• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پایان عمر داود

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شیخ صدوق (قدس‌سره) در کتاب اکمال الدین از امام صادق (علیه‌السلام) و او از پدرانش، از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) روایت کرده که فرمود: داوود صد سال تمام عمر کرد که چهل سال آن، دوران سلطنت و پادشاهی او بود. البته عمر داوود چهل سال بود که شصت سال از عمرش را از عمر آدم گرفت. هنگامی که آدم از عمر کوتاه داوود باخبر شد، شصت سال از عمرش را به او بخشید.



حضرت داوود (علیه‌السلام) صد سال عمر کرد، که چهل سال آن را بر مردم حکومت و رهبری نمود.


حضرت داوود (علیه‌السلام) کنیزی داشت که وقتی شب فرا می‌رسید همه درها را قفل می‌کرد، و کلیدهای آنها را نزد داوود (علیه‌السلام) می‌آورد. شبی مردی را در خانه دید، پرسید: چه کسی تو را وارد خانه کرد؟
او گفت: «من کسی هستم که بدون اجازة شاهان بر آنها وارد می‌گردم». داوود (علیه‌السلام) این سخن را شنید و گفت: آیا تو عزرائیل هستی؟ چرا قبلاً پیام نفرستادی تا من برای مرگ آماده گردم؟
عزرائیل گفت: من قبلاً پیام‌های بسیار برای تو فرستادم.
داوود (علیه‌السلام) گفت: آن پیام‌ها را چه کسی برای من آورد؟
عزرائیل گفت: «پدرت، برادرت، همسایه‌ات و آشنایانت کجا رفتند»؟
داوود (علیه‌السلام) گفت: همه مردند.
عزرائیل گفت: «آنها پیام‌رسان‌های من به سوی تو بودند که تو نیز می‌میری؛ همان‌گونه که آنها مردند».


سپس عزرائیل جان داوود (علیه‌السلام) را قبض کرد. او نوزده پسر داشت. در میان آنها، یکی از پسرانش، حضرت سلیمان (علیه‌السلام) حکومت و مقام علم و نبوت داوود (علیه‌السلام) را به ارث برد.
[۲] ابن اثیر، ابوالحسن، کامل ابن اثیر، ج۱، ص۷۶ ـ ۷۸.



۱. ابن اثیر، ابوالحسن، کامل ابن اثیر، ج۱، ص۵۱.    
۲. ابن اثیر، ابوالحسن، کامل ابن اثیر، ج۱، ص۷۶ ـ ۷۸.

سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «پایان عمر داوود»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۱/۲۱.    



جعبه ابزار