• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

هَلُمَّ‌ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





هَلُمَّ‌: (قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءكُمُ)
هَلُمَّ‌: اسم فعل است و به دو معنى آمده:

  1. بياوريد
  2. بياييد (تعال)

و اين واژه دوبار در قرآن به كار رفته



به موردی از کاربرد هَلُمَّ‌ در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - هَلُمَّ‌ (آیه ۱۵۰ سوره انعام)

(قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللّهَ حَرَّمَ هَذَا فَإِن شَهِدُواْ فَلاَ تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَ هُم بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ)
(بگو: «گواهان خود را، كه گواهى مى‌دهند خداوند اين‌ها را حرام كرده است، بياوريد!» اگر آن‌ها به دروغ گواهى دهند، تو با آنان همصدا نشو. و گواهى نده و از هوا و هوس كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند و كسانى كه به آخرت ایمان ندارند و براى پروردگارشان همتا و شبيه قرار مى‌دهند، پيروى مكن.)

۱.۱.۱ - هَلُمَّ‌ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه هلم اسم فعل است و در مفرد و تثنيه و جمع به همين يك شكل استعمال مى‌شود و معناى‌ (هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ) اين است كه شهداى خود را بياوريد و مقصود از اين شهادت شهادت اداء است و اسم اشاره هذا اشاره به محرماتى است كه مشرکین از پيش خود درست كرده‌اند و خطايى كه در آيه است خطاب تعجيز است نه تكليف و مقصود از آن اين است كه بدانند از عهده اثبات ادعاى خود برنمى‌آيند و دعويشان بر اينكه خدا فلان چيز را حرام كرده جز افتراى بر خدا چيزى ديگرى نيست. بنا بر اين، جمله‌ (قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ...) كنايه از عدم تحریم خداوند است و با جمله‌ (فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ) مطلب را ترقى داده و فرموده: حتى اگر شهادت هم دادند شهادتشان را مپذير زيرا شهادت مردمى كه پيرو هواى نفسند قابل اعتنا نيست.

۱.۲ - هَلُمَّ‌ (آیه ۱۸ سوره احزاب)

(قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنكُمْ وَ الْقَائِلِينَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَ لَا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا)
(خداوند كسانى كه مردم را از جنگ باز مى‌داشتند و كسانى را كه به برادران خود مى‌گفتند: «به سوى ما بياييد و خود را از معركه بيرون كشيد» بخوبى مى‌شناسد و آن‌ها مردمى ضعيفند و جز اندكى پيكار نمى‌كنند.)

۱.۱.۱ - هَلُمَّ‌ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه معوقین اسم فاعل از تعويق است كه به معناى منصرف كردن و تاخير انداختن است و كلمه هلم اسم فعلى است كه معناى بيا را مى‌دهد و چون اسم فعل است تثنیه و جمع ندارد، اين البته در لغت حجاز چنين است و كلمه باس به معناى شدت و جنگ و كلمه اشحة جمع شحيح است، كه به معناى بخیل است.

۱.۲.۲ - هَلُمَّ‌ در تفسیر نمونه

آن‌چنان كه راغب در مفردات مى‌گويد: عده‌اى «هلم» را اصل لغت مى‌دانند كه در مذكر و مؤنث و تثنيه و جمع همين‌طور به كار مى‌رود و اين عقيده علماى حجاز است و عده‌اى گفته‌اند به صورت تثنيه و جمع و مؤنث نيز به كار رفته (هلما؛ هلموا؛ هلمى).
در آيه مورد بحث به شكل متعدى آمده:
(قُلْ هَلُمَّ شُهَدٰاءَكُمُ‌...)
«بگو گواهان خود را بياوريد»
و در آیه ۱۸ سوره احزاب به شكل لازم:
(... وَ اَلْقٰائِلِينَ لِإِخْوٰانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنٰا...)
«و كسانى كه به برادران خود مى‌گفتند به سوى ما بياييد.»

۱. انعام/سوره۶، آیه۱۵۰.    
۲. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۸.    
۳. انعام/سوره۶، آیه۱۵۰.    
۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۸.    
۵. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، دار القلم، ص۸۴۴.    
۶. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۶، ص۱۸۷.    
۷. انعام/سوره۶، آیه۱۵۰.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۴۸.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۵۰۵.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۶۷.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۶.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۵۸۸.    
۱۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۸.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۲۰.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۴۳۱.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۸۷.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۶۴.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۴۶.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «هَلُمَّ‌»، ج۴، ص۵۹۸.    






جعبه ابزار