وَلِیٍّ و نَصِیر (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وَلِیٍّ و نَصِیر:
(مِّن وَلِيٍّ وَ لَا نَصِيرٍ) وَلِیٍّ و نَصِیر: دو واژه
«ولى» و
«نصير» كه غالبا در پايان بعضى از
آیات به چشم مىخورد تفاوتهايى با يكديگر دارد.
مرحوم طبرسى در مجمع البيان مىگويد: «ولى كسى است كه بدون درخواست به انسان كمک مىكند، امّا
«نصير» اعم از آن است، گاه با درخواست و گاه بدون درخواست كمک مىكند» بلكه مىتوان گفت با توجه به مقابله اين دو كلمه،
«ولى» اشاره به سرپرستى است كه بدون تقاضا كمک مىكند و
«نصير» فريادرس و ياورى است كه بعد از تقاضاى كمک به يارى
انسان مىشتابد. يا مىتوان گفت كه
«ولى» سرپرستى است براى جلب منفعت و
«نصير» براى دفع مضرّت است و يا اينكه
«ولى» به كسى گفته مىشود كه مستقلا به دفاع برمىخيزد و
«نصير» كسى است كه در كنار خود انسان قرار مىگيرد و او را يارى مىدهد و به عبارتى ديگر:
«ولى» تمام كار را بر عهده مىگيرد، ولى
«نصير» كسى است كه انسان را كمک مىدهد تا به مقصود خود برسد، امّا اين
کافران در قيامت نه ولييى دارند و نه نصيرى.
به موردی از کاربرد
وَلِیٍّ و نَصِیر در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ لَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ لَكِن يُدْخِلُ مَن يَشَاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمُونَ مَا لَهُم مِّن وَلِيٍّ وَ لَا نَصِيرٍ) (و اگر
خدا مىخواست همه آنها را به اجبار امّت واحدى قرار مىداد، ولى
هدایت اجبارى سودى ندارد؛ امّا خداوند هر كس را بخواهد در رحمتش وارد مىكند و براى ستمكاران، سرپرست و ياورى نيست.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه لكن به اصطلاح استدراک است، مىخواهد بفرمايد ممكن نيست تمامى بشر امتى واحده باشند، به اين بيان كه سنت خداى تعالى بر اين جارى شده كه مردم يكسان نباشند و نخواسته كه يكسان و يک جور باشند و دليل بر اينكه مىخواهد بفرمايد سنت هميشگى خدا چنين است، جمله
(يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ) است كه چون با صيغه مضارع آمده بر استمرار دلالت دارد و مىفهماند كه خدا همواره چنين است، نه براى يکبار و دوبار و گر نه مىفرمود: و لكن أدخل من يشاء و يا عبارتى نظير آن. در اين آيه شريفه بين من يشاء و الظالمون مقابله افتاده و اين خود مىفهماند كه مراد از من يشاء غير ظالمين است، در نتيجه معنا چنين مىشود: خدا غير ظالمين را داخل
رحمت خود مىكند و اما ظالمين يار و مددكارى ندارند.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «وَلِیٍّ و نَصِیر»، ج۴، ص۷۳۹.