵-۱۶۶، تهران، شرکت نسبی حاج محمد حسین اقبال و شرکا، چاپ اول، ۱۳۳۵ه. ش.
۱۲. نقیسی، سعید، تاریخ خاندان طاهری، ص۱۶۱، تهران، شرکت نسبی حاج محمد حسین اقبال و شرکا، چاپ اول، ۱۳۳۵ه. ش.
۱۳. نرشخی، ابوبکر محمد بن جعفر، تاریخ بخارا، ترجمه ابو نصر احمد بن محمد بن نصر القباوی، تلخیص محمد بن زفر بن عمر، تحقیق محمد تقی مدرس رضوی، تهران، توس، چاپ دوم، ۱۳۶۳ه. ش، ص۲۲۸.
۱۴. ابن اثیر، عزالدین علی، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۷، ص۱۸۱، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱ه. ش.
۱۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۹، ص۵۰۳.
۱۶. تاریخ سیستان، مولف مجهول، تحقیق ملک الشعرای بهار، ج۲، ص۱۷۷، تهران، ۱۳۶۶ه. ش.
۱۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۹، ص۸۰.
۱۸. مقدسی، ابوعبدلله محمد بن احمد، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ص۳۴۰، القاهرة، مکتبة مدبولی، الطبعة الثالثة، ۱۴۱۱ه. ق/۱۹۹۱م.    
۱۹. ابن الفقیه، ابوعبدالله احمد بن محمد بن اسحاق الهمذانی، کتاب البلدان، تحقیق یوسف الهادی، ص۶۳۲، بیروت، عالم الکتب، الطبعة الاولی، ۱۴۱۶ه. ق/۱۹۹۶م.
۲۰. ابن الفقیه، ابوعبدالله احمد بن محمد بن اسحاق الهمذانی، کتاب البلدان، تحقیق یوسف الهادی، ص۵۷۱، بیروت، عالم الکتب، الطبعة الاولی، ۱۴۱۶ه. ق/۱۹۹۶م.
۲۱. ابن طیفور، ابوالفضل احمد بن طاهر الکاتب، کتاب بغداد، تحقیق السید عزت العطار الحسینی، ص۲۹.    
۲۲. زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران از پایان ساسانیان تا پایان آل بویه، ص۱۰۹.
۲۳. جوزجانی، ابو عمرو عثمان بن محمد المنهاج سراج، طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، تحقیق عبد الحی حبیبی، ج۱، ص۱۹۲، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ه. ش.
۲۴. جوزجانی، ابو عمرو عثمان بن محمد المنهاج سراج، طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، تحقیق عبد الحی حبیبی، ج۱، ص۱۹۴، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ه. ش.
۲۵. . مفتخری، حسین و حسین زمانی، تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان، تهران، نشر سمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ه. ش، ص۶۹.
۲۶. زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران از پایان ساسانیان تا پایان آل بویه، ص۱۰۱.
۲۷. زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران از پایان ساسانیان تا پایان آل بویه، ص۱۲۳-۱۲۷.
۲۸. زرین کوب، عبدالحسین، دوقرن سکوت، ص۲۶۵، تهران، نشر سخن، ۱۳۷۸ه. ش.
۲۹. زرین کوب، عبدالحسین، دوقرن سکوت، ص۲۶۵، تهران، نشر سخن، ۱۳۷۸ه. ش.
۳۰. ابن طیفور، ابوالفضل احمد بن طاهر الکاتب، کتاب بغداد، تحقیق السید عزت العطار الحسینی، ص۲۷.    
۳۱. نقیسی، سعید، تاریخ خاندان طاهری، ص۱۵۸، تهران، شرکت نسبی حاج محمد حسین اقبال و شرکا، چاپ اول، ۱۳۳۵ه. ش.
۳۲. ابن الفقیه، ابوبکر احمد بن محمد بن اسحاق همدانی، ترجمه ح. مسعود، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۹ه. ش، ص۱۲۱.
۳۳. جوزجانی، ابو عمرو عثمان بن محمد المنهاج سراج، طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، تحقیق عبد الحی حبیبی، ج۱، ص۱۹۳، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ه. ش.
۳۴. زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران از پایان ساسانیان تا پایان آل بویه، ص۱۰۰-۱۰۱.
۳۵. جوزجانی، ابو عمرو عثمان بن محمد المنهاج سراج، طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، تحقیق عبد الحی حبیبی، ج۱، ص۱۹۳، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ه. ش.
۳۶. گردیزی، ابوسعید عبدالحی بن ضحاک بن محمود، زین الاخبار یا تاریخ گردیزی، تحقیق عبد الحی حبیبی، ص۳۰۲، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ه. ش.
۳۷. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۹۱.
۳۸. ابن طیفور، ابوالفضل احمد بن طاهر الکاتب، کتاب بغداد، تحقیق السید عزت العطار الحسینی، ص۲۶.    
۳۹. جعفریان، رسول، تاریخ ایران اسلامی دفتر دوم از طلوع طاهریان تا غروب خوارزمشاهیان، تهران، نشر اندیشه، ۱۳۷۷ه. ش.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «کشورداری طاهریان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۱/۲۱.    



جعبه ابزار