• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پندنامه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پندنامه، مجموعه‌ای از سفارش‌ها و نصایح، صورت نخستینِ کتاب‌های اخلاقی در زبان فارسی است.

فهرست مندرجات

۱ - معنا و تاریخچه
       ۱.۱ - دوره پهلوی
              ۱.۱.۱ - شیوه پند دهی
       ۱.۲ - ادبیات فارسی و عربی
۲ - پند و اندرز
       ۲.۱ - پند در متون کهن
       ۲.۲ - در کلام فردوسی
۳ - پندنامه
       ۳.۱ - تدوین اولین پندنامه‌ها
       ۳.۲ - اشتمال بر فرهنگ یونانی
       ۳.۳ - تاثر از تعالیم اسلام
۴ - پندنامه فارسی
       ۴.۱ - خردنامه
       ۴.۲ - راحة الانسان
       ۴.۳ - ظفرنامه
       ۴.۴ - پندنامه ارسطو
       ۴.۵ - پندنامه ماتریدی
       ۴.۶ - صد پند لقمان
       ۴.۷ - پندنامه عطار و جامی
       ۴.۸ - پندنامه‌های متاخر
۵ - پندنامه‌های عربی
       ۵.۱ - مختارالحکم
       ۵.۲ - الحکمة الخالدة
۶ - شیوه‌های پندنویسی
       ۶.۱ - پرسش و پاسخ
       ۶.۲ - شیوه شماره‌ای
       ۶.۳ - شیوه داستانی
              ۶.۳.۱ - وقایع روزگار
              ۶.۳.۲ - برجستگی در داستان
۷ - محتوای پند
       ۷.۱ - منشا
       ۷.۲ - مخاطب
       ۷.۳ - موضوع
۸ - فهرست منابع
۹ - پانویس
۱۰ - منبع


پند در نوشته‌های زرتشتی به زبان پهلوی تا سده سوم، واژه‌ای بسیار آشنا و معنای متداول آن برابر با «اندرز» به معنای نصیحت است، ولی گهگاه به معنای «راه» نیز می‌آید که واژه اوستایی pantay درست به همین معناست.
پند در نوشته‌های مانویِ به زبان پارتی نیز وجود دارد.

۱.۱ - دوره پهلوی

در ایران پیش از اسلام ، ادبیات اندرز، مهمترین بخش ادبیات پهلوی را تشکیل می‌داده است.
[۱] احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ج۱، ص۱۸۰، چاپ ژاله آموزگار، تهران ۱۳۷۶ش.


۱.۱.۱ - شیوه پند دهی

برخی پندنامه‌ها در زبان پهلوی به صورت پرسش و پاسخ است که در آن پندها در پاسخ به پرسش‌ها آورده می‌شود. (مانند یادگار بزرگمهر و اندرز پوریوتکیشان).
[۲] احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ج۱، ص۱۸۵، چاپ ژاله آموزگار، تهران ۱۳۷۶ش.
[۳] احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ج۱، ص۱۸۸، چاپ ژاله آموزگار، تهران ۱۳۷۶ش.

این روش در واقع نوعی ترفند تربیتی است که در آن کلمه یا کلمات اصلی و کلیدی پند را با پرسش درباره آن‌ها استخراج می‌کنیم. اگر پند به این صورت عنوان نشود، معمولاً به وجه اخباری و یا امری بیان می‌شود. (مانند اندرز خسرو قبادان)
[۴] احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ج۱، ص۱۸۸، چاپ ژاله آموزگار، تهران ۱۳۷۶ش.


۱.۲ - ادبیات فارسی و عربی

آنچه از ادبیات اندرزی از پهلوی به عربی و فارسی راه یافته، بسیار است.
این متون مجموعه عبارات عبرت آموز مؤثری است که با رشد و گسترش ادبیات، اندکی بعد در نثر ، ضمن حکایات و در شعر ، در مواقع مناسب، جای گرفته است.
سلسله آثار موسوم به کتاب التّاج یا تاج نامه در ادبیات عربی نشانی از همان اندرزنامه‌های دوره ساسانی دارد.
[۵] محمد محمدی، فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات عربی، ج۱، ص۱۶۲، تهران ۱۳۷۴ش.



در نخستین متون فارسی دری، میان قرون چهارم و پنجم، واژه پند کاربردی عمومی‌تر از برابر‌های آن، بخصوص واژه اندرز و معادل‌های عربی آن، دارد ولی اندک اندک این واژه‌ها بویژه واژه نصیحت و اندکی هم وصیت و جمع آن، وصایا، جای پند را گرفته‌اند؛ اگرچه سعدی ، در قرن هفتم، هنوز این واژه را به کار می‌برد
[۶] مصلح بن عبدالله سعدی، گلستان سعدی، ج۱، ص۱۷۰، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۷] مصلح بن عبدالله سعدی، گلستان سعدی، ج۱، ص۱۸۷، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ ش.
و حافظ در دیوان خود هفده بار آن را آورده
[۸] مهیندخت صدیقیان، فرهنگ واژه نمای حافظ، ج۱، ص۲۴۸، تهران ۱۳۶۶ش.
ولی لفظ اندرز را به کار نبرده است.

۲.۱ - پند در متون کهن

در متون کهن فارسی واژه پند در ترکیباتی مانند پندگیر، پندپذیر، پندشنو و پندنیوش، به معنای نصیحت شنو و رام، نیز دیده می‌شود.
پند معمولاً در کلمات محدود و غالباً در یک جمله بیان شده است، در صورتی که اندرز بیش‌تر به مجموعه‌ای از پند گفته می‌شود، چنانکه در پهلوی نیز چنین است.
اندرز (در پهلوی: handarz) در آغاز به سفارش‌هایی گفته شده که پدر به فرزندش یا استاد و کارفرما به شاگردش می‌کرده است. (مثلاً اندرز آذرباد مَهْرَسْپندان و اندرز اوشنردانا)
[۹] احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ج۱، ص۱۸۲، چاپ ژاله آموزگار، تهران ۱۳۷۶ش.
[۱۰] احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ج۱، ص۱۸۶، چاپ ژاله آموزگار، تهران ۱۳۷۶ش.


۲.۲ - در کلام فردوسی

فردوسی چندین بار پند و اندرز را معطوف به هم آورده است تا مجموع نصایح یا وصایای شخصیتی را نشان دهد.
[۱۱] ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۱، ص۱۰۵ بیت ۱۱۲۷، چاپ ژول مول، تهران ۱۳۶۳ش.
[۱۲] ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۴، ص۳۴۲ بیت ۳۸۴۵، چاپ ژول مول، تهران ۱۳۶۳ش.

او اندرز را به معنای هشدار‌هایی می‌آورد که مثلاً شاهی به جانشین خود پیش از مرگ می‌دهد، و نوعی هشدار پیشگویانه است،
[۱۳] ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۱، ص۱۸۹ بیت ۱۹۹۲، چاپ ژول مول، تهران ۱۳۶۳ش.
[۱۴] ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۴، ص۱۴۲ بیت ۴۲، چاپ ژول مول، تهران ۱۳۶۳ش.
مانند آنچه فرنگیس از قول سیاوش به کیخسرو می‌گوید در باب این‌که گیو برای نجات او خواهد آمد.
[۱۵] ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۲، ص۲۴۵، چاپ ژول مول، تهران ۱۳۶۳ش.



در ادبیات فارسی پندنامه‌ها به نوع بسیار کهنی از ادبِ تعلیمی تعلّق دارد.
پند یا نصیحت واحد اولیه‌ای است که به کمک آن مجموعه پندنامه پدید می‌آید.

۳.۱ - تدوین اولین پندنامه‌ها

از اواخر قرن پنجم، تدوین رساله‌های اخلاقی موسوم به «پندنامه» آغاز شد که همگی ریشه در اخلاقیات اندرزنامه‌های ایران باستان داشتند.
[۱۶] شارل ـ هانری دو فوشه کور، اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری، ج۱، ص۵، ترجمه محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران ۱۳۷۷ش.

شناسایی منابع بی واسطه اخلاقی نهفته در پندنامه‌های فارسی کاری بس دشوار و بلکه ناممکن است.

۳.۲ - اشتمال بر فرهنگ یونانی

در این متون تنها از اخلاقیات رایج در زبان پهلوی استفاده نشده است و دین آن‌ها به فرهنگ یونانی نیز، که از دیرباز در آسیای مرکزی حضور داشته، بسیار است.
نتایج افکار یونانی و اسکندرانی و رومی جزو سابقه متون اخلاقی فارسی است.
ذهنیتی اخلاقی که در پشت این متون پنهان است، بیش از ارسطو به نخستین فلاسفه یونانی نزدیک است.
[۱۷] شارل ـ هانری دو فوشه کور، اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری، ج۱، ص۷، ترجمه محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران ۱۳۷۷ش.


۳.۳ - تاثر از تعالیم اسلام

با این حال تعلیمات اخلاقی این متون‌ به‌طور بارز متأثر از تعلیمات اسلامی به نظر می‌رسد.
چنانکه بسیاری از پند‌های آن‌ها با اندرز‌های قرآن و احادیث مطابقت دارد.
پاسداشت یاد خدا در جابه جای برخی از پندنامه‌ها تأکید شده است و در برخی از آن‌ها نظیر پندنامه ماتُریدی صبغه‌ای از حکمت و عرفان اسلامی بوضوح مشهود است.


با شگفتی می‌بینیم که پندنامه‌های فارسی در قدیم، مؤلف شناخته و تاریخی ندارند و بسیاری از آن‌ها به معروف‌ترین شخصیت‌های فرهنگ ایران منسوب‌اند و گویی اهمیت و اقتدار این شخصیت‌هاست که بدل به پندنامه شده است.
از مهمترین پندنامه‌های فارسی می‌توان به این عناوین اشاره کرد:

۴.۱ - خردنامه

۱) خردنامه از مقالات حکما شامل هفده متن
[۱۸] شارل ـ هانری دو فوشه کور، اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری، ج۱، ص۲۳ـ۴۰، ترجمه محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران ۱۳۷۷ش.
از جمله حکمت پندنامه بزرجمهر حکیم ،
[۱۹] شارل ـ هانری دو فوشه کور، اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری، ج۱، ص۳۰، ترجمه محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران ۱۳۷۷ش.
پندنامه نوشیروان عادل
[۲۰] شارل ـ هانری دو فوشه کور، اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، ترجمه محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران ۱۳۷۷ش.
مشتمل بر وصیت نامه او یا پند‌هایی نگاشته بر مقبره یا تاج او که وسیعاً به ادبیات عربی هم راه یافته است،
[۲۱] شارل ـ هانری دو فوشه کور، اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری، ج۱، ص۴۹ـ۵۲، ترجمه محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران ۱۳۷۷ش.
نکته‌های کتاب جاویدان خرد که ظاهراً کهن‌ترین روایت فارسی اندرز‌های منتسب به هوشنگ است.

۴.۲ - راحة الانسان

۲) راحة الانسان، نسخه منظوم کهن از اندرز‌های تاج انوشیروان، در قالب مثنوی و در بحر متقارب که شارل شفر آن را به چاپ رسانده است (پاریس ۱۸۸۳) و سراینده آن شریف نام دارد.
[۲۲] شارل ـ هانری دو فوشه کور، اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری، ج۱، ص۵۲ ـ ۵۵، ترجمه محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران ۱۳۷۷ش.


۴.۳ - ظفرنامه

۳) ظفرنامه، از اندرزنامه‌های منسوب به بزرگمهر که از قرن هشتم به جای مانده و شامل پرسش‌های بزرگمهر از استادش و پاسخ‌های اوست.
ظفرنامه نسخه‌های متفاوت دارد و چندین بار به طبع رسیده که از آن جمله است چاپ شارل شفر (پاریس ۱۸۸۳).
این اثر یک بار نیز به نظم کشیده شده است و برگردان آن را از پهلوی به فارسی به ابوعلی سینا نسبت داده‌اند که با چنین نظری غلامحسین صدیقی (تهران ۱۳۴۸ ش) آن را چاپ کرده است.
[۲۳] شارل ـ هانری دو فوشه کور، اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری، ج۱، ص۷۷ـ ۸۰، ترجمه محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران ۱۳۷۷ش.


۴.۴ - پندنامه ارسطو

۴) پندنامه ارسطاطالیس به اسکندر ، از متون کهن نثر فارسی است و شامل اندرز‌هایی است که اسکندر از ارسطو درخواست کرده است و به کوشش حسین نخجوانی به طبع رسیده است.
[۲۴] یغما، سال ۵، ش ۱، فروردین ۱۳۳۱، ص ۳۱ـ۳۴.


۴.۵ - پندنامه ماتریدی

۵) پندنامه ماتُریدی شامل چهارصد و یازده اندرز که‌ به‌طور نامساوی در ده فصل آمده، همه پندها حالت فرمانی دارد و به سبکی فشرده و عاری از فنون ادبی و تربیتی است.
از این نوشته تنها دو نسخه از قرن هشتم باقی است که ایرج افشار آن‌ها را به چاپ رسانده است.
[۲۵] فرهنگ ایران زمین، ج ۹، ۱۳۴۰ ش، ص ۴۷ـ۶۷.


۴.۶ - صد پند لقمان

۶) صدپند لقمان، تعیین دقیق سرچشمه این متن که از لحاظ محتوا مطابق اندرزنامه‌های کهن فارسی است، کاری دشوار است.
هیچ نسخه خطی کهنی از آن باقی نمانده و نسخه‌های آن از قرن نهم به بعد استنساخ شده و در برخی از آن‌ها کمی بیش‌تر یا کمتر از صد اندرز ذکر شده است.

۴.۷ - پندنامه عطار و جامی

یکی از پندنامه‌های منظوم و مشهور در ادب فارسی هم پندنامه منسوب به عطارنیشابوری است.
این دست از منظومه‌های اخلاقی که تعالیم و مضامین قرآن و حدیث در آن‌ها فراوان است، خاصّه از روزگار نظامی گنجوی سرمشق تقلید و نوآفرینی‌های ادبی بوده‌اند که یکی از نمونه‌های خوب آن خردنامه اسکندری عبدالرحمان جامی است.

۴.۸ - پندنامه‌های متاخر

سنّت پندنامه نویسی و توجه به پندنامه‌ها در دوره‌های متأخّر نیز ادامه داشته است.
پندنامه یحیویه حسنعلی خان امیرنظام گَروسی
[۲۶] یحیی آرین پور، از صبا تا نیما، ج۱، ص۱۶۸، تهران ۱۳۵۷ش.
شاهدی بر این مدّعاست، و یا ترجمه پندنامه مارکوس از روسی که طالبوف انجام داده است.
[۲۷] یحیی آرین پور، از صبا تا نیما، ج۱، ص۲۹۲، تهران ۱۳۵۷ش.



در ادبیات عرب هم دو مجموعه متفاوت و کهن اندرز به لقمان نسبت داده شده است.

۵.۱ - مختارالحکم

المبشر در مختارالحکم (تألیف ۴۴۵) متن بلندی آورده که اندرز‌های متعدد آن در آثار کهن‌تر و خاصّه سخنان پیامبرانِ گذشته قابل شناسایی است.

۵.۲ - الحکمة الخالدة

اما اندرز‌های لقمان به فرزندش در الحکمه الخالده /جاویدان خردِ مسکویه (تألیف ۳۸۲) بکلّی با متن مختارالحکم فرق دارد.
این مجموعه که اندرز‌های قرآنی لقمان را هم دربر دارد، به صورت فرمان است.
[۲۸] شارل ـ هانری دو فوشه کور، اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری، ج۱، ص۱۲۶ـ۱۲۷، ترجمه محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران ۱۳۷۷ش.



شکل ساده پند در ادب فارسی خیلی زود دگرگون شد و چندین صنعت ادبی، از قبیل تجنیس، سؤال و جواب، لغز و چیستان و صورت عددی و برشماری دادن به پند‌ها، برای بیان و تعریف آن معمول گردید.

۶.۱ - پرسش و پاسخ

برای نمونه در پندنامه‌های پرسش ـ پاسخی، یک سلسله پرسش درباره نام‌هایی که همگی یک مخرج مشترک دارند و همینطور درباره صفاتی که باید موصوف‌های آن‌ها را یافت، ارائه می‌شود.

۶.۲ - شیوه شماره‌ای

در پندنامه‌های شماره‌ای، برشماری ساده‌ای به عمل می‌آید، از قبیل «سه چیز شایسته سه چیز دیگر است» یا «چهارچیز بی چهار چیز محال است».

۶.۳ - شیوه داستانی

در ادبیات فارسی، بزرگترین نوآوری در پند و اندرز، آوردن زمینه داستانی برای آن است.
این داستان‌ها بسیار بندرت به زمان گوینده مربوط است.

۶.۳.۱ - وقایع روزگار

نویسندگان قابوسنامه و سیاستنامه برای دادن این زمینه داستانی به نصایح خود، از وقایع روزگار خود استفاده کرده‌اند؛ ولی معمولاً قصّه پندآمیز، داستان ادبی واقعی است که زمان معیّن ندارد و در همه زمان‌ها معتبر است.

۶.۳.۲ - برجستگی در داستان

در واقع سخن پندآمیز جز با وابستگی به قصّه‌ای شیرین برجستگی پیدا نمی‌کند.
پند نکته ظریفی است که داستان برای نشان دادن و برجسته کردن آن ساخته می‌شود و داستان می‌تواند توجه خواننده را برانگیزد به نحوی که او را به موضوع پند نیز علاقه مند سازد.
سعدی نمونه برجسته اندرزگوی داستان پرداز است که تمام قدرتش در کلام اوست.


هسته و بنیان همه پند‌ها، پندی است که به «کم آزاری» می خواند.
چیزی که بعد از آن توصیه می‌شود این است که نباید سهل انگار و بی توجه بود، باید بی احتیاطی و شتابزدگی نکرد، خلاصه باید قبل از دست زدن به هرکاری بیدار و هشیار بود.
برای توجه، اراده و عزم لازم است، نخستین عمل نابخردانه بی توجهی است.

۷.۱ - منشا

پند برای عمل کردن است و عمل را از پیش توصیه می‌کند؛ آنچه بیان می‌کند، غالباً از ذوق سلیم نشئت می‌گیرد.

۷.۲ - مخاطب

مخاطب این پندها کلاً انسان بالغی است که مسئول زندگی خود و حتی خانواده خود است.
چند پندنامه برجای مانده خطاب به کودکان، که در آغاز از زبان عربی به فارسی ترجمه شده‌اند، از سنتی بسیار کهنسال و دور نشئت می‌گیرند.
یکی از مخاطبان بزرگ پندنامه‌ها شخص اوّل مملکت یعنی شاه است؛ کتاب‌هایی با عنوان نصیحة الملوک بخشی بسیار غنی و مفصّل از ادبیات فارسی را تشکیل می‌دهند که از آن جمله است نصیحة الملوک سعدی.
[۲۹] مصلح بن عبدالله سعدی، کلیات سعدی، ج۱، ص۸۷۱ـ۸۸۷، چاپ محمدعلی فروغی، تهران ۱۳۶۳ ش.


۷.۳ - موضوع

یکی از موضوعات این ادبیات همواره « مرگ » بوده است.
نخستین اهرم اخلاقی سازندگان جوامع ظاهراً بیداریِ نگاه و داشتنِ چشم باز درباره سرنوشت فناپذیری مردان مقتدر بوده است.


(۱) یحیی آرین پور، از صبا تا نیما، تهران ۱۳۵۷ش.
(۲) احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، چاپ ژاله آموزگار، تهران ۱۳۷۶ش.
(۳) مصلح بن عبدالله سعدی، کلیات سعدی، چاپ محمدعلی فروغی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۴) مصلح بن عبدالله سعدی، گلستان سعدی، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۵) مهیندخت صدیقیان، فرهنگ واژه نمای حافظ، تهران ۱۳۶۶ش.
(۶) ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، چاپ ژول مول، تهران ۱۳۶۳ش.
(۷) شارل ـ هانری دو فوشه کور، اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری، ترجمه محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران ۱۳۷۷ش.
(۸) محمد محمدی، فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات عربی، تهران ۱۳۷۴ش.


۱. احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ج۱، ص۱۸۰، چاپ ژاله آموزگار، تهران ۱۳۷۶ش.
۲. احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ج۱، ص۱۸۵، چاپ ژاله آموزگار، تهران ۱۳۷۶ش.
۳. احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ج۱، ص۱۸۸، چاپ ژاله آموزگار، تهران ۱۳۷۶ش.
۴. احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ج۱، ص۱۸۸، چاپ ژاله آموزگار، تهران ۱۳۷۶ش.
۵. محمد محمدی، فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات عربی، ج۱، ص۱۶۲، تهران ۱۳۷۴ش.
۶. مصلح بن عبدالله سعدی، گلستان سعدی، ج۱، ص۱۷۰، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ ش.
۷. مصلح بن عبدالله سعدی، گلستان سعدی، ج۱، ص۱۸۷، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ ش.
۸. مهیندخت صدیقیان، فرهنگ واژه نمای حافظ، ج۱، ص۲۴۸، تهران ۱۳۶۶ش.
۹. احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ج۱، ص۱۸۲، چاپ ژاله آموزگار، تهران ۱۳۷۶ش.
۱۰. احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ج۱، ص۱۸۶، چاپ ژاله آموزگار، تهران ۱۳۷۶ش.
۱۱. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۱، ص۱۰۵ بیت ۱۱۲۷، چاپ ژول مول، تهران ۱۳۶۳ش.
۱۲. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۴، ص۳۴۲ بیت ۳۸۴۵، چاپ ژول مول، تهران ۱۳۶۳ش.
۱۳. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۱، ص۱۸۹ بیت ۱۹۹۲، چاپ ژول مول، تهران ۱۳۶۳ش.
۱۴. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۴، ص۱۴۲ بیت ۴۲، چاپ ژول مول، تهران ۱۳۶۳ش.
۱۵. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۲، ص۲۴۵، چاپ ژول مول، تهران ۱۳۶۳ش.
۱۶. شارل ـ هانری دو فوشه کور، اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری، ج۱، ص۵، ترجمه محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران ۱۳۷۷ش.
۱۷. شارل ـ هانری دو فوشه کور، اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری، ج۱، ص۷، ترجمه محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران ۱۳۷۷ش.
۱۸. شارل ـ هانری دو فوشه کور، اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری، ج۱، ص۲۳ـ۴۰، ترجمه محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران ۱۳۷۷ش.
۱۹. شارل ـ هانری دو فوشه کور، اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری، ج۱، ص۳۰، ترجمه محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران ۱۳۷۷ش.
۲۰. شارل ـ هانری دو فوشه کور، اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، ترجمه محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران ۱۳۷۷ش.
۲۱. شارل ـ هانری دو فوشه کور، اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری، ج۱، ص۴۹ـ۵۲، ترجمه محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران ۱۳۷۷ش.
۲۲. شارل ـ هانری دو فوشه کور، اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری، ج۱، ص۵۲ ـ ۵۵، ترجمه محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران ۱۳۷۷ش.
۲۳. شارل ـ هانری دو فوشه کور، اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری، ج۱، ص۷۷ـ ۸۰، ترجمه محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران ۱۳۷۷ش.
۲۴. یغما، سال ۵، ش ۱، فروردین ۱۳۳۱، ص ۳۱ـ۳۴.
۲۵. فرهنگ ایران زمین، ج ۹، ۱۳۴۰ ش، ص ۴۷ـ۶۷.
۲۶. یحیی آرین پور، از صبا تا نیما، ج۱، ص۱۶۸، تهران ۱۳۵۷ش.
۲۷. یحیی آرین پور، از صبا تا نیما، ج۱، ص۲۹۲، تهران ۱۳۵۷ش.
۲۸. شارل ـ هانری دو فوشه کور، اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری، ج۱، ص۱۲۶ـ۱۲۷، ترجمه محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران ۱۳۷۷ش.
۲۹. مصلح بن عبدالله سعدی، کلیات سعدی، ج۱، ص۸۷۱ـ۸۸۷، چاپ محمدعلی فروغی، تهران ۱۳۶۳ ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «پندنامه»، شماره۲۸۴۶.    



جعبه ابزار