پناهندگی مهاجران (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
صدر اسلام مهاجران مکه به
انصار در
مدینه پناهنده شدند و خداوند برای پناه دادن به مهاجران در
راه خدا انصار را
تشویق به دخول در زمره
مؤمنان راستین کرد.
مهاجران صدر اسلام، به
انصار در
مدینه پناهنده شدند:
واذکروا اذ انتم قلیل مستضعفون فی الارض تخافون ان یتخطفکم الناس فـاوکم وایدکم بنصره...
و به خاطر بیاورید هنگامی را که شما در روی
زمین، گروهی کوچک و اندک و زبون بودید آن چنان که میترسیدید مردم شما را بربایند! ولی او شما را پناه داد و با یاری خود تقویت کرد... .
مقصود از «فی الارض»
شهر مکه است و خطاب «انتم» به گروه مهاجران و مقصود از «الناس»،
کفار قریش است. «فـاویـکم» یعنی شما را در مدینه پناه دادیم.
از
سیاق آیه استفاده میشود که منظور از، آن روزی که
مسلمین در
زمین مستضعف بودند، روزگار ابتدای
اسلام و قبل از
هجرت بوده که مسلمین در مکه (در میان کفار) محصور بودهاند. و نیز منظور از ناس، در جمله: تخافون ان یتخطفکم الناس، همان
مشرکین عرب و رؤسای قریش است. و مقصود از اینکه فرمود: فآواکم این است که شما را در مدینه جای داد. و منظور از
نصرت و تایید در و ایدکم بنصره، نصرتی است که خداوند در
جنگ بدر از مسلمین کرد، و مقصود از
رزق طیب آن غنیمتهای جنگی است که خداوند به ایشان روزی نمود، و آن را برای آنها
حلال کرد.
احوالی که خداوند در این آیه از
مؤمنین برشمرده و منتهایی که درباره ایشان ذکر کرده هر چند مختص به مهاجرین است، و مربوط به انصار نیست، ولی منظور آیه در اینجا
منت نهادن بر هر دو
طایفه است، چون هر دو طایفه
امت واحده و دارای
دین واحد بودند، علاوه بر اینکه منتهایی که در این آیه میشمارد نصرت و رزق طیب است که هر دو طایفه مشمول آن بودهاند، البته این معانی همه در صورتی است که قرار داشتن آیه را در سیاق
آیات راجع به جنگ بدر در نظر بگیریم، چون اگر آیه را به لحاظ خودش به تنهایی معنا کنیم معنایش عمومیتر شده و شامل همه امت اسلام میشود، نه فقط شامل مهاجر و انصار، چون اسلام تمامی مسلمین و
گذشته و
آینده ایشان را به صورت یک امت درآورده، پس داستانی که در این آیات نقل شده هر چه باشد داستان امت اسلام در ابتدای
ظهور آن است، و خلاصه امت اسلام است که در بدو ظهورش از نظر نفرات و نیرو ناچیز بوده تا آن حدی که میترسیدند مشرکین مکه ایشان را به یک حمله کوتاه از بین ببرند، و خداوند آنان را در مدینه جای داد و با
مسلمان شدن سکنه مدینه عده ایشان را زیاد کرد، و در جنگ بدر و سایر مبارزات یاریشان نمود، و غنیمتها و انواع نعمتها را روزیشان کرد تا شاید
شکرگزاری کنند.
خداوند به اصل
ایمان، برای پناه دادن به مهاجران
راه خدا تشویق کرده است:
ان الذین ءامنوا وهاجروا وجـهدوا بامولهم وانفسهم فی سبیل الله والذین ءاووا... • ... ءاووا و نصروا اولـئک هم المؤمنون حقا لهم مغفرة ورزق کریم.
کسانی که ایمان آوردند و
هجرت نمودند و با اموال و جانهای خود در راه خدا
جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، آنها یاران یکدیگرند... .
... و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، آنان
مؤمنان حقیقیاند برای آنها،
آمرزش (و
رحمت خدا) و روزی شایستهای است.
این
آیات که آخرین فصل
سوره انفال است بحثی را درباره مهاجرین و انصار و گروههای دیگر
مسلمین و ارزش وجودی هر یک از آنان، مطرح کرده و بحثهای گذشته پیرامون جهاد و
مجاهدان را بدین وسیله تکمیل میکند. به تعبیر دیگر در این آیات نظام
جامعه اسلامی از نظر پیوندهای مختلف بیان شده است، زیرا برنامه
جنگ و
صلح مانند سایر برنامههای عمومی بدون در نظر گرفتن یک پیوند صحیح اجتماعی ممکن نیست. در این آیات
سخن از پنج گروه که چهار گروه آن از مسلمانان و یک گروه از غیر مسلمانانند به میان آمده است: آن چهار گروه عبارتند از:
۱. مهاجران نخستین. ۲. انصار و یاران مدینه. ۳. آنها که ایمان آوردند ولی
مهاجرت نکردند. ۴. آنها که بعدا ایمان آوردند و به مهاجران پیوستند.
در نخستین آیه مورد بحث میگوید: کسانی که ایمان آوردند و مهاجرت کردند و با
اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد نمودند و کسانی که پناه دادند و یاری کردند اولیاء و هم پیمان و مدافعان یکدیگرند (ان الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله و الذین آووا و نصروا اولئک بعضهم اولیاء بعض).
در این قسمت از آیه اشاره بدو گروه اول و دوم شده است، یعنی مؤمنانی که در
مکه ایمان آورده بودند و پس از آن به مدینه هجرت کردند، و مؤمنانی که در مدینه به
پیامبر ایمان آوردند و به یاری و حمایت او و مهاجران برخاستند، و آنها را
اولیاء و حامیان و متعهدان در برابر یکدیگر معرفی میکند.
جالب توجه اینکه برای گروه نخست چهار صفت بیان کرده اول ایمان، دوم
هجرت، و سوم
جهاد مالی و
اقتصادی (از طریق صرف نظر کردن از اموال خود در مکه و یا صرف کردن از اموال خویش در
غزوه بدر و مانند آن) و چهارم جهاد با
خون و
جان خویش در راه خدا و در مورد انصار دو صفت ذکر شده نخست ایواء (پناه دادن) دوم یاری کردن و با ذکر جمله بعضهم اولیاء بعض همه را در برابر یکدیگر متعهد و
مسئول میداند. در
حقیقت این دو گروه در بافت جامعه اسلامی یکی به منزله تار و دیگری به منزله پود بود و هیچکدام از دیگری بی نیاز نبود. در آیه بعد بار دیگر روی اهمیت مقام مهاجران و انصار و موقعیت و تاثیر و نفوذ آنها در پیشبرد اهداف جامعه اسلامی تکیه کرده و از آنها به اینگونه تقدیر میکند:
آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند و آنها که پناه دادند و یاری کردند،
مؤمنان حقیقی و راستین هستند (و الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله و الذین آووا و نصروا اولئک هم المؤمنون حقا) زیرا در روزهای سخت و دشوار و ایام غربت و تنهایی
اسلام هر یک به نوعی به یاری
آئین خدا و
پیامبر صلیاللهعلیهوآله شتافتند.
پناهندگان مهاجر، از
مغفرت الهی برخوردار بودند:
والذین ءامنوا وهاجروا وجـهدوا فی سبیل الله والذین ءاووا... لهم مغفرة...
و آنها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، ... برای آنها، آمرزش (و رحمت خدا) ... است.
در این آیه بار دیگر روی اهمیت مقام مهاجران و انصار و موقعیت و تاثیر و نفوذ آنها در پیشبرد اهداف جامعه اسلامی تکیه کرده و از آنها به اینگونه تقدیر میکند: آنها که
ایمان آوردند و
هجرت کردند و در راه خدا
جهاد نمودند و آنها که پناه دادند و یاری کردند، مؤمنان حقیقی و راستین هستند (و الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله و الذین آووا و نصروا اولئک هم المؤمنون حقا) زیرا در روزهای سخت و دشوار و ایام غربت و تنهایی
اسلام هر یک به نوعی به یاری آئین خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآله شتافتند. و آنها به خاطر این فداکاریهای بزرگ
آمرزش و روزی شایستهای خواهند داشت (لهم مغفرة و رزق کریم) هم در پیشگاه خدا و
جهان دیگر از مواهب بزرگی برخوردارند و هم بهرهای شایسته از عظمت و سربلندی و پیروزی و
امنیت و
آرامش در این جهان خواهند داشت.
پناه دادن به مؤمنان مهاجر و یاری رساندن اهل ایمان به آنان، موجب قرار گرفتنشان در زمره مؤمنان راستین میشود:
والذین ءامنوا وهاجروا وجـهدوا فی سبیل الله والذین ءاووا ونصروا اولـئک هم المؤمنون حقا...
و آنها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، آنان مؤمنان حقیقیاند ... .
آنان که
خدا و رسولش را
تصدیق کردند و از
وطن خود مکه به مدینه آمدند و در راه اعلای
دین خدا به
جهاد پرداختند و آنان که مهاجران را پناه دادند و پیامبر را یاری کردند، ایمان خود را از راه مهاجرت و نصرت تحقق بخشیدهاند. اما کسانی که در کانون
شرک، باقی ماندند و از مهاجرت، سر باز زدند،
مؤمن حقیقی نیستند. برخی گویند: یعنی خداوند از راه بشارتی که به آنها داده، ایمان آنها را تحقق بخشیده است، اما کسانی که مهاجرت نکرده و
کمک ندادهاند، از چنین امتیازی برخوردار نیستند. اختلاف است در اینکه آیا در این
زمان، مهاجرت
جایز است یا نه؟ برخی گفتهاند: جایز نیست، زیرا
پیامبر میفرماید:
«لا هجرة بعد الفتح» یعنی: پس از
فتح مکه، مهاجرتی نیست. دیگر اینکه: مهاجرت یعنی انتقال از بلد
کفر به بلد
اسلام، اما در این زمان، بر اثر توسعه قلمرو اسلام چنین انتقالی (جز در موارد نادر که قابل توجه نیست)امکان ندارد. حسن گوید: مهاجرت
اعراب بادیه نشین به شهرها تا
روز قیامت،
واجب است. اقوی این است که حکم مهاجرت همیشه باقی است، زیرا کسی که در دار الحرب، اسلام آورد و منتقل بدار الاسلام شود، مهاجر شمرده میشود. حسن
ازدواج مهاجرین را با دختران بادیه نشین تجویز نمیکرد. روایت شده است که
عمر میگفت: با اهل مکه، ازدواج نکنید، زیرا آنها اعراب هستند. علت اینکه: جهاد، راه خدا نامیده شده، این است که راه کسب
پاداش و رسیدن به
بهشت است.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «پناهندگی مهاجران».